ادامه ی برنامه ی روزانه ی ختم
صحیفه سجادیه
#دعا_سی_یک_15
دعای سیدالساجدین (ع ) در یاد کردن توبه و درخواست آن:
🔹و قَدْ قُلْتَ - يَا إِلَهِى - فِى مُحْكَمِ كِتَابِكَ: إِنَّكَ تَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِكَ، وَ تَعْفُو عَنِ السَّيِّئَاتِ، وَ تُحِبُّ التَّوَّابِينَ، فَاقْبَلْ تَوْبَتِى كَمَا وَعَدْتَ، وَ اعْفُ عَنْ سَيِّئَاتِى كَمَا ضَمِنْتَ، وَ أَوْجِبْ لِى مَحَبَّتَكَ كَمَا شَرَطْتَ🔹
🔸و تو در كتاب حكيم فرموده اى كه توبه بندگان را مي پذيرى، و از بديها درميگذرى، و تائبان را دوست دارى، پس چنانچه وعده فرمودى توبه مرا بپذير، و چنان كه نويد دادى از بدي هاى من بگذر، و آن سان که شرط کرده ای ،محبت خود را بر من لازم گردان🔸
#سی_یک #توبه
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_سی_یک_16
دعای سیدالساجدین (ع ) در یاد کردن توبه و درخواست آن:
🔹و لَكَ - يَا رَبِّ - شَرْطِى أَلا أَعُودَ فِى مَكْرُوهِكَ، وَ ضَمَانِى أَنْ لا أَرْجِعَ فِى مَذْمُومِكَ، وَ عَهْدِى أَنْ أَهْجُرَ جَمِيعَ مَعَاصِيكَ🔹
🔸من هم با تو پيمان بستم كه به كار ناپسند بازنگردم، و برعهده گرفتم كه گرد عمل نكوهيده نگردم، و عهد كردم از همه گناهان دورى گزينم🔸
#سی_یک #توبه
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
صحیفه سجادیه
#دعا_سی_یک_17
دعای سیدالساجدین (ع ) در یاد کردن توبه و درخواست آن:
🔹اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِمَا عَمِلْتُ فَاغْفِرْ لِى مَا عَلِمْتَ، وَ اصْرِفْنِى بِقُدْرَتِكَ إِلَى مَا أَحْبَبْتَ🔹
🔸خدايا تو بهتر مى دانى من چه كرده ام، آنچه مى دانى بيامرز، و مرا به قدرت خود سوى آن عمل كه دوست دارى،رهبرى كن🔸
#سی_یک #توبه
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
ویژه ی روز #هفتم محرم
🙏مانـــنــــد مَــــــــرد، حــــق خــــــودش را گــرفـــت و رفـــت...
🌸 yon.ir/XbTm3
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
نه! از جدایی حرف نزن! تو با این حرفها، آتش به جانم میزنی. نرو! ... مرا در بیکسیهایم تنها مگذار! مرا طاقت وداع نیست، که شانههایم زیر آوار این اندوهِ بزرگ، خواهد شکست. بمان! گرچه میدانم تشنهای و عطش، بر تار و پودِ جسم نحیفت پیچیده است. چه کنم که تهیدستم و مرا جرعه آبی نیست تا گوارای وجودت کنم.
آرامش قلبم! نرو. که آن بیرون، جز تیر و خون، چیز دیگری انتظارت را نمیکشد. تو، هنوز برای جنگیدن کوچکی! خیلی کوچک.
دوست ندارم لحظه پرواز سرخت را به تماشا نشینم.
آرام بگیر، عزیزم! نمیدانم چرا دیگر تکان هایم آرامت نمیکند؟!
گریه نکن، غنچه شش ماهه من! مبادا صدای گریهات را بشنوند و تو را از من جدا کنند! نمیدانم این همه شتاب برای چیست؟ چه میبینی که این طور عاشقانه سر از پا نمیشناسی و به شوق وصال بیتاب شدهای؟
آیا از من خسته شدهای؟ من گهوارهی خوبی برایت نبودهام؟
با من بگو! پس از تو، دیگر حضور چه کسی آغوشم را معطّر خواهد ساخت. راستی! دیشب، کابوس بدی دیدم، خوابِ یک قنداقه خونین را، خوابِ یک تیر را دیدم که از آن، خون میچکید؛ خونِ گلوی نازک تو!
خواب فرشته هایی را دیدم که برای گرفتن یک قطره از خون حلقت، از هم سبقت میگرفتند؛ خواب سرگردانیِ خودم را دیدم که به غارت میبردنم.
حالا به من حق میدهی که دلواپس و مضطرب باشم؟ حق میدهی علی جان؟!
تو، تنها دلیل بودنِ منی! آخر بیت و من به چه کار آیم؟ گهواره بیکودک، میشود؟! ...
برگرد، آرام جانم! این قدر از «رفتن» حرف نزن! به خدا که من تحمّل این جدایی را ندارم! برگرد!
کاش میدانستم، این همه بیتابیات را چگونه پاسخ دهم! من نیز در رویایی شیرین، دیده ام خوابِ خونین شهادت را.
گهواره من! این قدر برایم لالایی «ماندن» مخوان! دیگر جنبیدن تو مایه ی آرامش قلبم نیست؛ که مرا عشق بزرگی، بیتاب کرده است.
مگر بابا را نمیبینی؟
گلهای محمدی(ص) ، یکی یکی پژمردند؛ دیگر در بوستان اهل بیت، جز من، گلی نمانده! طوفان در راه است، باید خود را به «کشتی نجات» برسانم! من آخرین بازمانده از قافله ی عاشورا هستم! رفیق لحظههای خوب من! بارها در گرمای آغوشی آرمیدم و بارها به نغمه ی دلنواز لالایی ات دل سپردم...
من صدای لالایی خدا را میشنوم! من آغوش باز خدا را میبینم!
وقت تنگ است؛ باید بروم؛ این قدر بر «ماندم» اصرار مکن! در خیمه ماندن و از عطش مردن؟ ... نه! ... نه! تا درهای شهادت را نبسته اند باید بروم! من تشنه ی پروازم. میخواهم از بابا دفاع کنم. معراج سرخ من، روی دست های بابا دیدنی است!
گهواره من! به خدا که آرزوی بهشت، لحظهای رهایم نمیکند. من آخرین سرباز حسینم!
و مظلومترین شهید کربلا؛ باید بروم، دنیا منتظر پرواز من است ... .
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
روضه حضرت علی اصغر علیهالسلام از زبان رهبر معظم انقلاب
یک روزى دو، سه ساعت برق خانهى شما در تابستان قطع بشود پدر و مادر ناراحت از گرمازدگى خودشان نیستند، زن و مرد خانه ناراحت از کلافه شدن و عرق ریختن خودشان نیستند، اما مادر خانه وقتى نگاه مىکند مىبیند این بچهى قنداقىاش، این بچهى شیرىاش، از گرما خوابش نمىبرد، طاقت نمىآورد، آرام نمىگیرد جگر او آتش مىگیرد حالا شما در عصر عاشورا ببینید در خیمههاى سیدالشهداء با آن گرما با آن عطش با آن تشنگى چه مىگذشت به خاطر همین بچهى کوچک، بعضىها بودند شاید بیش از یک شبانهروز بود توى آن گرما آب ننوشیده بودند، یقیناً اینها به فکر خودشان نبودند وقتى علىاصغر را مىدیدند، من گمان مىکنم علت اصلى بردن علىاصغر به وسیلهى سیدالشهداء به مقابل لشگر دشمن که امید بسیار ضعیفى بود که اینها دلشان بسوزد این مردم وحشى و آب بدهند علت اصلى این بود که امام حسین راه چارهى دیگرى نداشت، کار دیگرى نمىتوانست بکند وقتى رفت طرف خیمهها دید غوغا و هیاهو در خیمهها همه را فرا گرفته و این بچهى کوچک عطشش، گرسنگىاش، ناراحتىاش، همه را تحتتأثیر قرار داده حسینبنعلى مجبور شد این بچه را در آغوش بگیرد اگر چه احتمال خیلى ضعیفى بود که آب به او داده بشود البته اگر مىخواستند آب بدهند مىتوانستند یک بچهى شش ماهه مگر به چه قدر آب رفع عطشش مىشود، اگر به قدر نصف استکان آب به امام حسین مىدادند رفع عطش علىاصغر مىشد.
با وجود این امید ضعیف حسینبنعلى علیهالسّلام این بچه را در آغوش گرفت، برد، او را روى دست بلند کرد، به همه نشان داد حالت خود این بچه تأثرانگیز بود، هر دلى را هر دل سنگى را یقیناً به ترحم وادار مىکرد، حضرت مخصوصاً استرحام کردند این حرف درست است که «ان لم ترحمونى فرحموا هذا الطفل الرضیع» یعنى رحم کنید به این بچهى کوچک، یک پدر براى بچهى کوچک در این مواقع اضطرارى این کار را مىکند آن نفس ابى حسینبنعلى علیهالسّلام اجازه مىدهد به او که براى حفظ جان این بچه یک مقدارى آب از آنها بگیرند از آنها طلب بکنند در همین حالى که حسینبنعلى لابد با یک حال بحرانى، با یک هیجان، با یک ناراحتى این بچه را روى دست بلند کرده دارد حرف مىزند یک وقت یک چیز عجیبى را احساس کرد دید این بچهاى که از گرسنگى و تشنگى بىحس و حال افتاده بود سر خودش را نمىتوانست نگه دارد گردنش یک طرف کج شده بود آن چنان این بچه دست و پا مىزند روى دست پدر همینطور که نگاه کرد دید خون از گلوى علىاصغر سرازیر شده «على لعنة اللَّه على القوم الظالمین».
🖊بشنوید👇
😭 yon.ir/UItJG
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
مقام معظم رهبری؛
«بعد از آنی که این بچه در آغوش پدر به تیر حرمله ذبح شد و خون از گلویش بنا کرد ریختن امام حسین دستش را برد زیر این خونها و با یک حال عجیبی این خونها را به طرف آسمان پرتاب میکرد و میپاشید و این دعا را خواند:
پروردگارا، اگر یاری آسمانی خود را از ما بازداشته ای، در عوض بهتر از این پیروزی را در آخرت قسمت ما کن و انتقام ما را بگیر و آنچه را که در دنیا بر سر ما آمده، ذخیره آخرت ما قرار بده.»
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
روضه شش ماهه را مکشوف نخوانید!
آیت الله فاطمی نیا از جمله بزرگانی است که همیشه بر مکشوف نخواندن بی رویه روضه اصرار داشته اند. این اصرارها به ويژه در روضه شش ماهه امام حسین(ع) ـ حضرت علی اصغر(ع) ـ بیشتر جلوه یافته است. چند بند زیر بخشی از بیانات متداول ایشان در این باره است:
هنگام مصیبت خواندن یک قدری پرده پوشی داشته باشید. همه چیز را نگویید. من استادی داشتم، می گفت بعضی روضه ها را در تمام عمرم فقط یک بار خوانده ام آن هم در روز عاشورا! باید حال مجلس را نگاه کرد. حالا چون چهار نفر نشسته اند بیاییم مصیبت ظهر عاشورا را بخوانیم. نمی گویم مصیبت نگو اما یک قدری پرده برداری کن. مصیبت شش ماهه را حتما کامل نگویید.
آی مردم مصائبی که به اهل بیت وارد شده رو ما باید به مردم بگیم، اگر مثلا اینطور بود که هیچ کس هیچ مصیبتی رو نشنیده بود، ما دل به دریا می زدیم همه مصیبت ها رو بی پرده می گفتیم، ولی معمولا مردم مصیبت ها رو می دانند. بنا بر این مصیبت مکشوف خواندن درست نیست، مصیبت بی پرده خواندن درست نیست.
یک وقتی در نجف یک روضه خونی بوده، میگن این روضه حضرت علی اکبر سلام الله علیه رو خیلی تند خوانده بود، بعد یکی از بزرگان با خبر شده بود که وجود نازنین حضرت زهراء سلام الله علیها ناراحت هستند و فرموده بودن: بگو انقدر دل ما رو نسوزون.
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
روضه حضرت علی اصغر (علیه السلام) و گریه آیتالله حق شناس
در كتاب «عبد كريم» که مجموعه از خاطرات دوستان و آشنایان آیت الله حق شناس درباره ایشان است، حاج سيدمحسن حسيني در يادداشت دوم خاطرهای نقل كرده كه خواندن آن در شب و روز هفتم ماه محرم لطفي مضاعف دارد:
سالها پیش یکی از جوانهای فامیل به سرطان ریه مبتلا شد. او در حدود یک سال بود زمین گر شده بود. به چندین دکتر مراجعه کرده بود و همگی جوابش کرده بودند. بعضی دکترها تصریح کرده بودند بیشتر از یک ماه دوام نخواهد آورد.
روزی در یکی از مهمانیها و جمعهای فامیلی، دیدم خانوادهی او بسیار ناراحت و متأثر هستند. آنها بهخصوص پدرش از شفای او ناامید شده بودند. به آنها پیشنهاد کردم آن جوان را به نزد حضرت آیتالله حق شناس بیاورند.
آنها با ناامیدی و یأس، این پیشنهاد را قبول کردند. یکی دو روز بعد، برادرهایش او را به خانهی حاج آقا آوردند.
حاج آقا به من فرمود: "شما الآن یک روضهی حضرت علی اصغر علیهالسلام بخوان"
من هم شروع به خواندن روضه کردم و ایشان شروع به گریه کردند. بعد از روضه، حاج آقا دستمالی را که با آن اشکهای خود را پاک کرده بودند، به من دادند و گفتند: "داداش جون! این دستمال را بده ایشان به سینهاش بمالد. دیگر هم لازم نیست به دکتر مراجعه کند."
حاجآقا در این باره دیگر هیچ حرفی نزد و ما آن دستمال را به سینههای مریض مالیدیم و خداحافظی کردیم و آمدیم بیرون. پس از چند روز دیدم آن جوان برای کسب و کار به بازار آمده است. او میگفت: "از همان روز بعد از ملاقات با حاج آقا، تصمیم گرفته است به زندگی عادی برگردد و مدتی با دکتر و دارو خداحافظی کند."
یادم هست در همان روزها در جلسهای در حضور آیتالله حق شناس وقتی بیماران را دعا میکردم، آن فامیلمان را نیز دعا کردم. حاج آقا بعد از جلسه به من فرمود: "داداش جون! آن آقا که خوب شد!"»
و بعد، ما دیدیم به واقع همینطور شده است. پس از مدتی معلوم شد که آن جوان به طور کامل از آن بیماری شفا یافته و اثری از بیماری و مرضش باقی نمانده. الحمدلله او سالهاست در صحت و سلامت به زندگی ادامه میدهد و گاهی در این جلسههای توسل و روضهی هیأت ما نیز شرکت میکند.
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
دو فضیلت شش ماهه امام حسین (علیهما السلام) بر سایر شهدا
آیت الله جاودان
در دل حادثه کربلا یک حادثه بزرگ رخ داد و آن حادثه تشنگی است. بچه ها پرپر زدند. کودکان خردسال توانایی کمتری دارند و از این تشنگی پرپر می زدند. کسی نقل می کرد امام (ع) به میدان آمدند و وسط دو لشکر ایستادند و به عمرسعد (لعنت الله علیه) فرمودند بیا و به لشکرت بگو ساکت باشند. او امر کرد ساکت باشند. فرمودند گوش کن ببین چه می شنوی؟ صدای العطش از تمام خیمهها می آمد.
توسل به حضرت علی اصغر (ع) برترین توسلی است که انسان می کند. آیت الله شاه آبادی فرموده بودند که بالاسر جنازه اش روضه حضرت علی اصغر (ع) را بخوانند. خودشان هم در شب های جمعه که در مسجد دعای کمیل می خواندند به حضرت علی اصغر (ع) متوسل می شدند. بسیاری از بزرگانی که من اطلاع دارم دست به دامان این شیرخواره می شدند.
حضرت علی اصغر (ع) دو فضیلت دارند که هیچ یک از شهدا ندارند. یک فضیلتشان این است که خودشان برای شهادت نیت نکرده بودند. پدرشان برای ایشان نیت کرده بودند. یعنی برترین نیت ممکن در میان جمع شهدا. زیرا درجه خلوص نیت هیچ یک از آنها به اندازه حضرت حسین (ع) نبود. پس نیت شهادت ایشان را حضرت حسین (ع) کردند. دوم اینکه همه از خودشان دفاع کردند اما ایشان نمی توانست از خودش دفاع کند.
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
حاج #مرزوق
مداحی که حضرت زهرا (س) به او سفارش خواندن روضه علی اصغر(ع) داد+ فیلم
حاج محمد مرزوق حائری نوحه خوانی است که نزدیک به 130 سال پیش توسط هیئت بزاز از عراق به ایران میآید. برای بار اول هیئت بزاز از او درخواست میکند تا به ایران بیاید اما او قبول نمیکند. برای بار دوم او به درخواست هیئت بنیفاطمه برای مهاجرت به ایران پاسخ مثبت میدهد. خود او میگوید که در خواب امام حسین (علیه السلام) را میبیند که به او میگوید هرجا که باشی با ما در ارتباط هستی اما ما یک سری شیعیان در ایران داریم که بهتر است به آنجا بروی. در نتیجه حاج مرزوق درحدود سال 1270 به ایران میآید.
او پدر نوحهخوانی معاصر در ایران است و بسیاری از آداب و رسومهایی که اکنون در هیئتها انجام میشود منتسب به ایشان است.
سینه زنی تهرانی های قدیم تا قبل از نقل مکان مرحوم حاج مرزوق حائری از کربلا به تهران، اینگونه بود که اصطلاحا سه ضرب و بی وقفه سینه می زدند. بدین ترتیب اساسا « دم سرپا » و « زمینه خوانی »، در تهران رایج نبود. مرحوم حاج مرزوق بنیانگذار سینه زنی سنتی در تهران بوده است. اوج تکامل این سبک، در دوره مرحوم شاه حسین و مرحوم ناظم شکل گرفت. ایشان از بنیانگذاران سنت "چهارپایه" در شب های مسلمیه حرم عبدالعظیم حسنی(ع)بودند.
حاج مرزوق، یکی از سوختگان وادی سیدالشهدا علیه السلام بود که عمری را در مقامات عالیه توسل و گریه به سر برده و مس گونه هایش به مدد کیمیای سرشک حسینی به طلای ناب مبدل گشته بود.
هنگامی كه فرزند مرحوم حاج مرزوق از دنیا رفت، خبر مرگ فرزند را در مجلس روضهخوانی امام حسین (ع) به او دادند، اما او به جای قطع روضهخوانی به ادامه آن پرداخت و این را مهمتر دانست. حاج مرزوق، وقتی به خانه برگشت فرزند مرحوم خود را در دست گرفته و از امام حسین(ع) خواست كه به حرمتش، فرزندش را به او بازگرداند كه در همان لحظه فرزند او با عنایات خاص سالار شهیدان چشم باز كرده و به زندگی برگشت.
یک روز حاج مرزوق به یکی از دوستانش، به نام سیدحسن پیغام می دهد، که بیا حاج مرزوق با شما کار دارد، آن موقع حاج مرزوق در بستر بیماری بود.سیدحسن می گوید: رفتم دیدم به هم ریخته فرمود: من آخر عمرم است سید حسن! می خواهم یه رازی را با شما در میان بگذارم، دیروز مادرت زهرا (سلام الله علیها) را دیدم، در تب داشتم می سوختم، تو بیداری دیدم نه خواب. گفت: تشنگی بر من غالب شد. سه تا دختر داشتم؛ راضیه، مرضیه و فاطمه. دختر اول را صدا زدم، راضیه مقداری آب به من بده، دیدم یک بانوی مجلله با روبند سبز پدیدار شد، حیا کردم، آب نخواستم. دختر دومم را صدا زدم: مرضیه! دوباره دیدم بی بی بلند شد آمد طرف من. دختر سومم را صدا زدم: فاطمه؛ بار سوم که شد خانم فرمود: حاج مرزوق سه بار من را صدا کردی؟ چی می خواهی ؟ گفتم بی بی جان! من حیا کردم حرف بزنم، فرمود: حاج مرزوق عمری نوکری کردی، حالا وقتش است ما جواب بدهیم، سرم را پایین انداختم، فرمود: تشنه هستی؟، از زیر چادر ظرف آبی بیرون آورد، نوشیدم، به گوارایی این آب، تا حالا نخورده بودم، طبق عادت بچگی، گفتم: صلّی الله علیک یا ابا عبدالله...، دیدم صدای گریه ی بی بی بلند شد، فرمود: حاج مرزوق! دلم گرفته برایم روضه بخوان، گفتم خانم، دکترها منعم کردند از روضه خواندن، ولی چون شما می فرمایید چشم. چه روضه ای بخوانم؟ فرمود: روضه ی علی اصغرِ حسین را بخوان ...
کربلایی احمد (میرزاحسینعلی تهرانی) و جناب شیخ رجبعلی خیاط در خصوص ویژگی های اخلاقی حاج مرزوق نکات بسیاری را بازگو کرده اند.
🌸در ادامه مستندی با عنوان «حاج مرزوق» ساخته بابک مینایی را مشاهده می کنید:
🎥https://eitaa.com/sahife2/33772
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
#محرم
#علی_اصغر
شخص ارمنی برپایی مجلس روضه برای حضرت علی اصغر
📖شنیدم (و نام گوینده در ذهنم نیست) که در یکی از محلات تهران، سابقا یک ارمنی وجود داشت که در ایام محرم، یک روز را به عنوان طفل شش ماهه ی اباعبدالله الحسین (ع) روضه میگرفت (حال یا مستقلا و در منزل خویش، و یا به صورت تقبل مخارج هیئت عزاداری محل در یکی از روزهای ماه محرم – تردید از من است) و سفارش میکرد که مخصوصا روضه ی حضرت علیاصغر (ع) را بخوانند!
به او گفته شد که تو شخصی ارمنی و غیرمسلمان هستی و مسائلی همچون عزاداری ایام محرم و گریه بر امام حسین (ع) و لعن و نفرین بر یزید و اتباع وی، امری صرفا اسلامی و مربوط به اعتقاد شیعیان است؛ به چه مناسبت، سالی یک روز مجلس روضهخوانی به پا میکنی، و آن هم روضه ی علی اصغر امام حسین (ع)؟!
در پاسخ گفته بود: درست است، من یک ارمنی هستم و قاعده مرا با آنچه که صرفا جنبه ی اسلامی و شیعی دارد کاری نیست. من چون اصل رسالت پیامبر اسلام را قبول ندارم، طبعا نسبت به جانشینان یا مدعیان جانشینی وی نیز بی تفاوت بوده و در نتیجه، در دعوای میان امام حسین و یزید، که بر سر جانشینی پیامبر اسلام با هم نزاع داشته اند، تعصبی بر له یا علیه هیچکدام از طرفین دعوا ندارم. یزید، به حق یا به ناحق، خود را خلیفه ی مسلمین میشمرده و قدرت را هم در دست داشته و در این راه، از تعقیب و دستگیری و حتی قتل مخالفین خویش ابا نداشته است. امام حسین (ع) نیز از مخالفین سرسخت او بوده و تن به قبول حاکمیت او نداده و کارش نهایه به کشته شدن انجامیده است. این حادثه، برای من که – همچون شیعیان – معتقد به امامت فرزند زهرا (س) نیستم، دلیل محکومیت یزید نیست و چه بسا امام حسین هم اگر پیروز میشد برخی از مخالفین خویش را به جوخهی اعدام میسپرد.
آری من با درگیری این دو تن کاری ندارم، اما سخن اینجا است که میبینم در آن کشاکش، سرداران و سپاهیان یزید، حتی از آب دادن به طفل شش ماهه ای چون علی اصغر نیز – که در آغوش پدر، از شدت تشنگی پر پر میزد – دریغ کرده اند. در حالیکه کودکی در این سن و سال، به هیچ وجه در نزاع طرفین وارد نبوده و به شهادت همه ی ادیان و عقلای عالم، کوچکترین تقصیری نداشته است؛ میتوانستند او را سیراب کنند ولی پدرش را بکشند. از اینکه میبینیم سپاه یزید، به فرمان وی، حتی به طفل شیرخواره نیز رحم نکرده و او را با سنگدلی تمام به قتل رسانیده اند میفهمیم که جنگ یزید و سرداران و سپاهیان او با امام حسین (ع) و یاران وی، جنگی مذهبی و اعتقادی و به اصطلاح برای دفاع از دین اسلام و این حرفها نبوده است و آنها، اساسا و اصولا، با انسان و انسانیت و با هر گونه عاطفه و احساس بشری جنگ داشته اند؛ وحشیانی بوده اند که میخواسته اند انسانیت را نابود کنند و در اینجا است که من هم صرف نظر از هر گونه گرایش دینی و مذهبی خاص، و دست کم به عنوان یک انسان (که علاقمند به خوبیها و متنفر از زشتیها است) خود را در این کشاکش، دخیل و حاضر و حساس میبینیم و با به راه انداختن مجلس روضه خوانی برای طفل مظلوم امام حسین (ع) میخواهم مخالفتم را با این گروه ضد انسان و ضد عاطفه و مروت بشری، ابراز دارم (پایان کلام شخص ارمنی).
بدین ترتیب، آیا نمیتوان استنباط کرد که یکی از رموز گنجانده شدن شهادت طفل شش ماهه ی اباعبدالله (ع) (بر اساس تقدیر و مشیت حکیمانه ی حق متعال) در برنامه ی عاشورای امام حسین (ع)، و اقدام حضرت به آوردن شیرخواره به میدان و طلب آب برای او، دست یابی به همین مقصود، یعنی افشای چهره ی ضد انسانی یزید و رسوایی او در برابر تاریخ، بوده است؟
🖊برگرفته از کتاب چهره درخشان قمر بنی هاشم ابوالفضل العباس علیه السلام نوشته علی ربانی خلخالی
کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
هدایت شده از انس با صحیفه سجادیه
ادامه ی برنامه ی روزانه ی ختم
صحیفه سجادیه
#دعا_سی_یک_18
دعای سیدالساجدین (ع ) در یاد کردن توبه و درخواست آن:
🔹اللَّهُمَّ وَ عَلَيَّ تَبِعَاتٌ قَدْ حَفِظْتُهُنَّ، وَ تَبِعَاتٌ قَدْ نَسِيتُهُنَّ، وَ كُلُّهُنَّ بِعَيْنِكَ الَّتِى لا تَنَامُ، وَ عِلْمِكَ الَّذِى لا يَنْسَى، فَعَوِّضْ مِنْهَا أَهْلَهَا، وَ احْطُطْ عَنِّى وِزْرَهَا، وَ خَفِّفْ عَنِّى ثِقْلَهَا، وَ اعْصِمْنِى مِنْ أَنْ أُقَارِفَ مِثْلَهَا🔹
🔸خدايا،حقوقی بر گردن من است، پاره اى از آن را به ياد دارم و پاره اى فراموش كرده، همه پيش چشم تو است و چشم تو هرگز به خواب نمى رود و در علم تو حاضر است و در علم تو فراموشى راه ندارد. پس صاحبان حقوق را به جاى من عوض ده و گناه آن را از من ببر. و بار سنگين آن را بر من سبك گردان و مرا نگاهدار از اين كه مثل آن را ديگر بار مرتكب شوم🔸
#سی_یک #توبه
🖋کانال انس با صحیفه سجادیه
🆔 @sahife2