۱۷ بهمن ۱۴۰۱
به نام دوست گشاییم دفتر دل را
به فر عشق فروزان کنیم محفل را
شروع محفل روضه حضرت زینب 🖤
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
شب نیمه ماه رجب امشب شب زیارتی ایاعبدالله الحسین، خیلی دلت آماده است امشب،برا زینب بلند بلند گریه کنید،منم امشب همراه دل تو میام تا تل زینبیه،
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از مدینه تا مکه و تا کربلا هروقت میخواست پیاده بشه، آقا قمر بنی هاشم خودش نزدیک میومد. به جوانهای بنی هاشم میگفت کوچه باز کنید زینب میخواد پیاده شه، قد و بالای دختر علی رو کسی نباید ببینه.
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از اول صبح عاشورا تا بعد از ظهر پا به پای ابی عبدالله هی رفت میدان و کشته بغل کرد تو خیمه ها،
اگر کنار بدن علی اکبر خودش رو نمیرسوند، همون جا حسین جان میداد💔
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
لزرید کوفه از کلمات چو تندرش
جانم زینب
راس حسین خطبه او را چو می شنید
میکرد افتخار که اینست خواهرش
از خشت مسجد کوفه ندا رسید
این شیرزن علیست به بالای منبرش
کرب و بلا، کوفه، شهر دمشق، نه
گردید کل عالم هستی مسخرش
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
˒ سـٰاجدھ ִֶָ 🇵🇸 ˓
آن شب که در خرابه نماز نشسته خواند …
وای عمه جان آخ عمه جان
حاجت داری بلند بگو..
یازینببب..
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
امام سجاد فرمود: ندیده بودم نافله شبت رو نشسته بخونی.
آن شب که در خرابه نماز نشسته خواند
آن شب که ریخت خون دل از دیده ترش
آن شب که دفن کرد یتیم سه ساله را
آخ ( یا حسین)
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
بی خود نبود وقتی اربعین وقتی اومد کربلا گفت حسینم، همه مصیبتها یک طرف، عزیز دلم داغ رقیه ات زینبت رو کشت.💔😭😭
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
خادمه اشون گفت دیدم امروز حال بی بی مساعد نیست، فرمود از میان حجره، بسترم رو توی حیاط بینداز
گفتم بی بی جان! آفتابه! هوا گرمه
فرمود: میدونم، اما این دقیقه های آخر من که یادم نمیره،
خودم دیدم بدن حسینم، خودم دیدم حسینم برهنه و عریان میان گودی قتلگاه💔💔
۱۷ بهمن ۱۴۰۱