eitaa logo
صحیفه زندگی ،صحیفه سجادیه
2.5هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
507 ویدیو
101 فایل
🔹کانال صحیفه زندگی صحیفه سجادیه، مربوط به مرکز نشر معارف صحیفه سجادیه وادعیه اهل بیت میباشد (معارف دعا،شرح وتفسیرصحیفه سجادیه در جهت زندگی الهی ) 👈خادم این کانال https://eitaa.com/sadeg13645
مشاهده در ایتا
دانلود
1_155975275.docx
25.2K
📝نشانهای عاقل در نهج البلاغه حجت‌الاسلام قویدل فایل پی دی اف 📖
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حدیث روز 💠 ⚠️ عاقبت گناه زیاد 🔻امام علی علیه‌السلام: ما جَفَّتِ الدُّموعُ إلّا لقَسوةِ القلوبِ و ما قَسَتِ القلوبُ إلّا لِكَثْرةِ الذُّنوبِ ➖ چشم‌ها نخشكيد؛ مگر بر اثر سخت‌دلى ➖ و دل‌ها سخت نشد مگر به سبب گناه زياد. 📚 بحارالأنوار، ج۶۰، ص ۷۳، ح ۳۵۴ ‌ ‌
لبیک یا حسین(علیه السلام): ✅حضرت آیت‌الله بهجت قدس‌سره: هر معصیت و ظلمی که در دیگران بالفعل موجود است، در ما نیز بالقوه وجود دارد. خدا کند شرایط آنها برای ما تحقق پیدا نکند و به آزمایش آنها مبتلا نشویم! خدا به ما توفیق و تنبه دهد که اگر در ابتلا و آزمایش قرار گرفتیم، بد را خوب، و خوب را بد نبینیم! 📚 در محضر بهجت، ج۱، ص۱۲۱
❇️ راز شگفت انگیز پیاده شدن شیخ عباس قمی از اتوبوس 🔹 آیه: عَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَیْئًا وَ هُوَ خَیْرٌ لَّكُمْ بقره/216 چه بسا شما از چیزی کراهت داشته باشید درحالی‌که خیر شما در آن است. 🔹آینه: حکایت؛ امام خميني(ره) در خاطره‌اي از سفر خود با مرحوم حاج شيخ عباس قمي چنین بيان مي‌كند: بیابان سوزان و بی‌انتها در چشم‌هایمان رنگ می‌باخت و به کبودى می‌گرایید و از دور هم، چیزى دیده نمی‌شد. ناگاه ماشین ما که از مشهد عازم تهران بود از حرکت، ایستاد. راننده که مردى بلند و سیاه‌چرده بود باعجله پایین آمد و بعد از آنکه ماشین را براندازى کرد خیلى زود عصبانى و ناراحت به داخل ماشین برگشت و گفت: بله پنچر شد و آنگاه به صندلى ما که در وسط‌های ماشین بود، آمد. به من چون سید بودم حرفى نزد؛ ولى رو کرد به حاج شیخ عباس قمى و گفت: اگر می‌دانستم تو را اصلاً سوار نمی‌کردم، نحسى قدم تو بود که ماشین ما را در وسط بیابان خشک و برهوت معطل گذاشت! یا الله برو پایین و دیگر هم حق ندارى سوار این ماشین بشوى. مرحوم شیخ عباس بدون اینکه کوچک‌ترین اعتراضى کند و حرفى بزند، بلند شد و وسایلش را برداشت و از ماشین پیاده شد. من هم بلند شدم که با او پیاده شوم اما او مانع شد؛ ولى من با اصرار پیاده شدم که او را تنها نگذارم اما او قبول نمی‌کرد که با او باشم، هر چه من پافشارى می‌کردم، او نهى می‌کرد، دست آخر گفت فلانى راضى نیستم تو اینجا بمانى. وقتى این حرف را از او شنیدم، دیدم که اگر بمانم بیشتر او را ناراحت می‌کنم تا خوشحال کرده باشم، برخلاف میلم از او خداحافظى کرده و سوار ماشین شدم. بعد از مدتى که او را دیدم جریان آن روز را از او پرسیدم، گفت: وقتى شما رفتید خیلى براى ماشین معطل شدم، براى هر ماشینى دست بلند می‌کردم نگه نمی‌داشت تا اینکه یک کامیونى نگه داشت. وقتى سوار شدم، قدرى که با هم صحبت کردیم متوجه شدم که او ارمنى است و مسیرش همدان است؛ از قضا من هم می‌خواستم به همدان بروم، چون مدت‌ها بود که دنبال یک سرى مطالب می‌گشتم و در جایی نیافته بودم؛ فقط می‌دانستم که در کتابخانه مرحوم آخوند همدانى در همدان می‌توانم آن‌ها را به دست آورم. راننده آدم خوب و اهل حالى بود، من هم از فرصت استفاده کردم و احادیثى که از حفظ داشتم درباره احکام نورانى اسلام، حقانیت دین مبین اسلام، مذهب تشیع و ... برایش گفتم. وقتى او را مشتاق و علاقه‌مند دیدم، بیشتر برایش خواندم. سعى می‌کردم مطالب و احادیثى بگویم که ضمیر و وجدان زنده و بیدار او را بیشتر زنده و شاداب کنم تا این‌که به نزدیکی‌های همدان رسیدیم، نگاهم که به صورت راننده افتاد دیدم قطرات اشک از چشمانش سرازیر است و گریه می‌کند، حال او را که دیدم دیگر حرفى نزدم، سکوتى عمیق مدتى بر ما حکم‌فرما شد، هنوز چند لحظه‌ای نگذشته بود که او آن سکوت سنگین را شکست و با همان چشم اشک‌آلود گفت: این‌طور که تو می‌گویی و من از حرف‌هایت برداشت کردم، اسلام دین حق و جاودانى است و من تا به ‌حال در اشتباه بودم. شاهد باش من همین الآن پیش تو مسلمان می‌شوم و به خانه که رفتم تمام خانواده و فامیل‌هایی که از من حرف‌شنوی دارند مسلمان می‌کنم . بعد هم به کمک من گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله و اشهد ان علیا ولى الله .1 1. با اقتباس و ویراست از کتاب عاقبت بخیران عالم ▶️@sahife_zendegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍀❣🍀 🌹🌹 فضائل امیرالمومنین علیه السلام 🌸🌸پیامبر خداصلی الله می فرماید: 🔹به راستی خدا برای برادرم علی فضایلی قرار داده که از بس زیاد است، قابل شمارش نیست. پس هر که یک فضیلت از فضایلش را - باایمان و پذیرش- یاد کند، خداوند گناهان نو و کهنه اش را بیامرزد و هر که فضیلتی از فضایلش را بنگارد، همواره ملائکه برایش استغفار می کنند، تا هنگامی که آن نوشته باقی باشد 🔹و هر که به فضیلتی از فضایلش گوش فرا دهد، خداوند آن دسته از گناهانی را که از راه شنیدن مرتکب شده است، ببخشاید و هرکه نگاه کند به نوشته ای از فضایلش، خداوند آن گناهانی را که از راه نگاه مرتکب شده باشد بیامرزد. سپس فرمود: 🔹نگاه به برادرم علی علیه السلام عبادت است و ذکر و یادش عبادت است، و خدا نمی پذیرد ایمان هیچ بنده ای را مگر با ولایتش و با بیزاری از دشمنانش. 📚 الامام علی علیه السلام فی آراءالخلفاء، ص 8، نقل از: مناقب خوارزمی، ص 32، ح 2; کفایة المطالب گنجی،ص 252، باب62 🌹 آنچه ز مخلوق ،خدا طالب است 🌹 حَُب علی بن ابی طالب است
هدایت شده از حاج شیخ جعفر توسلی
✴️💟 ما یک روحانی داریم، به نام آقا میرزا جعفر توسلی، از روحانیون عجیب و غریب است. ✴️💟 تسبیح را بر می دارد و یک نگاه می کند و از آینده خبر می دهد. از کجا می گوید نمی دانم. من بارها امتحان کردم. ✴️💟 خودشان گفتند: رفتم مسجد خیف نماز بخوانم. مردم آنجا می خوابند و جا برای نماز خواندن پیدا نمی شود. (مسجد خيف در مِنى واقع است و نماز در آنجا ثواب بسيارى دارد و امام جعفر صادق عليه السلام مى فرمايد كه هزار پيامبر در آنجا نماز خوانده است). ✴️💟 به زور یک جایی پیدا کردم که نماز بخوانم. یک نفر از کشور مصر آمد و گفت: برو، برو. حاج آقا توسلی به او گفته بودند: حجّت قبول نیست. گفته بود: چرا قبول نیست. شما درباره حجّ من هم اظهار نظر میکنی؟! شیعه عجب ادّعایی دارد! ✴️💟 حاج آقا توسلی گفته بودند: به خاطر آن رفتاری که موقع خارج شدن از خانه با پدرت انجام دادی. حاج آقا توسلی می گفت: سالهای متمادی از مصر برای من نامه می نوشت. ✴️💟 مرحوم آیت الله شاهرودی (رئیس سابق مجمع تشخیص مصلحت نظام) هر کجا برود، ایشان را با خودش می برد. ✴️💟 دو برادر و داماد آیت الله شاهرودی در زندان صدام بودند. ایشان به حاج آقا توسلی گفته بود: از برادران و دامادم یک خبری به من بده، دیگر نمی توانم صبر کنم. ✴️💟 حاج آقا توسلی گفتند: هر دو برادرت در جوار رحمت الهی هستند. آنها شهید شده اند. ✴️💟 امّا دامادت زنده است، یک ذکری می گوید که آن ذکر او را نجات می دهد. بعد از مدّتی، صدام داماد آیت الله شاهرودی را آزاد کرد. ✴️💟 در یک مجلسی، هم آیت الله شاهرودی بود و هم داماد ایشان که از زندان آزاد شده بود. از حاج آقا توسلی پرسیدند: گفتید دامادم ذکری می گوید که باعث، نجات ایشان می شود، آن ذکر چه ذکری بود؟ ✴️💟 حاج آقا توسلی گفتند: ذکر ایشان، صبح و شام این بود: «یا فاطمة الزهراء یا فاطمة الزهراء». ⚠️📛 نشر فقط با ذکر لینک کانال👇👇👇 🆔 @tavasolitabrizi