🔅ترجمه آیات صفحه 239 قرآن کریم :
📋 هنگامی که بانوی کاخ، موذی گری زنان را [که توطئه ای بر ضدش بود] شنید، [کسی را] به سویشان فرستاد [و آنان را به میهمانی دعوت کرد]، و برای آنان [جهت تکیه دادن] بالش هایی [در سالن] آماده کرد، و [برای خوردن میوه] به هرکدامشان کاردی داد، و [به یوسف] گفت: به [مجلس] آنان درآی! چون او را دیدند [از هر جهت] بزرگش یافتند، و [باشگفتی از جمالش، اختیار از دست داده، به جای میوه] جای جای دست های خود را بریدند! و گفتند: خداوند عجزی [از آفریدن چنین موجود کامل و زیبایی] ندارد، [به راستی که] این [مخلوق]، به بشر نمی ماند، این جز فرشته ای بزرگوار نیست !«31» [بانوی کاخ] گفت: این همان کسی است که مرا دربارۀ [دلبستگی و عشق به] او سرزنش کردید، این من بودم که از او درخواست کام جویی کردم، ولی او خود را حفظ [و به شدت با خواستۀ من مخالفت] کرد، چنانچه تسلیم خواسته ام نشود مسلّماً به زندان خواهد افتاد، و خوار و بی مقدار خواهد شد «32» [یوسف] گفت: پروردگارا! زندان نزد من از کار زشتی که [بانوی کاخ و دیگر زنان] مرا به آن دعوت می کنند محبوب تر است، چنانچه [با یاری خود] نیرنگشان را از من برطرف نکنی به سویشان رغبت می کنم، و از زمرۀ جاهلان خواهم شد«33» پروردگارش خواسته اش را اجابت کرد، و نیرنگ زنان را از او بازداشت؛ زیرا او شنوا و داناست «34» [زنانِ درباری] بعد از آن که نشانه ها[ی فراوانی بر پاکدامنی و تقوایش] دیدند عزمشان بر این جزم شد که تا مدتی او را زندانی کنند«35» دو جوان [از خدمتکاران شاه] با یوسف وارد زندان شدند، یکی از آن دو نفر گفت: من پی درپی خواب می بینم که [برای] شراب [، انگور] می فشارم. و دیگری گفت: من خواب می بینم که روی سرم نان حمل می کنم و پرندگان از آن می خورند. از تعبیرش ما را خبر ده! چون برای ما مسلّم است که تو از نیکوکارانی«36» [یوسف] گفت: هیچ جیرۀ غذایی که سهم شماست به دستتان نمی رسد مگر آن که پیش از رسیدنش از ماهیت و ویژگی و مآل آن آگاهتان می کنم، [تعبیر و غیب گویی من دربارۀ] این دو [خواب] از جمله دانشی است که پروردگارم به من آموخته، من آیین مردمی را که به خداوندِ یکتا ایمان ندارند و به آخرت کافرند رها کرده ام، [و به شدت به آن بی اعتنایم]«37»
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
🌹آقا مبارک است ردای امامتت
ای غایب از نظر به فدای امامتت
ما زنده ایم از برکات ولایتت
ما #عهد بسته ایم به پای امامتت
🌹تمام کائنات قرن هاست که تو را صدا میزنند تا بیایی و به رنجهای آدمیان پایان دهی، تو بزرگی؛ چون پیامبر(ص)بزرگی؛ چون وحی، همانند پدرانت ردای پیامبر بر دوشت آواز عدالت سر میدهد و ذوالفقار پدرت علی(ع) در دستانت مشق عشق میکند.
🌹امروز، روز بزرگی توست، بزرگی تو بزرگتر از تمام انبیاست
بزرگی تو سالها خواهد بود
بزرگی تو از ازل آغاز شده و با ابدیت به پایان میرسد
خدا از امروز تو را بزرگتر از هر کسی میخواهد
امروز از آن توست؛ مثل تمام فرداهای نیامده، مثل تمام دیروزها، مثل تمام روزها، هفته ها، ماه ها و سال ها
بعد از امروز، جهان آغاز می شود
جهان از امروز دوباره متولد خواهد شد
امروز کشتی نجات بشریت به دست تو سپرده می شود تا سینه سخت ترین توفان ها را به سمت ساحل های امن بشکافی
ای منجی، ای یگانه منجی؛ از امروز سکان هدایت بشر به دست توست مهدی جان؛ برای ما دعا کن تا وجود نازنینت را درک کنیم و در زمره ی یارانت باشیم، مهدی جان چشم به راه آدینه ای هستیم که بیایی، ای رحمت بیکران خداوند؛ بر ما ببار که سالهاست کویر سینه هامان، تشنه باریدن زلال توست....
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
♦️ یوسف گم گشته بازآید به کنعان غم مخور
کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
ای دل غمدیده حالت به شود دل بد مکن
وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
گر بهار عمر باشد باز بر تخت چمن
چتر گل در سر کشی ای مرغ خوشخوان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت
دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نهای از سر غیب
باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
ای دل ار سیل فنا بنیاد هستی بر کند
چون تو را نوح است کشتیبان ز طوفان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم
سرزنشها گر کند خار مغیلان غم مخور
گر چه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید
هیچ راهی نیست کان را نیست پایان غم مخور
حال ما در فرقت جانان و ابرام رقیب
جمله میداند خدای حال گردان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شبهای تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور
#حافظ
🙏کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2