#هشتادوششم
فاطمه با آرامش شروع به تعریف کرد.
_پویان و افشین دوستان صمیمی بودن. زندگی شون شبیه هم بود ولی #اخلاق شون با هم خیلی فرق داشت.چهار سال پیش وقتی افشین برای اولین بار مزاحم من شد،پویان مانعش شد.حتی باهم دست به یقه شدن.برعکس افشین، پویان همیشه با احترام با من و مریم رفتار میکرد.حدود هفت ماه بعد بهم گفت برای همیشه میخواد از ایران بره.بهم هشدار داد که وقتی بره،مزاحمت های افشین شروع میشه.اون چند ماه هم به اصرار پویان کاری به من نداشت..منم بخاطر هشدار پویان آمادگی شو داشتم و تونستم دربرابر نقشه های افشین مقاومت کنم...چند ماه پیش برگشت ایران.قبل از رفتنش هم تغییر کرده بود ولی وقتی برگشت یه آدم دیگه ای بود.. اومد سراغ من که ازم بپرسه مریم ازدواج کرده یا نه.منم وقتی مطمئن شدم واقعا تغییر کرده و پدر و مادرشو از دست داده، تصمیم گرفتم لطف بزرگی که به من کرده بود جبران کنم..با مریم و حاج عمو صحبت کردم و قانع شون کردم که بیشتر بشناسنش.اونا هم وقتی شناختنش و متوجه شدن الان واقعا پسر خوبیه راضی شدن.
حاج محمود گفت:
_خاستگاری پویان،افشین هم بود؟
-نه،فقط من و پویان بودیم.
-بعدش چی؟
-برای بله برون،افشین بود که من نرفتم.
-عقد چی؟
-اون موقع دیگه نمیشد نرم.ولی فقط سلام و خداحافظ گفتیم،فقط.
-امشب چی؟
-امشب که اصلا ندیدمش.سلام و خداحافظ هم نبود.
حاج محمود نفس راحتی کشید و دیگه چیزی نگفت.
امیررضا بالبخند گفت:
_کوزه گر از کوزه شکسته آب میخوره؟!!
فاطمه به امیررضا نگاهی کرد،بعد به پدر و مادرش.بلند شد و گفت:
-شب بخیر.
به اتاقش رفت.همه متوجه ناراحتیش شدن.
روز بعد حاج محمود میرفت تو مغازه که افشین با احترام سلام کرد.نگاهی بهش انداخت؛سرش پایین بود و به حاج محمود نگاه هم نمیکرد.ولی معلوم بود شب قبل اصلا نخوابیده.جواب سلام شو داد و تو مغازه رفت.
افشین بیشتر از روزهای قبل...
- بسماللهِالذیخَلقَالـمهدی -
-
ایظهورتدردهارابهتریندرمان ، بیا💚 ִִֶֶָָ࣪࣪𖥻.
هدایت شده از -سرباز-
سیدا
1.شما این پیام فور میکنید کانالتون
تا پس فردا شب میزارید بمونه!
2.مداحی مورد علاقتون زیر این پیام
میفرستید تو کانالتون
3.ما براتون چند بُعدیش کنیم!
مثل مداحی که
روش ریپلایی زدیم با هنسفری گوش بدین
یا گوشی بزارید پشت سرتون تا متوجه بشید فرقش با صوت عادی!
تگتون بفرستید @sarbazeo
🔻ظرفیت ۲۹ کانال🔻
🕊🌷
از خدا خواسته بود که بدنش
یک وجب از خاک زمین را
اِشغال نکند..
آب دجله او را براۍ همیشه
با خودش برد..🥀
🕊🌷
#شهید | #مهدی_باکری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-
قصه ی دَر شروع شد ؛
قِصه ی پَـهلوشکسته شروع شد ؛
قِصه ی غَریبی علی شُروع شُد ؛
قصه ی خنده های قُنفُذ شروع شد ؛
- ٱمالبُـکا و اُمالغَریب²¹³ .
مؤمن شادىاش در چهرهاش مىباشد
و اندوهش در دلش ..!👩🏻🦯
مولاعلی علیه السلام
-تبلیغات بلاگری در دو کانال بالای 4k
با 1k ویو شبانه فقط 65 تومان
-بنری 24ساعتی،14ساعت پست آخر+3ریپ+سنجاق=40تومان
@sajad110j
@Dokhtarhaaj
«اگه تا ساعت 21:30 سفارش بدید 2ساعت به ساعت اصلی اضافه میشه ، همینطور سنجاق و ریپ اضافه »
- بسماللهِالذیخَلقَالـمهدی -
-
ایظهورتدردهارابهتریندرمان ، بیا💚 ִִֶֶָָ࣪࣪𖥻.
هدایت شده از سلامتکده نارنجستان 🍊 | فروشگاه
ادمین میخوایم پست بزاره
مایل بودید پیام ارسال کنید
@gomnam19
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
سیدا 1.شما این پیام فور میکنید کانالتون تا پس فردا شب میزارید بمونه! 2.مداحی مورد علاقتون زیر این
Mahmoud Karimi - Gole Chadore Goldaret.mp3
3.4M
ببین میتوانی بمانی، بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان
May 11
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
ببین می توانی بمانی بمان
عزیزم تو خیلی جوانی بمان..♥️
[السلام علیک یا فاطمه الزهرا]
‹#فاطمیه›
"انسانیت"
ملاک پیچیدهای ندارد.
همین که درمیان مردم زندگی کنیم☕️
ولی هیچگاه به کسی زخم زبان نزنیم ..
دروغ نگوییم ..
کلک نزنیم ..
دلی را نشکنیم ..
سواستفاده نکنیم ..
وحقی را ناحق نکنیم ..
یعنی انسانیم🤍
‹#تأمـل_تآیـم›
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
در جوارِ حرمش هر ڪه دعا گوست،بگو
جایِ ما در وسطِ صحن فقط گریه کند.🙂
‹#شـٰاه_خرآسان›
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
#هشتادوششم فاطمه با آرامش شروع به تعریف کرد. _پویان و افشین دوستان صمیمی بودن. زندگی شون شبیه هم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا