🔰علامت تمدن، کشتار 15 خرداد!
[گریه شدید حضار] من تا کنون احساس عجز در صحبتها نکردهام و امروز خودم را عاجز میدانم. عاجز میدانم از اظهار تالمات روحیهای که دارم برای اوضاع اسلام عموماً، و اوضاع ایران خصوصاً، و قضایایی که در این یک سال منحوس پیش آمد؛ خصوصاً قضیه مدارس علمی، قضیه 15 خرداد. قضیه 15 خرداد من مطلع نبودم تا اینکه حبس به حصر تبدیل شد و اخبار خارج به من رسید
خدا میداند که مرا اوضاع 15 خرداد کوبید [گریه شدید حضار]. من حالا که آمدم به اینجا؛ آمدهام از قیطریه؛ مواجه هستم با یک منظرههایی؛ با بچههای کوچک بیپدر [گریه شدید حضار]، با مادرهای جوان از دست داده، و مادرهای جوان مرده، با زنهای برادر مرده، با پاهای قطع شده [گریه شدید حضار]، با افسردگیها. اینها علامت تمدن آقایان است و ارتجاع ما. افسوس که دست ما از عالم کوتاه است؛ افسوس که صدای ما به عالم نمیرسد؛ افسوس که گریههای این مادرهای بچه مرده نمیرسد به دنیا [گریه شدید حضار].
🔰نمیترسم و نترسیدهام
ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل کنید؛ مطبوعات آزادند؛ قلم آزاد است؛ بگذارید بنویسند مطالب را. اگر دین دارید به دین عمل کنید؛ اگر چنانچه دین را ارتجاع میدانید، به قانون اساسی عمل کنید. خوب بگذارید بنویسند. [مدیر اطلاعات] به دست و پا افتاد و چه شد؛ و من به او پیغام دادم که من از آن آدمها نیستم که اگر یک حکمی کردم بنشینم چرت بزنم که این حکم خودش برود؛ من راه میافتم دنبالش. اگر من خدای نخواسته، یکوقتی دیدم که مصلحت اسلام اقتضا میکند که یک حرفی بزنم، میزنم و دنبالش راه میافتم و از هیچ چیز نمیترسم بحمد الله تعالی. و الله، تا حالا نترسیدهام [ابراز احساسات حضار]. آن روز هم که میبردندم، آنها میترسیدند؛ من آنها را تسلیت میدادم که نترسید. [خنده حضار]
آخر اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیا خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبسهای طولانی کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلام بترسیم، دین نداریم. دیندار هم برای اینکه خرقه را از این عالم خالی کند میترسد؟ اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا. بترسیم؟ از چه چیز بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر این عالم جایی ندارد. خدای تبارک و تعالی وعده کرده به ما که یک جای خوب دارید، اگر چنانچه به دین من رفتار کنید؛ و ما امیدوارم که رفتار کنیم؛ امید دارم که رفتار کنیم. ما از چه بترسیم؟ چه ترسی ما داریم از شماها؟ شما آن آخر امر این است که ما را اعدام کنید؛ اول زندگی راحت ماست؛ از این کثافتکاریها بیرون میرویم؛ از این رنج و مِحَن خلاص میشویم. آقای ما فرموده: و اللهِ، لَابْنُ ابیطالبٍ آنَسُ بِالْمَوْتِ مِنَ الطِّفلِ بِثَدْیِ امِّه «۷». خوب ایشان فرمودهاند، ما البته نمیتوانیم همچو دعواها بکنیم، لکن ما شیعه او هستیم. ما اگر از مرگ بترسیم، معنایش این است که ما وراء الطبیعه قبول نیست.
🔰آخوند میایستد، شما فرار میکنید
این آقایانی که میگویند که ما مملکت را میخواهیم حفظ کنیم، ما چطور هستیم و کذا هستیم، شما یادتان نیست که وقتی که متفقین آمدند اینجا، چطور فرار کردند این بیچارهها از تهران تا به یزد. اگر یک آخوند پیدا کردید فرار کرده، یک آخوند، یک آخوند. آن روز که در بالای تهران طیارهها راه افتاده بود و مردم را میترساندند، من تهران بودم؛ خدا رحمت کند مرحوم آقا شیخ حسین قمی- رضوان الله علیه- با ایشان در آن میدان شاپور، آنجاها بودیم؛ ایشان سبیلش را چاق کرده بود «۱۱» با کمال طمانینه، اصلش کانه خبری نیست من هم مثل او، هیچ ابداً، کانه خبری نیست. این بیچارهها، این نظامیهایی که میگویند این قدر ما کذا هستیم و کذا هستیم و برای مملکت چه میکنیم، اینها وقتی که پای استفاده و پای بردن منافع و پای زورگویی هست، این طورند. خدا نکند که یک روزی یک ورقی برگردد؛ اول کسی که فرار کند همین نشاندارها هستند، و ما هستیم الحمد للَّه اینجا تا آخرش؛ مگر اینها بیایند بگیرند ما را ببرند، ما باز هستیم.
@sahifeh_entezar
🔰اهانت به مراجع، یعنی انقطاع ولایت
و من یک نصیحت میکنم به بچههای طلاب؛ طلاب جوان که تازه آمدهاند و حاد و تندند؛ و آن این است که آقایان، متوجه باشید اگر چنانچه شَطْر کلمهای به یک نفر از مراجع اسلام، شطر کلمهای اهانت بکند کسی به یک نفر از مراجع اسلام، بین او و خدای تبارک و تعالی ولایت منقطع میشود. کوچک فرض میکنید؟ فحش دادن به مراجع بزرگ ما را کوچک فرض میکنید؟ اگر به واسطه بعضی از جهالتها لطمهای بر این نهضت بزرگ وارد بشود، معاقَبید پیش خدای تبارک و تعالی؛ توبهتان مشکل است قبول بشود، چون به حیثیت اسلام لطمه وارد میشود. اگر کسی به من اهانت کرد، سیلی به صورت من زد، سیلی به صورت اولاد من زد، و الله تعالی راضی نیستم در مقابل او کسی بایستد دفاع کند؛ راضی نیستم. من میدانم، من میدانم که بعض از افراد یا به جهالت یا به عمد میخواهند تفرقه ما بین این مجتمع بیندازند. تفرقه بین این مجتمع معنایش این است که در اسلام خدای نخواسته خلل واقع بشود؛ استعمار به آرزوی خودش برسد
ما خودمان را باید فدا کنیم برای اسلام؛ آمال و آرزویمان را باید فدا کنیم برای اسلام. همه مراجع از شصت به آن طرفند؛ در عَشَره مشئومه یا میمونه. اگر برای خدا در این عشره از بین برویم، عشره میمونه است؛ و اگر چنانچه باز به [دنبال] آمال و آرزو باشیم مشئومه. همه مراجع از شصت به آن طرف هستند؛ دیگر میشود که این اشخاصی که ریششان را در اسلام سفید کردهاند، اینها خدای نخواسته بر خلاف مصالح اسلام عملی بکنند؟ نمیشود آقا. اگر یکوقت اختلاف اجتهاد در کار باشد؛ مثل سایر مسائل شرعیه اختلاف اجتهاد در کار باشد، بچهها و جوانها نباید دخالت بکنند؛ خطرناک است؛ دشمن بیدار است. گمان نکنید که فحش به یک نفر است؛ فحش به یک جامعه اسلامی است؛ اهانت به یک جامعه اسلامی است؛ وَهْن وارد شدن بر یک جامعه اسلامی است.
@sahifeh_entezar
🔹عنوان:
سخنرانی در جمع شورای نگهبان (مخالفت اسلام با سرمایه داری و کمونیسم)
🔹تاریخ:
۲۷ فروردین ۱۳۶۰/ ۱۱ جمادی الثانی ۱۴۰۱
🔹مکان:
تهران، جماران
🔹موضوع:
مخالفت مکتب اسلام با حکومت سرمایه داری و کمونیستی
🔹حضار:
اعضای شورای نگهبان
🔹شناسه ارجاع:
جلد ۱۴ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۰۲ تا صفحه ۳۰۴
امام خمینی (ره)؛ 27 فروردین 1360
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/60/01/27/2
🔰اسلام نه با سرمایه داری موافق است نه با کمونیسم
امروز ما گرفتار دو جریان هستیم: یکی آن جریانی است که همین که به نفع مستضعفین و محرومین سخن گفته شود و از کاخنشینها و غاصبین حقوق مردم صحبتی بشود میگویند این همان کمونیسم است .. و جریان دیگر این که وقتی گفته شود خودسرانه اقدام به تقسیم زمین یا گرفتن اموال ننمایید، میگویند طرفداری از سرمایه داران و فئودالها شده است. در حالی که همان طور که میدانید اسلام نه با سرمایه داری موافق است نه با کمونیسم. اسلام راه و رسم دیگری غیر از اینها دارد. من متاسفم که در بین گروه اول گاهی کسانی هستند که بعضی اوقات به احادیثی متوسل میشوند، مثلًا مستند خود را آن فرمان حضرت امیر- علیه السلام- قرار میدهند که ایشان به مالک اشتر فرمودند «۱»؛ اولًا این فرمایش حضرت یک حکم حکومتی است و نمیشود به آن فتوا داد، ثانیاً در مورد زکات است، در حالی که حکومت اسلامی به وسیله خمس اداره میشود. احتمال است حضرت یا به لحاظ وضع خاص منطقه چنین حکمی کرده باشند یا این که علم داشتهاند که مردم آن منطقه افرادی راستگو و صادق هستند. اما ما حدیث داریم که میشود با آن فتوا داد و عمل کرد و آن این است که «باشد به این که فقرا در مال اغنیا شریک هستند» «۲». مگر نه این است که مال مورد شرکت مشاع است، پس فقرا در مال اغنیا شرکت دارند. کسی که حقوق مالی خود را پرداخت نکرده است، سهمی که میبایست پرداخت کند به صورت مشاع در دست اوست و در صورت عدم پرداخت به صورت تصاعدی افزایش پیدا میکند، تا آن جا که اگر کلیه اموالشان را هم بدهند باز بدهکارند.
امام خمینی (ره)؛ 27 فروردین 1360
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/60/01/27/2
@sahifeh_entezar
🔰ظلم خوانین و فئودالها به مردم فقیر
در مورد مساله زمین باز دقت بشود که احیاء موات شرایطی دارد. من خودم از ظلم و ستم خوانین و فئودالها اطلاع دارم که چگونه مردم فقیر را به زور به کار میگرفتند، چگونه با زجر و شکنجه آنها را وادار به کار میکردند، در این گونه موارد اگر زمین هم احیا بشود، آن ظالم که مردم را به زور وادار به کار کرده است، مالک نمیشود. اینها چنین مال جمع کرده و صاحب دهها و صدها هکتار و گاهی بیشتر زمین شدهاند. من نمیگویم کسی که دو خانه دارد در یکی ساکن است و دیگری را اجاره داده تا از مال الاجاره زندگی کند خانه او را بگیرند، یا کسی که به زحمت زمینی را آباد کرده و حالا از زمین زندگی خود را میگذراند زمین او را بگیرند، اما ببینید این ثروتهای بزرگ چطور انباشته شده است. من احتمال این را که اینها حقوق شرعی خود را پرداخته باشند حتی در مورد یک نفرشان هم نمیدهم، در مواردی اگر تمام اموالشان هم گرفته شود باز بابت حقوق شرعی بدهکارند.
وقتی در پاریس بودم عدهای از سرمایه دارها که حس کرده بودند دیگر رژیم سابق رفتنی است و لذا برای این که در حکومت بعدی هم آنها به همان گونه باشند و زندگی کنند، پیش من آمدند که میخواهیم وجوه شرعی خود را پرداخت کنیم. من مقصود آنها را فهمیدم و گفتم شما بروید اساس کارتان را درست کنید، من پولی از شما نمیگیرم. الآن هم عدهای هستند که میروند مثلًا صد هزار تومان به یکی از آقایان میدهند که این حقوقی است که شرعاً به عهده من است و آنها هم میگویند بله فلانی وجوه شرعی خود را پرداخته است، در حالی که این شخص 50 میلیون تومان از این بابت بدهکار بوده است، حالا میخواهد با پرداخت این مبلغ کم بگوید که اموالش دیگر مال خودش است.
امام خمینی (ره)؛ 27 فروردین 1360
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/60/01/27/2
@sahifeh_entezar
🔹عنوان:
نامه به آقای سید احمد خمینی (خانوادگی)
🔹تاریخ:
۲۷ فروردین ۱۳۵۱/ ۲ ربیع الاول ۱۳۹۲
🔹مکان:
نجف
🔹موضوع:
خانوادگی، احوالپرسی از بستگان
🔹مخاطب:
خمینی، سید احمد
🔹شناسه ارجاع:
جلد ۲ صحیفه امام خمینی (ره)، صفحه ۴۳۱
امام خمینی (ره)؛ 27 فروردین 1351
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/51/01/27/1
🔰بسمه تعالی
2 ع 1 92
احمد عزیزم
مرقوم جمع شما واصل، از اینکه دور هم جمع و بحمد الله تعالی سلامت هستید و خوش و خرّم، مسرور هستم. ان شاء الله خداوند تعالی به همه شماها سلامت و سعادت عنایت فرماید. این جانب سلامت هستم بحمد الله تعالی ولی نگرانیهای روحی بسیار است. دعا کنید خداوند اصلاح فرماید. از سلامت خودتان و دیگران مطلعم نمایید.
نمیدانم درس را به کجا رساندی و حالا مشغول چه هستید. از وضع درس و مُدرّس «۱» بنویسید. از خداوند تبارک و تعالی توفیق و تایید شما را خواهانم. خدمت حضرت آقای عمّ بزرگوار «۲» سلام برسانید و نگذارید به ایشان بد بگذرد. و السلام علیکم.
پدرت
🔹(۱) - آقای سید احمد خمینی در این باره چنین مرقوم داشتند: امام روی استاد مهذب و با تزکیه اصرار فراوانی داشتند، حتی حرکات دست و سر استاد را منشا اثر بر روی شاگرد میدانستند؛ چه رسد به اینکه استاد از نظر تقوا ضعیف و یا مثلًا خدای ناکرده اهل غیبت باشد.
🔹(۲) - آقای سید مرتضی پسندیده.
امام خمینی (ره)؛ 27 فروردین 1351
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/51/01/27/1
@sahifeh_entezar
🔹عنوان:
سخنرانی در جمع مسئولان کمیتههای انقلاب (ضرورت ابقای کمیته هاو تصفیه آنها)
🔹تاریخ:
۹ صبح ۲۹ فروردین ۱۳۵۸/ ۲۰ جمادی الاول ۱۳۹۹
🔹مکان:
قم
🔹موضوع:
ضرورت ابقای کمیتهها و تصفیه آنها
🔹حضار:
فرماندهان و مسئولان کمیتههای چهاردهگانه انقلاب اسلامی تهران، به اتفاق آقایان: مهدوی کنی، ملکی، مروارید، مفتح، محمدی گلپایگانی، جلالی خمینی، حقی، باقری کنی، خسروشاهی و زنجانی «۱»
🔹شناسه ارجاع:
جلد ۷ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۳۵ تا صفحه ۵۳
امام خمینی (ره)؛ 29 فروردین 1358
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/01/29/1
🔰جریانسازیهای ساواک
من پیشتر گفته بودم- زمان طاغوت- که ما در مواقع معینی میبینیم که یک غائله بلند میشود. آن مواقع معین، یکوقت قبل از ماه رمضان است و یکوقت قبل از ماه محرّم. ماه رمضان برای دولت سابق یک خطری داشت که نبادا روحانیون- در مساجد [که] مردم مجتمعند، ماه عبادت است- نبادا یک تبلیغ سوئی بر ضد دولت بشود. قبل از ماه مبارک یک غائله درست میکردند! غائله- قضیه مثلًا- «شهید جاوید»! یک ماه مبارک را ماها غفلت میکردیم که ما از کجا داریم، اشتباهمان از کجاست. یک ماه مبارک ما سر یک مسئله جزئی به جان هم میافتادیم. اهل منبر دو طایفه میشدند: یک طایفه از آن ور، یک طایفه این ور! علما و مثلًا ... طلبههای ما دو طایفه میشدند: یک طایفه از آن ور، یک طایفه ... یک ماه مبارک را ما هدر میدادیم که دولت را باید در این ماه مبارک ما تنبیهش بکنیم به یک چیزهایی، یک مطالبی بگوییم، آنها درست میکردند این مطلب را و ما را سرگرم میکردند به شهید جاوید! یک ماه، دو ماه، سه ماه این میشد. همچو که این طرف [رو به] سردی میرفت و ماه محرّم مثلًا نزدیک میشد، مسئله مرحوم «شمسآبادی» را پیش میآوردند. ای بسا که شمسآبادی- حالا شاید هم خودشان یک همچو کاری میکردند که این غائله درست بشود! حالا خودشان هم نکرده باشند کس دیگری کرده باشد اما آنها غائله را درست میکردند و دو دسته راه میانداختند، یک دسته از آن ور و یک دسته از آن ور. و قوای ما و نیروی ما که باید صرف بشود در مصالح اسلام، سر این قضیه هدر میدادند تا اینکه این یک خردهای سرد میشد. وقتی که این سرد میشد، نزدیک میشد- مثلًا- یا ماه رمضان یا ... میشد، قضیه «دکترشریعتی» را پیش میکشیدند؛ از آن ور یا الله شروع میکردند تبلیغات بر له او، از آن ور شروع میکردند تبلیغات علیه او. تمام قوا صرف میشد سر این. و الآن هم مشغولند. الآن هم آنهایی که میخواهند نگذارند که این مسائل ایران روی مصالح مسلمین [درست] بشود، حالا هم این مسائل هست. وقتی این هم سرد شد، یک مسئله دیگر! حالا شما خواهید دید بعد از اینکه مثلًا این غائله اخیر از بین رفت و حل شد- و چنانچه حل است و خود آقای طالقانی هم الآن در قم هستند و با ما ملاقات کردند و خود ایشان هم ناراحت از این مسائل شدند که یک همچو حرفهایی درست کردند- بعد از اینکه این غائله [تمام] شد، یک غائلهای درست میکنند. حالا یا خودشان میفرستند- مثلًا فرض کنید که- یک کسی را میگیرند، مثلًا احمد «۹» ما را میگیرند- و لو اینکه اگر احمد را بگیرند بکُشند هم من حرفی نمیزنم اما میخواهند اینها [غائله] درست بکنند- یا مثلًا ... از یکی از علمای ایران، پسرش را میگیرند یک کاری سرش میآورند، این یک غائله پیدا میشود. تا این شد، خودشان شروع میکنند قبل از اینکه صاحبکار مشغول بشود و اظهار تاثر بکند، آقایان [اظهار] تاثر میکنند، «وا مصیبت» آقایان میگویند! خود صاحبکار هیچ حرفی نمیزند اما آقایان سینه میزنند!
امام خمینی (ره)؛ 29 فروردین 1358
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/01/29/1
@sahifeh_entezar
🔹عنوان:
سخنرانی در جمع فرهنگیان رفسنجان (عوامل پیروزی- اهمیت کار فرهنگی)
🔹تاریخ:
۲۹ فروردین ۱۳۵۸/ ۲۰ جمادی الاول ۱۳۹۹
🔹مکان:
قم
🔹موضوع:
عوامل پیروزی- کارشکنی گروهکها- اهمیت فرهنگ
🔹حضار:
گروهی از فرهنگیان رفسنجان
🔹شناسه ارجاع:
جلد ۷ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۵۴ تا صفحه ۵۸
امام خمینی (ره)؛ 29 فروردین 1358
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/01/29/2
🔰عنایات غیبی الهی در انقلاب
این حقیقتی است که باید اعتراف کرد که قلعه محکمی بود که احتمال فتح آن [نمیرفت] و فتح شد. و دژ عظیمی بود که احتمال شکستن آن نمیرفت و شکسته شد. ملتی با نداشتن هیچ ابزار و ساز و سلاح بر ابرقدرتها و بر قدرت شیطانی که تا دندان مسلح بودند غلبه کرد. لکن این من نبودم که این غلبه را نصیب شما کرد، این خدای تبارک و تعالی بود. من در #پاریس که بودم و میشنیدم که تمام مردم بلاد- از آن اقصا بلاد تا مرکز، از دهات کوچک تا شهرستانهای بزرگ- همه با هم متحد شدند و همه یک کلمه میگویند و آن اینکه «سلسله پهلوی نه و جمهوری اسلامی آری»، من آنجا این طور فهمیدم که این دستْ، دستِ غیب است؛ انسان نمیتواند این وحدت را تحصیل کند. انسانها شعاع فعالیتشان محدود است؛ ممکن است یک شهر را یا یک استان را، به وحدت کلمه برساند، ممکن است که یک گروه از مردم را وحدت کلمه درشان ایجاد کند لکن یک کشور سی و چند میلیونی با اختلاف گروهها، با اختلاف آمال و آرزوها، با اختلاف فهم و شعور آنها، همه با هم مجتمع شدند و همه با هم دست به هم دادند و یک مطلب را خواستند. این نیست الّا اینکه دستِ غیبی در کار است: خدای تبارک و تعالی به وسیله امام زمان- سلام الله علیه- [این تحول را در مردم پدید آورد]. از آن وقت یاس در من هیچ وقت نبوده است؛ از آن وقت بسیار امیدوار شدم که این مطلب به پیروزی خواهد رسید. البته این معنا که پیروزی به این سهلی و به این زودی نصیب بشود، [فکر نمیکردم] یک ملتی که هیچ ندارد در مقابل یک قدرت شیطانی؛ مثل امریکا و انگلستان به صراحت و شوروی هم پشتیبانی داشتند، همه قوای شیطانی دست به هم داده بودند در مقابل یک مشتْ ملت. لکن اینجا قوای رحمانی در کار بود. با خدای تبارک و تعالی هیچ کس نمیتواند ستیزه کند. اینجا دستِ غیبیِ الهی بود و تا این دست هست و تا این عنایت الهی هست شما پیروزید.
امام خمینی (ره)؛ 29 فروردین 1358
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/58/01/29/2
@sahifeh_entezar
🔹عنوان:
سخنرانی در جمع مسئولان نظام (وظیفه بشر، نزدیک شدن به آرمانهای وحی)
🔹تاریخ:
صبح ۲۹ فروردین ۱۳۶۴/ ۲۷ رجب ۱۴۰۵
🔹مکان:
تهران، حسینیه جماران
🔹مناسبت:
سالروز بعثت پیامبر اکرم (ص) و روز ارتش
🔹موضوع:
وظیفه بشر، نزدیک شدن به آرمانهای وحی
🔹حضار:
خامنهای، سید علی (رئیس جمهور)، هاشمی رفسنجانی، اکبر (رئیس مجلس شورای اسلامی)، موسوی اردبیلی، سید عبد الکریم (رئیس دیوان عالی کشور)، موسوی، میر حسین (نخست وزیر) و اعضای هیات دولت، شورای نگهبان، شورای عالی قضایی، مسئولان و مقامات لشکری و کشوری، روحانیون، نمایندگان مجلس شورای اسلامی، و سفرا و کارداران کشورهای اسلامی در تهران
🔹شناسه ارجاع:
جلد ۱۹ صحیفه امام خمینی (ره)، از صفحه ۲۲۴ تا صفحه ۲۳۱
امام خمینی (ره)؛ 29 فروردین 1364
بيشتر بخوانيد: http://emam.com/posts/sahifehbydate/64/01/29/1