همین طور حسین را نگاه می کرد. معلوم بود باورش نشده حسین فرمانده تیپ است. من هم اول که آمده بودم، باورم نشده بود. حسین آمد، نشست روبه رویش. گفت « آزادت می کنم بری. » به من گفت « بهش بگو. » ترجمه کردم. باز هم معلوم بود باورش نشده. حسین گفت « بگو بره خرمشهر، به دوستاش بگه راه فراری نیس، تسلیم شن. بگه کاری باهاشون نداریم. اذیتشون نمی کنیم. » خودش بلند شد دست های او را باز کرد. افسر عراقی می آمد؛ پشت سرش هزار هزار عراقی با زیر پیراهن های سفید که بالای سرشان تکان می داند.
یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید خرازی، ص 7
@sajad_S_313
#سیره_شهدا
#نماز_جمعه
ایشان وقتی که در قم بودند، حتی اگر کار واجبی داشتند، کارشان را رها می کردند و می رفتند به عبادتگاه و میعادگاه عاشقان حق. یاد ندارم جمعه ای با شد و او غسل جمعه و نماز جمعه را فراموش کرده باشد. ابوالفضل، ما و بقیه ی خانواده را نیز به انجام این فریضه الهی تشویق می کرد.
شهید ابوالفضل تال
منبع: کتاب سیرت شهیدان، صفحه:51
#سیره_شهدا
« کجا؟ هنوز که بازیمون تموم نشده.».
میدانستم بیفایده است. پسر عمو بودیم و همبازی هم. بار اول نبود که این اتفاق میافتاد. گفت:«صدای اذون رو نمیشنوی؟ میرم نماز! ».
شهید نور الله اختری
منبع فرهنگنامه شهدای سمنان، ج1، ص251
@sajad_S_313
سرباز که بود، دو ماه صبح ها تاظهر آب نمی خورد. نماز نخوانده هم نمی خوابید. می خواست یادش نرود که دوماه پیش یک شب نمازش قضا شده بود.
یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 8
@sajad_S_313
#شهید_حسن_باقری
یک روز قبل از اذان صبح رفتم وضو بگیرم. دیدم تنهایی دستشویی های مقر را می شست. گاه هم، دور از چشم همه، حیاط را آب و جارو می زد.
یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 73
@sajad_S_313
هدایت شده از منتظرین قائم (عج)
#سالروز_شهادت
💠 کلام شهید: شیعه به دنیا آمدیم تا در تحقق ظهور آقا مؤثر باشیم.
۲۹ دی ماه سالروز شهادت شهید محمود رضا بیضایی ، گرامی باد 🌹
#مسجد_جامع_صاحب_الزمان عج
#پایگاه_منتظرین_قائم عج
#معاونت_فرهنگی
🆔 @p_montazerin
#سیره_شهدا
پدرش برای بچه ها بارانی خریده بود. علی نمی پوشید. هر کاری می کردم، نمی پوشید. می گفت: این پسره، بی چاره نداره. منم نمی پوشم.
پسر هم سایه مان، پدرش رفتگر بود. نداشت برای بچه هایش بخرد.
یادگاران، جلد 11 کتاب شهید صیاد، ص 5
@sajad_S_313
#سیره_شهدا
خرید عقدمان یک حلقه ی نهصد تومانی بود برای من. همین و بس. بعد از عقد، رفیم حرم. بعدش گل زار شهدا. شب هم شام خانه ی ما. صبح زود مهدی برگشت جبهه.
یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 15
فرمانده های تیپ ها بودند؛ خرازی، زین الدین، بقایی و.. .. حرف های آخر را زدند و شب حمله مشخص شد. حسن شروع کرد به نوحه خواندن. وقتی گفت « شهادت از عسل شیرین ترست» هق هقش بلند شد. نشست روی زمین و زار زد. از اول روضه رفته بود سجده. کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند. سر که برداشت از اشک، تا پتوی سوم خیس شده بود.
یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 95
#خاطره_شهدا
فرمانده های تیپ ها بودند؛ خرازی، زین الدین، بقایی و.. .. حرف های آخر را زدند و شب حمله مشخص شد. حسن شروع کرد به نوحه خواندن. وقتی گفت « شهادت از عسل شیرین ترست» هق هقش بلند شد. نشست روی زمین و زار زد. از اول روضه رفته بود سجده. کف سنگر سه تا پتو انداخته بودند. سر که برداشت از اشک، تا پتوی سوم خیس شده بود.
یادگاران، جلد چهار، کتاب حسن باقری، ص 95
در را باز کرد آمد پایین حالا هر دو تایمان زیر باران خیس می شدیم. حرف هم می زدیم. در ماشین را باز کرد. گفت« بفرما بالا. » از بیمارستان برگشته بودم. با آن وضعم فقط جای یک نفر توی ماشین بود. من یا حاجی. فکر کردم «حالا یه جوری تا اردوگاه تحمل می کنیم دیگه. » سوار شدم. در را بست. به راننده گفت «ایشون رو ببر برسون. » راننده فقط گفت « چشم. » راه افتادیم. برگشتم نگاه کردم. دور می شدیم ازش. زیر باران خیس می شد و می آمد.
یادگاران، جلد هفت، کتاب شهید خرازی، ص 48
@sajad_S_313
#دهه_فجر_متفاوت
امسال به همراه رفقا داریم میریم به سمت زاهدان
برای چی؟🤔
چه کار داریم؟ اردو جهادی؟😲😲
توی این اردو مخاطب ما دانش آموزان هستند.
قرار است به مدارس برویم و محتوایی متناسب با این ایام را ارائه دهیم.
ان شاءالله🌺.
📌ناامید نشوید همه جا،زمینه برای کار کردن وجود دارد فقط نیازمند اراده شماست.
وَأَن لَّيسَ لِلۡإِنسَٰنِ إِلَّا مَا سَعَىٰ
و اينكه براى انسان جز آنچه تلاش كرده [هيچ نصيب و بهره اى] نيست،
@sajad_S_313
#تبلیغ
امروز صبح که رسیدیم به شهر تبلیغی،اول رفتیم اداره آموزش پرورش یک نکته خیلی نظرم رو جلب کرد همه جلویشان یک قران بود سوال کردم، داستان چیه؟🤔
گفتند:قبل از اینکه همه همکاران بیایند ما دسته جمعی دو صفحه قرآن با معنی میخوانیم و میگفت پنجشنبه یک ختم قرآن تمام شد.
خیلی خوبه اما متاسفانه ما خیلی با قرآن مانوس نیستیم.
@sajad_S_313
#تبلیغ
امروز توفیق شد سه تا کلاس ۹۰ دقیقه با کلاس دوازدهمی ها ودهمی ها داشته باشم.
الحمدالله خیلی بچه ها خوب و حرف گوش کنی بودند.
با هم رفیق شدیم بازی ایران🇮🇷🇮🇷 هم قرار گذاشتیم با هم توی خوابگاه دیدیم.
@sajad_S_313
#تبلیغ
امشب مدیر آموزش و پرورش منطقه آمد که بهمون خوش آمد بگه.
تعریف میکردن امروز رفتند روستا ها لب مرزی برای بازدید از مراسمات دهه فجر🇮🇷 خیلی لذت برده بودند😍. میگفتند مراسمات که اونجا برگزار میشد فکر نمیکنم توی تهران با این کیفیت برگزار بشه.
یک کلیپ هم درست کرده بودند نشون دادن خدایی راست میگفتن خیلی زیبا بود گروه سرود قوی و تزئینات خوب و...
@sajad_S_313
#تبلیغ
هر مدرسه هر روز یک جشن محوری 👑داخل سالن آموزش پرورش دارد،
در یکی از جشن ها امروز بنده شرکت کردم واقعا زیبا بود بچه ها به مناسبت دهه فجر سرود آماده کرده بودند و کار دستی درست کرده بودند دو تا نمایش آماده کرده بودندو یکی دکلمه آماده کرده،مراسم مجللی و در شانی گرفته شد.
تازه این بچه ها مقطع ابتدایی بودند. من که یادم نمی آید زمان مدرسه ما توی تهران با این حجم کار کرده باشم.اما در نزدیکی مرز چنین عشق و شور برای کشور عزیزمون ایران🇮🇷🇮🇷 داشتند.
حتی اون مدرسه ای که در روستای دور افتاده از شهر بود هم برای این دهه💪💪 برنامه داشت.
مشکل گوشی خوب نداشتن😔 همینه دیگه مجبور بدی یکی دیگه بگیره اونم برات میفرسته.
@sajad_S_313
دهه فجر رو فوتبالش
ما هم یکی از برنامه مون این بود توی خوابگاه دانش آموزی مسابقات دهه فجر برگزار کنیم
دیروز مسابقه رو شروع کردیم یه مقداری ازش موند
امروز قهرمان مسابقه معلوم شد خدایی هم خوب بازی میکردند،با فکر و تیمی بازی میکردند.
البته به خاطر اینکه زیاد به خودشون غره نشوند گفتیم قهرمان بیاد با ما بازی کنه نیمه اول ۳ گل جلو افتادند نیم دوم
یه دفعه کام بک زدیم و ۴_۳ بردیم 😉
@sajad_S_313
#الوداع
امشب بعد از نماز به همراه رئیس اموزش پرورش منطقه به سوی خوابگاه برای اتیش بازی و اهدای جوایز به تیم قهرمان👑👑 رفتیم.
امشب شب اخری بود که میرفتیم خوابگاه لذا از بچه ها خداحافظی کردیم. بچه ها همه میگفتند حاج اقا کجا میری یه هفته دیگه پیشمون بود پنجشنبه جمعه بمون ببریمت جاهای دیدنی رو ببینی و...
من به نظرم معجزه فوتبال بود توی کار تبلیغی و تربیتی فوتبال خیلی جواب هست چون میری توی فضای بچه ها، بچه ها یه نقطه مشترکی بین خودشون و شما میبیند و با شما دوست میشوند. و راه ارتباطی باز میشود.
@sajad_S_313
#تبلیغ
🌺بلوچ مهمان نواز🌺
امروز روز آخر تبلیغ بود صبح رفتیم اداره آموزش و پرورش از مون تشکر کردند وقدردانی🎁🎁کردند.بعد رفتیم خونه یکی از اهالی برای صرف صبحانه انصافا سنگ تموم گذاشتند نان محلی و شیر چای و...
بعد رفتیم مدرسه توی یکی از روستاها همه کلاس ها شو رفتیم خیلی بچه ها خوب و مودبی بودند،بعد کلاس ها رفتیم خونه مولوی شهر که کنار مدرسه بود انصافا سنگ تموم گذاشتند ازمون پذیرایی مفصل کردند تازه!!
داشتیم میرفتیم هم چند بسته خرما برای مسیر مون دادند گفتند شما مسافرید تو راه بخورید.
@sajad_S_313
#من_لیستی_رأی_میدهم
چرا؟
به نظر من یک تیم منسجم ولو همه شاخص و قله نباشند بهتر است از سی نفر آدم پراکنده ولو همه ویژه و شاخص
مجلس دهم را به خاطر بیاورید، همه قله و شاخص اما جلوی یک برجام را نتوانستند بگیرند، اکثریت بودند اما منسجم نبودند، سر و صدا شد، اما موفقیتی نداشت.
اما مجلس یازدهم انصافا یکی از کم حاشیه ترین مجالس از حیث دعوا و اختلاف بین جریان اصول گرا بود و با هم افزایی و اتحاد بیش از چهل مصوبه تاثیرگذار داشتند و رضایت نسبی رهبر معظم را هم به دست آوردند.
هر چند تا نقطه مطلوب فاصله داشت، اما اینگونه هم که بعضی تخریب می کنند، نبود.
@hasanemoradi
سخنان دیروز رهبر معظم، نه نفی لیستی رای دادن بود و نه تایید آن، لطفا مجددا گوش بفرمایید
اما صحبت های دیگری در مواقع دیگر دارند، که برخی را قرار می دهم
من به ۳۱ نفر برای شورای شهر رأی دادم. البتّه بعضی از این حضرات را از نزدیک میشناختم، بعضی را هم نمیشناختم، لکن اعتماد کردم به همین فهرستهایی که پیشنهاد میکنند و میدهند؛ یکی از آنها را ما گرفتیم و به اعتماد آنها، بقیّهی کسانی را که نمیشناختیم نامشان را نوشتیم
گفتوگو مقام معظم رهبری با خبرنگاران صداوسیما پس از شرکت در انتخابات ۹۲/۳/۲۴
خود بنده هم وقتی این فهرستها را میآورند که بیایم رأی بدهم، بعضی از آدمهای این فهرستها را نمیشناسم امّا اعتماد میکنم به آن کسانی که [اینها را] معرّفی کردهاند، و نگاه میکنم ببینم آن کسانی که این فهرست را معرّفی کردهاند چه کسانی هستند؛ اگر دیدم اینها آدمهای متدیّن و مؤمن و انقلابیای هستند، به حرفشان اعتماد میکنم و به [فهرست] آنها رأی میدهم؛
دیدار مقام معظم رهبری با مردم قم، ۹۴/۱۰/۱۹
@hasanemoradi
بسم ا... الرحمن الرحیم
دادستان محترم عمومی و انقلاب تهران
سلام علیکم
معروض میدارد، حوزه علمیه امام خمینی(ره) در چارچوب اساسنامه خود، سالها قبل برای تمهید ورود نوجوانان و دانش آموزان علاقمند به آموختن دروس دینی وحوزوی تصمیم به تاسیس مجموعه آموزشی و فرهنگی پیش حوزوی گرفته و برای تاسیس این مرکز اقدام به اخذ مجوزهای قانونی لازم نمود. بر همین اساس لازم بود تا موسسهای وابسته به حوزه علمیه امام خمینی تاسیس گردد و بخشی از زمین متعلق به حوزه برای ایجاد این مرکز پیش حوزوی به آن موسسه منتقل شود. بر این اساس فردی به نام آقای **** که قبلا مورد اعتماد مجموعه بوده، مسئول پیگیری و انجام امور ثبت اداری موسسه شد. اما متاسفانه فرد مذکور با سوء استفاده از اعتماد اقدام به تدوین و ثبت اساسنامه، جعل امضاء اینجانب، تسهیم سهام به آن کیفیت و بدون اطلاع تولیت، مدیر حوزه و برخی اعضا نموده و مع الاسف حتی بدون ورود و امضاء اینجانب و برخی اعضا ثبت این قضیه صورت پذیرفته است. بنابراین موسسه ثبت شده به کیفیتی که در رسانهها انتشار یافت، بدون اطلاع اینجانب ومدیریت حوزه و بر خلاف اهداف مصوب آن به ثبت رسیده است. لذا اینجانب کاظم صدیقی از جایگاه تولیت حوزه علمیه امام خمینی(ره) و به عنوان یک شهروند، بدون در نظر گرفته شدن سوابق قضایی و عناوین سیاسی اجتماعی استدعا دارم نسبت به ثبت شکایت رسمی از فرد مذکور و دیگر نقش آفرینان در این فقره، با عنوان جعل و خیانت در امانت اقدام فرموده تا ابعاد این مساله برای عموممردم عزیز ایران، خاصه مومنین روشن و شفاف شود.
کاظم صدیقی
بله | سروش | ایتا | آپارات : @SADIQI_IR
هدایت شده از محمدصالح سعادتمندی
957423363_1625338923.opus
1.15M
صوت حجت الاسلام حسن مرادی از اساتید مدرسه امام خمینی ره در رابطه با قضایای زمین مدرسه آقای صدیقی
@m_saleh_saa
هدایت شده از محمدحسین نصیرزاده
#حامد_کاشانی
*بسم الله الرحمن الرحیم
إنَّ اللهَ یُدافِعُ عَنِ الّذینَ آمَنوا*
بنده در این سالهای متمادی، از استاد معظم حاج آقای صدیقی، جز سلامت نفس، ندیدنِ خود، تلاش برای خدمت، تقوا، نیت خالص، عدم رغبت به دنیا و مناصب آن وتولی وتبری خالصانه، چیزی ندیدهام.
و تا روشن شدن کامل موضوع اخیر، دوستان اهل بیت علیهم السلام را درباره قضاوت بدون علم درباره این مرد ربانی، بیهوا و روضهخوان سیدالشهداء علیه السلام دعوت به احتیاط میکنم.
البته بنده از جزئیات، درباره خطای فرد یا افراد دیگر مرتبط با پرونده که سرمایهی آبروی ایشان را به خطر انداختند، اطلاعی ندارم و امیدوارم با تشکیل فوری دادگاه و تسریع در روند دادرسی، حقیقت روشن شود.
خدایا تو شاهدی از این که کار به جایی رسیده است که روسیاه بیچارهای مثل من بخواهد از ایشان دفاع کند، شرمسارم و نیک میدانم که به واسطه نوشتن این متن، ممکن است خود نیز در معرض اتهام و ناسزا قرار بگیرم.
والله العالم
حامد کاشانی