امروز دشمنان می خواهند اسلام را از محتوا بیندازند
دوره ۳۴ ساله امامت #امام_سجاد علیه السلام با تلاش خلفای اموی برای تهی کردن جامعه اسلامی از ارزش ها و فرهنگ دینی همراه بود.
نقشه خلفای #بنی_امیه این بود که شهر مدینه را که مرکز تمدن اسلامی به شمار می رفت، از هویت خود تهی کنند و از این رو برای از بین بردن ارزش های اسلامی عیاشی را در بین جوانان آن دیار ترویج دادند.
وضع مدینه در آن زمان چنان شد که برخی می گفتند اگر پیامبر اکرم (ص) از قبر بیرون بیاید، دیگر نشانی از آنچه به عنوان دین آورده است، در شهر نمی بیند.
هدف آنها این بود که مدینه را از محتوای اسلامی خود خالی کنند و فرهنگی که اسلام با خود آورده بود، یکسره به خاک بسپارند.
در آن زمان حتی خلفای اموی به آخوندهای درباری دستور دادند تا افکار انحرافی را نیز از نظر کلامی در بین مردم ترویج کنند که از جمله می توان به ترویج دیدگاه جبرگرایی در جامعه اسلامی در آن دوران اشاره کرد.
یا اینکه به مردم این گونه القا کردند که خداوند گناهان را به حساب نمی آورد و در روز قیامت همه را می بخشد تا با این شیوه انحراف های بیشتری در دین ایجاد کنند.
دوره ۳۴ ساله امام سجاد(ع) از سخت ترین دوران های اسلامی بود و آن حضرت با تقیه زندگی می کرد.
با این همه، آن حضرت در برابر این حرکت های ضد اسلامی آنچه در توان داشت برای تبیین اسلام و معارف اسلامی به کار بست که نمونه هایی از آن را در صحیفه سجادیه می بینیم که چگونه در قالب دعا حقوق اجتماعی را به مردم گوشزد کند.
امروز نیز دنیا همین برنامه را دارد و می خواهد با ترویج فساد و تباهی، جوانان را از درون و هویت اسلامی تهی کند.
👤 آیت الله #امامی_کاشانی
🙏کانال #انس_با_صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2
#شرح_صحیفه_سجادیه_انصاریان_دعا_7
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#دعا_هفتم_1
#سختی_ها 6
#فرج_پس_از_شدت 6
#داستان 9
داستان محمد بن زيد علوى و شخصى از #بنی_امیه
قسمت اول
✳️ «در تواريخ معتبره آوردهاند كه: عادت محمد بن زيد علوى معروف به داعى كه حاكم طبرستان بود بر اين قرار داشت كه در ابتداى هر سال كه كارگزاران دولت مشغول به تحصيل ماليات مىشدند، در بيتالمال نظر مىكرد و هر چه از سال گذشته باقى مانده بود بر جماعتى از قريش كه در آن ولايت بودند، بر حسب اختلاف شأنشان قسمت مىكرد و هر يك را فراخور حسب و نسب نصيبى مىداد.
يك سال بنابر عادت مقرّر بر مقرّ حكمرانى نشسته بود تا مرسومات و ارزاق را به اهل استحقاق برساند. اول بنى هاشم را نصيب فرمود. چون از تمامت بنى هاشم فارغ شد فرمود: تا بنى عبد مناف را آواز دادند. مردى برخاست و گفت: من از بنى عبد منافم. داعى گفت: از كدام قبيلهاى؟ گفت: از بنى اميّه. گفت: از كدام بطن؟ آن مرد خاموش شد. گفت: مگر از فرزندان معاويهاى؟ گفت: آرى. داعى گفت: از كدام فرزند؟ باز خاموش شد. گفت: مگر از فرزندان يزيدى؟ گفت: بلى. گفت:
بدانديشهاى است تو را و خطا تدبيرى افتاده است كه قصد اين ولايت كردهاى كه وُلات اين ولايت آل ابى طالبند و ايشان را از شما طلب خون قصاص است به جهت سيّد ايشان حسين بن على عليهما السلام و تو را از اين به بعد هرگز چاره نبود، چه اگر غرض استمداد و استعانت بود در شام و عراق جمعى توانستى يافت كه به جدّ تو تولا كردندى و اسلاف تو را دوست داشتندى، با تو مبرّت و احسان كردندى. اگر اين اختيار از سر جهل و نادانى كردهاى تمامتر از اين جهل نمىباشد و اگر دانسته و متعمّداً ارتكاب اين مخاطره كردهاى، خود را به دست خويش در ورطه هلاك انداخته و به پاى خود به گورستان آمدهاى!
علويان چون اين سخن بشنيدند هر يك به نظر عداوت و چشم حقارت در وى نگريستند و خواستند كه قصد او كنند، داعى بانگ بر ايشان زد و گفت: ساكت باشيد و مپنداريد كه كشتن او قصاص خون حضرت سيّدالشهداء عليه السلام خواهد بود، او را چه جرم است در اين مسأله؟ خداى تعالى حرام كرده است كه كسى را به جرم كس ديگر مؤاخذت كنند چنانكه فرمود:
وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ اخْرى
و هيچ بردارنده بار گناهى بار گناه ديگرى را به دوش خود بر نمىدارد.
واللَّه اگر كسى متعرض او شود آن كس را قصاص كنم. پس گفت: بشنويد حكايتى و آن را در كارها اسوه و دستور خويش سازيد. پدر من با من حكايت كرد و از پدر خود روايت فرمود كه ابومنصور، حاكم عبّاسى، آن سال كه به حج رفته بود گوهرى قيمتى بر وى عرضه داشتند كه مثل آن نديده بود و از آن تعجّب نمود. بعد از آن به او گفتند كه محمد بن هشام بن عبدالملك گوهرى از اين بهتر و پرقيمتتر و فاخرتر دارد. منصور ربيع حاجب را گفت تا محمد بن هشام بن عبدالملك را طلب كند و آن گوهر را از او بستاند. پسر هشام هم بعد از اين واقعه پنهان شد.
منصور گفت: فردا كه در مسجدالحرام من نماز جمعه گزارم تو بگو تا همه درها را فرو بندند و قفل بر نهند و معتمدان و ثقات را بر آن درها موكّل گردان و بعد از آن يك در بگشاى و خود بر آن در بنشين و بايد هيچ كس از آن در بيرون نرود الّا آن كه تو او را بشناسى؛ در هر صورت چون محمد بن هشام در اين مسجد باشد بدين طريق ظاهر شود.
👈 ادامه دارد ...
تفسير و شرح صحيفه سجاديه، ج 5 ، ص: 233
👌 #دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
#هفتم
◀️کانال انس با #صحیفه_سجادیه
🆔 @sahife2