🌿🌿🌸🍃🍃
✨﷽✨
🌹انسانیت ما را
👈با دستهایی که از دیگران میگیریم
☘و گرههایی است که از مشکلات اعتقادی و فکری دیگران باز میکنیم
💗و دلهایی که از چنگ شیطان بیرون میآوریم
💀و اندوههایی که از فراموش شدگان در زندگی روزمرهٔ مادی با نشان دادن راه به آنان به شادی مینشانیم،
میسنجند!🌸
#انگیزشی_انسانی
#انسان_موفق
#گامی_به_سوی_موفقیت
✨💫✨💫✨💫✨
💢سوال :
❓شرائط نذر چیست ؟
✅ پاسخ: 👇👇
❗با شرائطی عمل به نذر واجب می شود:
1⃣ نذر كننده بالغ باشد، عاقل و با قصد و اختیار باشد.
2⃣ انجام دادن آن ممكن باشد.
3⃣ انجام دادن نذر مطلوب شرع باشد. یعنی انجام دادنش بهتر باشد.(مانند نماز، روزه، قربانى كردن، كمك به دیگران، عیادت مریض و...).
4⃣ترك آنها مطلوب شرع باشد. (ترك حرام یا مكروه).
5⃣نذر کننده باید صیغه نذر را بخواند و در صیغه، نیت خود را بر زبان جارى کند و تصریح نماید که این عمل را براى رضاى خدا انجام مى دهم.
صیغه نذر شرعی آن است که به عربی یا فارسی بگوید: «برای خدا بر من است که … یا «للهِ علَیَّ أن …»
اما با گفتن «نذر می کنم که اگر حاجتم برآورده شود یک روز روزه بگیرم» صیغه نذر خوانده نشده است و چیزی بر او واجب نیست.
#احکام_نذر
*ء*------------------*ء*
📚 منبع:
📝احکام نذر توضیح المسائل مراجع
----------------------
6.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ #مهدویت
📽 آیا #شیعیان منتظر #ظهور از #سرداب هستند؟
👈 دورغ های #ابن_تیمیه
🎙 #استاد_یزدانی
💥ببینید و انتشار دهید
🎓 #ڪــ🎒ــــلاس درس مهدویت
💠 از حسین(ع) تا مهدی(عج)
⏪ قسمت: دوم
✍...واقعه شهادت حضرت یحیی(ع) نیز این گونه است:《هیردویس 》پادشاه عصر با زنی به نام 《هیردویا》 ازدواج کرد؛ این زن از شوهر سابق خود دختری زیبا و آشوبگر داشت که دارای قامتی موزون و اندامی دلربا بود. در روز جشن ولادت هیردویس ، دختر رقص دل انگیزی نمود، به طوری که همه حضار و شخص پادشاه را سخت تحت تاثیر حرکات و اطوار فریبنده خود قرار داد. بعد از آن روز چنان پادشاه فریفته دختر خوانده خود شد و دل در گرو عشق او باخت که از او خواست هر خواهشی دارد از وی بخواهد تا دستور دهد روا گردد.
🔹ماجرای عشق پادشاه و نظر سوء او نسبت به دختر زن خود فاش شد و در شهر منعکس گردید. حضرت یحیی به پادشاه اعلام خطر کرد که این عمل برخلاف حکم تورات و شرع حضرت موسی(ع) است، و ملازم است که از مراوده و احیاناً ازدواج با او بپرهیزد.
🔸دختر و مادرش که وجود حضرت یحیی مبلغ دین را مخل آسایش و انجام نقشه خویش می دانستند، روزی که شاه اظهار تمایل به وصال دختر نمود، بهانه گرفتند که تا یحیی زنده است این عشق سر نمی گیرد و شاه به وصال معشوق نخواهد رسید.
🔰شاه که در دام افسون مادر و دختر واقع شده و دل و دین از دست داده بود، یحیی را خواست و در حال غلبه هوا و هوس دستور داد سر نازنین او را میان طشتی از بدن جدا سازند.حضرت یحیی(ع) در آن هنگام سی ساله بود، در آن زمان پسر خاله اش حضرت عیسی(ع) در میان خلق بود و هنوز صعود نکرده بود؛ یک قطره خون حضرت یحیی(ع) به روی زمین ریخت و مانند فواره جوشید. جوشش این خون بنی اسرائیل را به وحشت و اضطراب و ننگ و بدنامی فرو برد، تا یکی از پادشاهان بابل(جنوب عراق) لشکری به فلسطین کشید و گروه زیادی ازیهود را به قتل رسانید، تا خون از جوشش ایستاد. در برخی از منابع نام این پادشاه را 《بخت النصر》 نوشته اند در صورتی که وی در سال ۶۰۶ قبل از میلاد از دنیا رفته است و با ولادت حضرت یحیی(ع) تطبیق نمی کند.
🔹ادامه دارد..
✍...پی نوشتها:
📚 کتاب از حسین تا مهدی اثر: #محمد_رضا_فوادیان
#از_حسین_تا_مهدی
#کلاس_درس_مهدویت
─═इई🍃🌷🍃ईइ═─
5.54M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#خاطره امام #خامنه ای (مدظله العالی) از روز اولی که به مدرسه رفتند
✨به مناسبت بازگشایی مدارس و داستان فوق العاده زیبای، ضعیفی چشم حضرت آقا
🍀🌷🍀🌷🍀🌷🍀
5abd49ef6ae13563665fcbff_-2892392024388501715.mp3
796.3K
#فايل_صوتي گرامي داشتن ياد شهدا علامه حسن زاده املي
🍃دوست عزیزم
کسی را دوست داشتم.
خیلی هم دوست داشتم.
یک روز که نمیدیدمش
گویی یک روزگار بود که در غربت نفس میکشیدم.
وقتی که پیشم بود
در بیابان هم بودم
گویی در یک شهر شلوغ دارم زندگی میکنم.
یک بار کاری کردم که خیلی رنجید از من
و با من قهر کرد.
اوّلش باورم نمیشد که قهر کرده باشد
ولی یک روز، دو روز، سه روز
نه، گویی بنای سر زدن به من نداشت.
او قهر کرده بود با من.
باید باور میکردم.
چه قدر روزها تاریک شده بود برایم.
خورشید حتّی اگر وسط آسمان بود
توان روشن کردن روز مرا نداشت.
چه قدر منتظر نشستم
که پیغام و پسغامی برایم بیاید
ولی نیامد که نیامد.
هر کسی که او را میشناخت
وقتی پیشم میآمد
سلام نکرده، خیال میکردم
حامل پیغام آشتی است.
وقتی که حرفش را میزد و نزدیک رفتنش میشد
با خودم میگفتم
حتماً پیغام او را گذاشته، آخر حرفش به من بدهد.
کاغذی از لای در خانه اگر خودنمایی میکرد
میگفتم حتماً او برایم دستی به قلم برده
و خطی نوشته.
چه حالی داشتم در روزهایی که
منتظر لحظۀ آشتی کنان ایستاده بودم.
آقا!
این که چرا این خاطرهها را به یادم آوردی، نمیدانم
ولی هر چه هست
این مثل قبلیها نیست
که بخواهد ثابت کند من منتظرت نیستم.
به گمانم اینها را به خاطرم آوردی
تا بفهمم تو در دوری من داری چه میکشی. نه؟
خواستی به من بفهمانی
که چه قدر منتظرم هستی.
درست میگویم؟
من داشتم قبول میکردم که منتظرت نیستم
ولی حالا باید قبول کنم که حواسم نبوده تو منتظرم هستی.
و باز هم همان سؤال قدیمی:
«تو چرا مرا دوست داری؟»
شبت بخیر دوست عزیزم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
🔰همه انسانها قادر هستند و میتوانند در هر نقطهای که قرار دارند
و هر صفتی را که با خود حمل میکنند آن را عوض نمایند؛
🔰هیچ انسانی مجبور نیست یک صفت یا صفتهای زشت خود را، جاودانه و تا ابد در خود حفظ کند.
🔹پس امیدوارانه برای تغییر گام برداریم🔹
#انگیزشی_انسانی
#انسان_موفق
#گامی_به_سوی_موفقیت