eitaa logo
صحیفه سجادیه
217 دنبال‌کننده
301 عکس
2 ویدیو
0 فایل
با لمس آدرسهای زیر عضو کانالهای ما در تلگرام و ایتا شوید: تفسیر قرآن: @alquran_ir نهج البلاغه: @nahj_ir صحیفه سجادیه: @sahifeh_ir اخلاق، اوج نیاز @nyaz_ir عرفان، اوج ناز @nazz_ir خانواده امن در ایتا @amn_org بیداری در ایتا @bidary_ir مدیریت: @bidaryir
مشاهده در ایتا
دانلود
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۱) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه..... فراز پنجم گفته شد که: پاداش و عقوبت اخروي چنين نيست و در آن جا، هر چه هست متناسب با نوع عمل افراد است، يعني فرد در آن جا تكوينا عكس العمل كردار خود را مي بيند؛ در نهاد تكويني اين جهان نيز عكس العمل طبيعي اعمال، معلول و فرآورده خود عمل است. مثلا اگر كسي غذاي مسمومي مصرف كند و متعاقب آن مبتلا به خونريزي دستگاه گوارش يا زخم معده شود، اين جزا متناسب با همان عمل است. عكس العمل تمامي اعضا در مقابل اعمال غير مناسب نيز درست بر همين منوال است. در آخرت، عملكرد انسان بازتاب هاي تكويني خود را نشان مي دهد و تمامي اعمال با تاثيرات فوق العاده خود رخ مي نمايند و اثر خود را همچنان كه مي بايد به جاي مي گذارند. لذا بازتاب كفر غير از نفاق و عكس العمل ظلم غير از فسق مي باشد. در قرآن كريم آياتي كه حكايت از اين بازتاب ها و كيفرها مي كنند بسيار است، همانند آيه كريمه: ‏لها ماكسبت و عليها ما اكتسبت، ‏ فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره، ‏ انما تجزون ماكنتم تعملون. ‏و لذا فرمود: و لا تظلمون فتيلا. امام در آخرين قسمت اين فراز در همين مرتبه فرمود: لا يسئل عما يفعل و هم يسئلون. از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند: لا يسئل عما يعفل لانه لا يفعل الا ماكان حكمه و صوابا تا آن كه مي فرمايند: و هم يسئلون: يعني بذلك خلقه انه يسئلهم: از خداوند در مورد آنچه انجام داده سؤ ال نمي شود، زيرا او كاري را انجام نمي دهد مگر طبق حكمت و حق. اما انسان ها مورد سؤ ال واقع مي شوند، چون براي همين خلق شده اند. يعني تمامي آنچه خداي متعال انجام مي دهد، متن حكمت و مصلحت است و سؤ ال از حكمت و مصلحت بي معنا مي باشد. تا آن كه امام عليه السلام مي فرمايند: معني و هم يسئلون آن است كه خدا آنان را خلق فرموده تا از آن ها سؤ ال كند. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۲) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز ششم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لَوْ حَبَسَ عَنْ عِبَادِهِ مَعْرِفَةَ حَمْدِهِ عَلَی مَا أَبْلَاهُمْ مِنْ مِنَنِهِ الْمُتَتَابِعَةِ، وَ أَسْبَغَ عَلَیهِمْ مِنْ نِعَمِهِ الْمُتَظَاهِرَةِ، لَتَصَرَّفُوا فِی مِنَنِهِ فَلَمْ یحْمَدُوهُ، وَ تَوَسَّعُوا فِی رِزْقِهِ فَلَمْ یشْکرُوهُ. وَ لَوْ کانُوا کذَلِک لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیةِ فَکانُوا کمَا وَصَفَ فِی مُحْکمِ کتَابِهِ: «إِنْ هُمْ إِلَّا کالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا». سپاس خداوندي را سزاست كه اگر معرفت شكر نعم خود را - كه پيوسته بر بندگان نازل است و يكي پس از ديگري به ظهور مي پيوندند - منع مي فرمود، بندگان در نعمت هاي او تصرف فراوان نموده و به توسعه زندگي خويش مي پرداختند، بدون آن كه به منعم توجه كنند، و در اين صورت از فطرت و حدود انسانيت خارج شده و همانند بهايم زندگي مي كردند؛ چنان كه - خداي متعال فرموده: ان هم الا كالانعام بل هم اضل سبيلا ؛ آنان همانند حيوانات، بلكه پست تر از آن ها هستند. بدون شك، امتياز انسان بر ساير موجودات عالم، به شعور و ادراك و حسن انتخاب و تكليف پذيري او است، تا در طاعت حضرت حق كوشيده و به معرفت او كه غايت و نتيجه خلقت انسان است دست يابد. لذا اگر انسان عمر را چنان بگذراند كه هدفي جز اشباع غرايز - كه وجه اشتراك او و ساير حيوانات است - نداشته باشد، از فطرت انساني خارج گشته و در رديف حيوانات قرار خواهد گرفت، بلكه پست تر؛ ‏ ‏ زيرا به خوبي مي دانيم كه تمامي حيوانات در همان خطي حركت مي كنند كه دستگاه آفرينش براي آن ها ترسيم فرموده و هرگز تخلف و تخطي از آن راه و رسم ندارند، بر خلاف انسان كه از بهترين و زبده ترين نعم الهي استفاده برده، ولي غالبا كمتر شعوري نسبت به عنايات ولي نعمت خود ندارد. مسلم است كه اين انسان ها از آن حيوانات كمتر و پست ترند، چرا كه قواي عقلاني و استعدادهاي فطري خود را ضايع و تعطيل كرده و از غرض اصلي بازمانده اند. ‏ ‏ اينان در وادي خواسته هاي غرايز، محكوم طبيعت خاكي خود گشته اند و به هيچ چيز ديگري جز اشباع نفس حيواني فكر نمي كنند؛ در حالي كه خرد انساني، سپاس منعم را حتمي و لازم مي داند. ضمن اين كه ناديده گرفتن كرامت و فضل الهي، روشي دور از شان انسان و خلاف وظيفه ي بندگي حضرت حق است. ادامه دارد....... @sahifeh_ir
‏شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۳) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه........... فراز ششم ‏محبوس ماندن در سقف زندگي روزمره و ناديدن خود، تنزل يافتن از مقام انساني و شباهت پيدا كردن به جنبنده اي است كه در مرتع وسيعي مي چرد و از همه چيز بي خبر است. كمترين مرتبه معرفت آن است كه ما بدانيم خدايي حكيم بر همه هستي حاكم است كه جملگي دستگاه خلقت را افاضه فرموده و در انتخاب انسان براي سپاس، ياد و شكر خود لطفي بس عظيم به او ارزاني داشته است. لذا مي بايست با تمام وجود در مقابل اين احسان و كرامت، خاضع و خاشع و شاكر باشيم و به فطرت اصيل و سليم خود، اين كرامات را دريابيم. ‏ ‏ در قدم بالاتر نيز بايد با استدلال عقلاني اثبات كنيم كه جز ذات حضرت حق، منعم ديگري در كار نيست و بدانيم كه او «بيده الخير و هو علي كل شي قدير» است و درك كنيم كه او «الذي خلق السموات و الارض و ما بينهما» مي باشد. قدم اعلي هم آن است كه علم اليقين را تبديل به حق اليقين كنيم و از حق اليقين به عين اليقين برسيم و در محضر حضرت رب العالمين، به شهود قطعي حضور يابيم ؛ ان شا الله! @sahifeh_ir
‏شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۴) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز هفتم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَی مَا عَرَّفَنَا مِنْ نَفْسِهِ، وَ أَلْهَمَنَا مِنْ شُکرِهِ، وَ فَتَحَ لَنَا مِنْ أَبْوَابِ الْعِلْمِ بِرُبُوبِیتِهِ، وَ دَلَّنَا عَلَیهِ مِنَ الْإِخْلَاصِ لَهُ فِی تَوْحِیدِهِ، وَ جَنَّبَنَا مِنَ الْإِلْحَادِ وَ الشَّک فِی أَمْرِهِ. حَمْداً نُعَمَّرُ بِهِ فِیمَنْ حَمِدَهُ مِنْ خَلْقِهِ، وَ نَسْبِقُ بِهِ مَنْ سَبَقَ إِلَی رِضَاهُ وَ عَفْوِهِ. حمد خدايي را كه خود را به ما شناسانده و شكر نعم خود را در فطرت ما قرار داده و از ابواب آگاهي، نسبت به ربانيت خود درب هايي را به روي ما گشوده و به سوي اخلاص در توحيد خود، ما را دلالت فرموده است و از الحاد در اعتقاد، و شك در توحيد ذات و صفات بر حذر داشته است ؛ آن چنان سپاسي كه ما را در زمره شاكران قرار دهد و به وسيله آن از كساني كه سبقت به عفو و رضاي حق گرفته اند، پيشي بگيريم. امام در ضمن فراز قبل فرمود: يكي از منت هاي خداي متعال بر بشر آن است كه با لطف خود معرفت شكر را به بندگان خود آموخت تا از مرز حيوان بودن خارج شوند. در اين فراز نيز، حضرت حمد را از آن جهت لازم دانسته است كه خداي متعال، فطرت بندگان خود را با شناخت خود عجين ساخته است، به گونه اي كه به طور خودباور با حضرت حق مرتبط هستند و لذا هيچ ممكن نيست كسي خدا را باور نداشته باشد. اين خصيصه - با توجه به آن كه علت بدون معلول و معلول بدون علت قابل قبول نيست - نشان از همين فطرت خداباوري دارد؛ بدين معني كه انسان هيچ پديده اي را بدون پديد آورنده باور ندارد و نمي تواند بپذيرد كه موجودي خود به خود تحقق يابد، بلكه هميشه در برخورد با هر شي از اشيا، ذهن او متوجه به سوي علت آن مي شود و مي داند كه در رتبه متقدم وجود او، علت او موجود بوده است. پس خداوند متعال در نظام فطرت انسان اين باب را گشوده كه هيچ پديده اي - از جمله خود انسان - بي مؤثر نيست. اين فطرت، خود دليل آشكار و روشني است بر انسان كه خداوند او را با همين فطرت در قيامت مؤ اخذه كرده و محاكمه مي نمايد. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۵) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه........فراز هفتم و نيز ما را به اخلاص در توحيد هدايت فرمود. اين دلالت، گرچه به وسيله ي سفراي الهي و پيامبران عظيم الشان و امامان معصوم عليهم السلام شكل گرفته، ولي تا وقتي كه زمينه فطري براي هدايت آماده نباشد، هدايت انبيا در لوح قلب و صحيفه نفس انسان تاثيري نخواهد گذاشت. به همين دليل است كه قرآن كريم پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم را مذكر ناميده است، زيرا او انسان را به باطن خودش هدايت مي كند؛ گرچه باطن خود انسان نيز از بطون بسياري پيوسته و از پيچيدگي خاصي برخوردار است كه كشف هر يك زمينه ساز دريافت بطن ديگري خواهد بود. در واقع مي توان گفت كه كشف باطن جهان و غيب عالم براي عارف، كشف مراتب باطن خود اوست و اين رشته خود دامنه بسيار مفصلي دارد. نيز بايد دانست كه حجاب ها و پرده هاي بسياري بر حقيقت انساني آويخته كه كنار زدن آن ها فتح الفتوح راهبري به سوي معرفه النفس است كه از عميق ترين مسايل الهي و دقيق ترين و پيشرفته ترين مراتب علم النفس مي باشد. نكته دقيق و قابل توجه در اين جا اين است كه معرفت نفس ملازم با معرفت حضرت حق مي باشد و همين ملازمه، خود دليل بر مطلب عميقي است كه سابقا بيان شد و آن اين كه كشف باطن عالم، همان كشف باطن انسان است ؛ و بيش از ده حديث بر اين مطلب دلالت دارد، از جمله پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمود: من عرف نفسه فقد عرف ربه. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۶) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز هشتم حَمْداً یضِی‏ءُ لَنَا بِهِ ظُلُمَاتِ الْبَرْزَخِ، وَ یسَهِّلُ عَلَینَا بِهِ سَبِیلَ الْمَبْعَثِ، وَ یشَرِّفُ بِهِ مَنَازِلَنَا عِنْدَ مَوَاقِفِ الْأَشْهَادِ، «یوْمَ تُجْزی‏ کلُّ نَفْسٍ بِما کسَبَتْ وَ هُمْ لا یظْلَمُونَ»، «یوْمَ لا یغْنِی مَوْلًی عَنْ مَوْلًی شَیئاً وَ لا هُمْ ینْصَرُونَ». و خداي تعالي را چنان حمدي مي كنيم كه بدان وسيله تاريكي عالم برزخ را بر ما روشن سازد و راه ورود به قيامت را آسان نمايد و منازل وقوف در محضر حضرت حق را، در روزي كه جز عمل انسان جزاي ديگري در آن جا نيست، به كرامت محل و شرافت موقف تيديل فرمايد؛ روزي كه هيچ دوستي نتواند به دوست خود ياري رساند و از ناحيه غير خدا به احدي كمكي ميسور نيست. امام عليه السلام در چندين فراز از اين دعا خداي متعال را حمد فرموده و براي هر حمدي، اثري را مترتب فرموده است كه از آن جمله، نورانيت عالم برزخ مي باشد. ما بايد زمينه پذيرش اين واقعيت را پيدا كنيم كه به زودي زندگي طبيعي اين عالم تبديل به عالمي مي شود كه طور ديگري است و از سنخ عالم ملكوت است. آنچه آن عالم را ساخته و پرداخته، مجموعه رفتارها، كردارها و اخلاق ما است. ‏ ‏ در قرآن كريم و روايات از آن عالم، به برزخ - كه به معني حد وسط و ميانگين است - تعبير شده، زيرا آن عالم از آن نظر كه داراي بعد و مقدار است شبيه به عالم ماده بوده، و از آن جهت كه فاقد ماده و جرميت است به عالم مجردات ملحق مي شود و بدين جهت، آن را برزخ بين مجرد و ماده ناميده اند. ‏ ‏ آن عالم براي گنهكاران و غفلت زدگان، ظلماني و تاريك و وحشت آور است، ولي براي انسان هاي الهي و خدايي، روشن و پر لذت مي باشد. ‏ ‏ و لذا خداوند متعال در قرآن كريم فرموده اند: ‏حتي اذا جا احدهم الموت، قال رب ارجعون لعلي اعمل صالحا فيما تركت كلا انها كلمه هو قائلها و من ورائهم برزخ الهي يوم يبعثون. ادامه دارد..... @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۷) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه....... فراز هشتم ‏ ‏جالب آن است كه امام عليه السلام صريحا بدين نكته كه شكرگزاري نعم الهي و دوري از كفران رحمت هاي الهي يكي از آن هاست. حضرت اشاره به نكته ديگري هم فرموده و آن اين كه روشنايي عالم برزخ، راه قيامت كبري را آسان و منزلت انساني را در منازل آخرت به كرامت و شرافت متصف مي گرداند. امام عليه السلام، آن گاه به نكته ديگري اشاره مي كنند و آن اين كه حساب و كتاب و جزاي قيامت، به گونه اي است كه هرگز ظلم بردار نيست و ميزان در آن عالم بسيار دقيق است ؛ در قرآن كريم آمده است: و لا يظلمون فتيلا؛ پس كمترين مقدار ظلم در آن عالم نيست، زيرا سازنده آخرت ما تنها اعمال و رفتار خود ماست. در حقيقت، ما به خود كرده ها مي رسيم ؛ درست همانند روز امتحان كه دانشجو جزاي كار و كوشش يا ولنگاري و تنبلي خود نسبت به وظايفش را مي يابد، تا هيچ كس را جز خود سرزنش و توبيخ و يا تعريف و تحسين نكند. لذا هر مقدار نسبت به وظايف خود بي اعتنا باشد، آن روز براي او دردناك تر است و مي داند كه اين عقب ماندگي، مربوط به كار شخصي خود اوست و ربطي به سؤ ال كننده ندارد. هم چنين موفقيت وي نيز چكيده مجموعه فعاليت ها و تلاش هايش مي باشد. پس روز قيامت صحنه بروز و ظهور مجموعه اعمال و رفتاري است كه انسان در تمام عمر به جاي آورده است و از اين روي، ظلم در آن روز به هيچ وجه معني ندارد؛ چنان كه در آيه كريمه: فمن يعمل مثقال ذره خيرا يره و من يعمل مثقال ذره شرا يره آمده است. پس در آخرت، خود عمل جزاست و در اين آيه قرينه اي موجود نيست كه دلالت بر رؤ يت جزاي عمل داشته باشد، بلكه تصريح به خود عمل است كه تبلور يافته ؛ چه در عذاب و چه در ثواب! @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۸) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز نهم حَمْداً یرْتَفِعُ مِنَّا إِلَی أَعْلَی عِلِّیینَ فِی کتَابٍ مَرْقُومٍ یشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ. حَمْداً تَقَرُّ بِهِ عُیونُنَا إِذَا بَرِقَتِ الْأَبْصَارُ، وَ تَبْیضُّ بِهِ وُجُوهُنَا إِذَا اسْوَدَّتِ الْأَبْشَارُ. و نيز خداي متعال را آن چنان حمد مي كنيم كه بتوانيم بدان سپاس، به بالاترين مراحل هستي كه مقربان در بلنداي لوح مرقوم مشاهده كرده اند راه يابيم و در زماني كه روشنايي از چشم و ديدگان ديگران رفته، آن حمد موجب روشنايي ديدگان ما گردد، و آن گاه كه گونه بدكاران به سياهي نمايان شود، براي ما موجب چهره اي نوراني و شفاف گردد. از اقسام ديگر حمد آن است كه منشا و باعث آن معرفت و شناخت باشد. اين معرفت خود موجب ارتقاي درجه ديگري از مراتب كمالات مي شود، زيرا حمد متناسب با مقام حضرت رب العزه - جل جلاله - از بزرگ ترين عبادات بوده و از بهترين راه و رسم هايي است كه در ادب عبوديت وجود دارد. البته روشن است كه ستايش متناسب با آن مقام، خود بيانگر عرفان خاصي است كه از نسبت بين جايگاه بندگي با مقام عظيم ربوبيت حاصل مي آيد. حال، هر چه اين نسبت به واقعيت نزديك تر باشد، روح انساني در افقي بلندتر دست به ستايش خواهد زد؛ ستايشي كه جز در كتاب مرقوم - كه فقط مقربان شاهد آن مي باشند - در جايي ديگر نيامده است. البته اگر در سايه تعاليم وحي، تربيت صحيح و صالح نصيب كسي شود و قلب و جان او با نظام قدسي و ملكوتي آشنا گردد، روح او نيز هم سنخ ملائكه عليين مي گردد و به مقامي بلندتر از مقام فرشتگان مي رسد و در مقامي قرار مي گيرد كه در آن، همراه با مقربان از شاهدان كتاب مرقوم و نوشته شده اي باشد كه اسرار اولين و آخرين را واجد است. و لذا حضرت حق در سوره مطففين آيه ۱۸ تا ۲۰ فرموده: ‏كلا ان كتاب الابرار لفي عليين و ما ادراك ما عليون كتاب مرقوم يشهده المقربون ‏يعني: ‏انسان هاي وارسته در مقامي هستند كه شاهباز فكر هيچ انساني در اوجي كه او سير مي كند پر نتوان كشيد. آنان شاهد كتابي هستند كه به دست تكوين قدرت الهي رقم خورده و همه چيز را به حسب نظم دقيق رقم زده است. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۱۹) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه........ فراز نهم آدمي بايد به بلندترين مقامات فرشتگان دست يازد و در مقام آنان قرار گيرد و به مشاهده آن كتابي كه در افقي فوق زمان و مكان قرار دارد و به درجه اي كه بالاتر از وهم و عقل است - كه به عالم اعلي عليين تعبير شده است - نايل گردد. كساني كه بتوانند به اين مقام واصل شوند و هم طراز بلكه بالاتر از فرشتگان مقرب قرار گيرند، در صحنه قيامت كه مردمان در حالتي سخت به فزع در مي آيند، در حالتي امن و امان و آرام و مطمئن قرار خواهند داشت. و در روزي كه برقت الابصار؛ يعني انسان از شدت فزع و تحير نبيند و چشمان فراخ گشته و حيرت زده گردند، چشم ايشان هم چنان نوراني و بينا است؛ در آن روز وقتي تبهكاران جملگي شرمنده شده و نامه سياه آنان در معرض محاكمه قرار مي گيرد و توانايي نگاه به صفحه اعمال خود را ندارند و سرافكنده در آن مقام ايستاده اند، صالحان و پاكان با قلبي آرام و رويي سفيد كه كنايه از سرافرازي است صحيفه جان خود را كه صحيفه حساب و كتابشان است در اعلي عليين مي يابند. ‏ ‏ حضرت حق در آيه ۲۷ سوره يونس مي فرمايند: ‏كانما اغشيت وجوههم قطعا من اليل مظلما: ‏گويي صورت آنان پاره اي از شب تاريك است. ‏ ‏ لذا در قرآن كريم، در آيه ۴۹ سوره هود آمده: ‏فاصبر ان العاقبه للمتقين: ‏صبور باش كه عاقبت از آن مردمان با تقوي است. ‏ ‏انساني كه با پرتو هدايت آيين الهي اسلام زندگي خود را تطبيق مي كند و به سويي كه پيامبر اكرم اسلام صلي الله عليه و آله و سلم رهنمون فرموده اند، حركت مي كند - كه مي فرمايند: ‏ادعو الي الله علي بصيره انا و من اتبعني ‏ - در هيچ يك از پيچ و خم هاي مسير انساني - چه در عالم دنيا و چه در عوالم ديگر پس از اين جهان - به گرفتاري و پريشاني مبتلا نخواهد شد و به طوري بسيار سريع از تمامي عقبات سهمگيني كه در جهان ديگر بر سر راه انسان قرار دارد مي گذرد. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۰) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز دهم حَمْداً نُعْتَقُ بِهِ مِنْ أَلِیمِ نَارِ اللَّهِ إِلَی کرِیمِ جِوَارِ اللَّهِ. حَمْداً نُزَاحِمُ بِهِ مَلَائِکتَهُ الْمُقَرَّبِینَ، وَ نُضَامُّ بِهِ أَنْبِیاءَهُ الْمُرْسَلِینَ فِی دَارِ الْمُقَامَةِ الَّتِی لَا تَزُولُ، وَ مَحَلِّ کرَامَتِهِ الَّتِی لَا تَحُولُ. و آن حمدي را به جاي مي آوريم كه بدان وسيله، از آتش سوزان و دردناك جهنم، به كرامت جوار رحمت الهي آرميده و در كنار ملائكه مقربين و در قرب انبيا مرسلين، در سراي جاويدان و محل كرامت غير قابل زوال قرار گيريم! در چهار فراز اين دعاي شريف، امام عليه السلام آثار مختلفي را براي حمد بيان فرموده و در هر يك به ذكر آثار آن پرداخته است. در اين قسمت نيز حمدي را روا داشته كه بدان وسيله انسان از عقاب الهي رسته و در جوار كرامت الهي (در كنار انبيا و ملائكه الله) قرار گيرد. و از آن جا كه مي دانيم پيوسته جزا از سنخ عمل است، لذا بايد هر يك از اقسام آن حمد، شباهت به حمد و ستايش صنفي از اصناف ملائكه و انبيا داشته باشد. خداوند تبارك و تعالي در آيه ۵ سوره شوري مي فرمايند: و الملائكه يسبحون بحمد ربهم و در بعضي آيات به پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم امر فرمودند كه تو خدا را حمد كن، زيرا اكثريت مردم آگاه به حمد الهي نيستند؛ همانند سوره عنكبوت آيه ۶۳: قل الحمدلله بل اكثرهم لا يعقلون و در سوره لقمان آيه ۲۵: قل الحمدلله بل اكثرهم لا يعملون. اين فرمان ها كاشف از آن است كه حقيقت حمد كاري است سزاي مقام پيامبري، و معلوم است كه مقصود از حمد فقط آوردن كلمه الحمدلله بر زبان نيست كه خلايق همواره بر سر زبان دارند. و لذا هر يك از اوليا كامل الهي بر حسب حد و شعور و ظرفيت خود، حمدگو و ثناخوان حضرت حق مي باشند. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۱) از: آيت الله حسن ممدوحي ادامه....... فراز دهم از امام صادق عليه السلام نقل شده كه ايشان نذر فرمودند كه اگر مقصد آن بزرگوار عملي شود، حمدي كند كه احدي از خلايق نكرده باشد. پس از مدتي، آن مقصد تحقق يافت، آن گاه حضرت فرمودند: الحمدلله! راوي عرض كرد: شما حمد خاصي را نذر كرديد كه در توان احدي نبود و نيست. حضرت فرمود: اين همان نذر خاصي بود كه از عهده كسي بر نمي آمد! البته بايد دانست كه در اين جا معرفت مطرح است، يعني اين كه بدانيم حضرت از كلمه الحمد چه چيز را در باطن خود ديده و درخواست كرده ؛ زيرا معرفت امام معصوم به دستگاه هستي به صورت علم حصولي نيست، بلكه با علم حضوري به ذره ذره هستي آگاه است ؛ به عبارت ديگر، ايشان ربط و وابستگي جملگي را به ربانيت اله عالم ديده و نعمت هايي را كه از جانب او به تمامي موجودات رسيده شناخته و كمالات مخلوقات را در نظام هستي در افق آگاهي مطلق خود طي فرموده و سپس تمام حقيقت آن ها را به خداي متعال و به صاحب اصلي آنان مرتبط يافته و تمامي موجودات را استفاده كننده از همه آن نعمت ها و كمالات دانسته و تمامي ماسوي الله را تهي از هر كمال و هر گونه استقلال يافته و ملكوت موجودات را يكباره در دست اله عالم دانسته - كه بيده ملكوت كل شي - و سپس كلمه الحمدلله را بر حسب چنان كمال مطلقه اي بر زبان جاري فرموده است. در اين فراز نيز، امام سجاد عليه السلام از خداي متعال چنين حمدي را درخواست مي نمايند. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۲) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز يازدهم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَ لَنَا مَحَاسِنَ الْخَلْقِ، وَ أَجْرَی عَلَینَا طَیبَاتِ الرِّزْقِ. و جَعَلَ لَنَا الْفَضِیلَةَ بِالْمَلَکةِ عَلَی جَمِیعِ الْخَلْقِ، فَکلُّ خَلِیقَتِهِ مُنْقَادَةٌ لَنَا بِقُدْرَتِهِ، وَ صَائِرَةٌ إِلَی طَاعَتِنَا بِعِزَّتِهِ. سپاس خدايي راست كه ما انسان ها را به بهترين چهره آفريد و بهترين نوع ارزاق را براي ما و به سوي ما روان گردانيد و آن فضيلت را به ما عطا كرد كه مي توانيم بر نظام خلقت مسلط باشيم و از آنان در خدمت به خود استفاده نماييم و بلكه جملگي را تسخير كرده و در اطاعت خود در آوريم. در قرآن كريم آمده كه: لقد خلقنا الانسان في احسن تقويم: ‏انسان را در بهترين بنيه وجودي خلق كرديم. از بارزترين شؤ ونات انسان كه نظام فيزيكي اوست تا دقيق ترين مراحل نفساني و روحي و معنوي او، بر سبيل هنر فوق العاده دستگاه خلقت و زبده ترين صنايع عالم آراسته است. انسان در ميان ساير موجودات تنها موجودي است كه سر به سوي آسمان دارد و بر تمام قامت ايستاده، و دو چشمان او بر افق باز فضا بينا، و حس شنوايي او با قدرت جهت يابي صداها، در بهترين موقعيت فيزيكي بدن جاسازي شده است. همه غذاها و انواع سبزيجات و ميوه ها در اختيار او قرار دارد؛ گذشته از آن كه رنگ هر يك متناسب با خوشايند چشم، و بوي آنان براي قوه بويايي جالب، و جلوه هاي آنان براي توجه انسان به آن ها در نهايت جذابيت است. اگر نيك بنگريم در مي يابيم كه گويي تمامي آنچه بشر به آن محتاج است، چنان آفريده شده كه تحت تسخير وي باشد، و آن چنان موجود شده كه او مي خواهد، و تمامي حركات و فعل و انفعال آن ها و تجزيه و تركيب عناصر تشكيل دهنده شان، تقديم به مقام انسانيت است و جملگي چنان نهادينه گرديده اند كه حاجات انساني را برآورند. چندي قبل در جريان يك تحقيق فوق العاده، بعضي از ابراختر شناسان به وسيله تلسكوپ هاي بسيار دقيق خود در فاصله اي بيش از ميليون ها سال نوري ديدند كه بسياري از كرات و منظومه ها از هم فرو پاشيده و تبديل به گازهاي پراكنده در فضا مي شوند و نيز بسياري از توده هاي پراكنده در فضا، جذب يكديگر شده و كرات و منظومه هاي جديدي را تشكيل مي دهند و به اين نكته رسيدند كه اين فرو پاشي ها و شكل گيري ها جملگي در خط زندگي انسان است. @sahifeh_ir
شرح دعاي اول صحيفه سجاديه (۲۳) از: آيت الله حسن ممدوحي فراز دوازدهم وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَغْلَقَ عَنَّا بَابَ الْحَاجَةِ إِلَّا إِلَیهِ، فَکیفَ نُطِیقُ حَمْدَه‌ام مَتَی نُؤَدِّی شُکرَهُ! لَا، مَتَی. و حمد سزاوار آن خدايي است كه ابواب فقر و حاجت را به روي ما بسته و فقط ما را به درگاه خود متوجه فرموده است. و ما چگونه مي توانيم سپاس گوي او باشيم؟ نه، هرگز نمي توانيم! خداوند در قرآن كريم آيه ۴۱ سوره عنكبوت فرموده: مثل الذين اتخذوا من دون الله اوليا كمثل العنكبوت اتخذت بيتا و ان اوهن البيوت لبيت العنكبوت لو كانوا يعلمون: یعنی: آنان كه دوستاني غير خدا را انتخاب مي كنند، همانند عنكبوتي هستند كه به خانه خود پناه برده است، در صورتي كه سست ترين خانه ها لانه عنكبوت است. خداي متعال بزرگوارتر از آن است كه بندگان خود را به غير واگذارد، بلكه عزت غير متناهي او ايجاب مي كند كه خود جملگي حاجات بندگان را برآورد و به در خانه ارباب بي مروت دنيا حواله نگرداند. امام سجاد عليه السلام در دعاي ابوحمزه ثمالي مي فرمايد: ... و لم يكلني الي الناس فيهينوني: ‏سپاس خدايي را كه مرا به مردم واگذار نكرد تا آنان مرا خوار و خفيف كنند! ‏ ‏ و لذا بنده راستين حضرت حق، در پناه بندگي او از هر تعلق و وابستگي، ديگران آزاد است. ‏در حديث قدسي فرمود: ‏و عزتي و جلالي و مجدي و ارتفاعي علي عرشي لا قطعن امل كل مومل غيري و لا كسوته ثوب الذله بين الناس: ‏یعنی: ‏ به عزت و جلال و مجد و بلنداي عرشم قسم، كه آرزوي آزمندان به ديگران را به ياس تبديل كرده و به او جامه ذلت مي پوشانم! @sahifeh_ir