eitaa logo
انس با صحیفه سجادیه
5.1هزار دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1.7هزار فایل
من به شما عزیزان توصیه میکنم با صحیفه سجادیه انس بگیرید! کتاب بسیار عظیمی است! پراز نغمه های معنوی است! مقام معظم رهبری Sahifeh Sajjadieh در اینستاگرام https://www.instagram.com/sahife2/ ادمین کانال @yas2463
مشاهده در ایتا
دانلود
2)چون در اين عبارت كلمه «غنا» و همچنين كلمه‏ى «وسعت رزق» آمده و قهرا بحث غنا و فقر در ميان مى‏آيد لازم است راجع به رواياتى كه درباره‏ى خوبى فقر يا بدى آن آمده و همچنين در خوبى غنا يا بدى آن روايت شده فکر شود تا همه متوجه گردند كه آن فقرى كه در اسلام ممدوح و پسنديده است كدام است و آنكه مذموم و ناپسند است كدام. و همچنين معلوم شود كه غناى ممدوح و پسنديده كدام است و غنا و ثروت مذموم كدام.
2) گاهى يك نفر، آنقدر فقير و تهيدست است كه به قدر حداقل مخارج روزش را ندارد و گرسنه است، اين يك فقير است در حد اعلاى فقر. يك نفر ديگر فقيرى است كه به قدر نان خالى غذا دارد، اما از ساير نعمتهايى كه در يك وعده‏ى غذا سزاوار است كه مورد استفاده باشد محروم و فاقد آنهاست. اين هم يك درجه از فقر. يك درجه‏ى ديگر فقر اين است كه به قدر كفاف و با يك وسعت متناسب در زندگى دارد لكن از مال بسيار محروم است، اين هم يك درجه‏ى ديگر فقر است. در غنا هم عينا همين طور است: گاهى يك نفر غنى است، يعنى در حدى كه به مردم نياز ندارد و دست تمنى به سوى كسى دراز نمى‏كند و زندگيش بالنسبه با وسعت مى‏گذرد، اين يك قسم غناست. قسمى ديگر از غنا اين است كه ذخيره‏ى غذاى سالانه‏ى خود را در منزل دارد و از نظر زندگى خود و عائله‏اش مطمئن است، اين هم قسمى ديگر از غنا. اما غناى سوم براى كسى است كه سرمايه‏دار است و اموال بسيار گرد آورده و با حرص و ولع، على‏الدوام، در پى جمع مال و اندوختن ثروت مى‏رود و تمام عمرش در اين راه مصروف مى‏گردد، اين هم قسم سوم در امر ثروت.
3) اسلام دين كار و فعاليت و آيين سعى و عمل است. تمام مردم براى تامين زندگى با عزت و شرافتمندانه بايد از پى كار و كوشش بروند و در جامعه وجودى موثر باشند، و اگر كسانى از كار شانه خالى كنند و براى تامين مايحتاج زندگى خود دنبال كار نروند در اسلام، مورد بدبينى و انزجارند. امام باقر (ع) فرمود كه حضرت موسى بن عمران به پيشگاه خدا عرض كرد، بار الها! كداميك از بندگانت نزد تو بيشتر مورد بغض و بدبينى هستند؟ فرمود: آن كسى كه در شب مانند مردارى در رختخواب افتاده و در روز، عمرش در جامعه به بطالت مى‏گذرد و كار نمى‏كند و مى‏خواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
4)اولياى گرامى اسلام آنقدر به كار كردن مسلمانان مصر بودند و مى‏خواستند زندگانى آنان با عزت بگذرد كه اگر در مواقعى افرادى نقص عضوى مى‏داشتند باز هم به آنان تاكيد مى‏كردند كه از عضو سالم خود استفاده كنند و به كار اشتغال يابند. مردى به حضور امام صادق (ع) آمد و گفت: يابن رسول الله! من انسانى هستم كه نمى‏توانم با دستم كار كنم- گويى دستش عيبى داشته كه فاقد قدرت كار بوده- و سرمايه‏اى هم ندارم كه تجارت كنم و نيازمند و محتاجم. حضرت ديد كه سر و گردن او سالم است. فرمود عمل كن، كار كن و كالا را با سر خود حمل نما و از مردم بى‏نياز باش.
5) على (ع) فرموده: اگر تن دادن به شغل مايه‏ى زحمت و تعب است بيكارى دائم نيز باعث نادرستى و فساد است. رسول اكرم فرموده است: رانده و مطرود درگاه باريتعالى است آن كسى كه بار زندگى خود را بر دوش دگران بيفكند و بخواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
6) به موجب روايات بسيارى كه رسيده است، ائمه‏ى معصومين عليهم‏السلام خود كار مى‏كردند و در اراضى زراعى سعى و كوشش مى‏نمودند تا نانى از راه كشاورزى به دست آورند. علاوه بر اينكه خودشان به كار اهميت مى‏دادند، كارگران زحمتكش را نيز احترام بسيار مى‏نمودند و آنان را مورد تقدير و تشويق قرار مى‏دادند. انس بن مالك مى‏گويد: موقعى كه رسول اكرم از جنگ تبوك مراجعت مى‏كرد، سعد انصارى به استقبال آمد. حضرت با او مصافحه كرد و دست سعد را زبر و خشن ديد. فرمود چه صدمه و آسيبى به دستت رسيده است. عرض كرد: يا رسول الله من با وسايل كشاورزى كار مى‏كنم و درآمدم را خرج معاش خانواده‏ام مى‏نمايم. رسول اكرم دست او را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه آتش با آن تماس پيدا نمى‏كند.
7)اگر كسى آماده‏ى كار كردن هست، لكن به علت فرسودگى و ضعف شديد يا بيمارى، قدرت كار ندارد و حداقل امرار معاش و سد جوع در دسترسش نيست، او فقير و گرسنه است و اين فقر بى‏اندازه مذموم است زيرا چنين فقرى ممكن است آدمى را به گناه و ناپاكى، به دزدى و تجاوز به اموال مردم، يا به كفرگويى و اسائه به مقام مقدس باريتعالى وادار نمايد. اين فقر در نظر اسلام بسيار مذموم است كاد الفقر ان يكون كفرا. اين قبيل فقرها ممكن است به كفر و بى‏دينى منجر گردد.
8) رسول اكرم فرمود: بار الها! من از كفر و از فقر به تو پناه مى‏برم. مردى كه اين جمله را از حضرت شنيد عرض كرد: يا رسول الله! آيا كفر و فقر، معادل يكديگرند؟ حضرت در پاسخ فرمود بلى.
9) فقرى كه آدمى فاقد حداقل زندگى باشد و نتواند سد جوع نمايد بسيار مذموم است و آدمى را در خطر گناهان دنيوى و اخروى مى‏اندازد فقر ممدوح كه در روايات آمده آن فقرى است كه انسان به قدر كفاف و آن مقدارى كه براى خود و خانواده‏اش لازم است و كفايت مى‏كند واجد باشد و اين زندگى كه هم آبرو محفوظ است و هم اسير ثروتمندى و سرمايه‏دارى نيست آنقدر محبوب رسول اكرم بود كه دعا مى‏كرد و مى‏گفت: اللهم اجعل قوت آل محمد كفافا. بار الها! قوت و غذاى آل محمد را به قدر كفاف قرار ده، يعنى آن مقدارى كه زندگى به اندازه اداره شود ولى آل پيغمبر در صف سرمايه‏داران و ثروتمندان نباشد.
10) پيغمبر مى‏فرمود: خوشا به حال آن انسانى كه اسلام آورد و معاش او به قدر كفاف باشد، يعنى درآمدش براى زندگيش وافى و كافى باشد. رسول اكرم با جمعى در بيابان به كسى كه شترانى را به چرا برده بود و تحت مراقبت داشت گذر كردند. حضرت از او درخواست نمود كه مقدارى شير بدهد كه آنان بنوشند. جواب داد: شيرى كه در پستان شتران است براى صبح است و آنچه دوشيده‏ايم و در ظرف است براى شب، و خلاصه، به حضرت جواب مثبت نداد. پيغمبر اكرم درباره‏ى او دعا كرد، گفت: اللهم اكثر ماله و ولده. بار الها! مال و فرزندان او را بسيار گردان. بعد از آنجا گذشتند و به كسى رسيدند كه به چراندن گوسفندان اشتغال داشت. براى گرفتن شير، نزد او فرستاد. آن مرد رفت و آنچه در پستانهاى گوسفندانش بود دوشيد و آنچه را هم كه در دست داشت نيز آورد و به حضرت تقديم نمود و بعد هم گوسفندى آورد و گفت: اينها چيزى بود كه در نزد من بود و اگر ميل دارى باز زيادتر كنم. قال رسول الله: اللهم ارزقه الكفاف. پيغمبر درباره‏ى او دعا كرد و گفت: بار الها! به او به قدر كفاف عنايت بفرما. وقتى پيغمبر، دعاى دوم را درباره‏ى مردى كه صاحب گوسفندان بود نمود بعضى از اصحاب گفتند: يا رسول الله! درباره‏ى آن كسى كه شما را رد كرد دعايى نموده‏اى كه تمام ما آن دعا را دوست داريم، و درباره‏ى كسى كه به شما اعطاى شير نمود دعايى فرمودى كه هيچيك از ما به آن دعا ميل نداريم. حضرت فرمود: آنچه كم باشد و امر زندگى را كفايت كند بهتر از مال بسيار است كه آدمى را غافل كند و انسان را از مسير فضيلت منحرف نمايد.
11) غنا نيز مانند فقر، درجات و مراتبى دارد، بعضى از آنها در روايات، ممدوح شناخته شده و بعضى از آنها مذموم.
12) امام سجاد (ع) در جمله‏ى اولى كه موضوع بحث امروز است از پيشگاه الهى درخواست غنا و تمكن مالى مى‏نمايد، او از خدا غنا مى‏طلبد تا به خانواده‏هاى بى‏بضاعت كمك كند، غنا مى‏خواهد تا يتيمان بى‏سرپرست را كفالت نمايد، تمكن مالى تقاضا مى‏كند تا در پرتو آن موجبات رضاى الهى را فراهم آورد، غنا مسئلت مى‏نمايد تا به زندگى خانواده‏ى خود بهبود بخشد و گشايشى در گذران آنان فراهم آورد، و اين مطلب از جمله‏ى دومى كه امام (ع) بعد از درخواست غنا، از پيشگاه الهى مسئلت نموده است روشن مى‏شود: و اوسع على فى رزقك. بار الها! رزق خود را كه به من عطا مى‏فرمايى وسيع گردان.