2)چون در اين عبارت كلمه «غنا» و همچنين كلمهى «وسعت رزق» آمده و قهرا بحث غنا و فقر در ميان مىآيد
لازم است راجع به رواياتى كه دربارهى خوبى فقر يا بدى آن آمده
و همچنين در خوبى غنا يا بدى آن روايت شده فکر شود تا همه متوجه گردند كه
آن فقرى كه در اسلام ممدوح و پسنديده است كدام است
و آنكه مذموم و ناپسند است كدام.
و همچنين معلوم شود كه غناى ممدوح و پسنديده كدام است
و غنا و ثروت مذموم كدام.
2) گاهى يك نفر، آنقدر فقير و تهيدست است كه به قدر حداقل مخارج روزش را ندارد و گرسنه است، اين يك فقير است در حد اعلاى فقر.
يك نفر ديگر فقيرى است كه به قدر نان خالى غذا دارد، اما از ساير نعمتهايى كه در يك وعدهى غذا سزاوار است كه مورد استفاده باشد محروم و فاقد آنهاست. اين هم يك درجه از فقر.
يك درجهى ديگر فقر اين است كه به قدر كفاف و با يك وسعت متناسب در زندگى دارد لكن از مال بسيار محروم است، اين هم يك درجهى ديگر فقر است.
در غنا هم عينا همين طور است:
گاهى يك نفر غنى است، يعنى در حدى كه به مردم نياز ندارد و دست تمنى به سوى كسى دراز نمىكند و زندگيش بالنسبه با وسعت مىگذرد، اين يك قسم غناست.
قسمى ديگر از غنا اين است كه ذخيرهى غذاى سالانهى خود را در منزل دارد و از نظر زندگى خود و عائلهاش مطمئن است، اين هم قسمى ديگر از غنا.
اما غناى سوم براى كسى است كه سرمايهدار است و اموال بسيار گرد آورده و با حرص و ولع، علىالدوام، در پى جمع مال و اندوختن ثروت مىرود و تمام عمرش در اين راه مصروف مىگردد، اين هم قسم سوم در امر ثروت.
3) اسلام دين كار و فعاليت و آيين سعى و عمل است.
تمام مردم براى تامين زندگى با عزت و شرافتمندانه بايد از پى كار و كوشش بروند و در جامعه وجودى موثر باشند،
و اگر كسانى از كار شانه خالى كنند و براى تامين مايحتاج زندگى خود دنبال كار نروند در اسلام، مورد بدبينى و انزجارند.
امام باقر (ع) فرمود كه حضرت موسى بن عمران به پيشگاه خدا عرض كرد، بار الها! كداميك از بندگانت نزد تو بيشتر مورد بغض و بدبينى هستند؟ فرمود: آن كسى كه در شب مانند مردارى در رختخواب افتاده و در روز، عمرش در جامعه به بطالت مىگذرد و كار نمىكند و مىخواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
4)اولياى گرامى اسلام آنقدر به كار كردن مسلمانان مصر بودند و مىخواستند زندگانى آنان با عزت بگذرد كه اگر در مواقعى افرادى نقص عضوى مىداشتند باز هم به آنان تاكيد مىكردند كه از عضو سالم خود استفاده كنند و به كار اشتغال يابند.
مردى به حضور امام صادق (ع) آمد و گفت: يابن رسول الله! من انسانى هستم كه نمىتوانم با دستم كار كنم- گويى دستش عيبى داشته كه فاقد قدرت كار بوده- و سرمايهاى هم ندارم كه
تجارت كنم و نيازمند و محتاجم. حضرت ديد كه سر و گردن او سالم است. فرمود عمل كن، كار كن و كالا را با سر خود حمل نما و از مردم بىنياز باش.
5) على (ع) فرموده: اگر تن دادن به شغل مايهى زحمت و تعب است بيكارى دائم نيز باعث نادرستى و فساد است.
رسول اكرم فرموده است: رانده و مطرود درگاه باريتعالى است آن كسى كه بار زندگى خود را بر دوش دگران بيفكند و بخواهد از دسترنج مردم ارتزاق نمايد.
6) به موجب روايات بسيارى كه رسيده است، ائمهى معصومين عليهمالسلام خود كار مىكردند و در اراضى زراعى سعى و كوشش مىنمودند تا نانى از راه كشاورزى به دست آورند. علاوه بر اينكه خودشان به كار اهميت مىدادند، كارگران زحمتكش را نيز احترام بسيار مىنمودند و آنان را مورد تقدير و تشويق قرار مىدادند.
انس بن مالك مىگويد: موقعى كه رسول اكرم از جنگ تبوك مراجعت مىكرد، سعد انصارى به استقبال آمد. حضرت با او مصافحه كرد و دست سعد را زبر و خشن ديد. فرمود چه صدمه و آسيبى به دستت رسيده است. عرض كرد: يا رسول الله من با وسايل كشاورزى كار مىكنم و درآمدم را خرج معاش خانوادهام مىنمايم. رسول اكرم دست او را بوسيد و فرمود: اين دستى است كه آتش با آن تماس پيدا نمىكند.
7)اگر كسى آمادهى كار كردن هست، لكن به علت فرسودگى و ضعف شديد يا بيمارى، قدرت كار ندارد و حداقل امرار معاش و سد جوع در دسترسش نيست، او فقير و گرسنه است و اين فقر بىاندازه مذموم است زيرا چنين فقرى ممكن است آدمى را به گناه و ناپاكى، به دزدى و تجاوز به اموال مردم، يا به كفرگويى و اسائه به مقام مقدس باريتعالى وادار نمايد. اين فقر در نظر اسلام بسيار مذموم است
كاد الفقر ان يكون كفرا.
اين قبيل فقرها ممكن است به كفر و بىدينى منجر گردد.
8) رسول اكرم فرمود: بار الها! من از كفر و از فقر به تو پناه مىبرم. مردى كه اين جمله را از حضرت شنيد عرض كرد: يا رسول الله! آيا كفر و فقر، معادل يكديگرند؟ حضرت در پاسخ فرمود بلى.
9) فقرى كه آدمى فاقد حداقل زندگى باشد و نتواند سد جوع نمايد بسيار مذموم است و آدمى را در خطر گناهان دنيوى و اخروى مىاندازد
فقر ممدوح كه در روايات آمده آن فقرى است كه انسان به قدر كفاف و آن مقدارى كه براى خود و خانوادهاش لازم است و كفايت مىكند واجد باشد و اين زندگى كه هم آبرو محفوظ است و هم اسير ثروتمندى و سرمايهدارى نيست آنقدر محبوب رسول اكرم بود كه دعا مىكرد و مىگفت:
اللهم اجعل قوت آل محمد كفافا.
بار الها! قوت و غذاى آل محمد را به قدر كفاف قرار ده، يعنى آن مقدارى كه زندگى به اندازه اداره شود ولى آل پيغمبر در صف سرمايهداران و ثروتمندان نباشد.
10) پيغمبر مىفرمود: خوشا به حال آن انسانى كه اسلام آورد و معاش او به قدر كفاف باشد، يعنى درآمدش براى زندگيش وافى و كافى باشد.
رسول اكرم با جمعى در بيابان به كسى كه شترانى را به چرا برده بود و تحت مراقبت داشت گذر كردند. حضرت از او درخواست نمود كه مقدارى شير بدهد كه آنان بنوشند. جواب داد: شيرى كه در پستان شتران است براى صبح است و آنچه دوشيدهايم و در ظرف است براى شب، و خلاصه، به حضرت جواب مثبت نداد. پيغمبر اكرم دربارهى او دعا كرد، گفت:
اللهم اكثر ماله و ولده.
بار الها! مال و فرزندان او را بسيار گردان.
بعد از آنجا گذشتند و به كسى رسيدند كه به چراندن گوسفندان اشتغال داشت. براى گرفتن شير، نزد او فرستاد. آن مرد رفت و آنچه در پستانهاى گوسفندانش بود دوشيد و آنچه را هم كه در دست داشت نيز آورد و به حضرت تقديم نمود و بعد هم گوسفندى آورد و گفت: اينها چيزى بود كه در نزد من بود و اگر ميل دارى باز زيادتر كنم.
قال رسول الله: اللهم ارزقه الكفاف.
پيغمبر دربارهى او دعا كرد و گفت: بار الها! به او به قدر كفاف عنايت بفرما.
وقتى پيغمبر، دعاى دوم را دربارهى مردى كه صاحب گوسفندان بود نمود بعضى از اصحاب گفتند: يا رسول الله! دربارهى آن كسى كه شما را رد كرد دعايى نمودهاى كه تمام ما آن دعا را دوست داريم، و دربارهى كسى كه به شما اعطاى شير نمود دعايى فرمودى كه هيچيك از ما به آن دعا ميل نداريم. حضرت فرمود: آنچه كم باشد و امر زندگى را كفايت كند بهتر از مال بسيار است كه آدمى را غافل كند و انسان را از مسير فضيلت منحرف نمايد.
11) غنا نيز مانند فقر، درجات و مراتبى دارد، بعضى از آنها در روايات، ممدوح شناخته شده و بعضى از آنها مذموم.
12) امام سجاد (ع) در جملهى اولى كه موضوع بحث امروز است از پيشگاه الهى درخواست غنا و تمكن مالى مىنمايد، او از خدا غنا مىطلبد تا به خانوادههاى بىبضاعت كمك كند، غنا مىخواهد تا يتيمان بىسرپرست را كفالت نمايد، تمكن مالى تقاضا مىكند تا در پرتو آن موجبات رضاى الهى را فراهم آورد، غنا مسئلت مىنمايد تا به زندگى خانوادهى خود بهبود بخشد و گشايشى در گذران آنان فراهم آورد، و اين مطلب از جملهى دومى كه امام (ع) بعد از درخواست غنا، از پيشگاه الهى مسئلت نموده است روشن مىشود:
و اوسع على فى رزقك.
بار الها! رزق خود را كه به من عطا مىفرمايى وسيع گردان.