آرم آغاز در این نامه زنو نام خدارا
آن که آشفته زگیسوی بتان خاطر مارا✨
سلام صبح تون بخیر وخوشے🌸
دعا برای ظهور و سلامتی آقا امام زمان رو امروز فراموش نکنید
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 💚🌱
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
خطبه 024 نهجالبلاغه-برانگیختن مردم به پیكار ضرورت آمادگی برای جهاد سوگند به جان خودم، در مبارزه
خطبه 025 نهجالبلاغه-رنجش از یاران سست
علل شكست ملتها (علل شكست كوفیان و پیروزی شامیان)
اكنون جز شهر كوفه در دست من باقی نمانده است، كه آن را بگشایم یا ببندم ای كوفه اگر فقط تو مرا باشی، آن هم برابر این همه مصیبتها و طوفانها!! چهره ات زشت باد. آنگاه به گفته شاعر مثال آورد: به جان پدرت سوگند ای عمرو كه سهم اندكی از ظرف و پیمانه داشتم.
سپس ادامه داد: به من خبر رسیده كه بسر بن ارطاه بر یمن تسلط یافت، سوگند به خدا می دانستم كه مردم شام به زودی بر شما غلبه خواهند كرد. زیرا آنها در یاری كردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرقید، شما امام خود را در حق نافرمانی كرده و آنهاامام خود را در باطل فرمانبردارند. آنها نسبت به رهبر خود امانتدار و شما خیانتكارید، آنها در شهرهای خود به اصلاح و آبادانی مشغولند و شما به فساد و خرابی (آنقدر فرومایه اید) اگر من كاسه چوبی آب را به یكی از شماها امانت دهم می ترسم كه بند آن را بدزدید نفرین به امت خیانتكار خدایا، من این مردم را با پند و تذكرهای مداوم خسته كردم و آنها نیز مرا خسته نمودند، آنها از من به ستوه آمده، و من از آنان به ستوه آمده، دل شكسته ام، به جای آنان افرادی بهتر به من مرحمت فرما، و به جای من بدتر از من بر آنها مسلط كن. خدایا، دلهای آنان را، آنچنان كه نمك در آب حل می شود، آب كن. به خدا سوگند، دوست داشتم، به جای شما كوفیان، هزار سوار از بنی فراس بن غنم می داشتم كه: (اگر آنان را می خواندی، سوارانی از ایشان نزد تو می آمدند مبارز و تازنده چون ابر تابستانی)
به نام دوست گشاییم دفتر دل را
به فر عشق فروزان کنیم محفل را
شروع محفل روضه حضرت زینب 🖤
May 11
شب نیمه ماه رجب امشب شب زیارتی ایاعبدالله الحسین، خیلی دلت آماده است امشب،برا زینب بلند بلند گریه کنید،منم امشب همراه دل تو میام تا تل زینبیه،
از مدینه تا مکه و تا کربلا هروقت میخواست پیاده بشه، آقا قمر بنی هاشم خودش نزدیک میومد. به جوانهای بنی هاشم میگفت کوچه باز کنید زینب میخواد پیاده شه، قد و بالای دختر علی رو کسی نباید ببینه.
از اول صبح عاشورا تا بعد از ظهر پا به پای ابی عبدالله هی رفت میدان و کشته بغل کرد تو خیمه ها،
اگر کنار بدن علی اکبر خودش رو نمیرسوند، همون جا حسین جان میداد💔
لزرید کوفه از کلمات چو تندرش
جانم زینب
راس حسین خطبه او را چو می شنید
میکرد افتخار که اینست خواهرش
از خشت مسجد کوفه ندا رسید
این شیرزن علیست به بالای منبرش
کرب و بلا، کوفه، شهر دمشق، نه
گردید کل عالم هستی مسخرش