فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✔ دلتنگ حرمتم...
🎤 کربلایی #حسین_طاهری
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
#قمرالعشق🌙••
حرمماهبنیهاشم
حضـــــرتابــوفاضل
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
میگفت: شیعیاندوقبلہدارن ڪعبہبرایِ«عِبآدَت» قدسبرایِ «شَهآدَت»🌿
#بیوگرافی 💚✨
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
«تَتَحَبَّبُإِلَیْنَابِالنِّعَمِوَنُعَارِضُکَبِالذُّنُوبِ»❤️🩹🤌🏻
هرچیتوخوبیکردی؛منبدیکردم..!
- یارب
#بیوگرافی 💚✨
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
هدایت شده از هیئت لثارات الحسین«ع» مؤسسه قرآن و عترت معراج
27.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعای_روز_دهم
•
بـه نـام خـداونـد بـخـشـنـده بـخـشـایـشـگـر
خدایا مرا در این ماه از توکل کنندگان قرار بده، و قرار بده در این ماه از رستگاران نزد خود، و در این ماه از مقرّبان درگاهت قرار بده، به احسانت ای هدف جویندگان❣
•
#ماه_رمضان
#هیئت_لثارات_الحسین(ع)
#موسسه_معراج_نور_گلدشت
🌐@Lasarat_Alhossinir
بِسـمِرَبِّنآمَــتْکھاِعجٰآزمیکنَد••
یـٰااُمٰـاهْ🌼••
سلامروزتونمعـطربهنآم
امامصـٰآحِبَالزمٰان؏💛.•
سال دوم یک استاد داشتیم
ڪہ گیر داده بود همہ باید ڪراوات بزنند
سر امتحان چمران ڪراوات نزد
استاد دو نمره ازش ڪم کرد
شد هجده،بالاترین نمره...
#شهیدمصطفیچمران
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
- برای ِزیبایۍپروفـٰایلتون 💛؛
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
قبل از خواب دیگران را ببخش و من قبل از اینکه بیدار شوید، شما را بخشیدهام.
_ امضاء خدا(:💔
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
❤️🩹
˼ اَللَّهُمَّ مَنْ اَوی اِلی مَأویً فَاَنْتَ مَأوایَ 🌱⸀
خدایا هرکس به مأوائی گراید
و تویی مأوای من . .
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
چشمخودرابازکردمابتداگفتمحسین
بازباناشکهایبیصداگفتمحسین..♥️
-عزیزمحسین🌱-
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بهکسوناکسیاربابنگفتیم!
زیرافقطاینلفظسزاوارحسیناست:)!❤️🩹
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
💙
مَن بالای آسمان اِین شَهر ...
خُدایی دارَم ، که هَر نامُمکنی را..
مُمکن میسازد🙂🌱✨
#دلی
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗تواب💗 #پارت۵۹ تازه فهمیدم چقدر بی عقل بودم نگاه بغض آلودی به آسمون کردو ادامه داد همچ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 تواب💗
#پارت۶۱
عصبی گفتم:
_باشه بابا حالا توهم
چه خبر حالا دوساعته تو چی زیر گوش دختر حاجی میگفتی ؟
_اول اینکه دوساعت نبود خیلی کمتر از دوساعته مخش رو زدم و شمارشو گرفتم و تریپ محبت و دوستی با معرفتو گرفتم براش
دوماًدش تو که حرکتی نمیزنی مجبورم خودم از داداش جونم مایه بذارم تعریفشو کنم تا حداقل دختره یه نگاه بهت بکنه !
_لازم نکرده
فعلا کاری به این کارا ندارم .
نازنین جدی شد و گفت:
_آقامحمد بهتره در جریان باشی
تو باید با احساسات سوجان پیش بری
باید رابطه ی ما با حاجی و دخترش قطع نشه
این تنها راه برای ماست و رسیدن به داییو اون مدارک است.
پس تلاش کن دل سوجان رو به دست بیاری
عصبی بودم و کلافه...
از این کار اصلا خوشم
نمی اومد من نامردی رو دوست نداشتم بازی با دلش خود نامردی بود.
اخم کرده بودم و هیچی نمی گفتم که نازنین گفت:
آخه دورت بگردم ؛ من هستم و یه داداش ؛ دلت میاد تو لباس دامادی نبینمت؟
نگاه من رو که دید با خنده رفت سمت کوپه و من موندم و یه عالمه فکر درگیری باخودم...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 تواب 💗
#پارت۶۲
_سوجان
چندروزی میشد که از مسافرت مشهد برگشته بودیم
مسافرت شیرین مشهد رو دوست داشتم
چند سفر رو همراه دوستان از طرف حوزه رفته بودم اما سفری که با پدرم رفته بودم رو بیشتر دوست داشتم
سرگرم کارهای خونه بودم
که خواب دیشبم رو دوباره مرور میکردمو لذت می بردم که خوابی دیدم من
صدای بابا باعث شد منو از فکر بیرون بیاره
_به به دختر بابا سوجان خانم چیکار میکنی؟
_خونه رو گردگیری میکنم.
_خداقوت.
باذوق رو به بابا گفتم:
_بابا دیشب خواب مامان زهرا رو دیدم
_خیر ان شاالله ؛ نمی خواهی بگی چه خوابی دیدی که این قدر تو رو ذوق زده کرده...؟
برا بابات تعریف نمیکنی؟
همین طور که به سمت آشپزخونه میرفتم تا برا بابام چای بریزم همزمان با برداشتن ظرف پولکی به بابا گفتم.
_ بشینید یک چای خوشرنگ بیارمو بعدخوابمو براتون تعریف کنم
همین طور که کناربابا مینشست شروع کردم به تعریف خوابم...
_بابایی خواب دیدم
مامان توی حیاط خونه داشت یه قابلمه ی بزرگ رو هم میزد.
ازش پرسیدم:
_مامان چیکار میکنی ؟
با همون لحن پر از آرامشش بهم گفت:
_حاجت گرفتم مادر ادای دین میکنم
سمتش رفتم و خواستم کمکش کنم که گونم رو بوسید..
یادآوری بوسه مادرم چشمامو خیس کرد و باعث اشک ریختنم شد هر چند دلیل اشکام دلتنگي برا مادرم بود.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 تواب💗
#پارت۶۳
فردا اول محرم بود
بابا میخواست برای خیرات ؛ شبه تاسوعا و عاشورا رو تو خونه مراسم داشته باشیم
امروز قرار بود خانم مهدوی بیاد کمکم
واسه کارای خونه
خانم مهدوی زن خیلی خوبیه
همیشه بابا هواش رو داره چه وقتی شوهرش مریض بود ؛ چه الان که فوت شده و ۳ تا بچه یتیم داره
بابا برای کمک بهش خواست چند روزی رو بیاد خونمون تا تو کارا بهم کمکم کنه
منم بعضی وقتها شبها شیفتم...
پرستاری رو خیلی دوست دارم بعضی وقتا که شب کارم و نیاز به استراحت دارم از خانم مهدوی همیشه ممنون بودم که این همه کمک حالم بودو میشه...
شروع کردیم به جمع جور کردن خونه
اول از همه تمام وسایلی که اضافه بود رو تو اتاق ها گذاشتیم تا جای بیشتری برای خانم ها باز بشه
همیشه خانم ها داخل بودند و آقایون تو حیاط
درگیر جمع جور کردن بودم که گوشیم زنگ خورد.
نازنین بود تماس رو وصل کردم
_بله
_سلام سوجان خانم بی معرفت مارو که کلا فراموش کردی؟؟
_سلام نازنین جان
نه مگه میشه همسفر به این خوبی رو فراموش کرد!
من همیشه به فکرت هستم
حالا بگو ببینم خوبی؟
_الهی شکر خانم پرستار
شما چه طوری حاج آقا خوبن؟
_الحمدالله همه خوبیم و سلام دارن
راستی نازنین ما واسه تاسوعا و عاشورا مراسم عزاداری داریم شماهم بیایید خوشحال میشیم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗 تواب💗
#پارت۶۴
نازنین که موقعیت رو خوب دیده بود سریع شروع کرد
_آخ هر چی از خدا خواستم بهترینش رو بهم داده همین الان داشتم به داداش محمدم میگفتم چقدر دلم هوای عزاداری های پر شور محرم رو کرده
حتما با داداش مزاحمتون میشیم
_خواهش میکنم مجلس امام حسین علیه السلامِ
_خب سوجان خانم چیکارا میکنی؟
_اتفاقا الان داشتم خونه رو آماده میکردم واسه مراسمات عصر هم نوبت حیاطه که سیاه پوشش کنم
هرسال این کارا رو با پدرم انجام میدادیم ولی امسال کمی گرفتاره منم خودم پیش قدم شدم.
_اگر اجازه بدی من و داداش هم بیاییم واسه کمک
_مزاحمتون نمیشم کاری نیست خودم انجام میدم خانم مهدوی هم هست...
_چه مزاحمتی عزیز ثواب داره ماهم شریک باشیم اشکالش کجاست؟
_خیلی هم عالی
_عصر مزاحمتون میشیم
_مراحمید خدانگهدار
همین که خداحافظی کردنم تموم شد حضور کسی رو کنارخودم حس کردم چرخیدم
_دایی جان شمایید؟
چه بی سرو صدا اومدید!
_کی قراره عصر بیاد؟
_دایی جان شما گوش میکردید من چی میگفتم ؟
_نه خیر سوجان خانم شما بلند صحبت میکردی من که هیچی دوتا همسایه ی بغلی هم فهمیدند تو چی داری میگی...
هدایت شده از هیئت لثارات الحسین«ع» مؤسسه قرآن و عترت معراج
36.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#دعای_روز_یازدهم
•
بـه نـام خـداونـد بـخـشـنـده بـخـشـایـشـگـر
خدایا در این ماه نیکی را پسندیده من گردان، و مورد کراهت من قرار ده در این ماه نادرستی ها و نافرمانی ها را، و حرام گردان بر من در این ماه خشم و آتش برافروخته را، به یاری ات ای فریاد رس دادخواهان❣
🌱 به مهرت ای مهربان ترین مهربانان🌱
•
#ماه_رمضان
#هیئت_لثارات_الحسین(ع)
#موسسه_معراج_نور_گلدشت
🌐@Lasarat_Alhossinir
بِسـمِرَبِّنآمَــتْکھاِعجٰآزمیکنَد••
یـٰااُمٰـاهْ🌼••
سلامروزتونمعـطربهنآم
امامصـٰآحِبَالزمٰان؏💛.•
هرزمانجوانی
دعایفرجمهدی‹عج›رازمزمهکند
همزمانامامزمان‹عج›دستهایمبارکشانرا
بهسویآسمانبلندمیکنند
وبرایآنجواندعامیفرمایند
چهخوشسعادتکسانیکه
حداقلروزییکبار
دعایفرجرازمزمهمیکننـد!
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
چادࢪ مشکۍ تو ، برایٺ امنیتـ می آورد
خیالت راحت،
گرگ ها همیشه به دنبالـ شنل قرمزۍهستند…!
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
عشق یعنی:
به سرت هوای دلبر بزند
درد از عمق وجودت به دلت سر بزند...❤️🩹
#امامحسینم
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」
بینتیکههاییکههمشون
میگهخجالتبکشکهقبلا
نمازهاتقضامیشدو
الانبخاطرشکمبلندمیشی..
خواستمبگمدمتگرمرفیق:)
خیلیابودنکههمینبلندشدن
برایشکمهمخدابهشون
توفیقنداد..
توالانمهمونِویژهیخدایی!
ـ ـ ـ ـــــ❁ـــــ ـ ـ ـ
「➜• @sajad110j」