💠 #حدیث_روز 💠
💎 معیاری برای ازدواج
🔻پيامبراكرم صلياللهعليهوآلهوسلم:
إِذَا جَاءَكُمْ مَنْ تَرْضَوْنَ خُلُقَهُ وَ دِينَهُ فَزَوِّجُوهُ «إِلاّ تَفْعَلُوهُ تَكُنْ فِتْنَةٌ فِي اَلْأَرْضِ وَ فَسادٌ كَبِيرٌ»
◻️ اگر كسى نزد شما آمد كه اخلاق و ديندارىاش را پسنديديد، (دختر را به) ازدواج او درآوريد؛
اگر اينكار را نكنيد، در زمين فتنه و فسادی بزرگ پديدار مىشود.
📚 الکافي، جلد ۵، صفحه ۳۴۷
•┈┈••✾••┈┈
سرباز:
🔸️موضوع مهم رد مظالم در ماه ربیع الاول
طی یک سنت حسنه برنامه سمت خدا در ماه ربیع الاول از مراجع محترم تقلید به صورت کلی اجازه میگیرد که مومنین تا سقف مشخصی از مظالمی را که بر عهده دارند(اموالی را که تلف کرده اند اما دسترسی به صاحب آن ندارند) خودشان شخصا به فقرایی که میشناسند پرداخت نمایند
مبلغ اجازه داده شده امسال پانصد هزار تومان میباشد.
🔸ممکن است سوال پیش بیاید که چرا ماکه میخواهیم این پول را به فقیر بدهیم از مراجع هم اجازه بگیریم؟
جواب این است که چون صاحب این پول فرد دیگریست، ما نمیتوانیم پول شخص دیگر را بدون اجازه او حتی در کار خیر مصرف کنیم.
حالا که آن فرد را نمیشناسیم و یا دسترسی به اونداریم، مراجع تقلید این اجازه را دارند که در مورد اموال فرد غایب تصمیم بگیرندو لذا اجازه آنها لازم است.
🔹پ ن۱: چنانچه فردرا میشناسیم یا ورثه او هستندحتما باید مال رابه خودشان بدهیم
🔹️پ ن۲: شماره حسابی برای واریز این وجه وجودندارد، سعی کنید آن رابه فقرای فامیل واطرافتان بدهید ویا نهایتا به دفترمرجعتان بدهید
🔹️پ ن۳: درمورد دیون دولتی (خسارتهایی که به اموال دولتی زده ایم) شماره حساب وجود دارد(دقت کنید که برای مظالم شخصی به هیچ عنوان از این حساب استفاده نکنید واین شماره حساب، اختصاصی به ماه ربیع وسقف ۵۰۰ هزارتومان ندارد)
شماره کارت برای واریز دیون دولتی
6367957066256285
خزانه داری کل، درآمدهای متفرقه دولت
🔹پ ن۴: برخی از گرفتاریهایی که منشا آنهارا نمیدانیم ممکن است بدلیل مظالمی باشد که بر دوشمان هست بااینکار خودمان را سبک کنیم
🔹پ ن۵: پرداخت ردمظالم به سادات ایرادی ندارد
✨﷽✨
#پندانه
🕌ميگويند چند صد سال پيش، در اصفهان مسجدی می ساختند. روز قبل از افتتاح مسجد، كارگرها و معماران جمع شده بودند و آخرين خرده كاری ها را انجام می دادند. پيرزنی از آنجا رد می شد وقتی مسجد را ديد به يكی از كارگران گفت: «فكر كنم يكي از مناره ها كمی كجه!» كارگرها خنديدند. اما معمار كه اين حرف را شنيد، سريع گفت: «چوب بياوريد! كارگر بياوريد! چوب را به مناره تكيه بدهيد. فشار بدهيد.»
در حالی كه كارگران با چوب به مناره فشار می آوردند، معمار مدام از پيرزن می پرسيد: «مادر، درست شد؟!» مدتی طول كشيد تا پيرزن گفت: «بله! درست شد! تشكر كرد و دعايی كرد و رفت.» كارگرها حكمت اين كار بيهوده و فشار دادن به مناره ای كه اصلاً كج نبود را پرسيدند.
معمار گفت: «اگر اين پيرزن، راجع به كج بودن اين مناره با ديگران صحبت می كرد و شايعه پا می گرفت، اين مناره تا ابد كج می ماند و ديگر نمی توانستيم اثرات منفی اين شايعه را پاك كنيم. اين است كه من گفتم در همين ابتدا جلوي آن را بگيرم!»
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅
✨﷽✨
گفتم:یا صاحب الزمان بیا
گفت: مگر منتظری
گفتم:بله آقا #منتظرم
گفت: چه انتظاری نه ڪوششی نه تلاشی
فقط میگویی آقا بیا
گفتم: مگر بد است آقا
گفت: به جدم حسین هم گفتن بیا
اما وقتی آمد ڪشتنش
گفتم : پس چه ڪنیم
گفت: مرا بشناسید
گفتم: مگر نمیشناسیم
گفت : اگر میشناختید ڪه این طور #گناه نمیڪردید
گفتم : آقا تو ما را میبخشی ؟
گفت: من هر شب برای شما تا صبح گریه میڪنم
گفتم : آقا چه ڪنم به تو برسم؟
گفت: ترڪ محرمات ؛
انجام واجبات ؛
همین ڪافیست ...
✨ألـلَّـھُمَ ؏َـجــِّلْ لِوَلــیِـڪْ ألفـرَج✨
18.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق بازی عجیب دو آخوند و یک پاسدار لو رفت