eitaa logo
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
4.4هزار دنبال‌کننده
4.6هزار عکس
1.7هزار ویدیو
141 فایل
بسم‌ ِاللّٰھ نزدیك‌ترین‌حال ِ‌بنده‌به‌خداوند‌،حالت ِ‌سجود‌ست 🤍. - — - رفیق؛ اگه نمازت رو محافظت نکنی، حتی میلیاردها قطره‌ اشك هم برای اهل‌بیت بریزی؛ درآخرت نجاتت نمیده . -[ اولویتت #خدا باشه . - — - - تبلیغات ِچنل: @tabsajed⤷ *کپی‌مجاز‌ه‌به‌جزمحفل‌ها.
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 مگه آدم بدا عاشق نمیشن 💗 قسمت17 از بغلش اومدن بیرون ماریا خوب یادم میاد: به من دست نزن... من خاله ای به اسم ماریا ندارم... داشتم میرفتم که دستمو کشید: صبرکن خاله بزار توضیح بدم _دیگه نیازی بهت ندارم همون موقع ک نیازت داشتم نبودی منو نخواستی الان اینجا چی میخوای لیلا دوید سمتم : آروم باش امیر چی شده ایشون کین؟ _هیچکس بریم بعد باز میایم ماریا:دخترم تو یه چیزی بهش بگو راضیش کن به حرفام گوش بده گفتم نمیخوام گوش بدم به حرفات لیلا:خانم شما یه لحظه اینجا باشید دست منو کشید برد یه گوشه: ماریا همون خالته که گفتی؟ سرمو به علامت اره تکون دادم لیلا: چرا به حرفاش گوش نمیدی؟ نیازی ندارم ... لیلا:لابد حکمتی توشه عزیزم همین الان خالتم بیاد سر بزنه _وایی لیلا وایی از دست تو ... نمیتونم بهت نه بگم پرید لوپمو بوسید: بدو بریم پیش خالت برگشتیم پیش ماریا _فقط بخاطر لیلا برگشتم ماریا:مرسی دخترم نشستیم کنار قبر ماریا:اونوقتی که تورو آوردن در خونه جانی هم خونه بود قبلش زنگ زده بودن گفتن تورو میارن جانی قبول نمیکرد تهدیدم کرد اگه بیارمت تو خونه بچه هارو میبره منم نتونستم تورو قبول کنم بچه هام بودن اگه میبردشون اذیتشون میکرد اگه جانی میرفت من جایی رو نداشتم برم بعد از دوسال که جانی مرد دنبالت گشتم نبودی میتونی از دختر خالت بپرسی... _دیگه مهم نیست ماریا: منو ببخش پسرم _اگه منو پسرت میدونستی ولم نمیکردی ماریا:ببخش منو ببخش لیلا دم گوشم گفت: زشته امیر بنده خدا ببین حقم داشت _تو طرف اونی یا من لیلا:امیر _باشه باشه تسلیم رو به ماریا گفتم: میبخشمت چون شاید اگه تو منو ول نکرده بودی من ب اینجاها نمیرسیدم این ستاره رو پیدا نمیکردم... ماریا:زنته؟ لیلا:ایشاالله چند وقت دیگه عروسیمونه ماریا سرشو انداخت پایین... برگشتم سر قبرو نگاه کردم _خاله با تعجب سرشو آورد بالا _شما هم دعوتین خانواده ی منین یهو پرید بغلم بعلش کردم بوی مامانو میداد سرشو بوسیدم لیلا با لبخند بهمون نگاه میکرد با اسرار های مارایا رفتیم هتلی که بودن انگاری اونا هم برگشتن ایران... برگشتیم ایران ماریا هم باما برگشت فردا باید میرفتیم بیمارستان امشب قرار بود با خاله اینا بریم بیرون دوست داشتم روزهای اخر شاد باشم... لیلا:امیر تو خوب میشی خب؟ باید خوب بشی فهمیدی؟ من اینجا تنهام... امیر تو که منو تنها نمیذاری نه؟ امیر قول بده قول بده امیر من ک جز تو کسی رو ندارم تو همه کس منی اگه تو بری من هدفی ندارم تو این دنیا بخوام بمونم امیر میمونی مگه نه؟امیر ترکم نمیکنی نه؟ همین جور داشت گریه میکرد اشکاشو پاک کردم:هیسسسسس بس کن لیلا بس کن پاشو ببینم نگاش کن تورو خدا زیر چشماش سیاهه پاشو مردم دارن چپ چپ نگام میکنن فک میکنن من چیزی به تو گفتم پاشو ببینم پاشو یدونه زد به بازوم: مسخره من دارم اذیت میشم تو میخندی؟ بغلش کردم لیلا:زشته امیر زشته ولم کن دیگه حرف نمیزنی؟ 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 💗 مگه آدم بدا عاشق نمیشن 💗 قسمت18 نمیشن لیلا:باشه باشه ولش کردم ماریا:خاله جون چرا لیلا گریه میکنه _هیچی خاله یکم بی قراری میکنه ماندانا( دختر ماریا): راسی لیلا جون خانوادت کجان؟ لیلا سرشو انداخت پایین لیلا بچه پرورشگاهی بود _ لیلا خانوادشو از دست داده لیلا سرشو آورد بالا با لبخند بم نگاه کرد ماندانا:اخی عزیزم خدا رحمتشون کنه لیلا:ممنون راستی خاله مانی کجاس.... خاله:اون داره درس میخونه کاناداس _بزرگ شده حسابی پس خاله: آره پسرم کپی خودت شده... بریم خونه دیگه من خسته شدم لیلا: حق با مانداناس دیر وقته _خیله خب بریم سوار ماشین شدیم خاله اینارو در خونشون پیاده کردیم لیلا شب میری یا میمونی لیلا: میمونم فردا صبح باهم بریم رفتم سمت خونه لیلا:یه اهنگ بزار دیگه _مگه محرم نیست . لیلا:عزیزم تمام شد اهنگ غمگین بزار دستمو بردم سمت ضبط : اینم به افتخار خانمم
فـاطمـیه بلنـدتـرین‌فـریـاد عمـیق‌تـرین‌سکــوت. . .
أنا علی . ..mp3
241.1K
زهراء... انا علی :)💔
˒‌ سـٰاجدھ‌ ִֶָ 🇵🇸 ˓
زهراء... انا علی :)💔
غسلها و کفنها؛ ثم جلس وحيداً يبکيها؛ بعدها همس في لحدها: زهراء أنا علي .. غسلش داد و کفنش کرد؛ آنگاه تنها نشست و برایش گریست؛ و بعد آرام درون کفن گفت: زهرا ؛ منم علی...
بِـسّم‌ِاللـھِالْـرَحمن‌ِاَلـرَّحیم⊰♥️🌿⊱•
مادخترانِ‌مادرِپهلوشکسته‌ایم:)!💔 ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
مثل حضرت زهرا(س) سینه سوختهٔ امامت باش...!✋🏻🥀 🖤ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
مطلقا ًمنصف نیست که امامی زنده، تنها باشد؛ پس منتظرنما نباش، جان برای انتظارت گرو بگذار!
این پیام و فور کنید ، یه پیام از چنل تون اینجا فور میشه !
اے تاج سر عالم פּ آـבم زهرا / از کوـבکے ام בل بـہ تو בاـבم زهرا آن روز کـہ من هستم פּ تاریکے قبر / جان حسنت برس بـہ ـבاـבم زهرا ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
‹•🖤•› به‌روضه‌کار‌ندارم‌زمین‌کمی‌خیس‌است خــدا‌کـند‌که‌کسـی‌مادرش‌زمـین‌نخورد ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
به پشت پیراهن نوشتند: می رویم تا انتقام سیلی مادر بگیریم.. 🍂 .
. از میان و دیوار صدا مـی‌آید یک نفر ناله کنان پشت دری،گفت علـی یک نفر دست به ،به زمین افتاده مـادری خورد زمین و پسری گفت علـی 🕊🖤✨
‌ بیایید‌این‌دنیای‌بی‌ارزش‌را رهاکرده‌وبه‌خودبیاییم؛ وفکرکنیم‌که‌آیا‌تمامِ‌ 'خوشی‌های‌دنیا' به‌لحظه‌ای‌نارضایتیِ ارزش‌دارد؟! ♥️ ‌‌ ┄
استـٰادرائفی‌پوریہ‌حرف‌قشنگی‌زدمی‌گفت : توروزقیـٰامت‌ازت‌نمیپرسن‌سینوس‌زاویہ⁹⁰درجہ چندمیشہ؛ولی‌قطعاًمیپرسن‌واسہ‌ظهورچیکـٰار کردی؟؟ بـٰاشہ‌قبول...! تولیدکننده‌نیستی،توزیع‌کننده‌که‌میتونی‌باشی. همین‌الان‌ازخودمون‌بپرسیم برای‌ظهورمَهدی‌فـٰاطمہ‌چہ‌کردیم.؟ ‌‌‌
بِـسّم‌ِاللـھِالْـرَحمن‌ِاَلـرَّحیم⊰♥️🌿⊱•
یه سلام بدیم خدمت آقاجانمون :)! - السلام علیک یا حجه الله فی ارضه السلام علیک یا عین الله فی خلقه السلام علیک یا صاحب‌الزمان سیدی و مولای الامان الامان . . .🌱
-خداکند که شهادت به دادِ ما برسد!
میگفت‌وقتی‌عاشق خدابشی دیگه‌هیچ‌گناهی بهت‌نمیچسبه راست‌میگفت🙂 ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉
دغدغه‌اش از شهادت ؛ کارِ فرهنگی بود ! به مادرش می‌گفت دعا کنید من موثر باشم . . شهید شدم یا نشدم‌ ؛ مهم نیست ! هروقت هم که بحثِ شهادت میشد ؛ می‌گفت افوض امری الی الله هرچه خدا بخواهد (: ༄‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ساجده|𝑺𝒂𝒋𝒆𝒅𝒆𝒉