eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
میگما به قول حاج‌حسین‌یکتا ؛ رفیقی داری که وسط میدون مینِ گناه دستتو بگیره نذاره بیراهه بری؟ داری اونیو که حس کنه داری اشتباه میری بکشتت یه کنار بگه رفیقِ من، حواست هست؟ داری رفیقی که نگاه خدا رو بهت یادآوری کنه؟ خودت چی؟ برا رفیقات اونقدر مرام به خرج میدی که اگه ببینی داره راهو اشتباه میره بری دنبالش برش گردونی تو مسیر؟ :) با رفیقت قرار بزار که هرجا هرکدومتون کج رفت دست همو بگیرین! اگه پای هرکدومتون لیز خورد و میخواست پرت شه ته دره‌ی گناه، دست همو بگیرین! حیفِ رفاقتاتون بوی خدا نگیره :)! هوای همدیگه رو داشته باشین . . . ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌∞ 𝒋𝒐𝒊𝒏•‌• ↻♥️ ↯ ⇨ @sajad110j
یه دعای فرج برای امام زمانت میخونی مومن؟ :)
مۍگفت : هرکسۍ روزۍ سھ‌مرتبھ خطاب بھ حضرتِ‌مهدۍ بگھ : [ بابي‌انت‌وامي‌یااباصالح‌المهدي ] حضرت یھ‌جور خاصۍ براش دعا مۍکنن'♥️! @sajad110j
تأسف آور است .. ڪآر انسآنے ڪہ .. برآے سبڪـ ڪردن بدنش .. دو سآعت بر روے تردمیل مے‌دَوَد .. امآ برآے سبڪ ڪردن .. بآر گنآهآنش دو دقیقه .. در برآبر پروردگآر نمےایستد @sajad110j
و‌عاقبت‌همه‌یک‌روز‌خوب‌میفهمند،به‌جز‌حسین‌برای‌نجات‌راهی‌نیست:)!♥️ ⇨ @sajad110j
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
و‌عاقبت‌همه‌یک‌روز‌خوب‌میفهمند،به‌جز‌حسین‌برای‌نجات‌راهی‌نیست:)!♥️ ⇨ @sajad110j
‌ خنده‌کُنان‌می‌رَوَدروزِجَزادربهشت هرکه‌به‌دُنیاکُند،گریه‌برایِ‌حُسین🖤؛ ‌
چه زیبا گفتند آیت الله بهجت... ما زندگی میکنیم تا قیمت پیدا کنیم نه به هر قیمتی زندگی کنیم! ° ° ⇨ @sajad110j
یک هفت کاییمون مبارک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت48 بعد از خوندن نماز رفتم روی تخت دراز کشیدم ولی سجاد هنوز داشت نماز میخوند،بعد از نمازم شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و من مثل دیوانه ها نگاهش میکردم چشمم به عکسای دور و برم افتاد چرا تا حالا دقت نکردم ببینم ژست های مختلف سجاد،که هیچ سنخیتی با حال الانش نداره پسری که عاشق تیپ زدن باشه و درحالی که عاشق نماز و شهادت باشه یاد خودمون افتادم ،که هیچ عکسی از عقدمون نداریم،یعنی هیچ عکس دونفره ای نداریم سجاد:به چی فکر میکنی؟ -چی؟ سجاد:نخود چی ،میگم داری کجاها سیر میکنی بانوو -داشتم فکر میکردم که هیچ عکسی نداریم از عقدمون سجاد:شرمندم نکن دیگه میخواستم هیچکس نداشته باشیم که راحت تر بتونی فراموش کنی. -ببخشید ،منظوری نداشتم سجاده شو جمع کرد اومد کنارم سجاد:گوشیت کو -گوشیم؟ سجاد:اره ،گوشیت و بیار گوشیمو از داخل کیفم برداشتم -میخوای چیکار سجاد:بشین چند تا عکس بگیریم - خوب چرا باگوشی خودت نمیگیری سجاد:گوشی من شاید یه موقع دست دوستام باشه،بعضی موقع ها دوست ندارم کسی عکس تو رو ببینه تو گوشیم... از حرفش خوشم اومد ،بعد نشستیم با هم یه چند تایی عکس گرفتیم روزها در حال سپری شدن بودن و من هر لحظه عاشق تر از روز قبل میشدم حتی یه لحظه بدون سجاد نمیتونستم زندگی کنم ترس از دست دادنش دیونم میکرد حتی جرأت پرسیدن اینکه ،چند وقت دیگه باید بره رو نداشتم دوست داشتم هیچ وقت نمیرفت...
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت49 ۷۲ روز از عقدمون میگذشت نیمه شعبان بود آماده شده بودم ، منتظر سجاد بودم که باهم بریم جمکران گوشیم زنگ خورد سجاد بود -سلام عزیزم سجاد:سلام بهار جان -رسیدی بیام پایین؟ سجاد:نزدیکم ولی پایین نیا ،میام بالا کارت دارم -باشه سجاد:فعلن یا علی -با گفتن این حرفش ،ترس وجودمو گرفت، نکنه... بعد چند دقیقه، صدای زنگ آیفون و شنیدم ،از پنجره اتاق نگاه کردم ،سجاد کت و شلوار روز عقدمونو پوشیده بود ،وارد خونه شد منتظرش شدم تا وارد اتاقم شد سجاد:سلام -سلام،چه خوش تیپ شدی... سجاد:چشماتون خوش تیپ میبینه خانوم -جایی میخوای بری؟ سجاد:میخوای نه میخوایم ،اره میخوایم بریم جشن آقا دیگه -خوب چرا این لباس و پوشیدی؟ سجاد:بعدن بهت میگم... -باشه،بریم حالا؟ سجاد:نه ،میشه تو هم لباس عقدت و بپوشی؟ - چرا سجاد:بپوش دیگه... -آخه زشته ،با این لباس بیام سجاد: کجاش زشته ،خیلی هم خوشگل بود -مگه شما اصلا منو دیدی که بخوای لباس منم ببینی سجاد:اختیار دارین ،پس شوهرت و دست کم گرفتی -واایی از دست تو سجاد: حالا برو لباست و بپوش - باشه لباسمو پیدا کردم و پوشیدم روسریمو هم لبنانی بستم برگشتم سمت سجاد سجاد اومد سمتم دستامو گرفت سجاد: تو بهترین اتفاق زندگیم بودی و هستی و خواهی بود ،خدا رو شکر میکنم به خاطر داشتن تو... - منم خوشحالم که عاشقت شدم ،ای کاش زودتر عاشق و دلبسته ات میشدم... سجاد : گوشیت و بیار چند تا عکس بگیریم - باشه بعد از گرفتن چند تا عکس سجاد از داخل یه نایلکسی یه چادر عربی بیرون آورد و گذاشت روی سرم سجاد: اینجوری بهتره... رفتم کنار آینه ایستادم و خودمو نگاه میکردم ،حجاب و دوست داشتم ولی چادر یه کم سخت بود ،ولی امروز سجاد، با گذاشتن چادر روی سرم ،فهمیدم که دوستش دارم نگاهش کردم - بریم؟ سجاد : بریم
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗خریدار عشق💗 قسمت50 حرکت کردیم سمت جمکران ،خیابونا شلوغ بود ،همه شاد بودن و در حال پخش کردن شیرینی و شربت بودن سجاد هم هر چند متر یه ترمز میزد و دوتا شیرینی و دوتا شربت میگرفت یعنی معده مون دریایی شده بود واسه خودش به قول سجاد،نذریه دیگه ،شاید در بین این همه نذر ها یکی شون حاجتمونو بده... بعد از رسیدن به جمکران از ماشین پیاده شدیم دست در دست همدیگه وارد مسجد جمکران شدیم جای سوزن انداختن نبود وارد صحن که شدیم آوای سلامٌ علی آل یاسین به گوشم میرسیدو من چه خود شیفته هستم که جواب میدهم: علیک سلام. مرا امروز ،روز جشن میلادت فرا خوانده ای به گنبد فیروزه ایت و آفتابت را گرما بخش به وجودم تاباندی چگونه غرق نشوم در این محبت بی دریغ تو، که امروز همراه کسی آمده ام که عاشقانه دوستش دارم حال مرا شنوا باش میخواهم که تجلیه صفات تو باشم میخواهم دلم را حاجت روا کنی از خواسته ای که حتی تاب و توان نوشتنش را ندارم بعد به همراه سجاد رفتیم یه گوشه ای شروع کردیم به خوندن نماز امام زمان بعد از خوندن نماز ، چند تا عکس با هم گرفتیم همه جا صدای شور و نوای مهدی شنیده میشد ، نمیدونم چرا درونم پر از دلشوره بود با صدای سجاد ،به خودم اومدم سجاد:کجایی بانوو -همینجا،در کنار عشقم سجاد: بریم سمت چاه - بریم نزدیک چاه شلوغ بود همه در حال نوشتن بودن سجاد: بریم ما هم بنویسیم ! (همون جور قبلا توضیح داده شده بین چاه جمکران و چاه دیگر هیچ تفاوت قایل نیست) -باشه دلم میخواست مثل همیشه ،با صدای بلند حرف بزنم ولی جمعیت اینقدر زیاد بود که نمیتونستم سجاد از داخل جیبش یه خودکار و کاغذ بیرون آورد ،انگار که میدونست باید بنویسیم سجاد:اول تو مینویسی یا من - تو بنویس یه گوشه نشستیم و سجاد شروع کرد به نوشتن کرد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
روایت شده که شبی حضرت فاطمه(س) میرن به خواب یک روضه خوان گله میکنن و ازش میپرسن چرا روضه پسر منو نمیخونی؟ روضه خوان خیلی تعجب میکنه میگه خانم جان من که هرچی میخونم از حسینِ شماست! حضرت فاطمه(س) جواب میدن منظورم پسرِ غریبمِ... مگه حسن پسر من نیست؟ :)💔 واقعا امامِ دوممون بینِ خودِ ماهایی که ادعای بچه هیئتی بودن داریمم غریبن... - شهادت امام حسن مجتبی(ع) کریم اهل بیت و رحلت پیامبر اکرم(ص) رو تسلیت عرض میکنم🥀
- شبتون مهدوی :)!💙 -
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام🌱
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
روزمون رو با سلام به آقاجانمون شروع کنیم(: - السلام علیک یا بقیه الله یا حجه الله یا خلیفه الرحمن یا
هر صبح که بیدار می‌شویم از واجبات ماست سلام بر صاحب‌الزمان "عج" :)! - السلام علیک یا اباصالح المهدی . . .
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
ای کریم دوعالم سید بن الکریم💔:)) #حَسن‌جآنم ⇨ @sajad110j
شهادت‌امام‌حسین‌کربلا شلوغ‌میشه . شهادت‌امیرالمؤمنین‌نجف‌شلوغ‌میشه . شهادت‌امام‌رضا‌مشهدشلوغ‌میشه . ....💔(:
میدونید؟ توبیای‌روزه‌بگیری؛ نمازبخونی؛ انفاق‌بکنی؛ صف‌اول‌نمازهمیشه‌باشی.. بعدیکی‌بیادهمه‌ایناروراحت‌ببره!ٰ چقدرراحت...
- و هرگاه‌ قلب‌ من چراگاه‌ شیطان‌ شد ؛ آن‌ را از من‌ بگیر و به‌ زندگیم‌ پایان‌ ببخش..:)) ⇨ @sajad110j