يكى از برنامههاى انسان سازى در مكتب آسمانى پيغمبران اين بود كه به پيروان خود درس حسننظر مىدادند، به آنان مىگفتند: جهان و جهانيان را از ديدگاه خوشبينى بنگريد و از #عيب جويى و سوءنظر اجتناب نماييد .
حضرت عيسى بن مريم در رهگذر با حواريون از كنار سگ مرده اى عبور كردند. حواريون از تعفن و بوى بد آن لاشه سخن گفتند، اما حضرت عيسى (ع) فرمود: چقدر دندانهايش سفيد است.
از جملهى صفات حضرت بارى تعالى آشكار نمودن خوبيها و پوشاندن بديها است:
يا من اظهر الجميل و ستر القبيح:
اگر انسانى بتواند اين دو صفت بزرگ را تمرين كند و خويشتن را به آن دو متخلق سازد، او به كامل مطلق يعنى ذات اقدس الهى تشبه يافته است و اميرالمومنين (ع) از اين مزيت و كمال، برخوردار بود:
على (ع) فرمود: اگر مومنى را در حال گناه مشاهده كنم او را با لباس خود مىپوشانم، يا آنكه فرموده است با لباس خودش مىپوشانم.
اولياى گرامى اسلام درباره ى حسنات يا كارهاى خوب و همچنين دربارهى سيئات يا كارهاى بد از ابعاد مختلف سخن گفته و در هر بعدى وظيفه ى اسلامى و انسانى پيروان خود را بيان نموده است.
در جايى كه ديگرى به شما نيكى كند وظيفه ى شما شكرگزارى اوست و اين همان جمله ى اول دعاى امام سجاد (ع) است: و ان اشكر الحسنه.
در جايى كه ديگرى به شما بد كند وظيفه ى كرامت خلق شما چشمپوشى و ناديده گرفتن بدى اوست و اين دستور، همان جمله ى دوم دعاى امام سجاد (ع) است: و ان اغضى عن السيئه.
در جايى كه شما موفق شديد به دگرى احسان نماييد، خداوند را بر اين موفقيت حمد كنيد و شكر او را در كار نيكى كه انجام دادهايد بجاى آوريد.
در جايى كه شما دچار لغزش گرديديد و نسبت به دگرى بد كرديد، استغفار كنيد و از پيشگاه خداوند طلب آمرزش نماييد،
امام صادق (ع): در جايى كه از دگرى به شما نعمتى رسيده آن را همواره به خاطر داشته باشيد و از ياد نبريد، جايى كه شما به دگرى خدمت نمودهايد و به وى نعمتى دادهايد آن را فراموش كنيد مبادا موقعى بر سرش منت بگذاريد و اجر خود را در پيشگاه پروردگار عالم از ميان ببريد
اميرالمومنين (ع): در جايى كه شما به دگرى احسان مىكنيد و او را از عطاى خويش برخوردار مىسازيد، بكوشيد در كيفيت احسان، نكاتى را كه حضرت صادق (ع) ضمن حديثى تذكر داده است رعايت كنيد و بدين وسيله عمل نيك خود را در پيشگاه حضرت بارىتعالى گرانقدر نماييد.
امام صادق (ع) فرموده: صلاح و شايستگى عمل معروف را وابسته به سه چيز مىبينم: كوچك شمردن، پنهان داشتن، و تعجيل در انجام آن. چه وقتى عطاى خود را كوچك شمردى آن را در نظر گيرندهى عطا بزرگ نمودهاى، وقتى خدمت خود را پنهان داشتى نعمت را تتميم و تكميل كردهاى، و چون در انجام خدمت عجله نمايى آن را بر گيرندهى نعمت گوارا ساختهاى.
شكر حسنات
و چشم پوشى از سيئات
داراى فوايد روانى و آثار عملى است ، شكر نعمت مايه ى تشويق منعم است، در وى اثر روحى مىگذارد و او را با علاقه و رغبت بيشترى به خدمات اجتماعى وا مىدارد،
به علاوه، دگران را نيز به راه نيكوكارى سوق مىدهد و بر تعداد خدمتگزاران مىافزايد و در نتيجه، جامعه از تعاون و رفاه بيشترى برخوردار مىگردد.
بر عكس، بى تفاوتى در مقابل احسان و خوددارى از شكر منعم مايه ى دلسردى و ياس مىشود و خدمتگزاران را در ادامهى خدمت بىرغبت مىنمايد.
اثر مفيد تشويق منحصر در شكر منعم و خدمتگزارى اهل احسان نيست، بلكه تشويق مىتواند محصل خردسال و جوان را در رشته ى درس خواندن، كارمند دولت را در وظايف ادارى و نيروهاى مسلح را در دفاع از كشور، بيش از پيش دلگرم نمايد و آنان را با جديت زيادترى در ادامهى كار وادار سازد.
حضرت اميرالمومنين (ع) ضمن عهدنامه ى خود تشويق نظاميان خدمتگزار و نام بردن از خدمات آنان را اكيدا به مالك اشتر، والى مصر، توصيه فرموده:
و واصل فى حسن الثناء عليهم و تعديد ما ابلى ذو و البلاء منهم، فان كثره الذكر لحسن افعالهم تهز الشجاع و تحرض الناكل.
همواره از نظاميان خدمتگزار به نيكى ياد كن و كارهاى بزرگى را كه انجام دادهاند به شمار آور، چه زياد نام بردن از كارهاى نيك آنان افراد شجاع را تحريك مىكند و اشخاص سست را ترغيب مىنمايد و به تحرك و فعاليت وادار مىسازد.
گكفران نعمت :
امام صادق (ع) فرموده : خدا لعنت كند كسى را كه قطع راه معروف مىنمايد و مانع احسان نيكوكار مىگردد، او مردى است حقناشناس، به وى احسان مىشود، نعمت منعم را كفران مىنمايد و بر اثر اين عمل ناروا راه خير را سد مىكند و مانع آن مىگردد كه نيكوكار در مورد شخص دگرى قدم بردارد و كار معروفى را دربارهى او انجام دهد.
چشمپوشى از سيئه مانند شكر حسنه داراى اثر مفيد روانى و اجتماعى است،
شكر حسنه، اهل معروف را در راه خير تشويق مىكند و كسانى را كه اهل معروف نيستند به اين راه سوق مىدهد.
چشمپوشى از سيئه نيز مىتواند زمينه ى كرامت خلق شود و آدمى به سجيه ى عفو و اغماض گرايش يابد و اگر چشمپوشى نشود چه بسا پيگيرى از يك سيئه منشاء سيئات بسيار گردد، مايه ى مشاجره و اختلاف شود، و ممكن است در مواقعى كار مشاجره به مفاسد ندامت بار و غير قابل جبران منتهى گردد.
امام سجاد (ع) در جملهى اول دعاى در پيشگاه خداوند عرض مىكند:
و ان اشكر الحسنه:
بار الها! موفقم بدار كه نيكى را شكرگزار باشم.
انفاق مالى اگر بجا و نيكو باشد سزاوار شكر است و بايد از عمل منعم قدردانى نمود،
اما اگر انفاق، نابجا و در غير مورد باشد، نه تنها شايسته ى شكر نيست بلكه ممكن است در پارهاى از موارد بر اثر اسراف و تضييع مال شايان توبيخ باشد.
گاه شخص شهرت طلب و خودخواه مجلس ضيافتى تشكيل مىدهد و از جمعى دعوت مىكند، هدفش از اين دعوت، پذيرايى دوستانه و ضيافت برادرانه نيست بلكه مىخواهد خود را نشان بدهد و خويشتن را بلندآوازه نمايد. از اينرو در تهيه ى غذا و كيفيت و كميت آن افراط مىكند و به اسراف و زيادهروى دست مىزند و چون طعام تهيه شده چندين برابر نياز مهمانان بوده، پس از پذيرايى قسمت اعظم غذا در سفره باقى مىماند و بدبختانه بيشتر غذاى باقيمانده در ظروف زباله ريخته مىشود و تبذير و اسراف نعمت به ميان مىآيد. اين قبيل انفاقها را شرع مقدس، احسان نمىداند و انفاقكننده استحقاق شكر ندارد.
قسمتى از روايت حضرت مولىالموحدين، اميرالمومنين، على عليهالسلام در خصوص امر مال و چگونگى صرف نمودن آن :
كسى از شما كه داراى مال و ثروت است بپرهيزد از فساد، چه آنكه اعطاى مال در غير مورد تبذير است و اسراف و اين عمل ناروا ياد صاحبش را بين مردم زياد مىكند و نامش را بالا مىبرد، ولى نزد بارىتعالى او را پست مىكند و موجب انحطاطش مىگردد و هيچ انسانى مال خود را در غير حق و در مورد افراد نااهل صرف نمىكند، مگر آنكه خداوند او را از شكرگزارى دريافتكنندگان مال محروم مىسازد و علاقه و مودت اينان به غير اعطاكنندهى مال معطوف مىگردد و اگر كسانى از دريافتكنندگان به جاى مانده باشند و زبان به شكر و خيرخواهى صاحب مال بگشايند، هدفشان چاپلوسى و دروغگويى است و هيچ فرد متمكن، مال خود را در غير حق و براى نااهل صرف ننموده مگر آنكه نصيبش از آن پرداخت نابجا و بىمورد، ستايش فرومايگان و مدح اشرار بوده، آن هم نه هميشه و به طور دائم بلكه تا وقتى كه نعمت منعم را دريافت مىكنند و از فضل و عنايت او برخوردارند.
سپس على (ع) به دوستان خود فرمود: هر يك از شما كه داراى مال است آن را در راه صله ى رحم يا مهمانى نيكو و پسنديده صرف نمايد يا آنكه مال خود را در راه نجات و رهايى كسانى كه در رنج و تعباند يا آنكه اسير يا ابن السبيلاند به كار گيرد و موجبات آزادى و رفع گرفتارى آنان را فراهم آورد كه دست يافتن به اين خصال حميده، مايهى كرامت و بزرگوارى دنيا و موجب شرف و فضيلت در عالم آخرت است.
برنامه ی #نهج_البلاغه_خوانی
#نهج_البلاغه_حكمت_399
#حق #پدر و #فرزند
وَ قَالَ (عليه السلام ) :
إِنَّ لِلْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ حَقّاً، وَ إِنَّ لِلْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ حَقّاً؛
فَحَقُّ الْوَالِدِ عَلَى الْوَلَدِ أَنْ يُطِيعَهُ فِي كُلِّ شَيْءٍ إِلَّا فِي مَعْصِيَةِ اللَّهِ سُبْحَانَهُ؛
وَ حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوَالِدِ أَنْ يُحَسِّنَ اسْمَهُ وَ يُحَسِّنَ أَدَبَهُ وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ.
حضرت علی که درود خدا بر او، فرمود:
همانا فرزند را به پدر، و پدر را به فرزند حقّى است.
#حق_پدر بر فرزند اين است كه فرزند در همه چيز جز نافرمانى خدا، از پدر اطاعت كند،
و #حق_فرزند بر پدر آن كه نام نيكو بر فرزند نهد، خوب تربيتش كند، و او را قرآن بياموزد.
👈 شرح اینجا
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2