eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
خداحافظ سال بدون زیارت کربلا🥲❤️‍🩹
اربعین سال ۱۴٠۱ هیچوقت یادم نمیره ک همه رفتن کربلا من مونده بودم تنها ❤️‍🩹
خداحافظ سال بدون زیارت دمشق❤️‍🩹
داریم بھ ِ لحظات پایانۍ سال ۱۴۰۱ نزدیڪ میشیم :) تقریبا ۲، ۳ ساعت دیگه تا سال جدید ماندھ ؛ خوبۍ ، بدۍ از هم دیگه دیدیم حلال کنیم ؛ کینه ها ، کدورت ها را از هم دور کنیم :) اگر با دوستت ، خواهرت ، برادرت و ... قھر هستی باهاش آشتی کن ، از دل هم در بیارید . انگار همین دیروز بود که وارد سال ۱۴۰۱ شدیم ، اما گذشت ... مثل برق و باد ! و تنها چیزی که ماند ؛ خاطرات ما بود خاطراتی که خوب بود و یا بد :)) امیدوارم سالی که در پیش رو داریم ان‌شاءالله سالی پر از خیر و بركت ، سال ظھور حضرت مھدی (عج ) ، پر از شادی و موفقیت باشه برای جهانیان . - سال نو پیشاپیش مبروڪ 💚 ؛ ۵۶؛۲۱ 👉ساعت 29 اسفند ؛ 1401 -👉تاریخ
امشب شب آخر سالِ ۱۴۰۱ دعاکنیدتو سال جدیدحرم اقاجانمون باشیم:)💔
https://harfeto.timefriend.net/16778617115705 لحظه آخر سال هرچی دلتون میخواد بگین
سال نو مبارک باشه انشالله که همیشه خنده روی لباتون باشه برای ماهم دعا کنید
انشاالله امسال مهدی فاطمه (س)ظهور کنه دل ما خوشحال بشه الهی امین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
َ آغاز سال 1402 شمسی مبارک...🎊🪅 عیدتون مبارک...🎉 امیدوارم سالی، سرشار از برکات معنوی و دنیوی رو پیش رو داشته باشید. 🙏😘 با آرزوی بهترینها برای شما عزیزان...🌹 🇮🇷|‎‎‎‎‌‌‎‎‌‌‎‎‌@sajad110j|
هدایت شده از - مکتب‌شهدا ؛
سلام رفقا لطفاً نفری 5صلوات و یک حمد شفا برای یک طفل بی گناه بخونید😭🙏 تشکر
هدایت شده از بہ‌ سوے نوࢪ❥
تب با هر آماری میزنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب المهدی
رمان عاشقانه مذهبی 🌺 سی دوم سرم را پایین انداختم و گفتم : من مشکلی ندارم. دربارش خیلی وقته که فکر کردم. پدر یکه خورد: خودت باید پای همه چیش وایسی. مطمئنی؟ - آره. میدونم. - پس برید تو اتاق حرفاتونو بزنید! آقاسید جلو میرفت و من از پشت سر راهنمایی اش میکردم. هردو روی تخت نشستیم، چند دقیقه ای در سکوت گذشت. بالاخره آقاسید پرسید: واقعا مطمئنید؟ - خیلی بهش فکر کردم؛ به همه اتفاقاتی که میتونه بیفته. خیلی وقته این تصمیم رو گرفتم. - من از نظر مادی چیز زیادی ندارم! - عیبی نداره. منم توقعی ندارم. فقط یه شرط دارم. - بفرمایید! - بدای عقد بریم شلمچه! لبخند ریزی زد: پس میخواین همسنگر باشین! - ان شاءالله. ... 🌸ادامه_دارد🌸
رمان عاشقانه مذهبی 🌺 سی سوم - طیبه... بیا سیدمهدی اومده! مثل فنر از جایم پریدم و دستی به سر و رویم کشیدم. صدایش را می شنیدم که یا الله میگفت و سراغم را می گرفت. در اتاقم را باز کرد و آمد داخل:سلام خانومم! - سلام... خوبی؟ احساس کردم خیلی سرحال نیست. به چشم هایم نگاه نمیکرد. پرسیدم: مطمئنی خوبی؟ - آره. بیا کارت دارم. نشست روی تخت، من روی صندلی نشستم. مثل هميشه با انگشتر عقیقش بازی میکرد. معلوم بود برای گفتن چیزی دل دل میکند. بالاخره به حرف آمد: طیبه من دارم میرم. امروز باید اعزام بشم. نفسم را در سینه حبس کردم، باور نمیکردم انقدر سخت باشد. نمیدانستم باید چه عکس العملی نشان دهم. نفسم را بیرون دادم و به زور لبخند زدم: به سلامتی! - میتونی باهام بیای فرودگاه؟ - باشه! صبرکن آماده بشم! درحالی که داشتم لباس می پوشیدم، سید پرسید: به پدر و مادرت میگی؟ - شاید ولی الان نه. با سیدمهدی از اتاق بیرون آمدیم و خواستیم برویم که مادر گفت: کجا؟ مى خواستم چایی و میوه بیارم! گفتم : نه ممنون. میخوایم یکم بریم بیرون. 🌸🌸
رمان عاشقانه مذهبی 🌺 سی چهارم رسیدیم به فرودگاه. درتمام راه ذکر میگفتم. سیدمهدی از چهره ام خوانده بود که نگرانم. - خانومم نگرانی نداره که! میرم و زود میام. خیالت راحت. باشه؟ اینها را با زبانش میگفت. حرف دلش چیز دیگر بود. این را وقتی فهمیدم که دیدم چشمهایش قرمز است. چمدان را دستش دادم. چند قدمی رفت، اما دوباره برگشت. دستش را به ریش هایش گذاشت و به زمین خیره شد. بعد با صدایی بغض آلود گفت: دوستت دارم! به راهش ادامه داد. حرفی در گلویم سنگینی میکرد. گفتم: سید! دوباره برگشت. انگار میترسید پشیمان شده باشم. با پریشانی نگاهم کرد. هرچه مى خواستم بگويم یادم رفت. شاید اصلا حرفی نبود، بغض بود. میخواستم نگاهش کنم. فقط توانستم بگویم: منم همینطور؛ مراقب خودت باش! لبخند زد، خوشبختانه نفهميد حال دلم را... ... 🌸 ادامه_دارد🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم رب شهدا الصدقین...
هدایت شده از - بــنـدگــۍ -
میشه چند تا فرشته بیاد این طرف
🟢 هروقت‌احساس‌کردید از دور‌شدید 🔴 دلتون‌واسه‌آقا‌تنگ‌نیست 🤲این‌دعای‌کوچیك‌رو‌بخونید. به‌خصو‌ص‌توی‌قنوت‌هاتون.. " لَیِّن‌قَلبی‌لِوَلِیِّ‌اَمرِك " یعنی : خدا‌ دلمو‌‌ واسه‌ امامم‌ نرم‌کن˘˘‌🌿'! 🪞 فرصت خوبیه برا برگشت ...
سـرش‌میرفـت‌نماز‌اولِ وقتش‌راترڪ‌نمیکرد؛ همیشہ‌مےگفت: 《مأموریتےمهم‌ترازنمازنداریم》 🌱