eitaa logo
حقیقت ناب
1.1هزار دنبال‌کننده
10هزار عکس
5.1هزار ویدیو
454 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 چرا در مشاهد مشرفه، به آخرت راغبیم؟ ✍️ شخصی به نام سلام بن مستنیر می‌گوید در نزد علیه السلام بودم که حمران بن اعین نزد حضرت آمد و سوالاتی از حضرت کرد و حضرت جواب فرمودند وقتی حمران می‌خواست برخیزد و برود به باقر عرض کرد مطلبی را می‌خواهم با شما در میان بگذارم؛ 🔰ما هر گاه نزد شما می‌آییم قلبمان رقیق می‌شود و سنگینی و سختی در قلبمان از بین می‌رود و خودمان را فراموش می‌کنیم و دارایی‌های دیگران برایمان دیگر ارزشی ندارد بعد که از نزد شما خارج می‌شویم و با مردم و بازاریان و تجار همراه می‌شویم دو مرتبه حب دنیا به ما بر می‌گردد. 💠 حضرت باقر به حمران فرمودند: این خاصیت قلب است که گاهی سخت و سنگین است و گاهی سبک. سپس فرمودند اصحاب صلی الله علیه و آله به ایشان عرض کردند که ما می‌ترسیم اهل نفاق و دورویی شده باشیم. حضرت علت را جویا شدند، اصحاب گفتند ما وقتی نزد شما می‌آییم شما به ما تذکراتی می‌دهید و ما را به آخرت راغب می‌کنید و قلب‌های ما را جلا می‌دهید و باعث می‌شوید ما دنیا را فراموش کنیم و نسبت به آن بی رغبت شویم تا جایی که گویا ما آخرت را می‌بینیم و و را با چشم می‌بینیم اما وقتی از نزد شما بیرون می‌رویم و به خانه هایمان می‌رویم و مشغول بچه‌ها و همسر و اهل و عیال می‌شویم این حالت را از دست می‌دهیم گویا اصلا هیچ معنویتی نداشته‌ایم آیا این نفاق است؟ 💠 پیامبر اکرم در جواب فرمودند: نه هرگز این نفاق و دو رویی نیست، این‌ها حربه‌های است که شما را به دنیا مشغول می‌دارد. به خدا قسم اگر همان حالتی را که در نزد ما داشتید ادامه می‌دادید با ملائکه مصافحه می‌کردید و حتی می‌توانستید بر روی آب راه بروید و اگر شما گناه نمی‌کردید و نمی‌کردید، خداوند گروهی را خلق می‌کرد که به گناه مبتلا شوند و استغفار کنند و خداوند آنها را بیامرزد و مغفرتش را شامل آنها کند. قطعا با فتنه‌ها و امتحان‌های زیادی مواجه می‌شود و در صورت گناه می‌کند. آیا به این آیه توجه نکرده اید که خداوند فرمود: خداوند کسانی را که زیاد توبه می‌کنند و خود را پاک می‌کنند را دوست دارد؟ و همچنین به این آیه که فرمود از خداوند طلب بخشش گناهان کنید و به سوی او برگردید؟ 📚 ، ج۲، ص۴۲۳.
📅روز چهارم ماه ذی‌الحجه سال دهم هجری، کاروانِ حضرت رسول اکرم(ص) به منطقۀ «ذی طُوی» رسید.
📅روز پنجم ماه ذی‌الحجه سال دهم هجری، کاروانِ حضرت رسول اکرم(ص) به «مکه» رسید.
📅روز ششم ماه ذی‌الحجه سال دهم هجری، کاروان حضرت رسول اکرم(ص) مشغول انجام طواف و همچنین سعی بین صفا و مروه است.
⚪ تلوّن و رنگ عوض کردن یکی از صفات پست بشر است، اگرچه موفقیت‌های کوچک و دنائت آمیزی همراه دارد اما به انسان جنبه طفیلی می‌دهد. این زرنگی نیست، بی‌شخصیتی است. 📝 یادداشتهای استاد، ج‏١٠، ص١٦٧
12.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🌐 🎤 حجت الاسلام و المسلمین کهوند 🌕 ۹۹ درصد از طلبه ها تبلیغ دینی خود را در محیط فضای مجازی ای که متعلق به دشمن است، انجام می دهند. 🔴 بستر تبلیغی منحصر شده در فضای مجازی متعلق به دشمن در صورتی که محتوای مناسبی هم داشته باشد، علاوه بر اینکه در پیام رسان های خارجی پیدا نمی شود، در موتورهای جستجو هم جستجو نمی شود. 🔵 سعی کنیم محتوای تبلیغی خود را در وبلاگ ها منتشر کنیم. " اَللّٰهمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ اُمورِنا خَیْراً "
🏴 ٧ ذی‌الحجة، شهادت امام محمد باقر(علیه السلام) بیشترین دوران امامت امام محمد باقر(علیه السلام) مصادف بود با خلافت هِشام بن عبدالملک اموی. هِشام در سال ١٠٦ق که سال دوم خلافتش بود به حج رفت و امام باقر نیز همراه فرزندش امام صادق(علیهما السلام) در این سال به حج آمده بودند. مَسلمة بن عبدالملک برادر هشام، امام صادق(علیه السلام) را دید که به مردمی که اطرافش بودند اینگونه می‌گوید: «سپاس خدایی را که محمد را به حق پیامبری برانگیخت، و ما را به او ارج و حرمت نهاد، ماییم برگزیدگان خالص خدا از بین خلقش و منتخبان او از بین بندگانش، و خلفای خدا. پس سعادتمند کسی است که از ما پیروی کند و تیره‌بخت کسی است که با ما دشمنی ورزد و مخالفت نماید.» یکی از همراهان هشام، نافع -غلام آزاد شدۀ عبدالله بن عمر- بود. او در حالیکه امام باقر(علیه السلام) در رکن کعبه بود و مردم بسیاری گرد ایشان آمده بودند به هشام گفت: بروم از او مسائلی بپرسم که کسی نتواند پاسخ دهد مگر آنکه یا پیامبر باشد یا فرزند پیامبر یا وصی پیامبر! هشام گفت: برو بلکه بتوانی خجالت زده‌اش کنی! مسائلی که نافع مطرح کرد همه را امام بی درنگ پاسخ و شرح داد و نافع ناگزیر به تصدیق جوابهای امام شد و در نهایت به اعلمیت و سزاوار بودن پیروی از امام اقرار کرد. لذا هشام نتوانست به خواسته‌اش که تکذیب امام و از بین بردن محبوبیت مردمی ایشان بود برسد. پس از اتمام مناسک حج و بازگشت هشام به دمشق، به فرماندار مدینه دستور داد که امام باقر را بهمراه امام صادق به دمشق روانه کند. هنگام ورود امام به دمشق، هشام سه روز آنها را معطل کرد تا در روز چهارم، مقربان و محافظانش را حاضر و مسلح در دو طرف به صف ایستاند و دستور داد که هرگاه دیدید من محمد بن علی را توبیخ و سرزنش کردم بعد از سکوت من شما یک‌یک‌تان شروع کنید او را توبیخ و ملامتش کنید. و سپس اجازۀ ورود به امام داد. هنگامی که امام باقر(علیه السلام) وارد شد سلامی عمومی به همۀ حاضران داد و نشست؛ بدون آنکه سلامی خاص و با عنوان خلافت به هشام دهد و بدون آنکه برای نشستن اذن بگیرد. و همین موجب خشم و کینۀ بیشتر هشام شد و شروع کرد به سرزنش امام و گفت: «ای محمد بن علی، تمامی ندارد که همیشه مردی از شما جامعۀ مسلمانان را دو نیم می‌کند و اختلاف می‌اندازد و مردم را بسوی خود می‌خواند و گمانِ باطل می‌برد که اوست که امام است، از روی کم عقلی و علم کم!» هنگامی که ساکت شد افراد حاضر یک یک شروع کردند به توبیخ امام، تا آخرین نفرشان. پس از آنکه همگی ساکت شدند امام باقر(علیه السلام) برخاست و در ضمن سخنانی اینگونه به حاضران فهماند که هدایتِ اولین و آخرین مردم به وسیلۀ این خاندان است و اگر امویان به حکومتشان مغرورند، حکومت نهایی که بر تمام حکومتهای دیگر چیره می‌شود از آنِ متقین و پرهیزکاران است که همانا اهل بیت(علیهم السلام) اند. سپس هشام مصرانه امام را واداشت به تیراندازی به سوی نشانه‌ای که بر سر نیزه‌ای نصب کرده بود و امام شروع کرد به تیراندازی؛ تیر اول به وسط هدف اصابت کرد و تیر دوم، تیر اول را تا سر آن شکافت و به وسط هدف رسید. و هیمنطور ادامه داد تا آنکه بعد از اصابت تیر نُهم، هشام نتوانست جلوی خود را بگیرد و با صدای بلند امام را تحسین کرد. و پس از آن در ضمن صحبتهایی با امام باقر و در حالیکه امام صادق نیز در سمت راست امام باقر نشسته بود گفت: از روزی که یادم می‌آید هرگز مانند این تیراندازی ندیده‌ام! و گمان نکنم در زمین کسی باشد که بتواند اینچنین تیراندازی کند! سپس از امام باقر پرسید: آیا جعفر هم مثل شما تیراندازی بلد است؟ امام باقر(علیه السلام) فرمود: «ما آن تمام و کمالی که خدا در آیۀ ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِيناً﴾(مائدة: ٣) بر پیامبرش نازل فرمود را از یکدیگر به ارث می‌بریم، و زمین خالی نمی‌شود از کسی که بصورت کامل انجام می‌دهد این اموری را که افراد دیگر غیر از ما از اتمامش ناتوانند.» هشام با شنیدن این جواب، صورتش از شدت خشم سرخ و چشم راستش دگرگون و لوچ‌مانند شد. پس مدت اندکی ساکت و خاموش گردید و چشمانش به زمین دوخته شد. سپس سرش را بلند کرد و پرسید: «آیا ما و شما همگی فرزندان عبد مُناف نیستیم و نسَب ما و نسَب شما یکی نیست؟!...» و در خلال پرسشها و پاسخهایی امام باقر(علیه السلام) برای هشام توضیح داد که اسرار الهی، علم و دیگر ویژگیهای پیامبر به امیرالمؤمنین منتقل شد و از ایشان به امام بعدی و به همین صورت ادامه دارد. پس هشام مدتی طولانی نگاهش به زمین دوخته شد. سپس سرش را بلند کرد و به امام باقر(علیه السلام) گفت: حاجتت را بخواه. 1️⃣ (ادامه در صفحۀ بعد)
💠 🔹پیامبر اکرم(ص) فرمود: مَعاشِرَالنّاسِ، مَلْعُونٌ مَلْعُونٌ، مَغْضُوبٌ مَغْضُوبٌ مَنْ رَدَّ عَلَی قَوْلی هذا وَلَمْ یوافِقْهُ 🔸ای مردم، دور دور باد از درگاه مهر خداوند و خشم خشم باد بر آن که این گفته را نپذیرد و با من موافق نباشد. 📚 فرازی از خطبه پیامبر(ص) در روز غدیر ✅
12.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 معنای عبارت وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ فِی أُمَّتِهِ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ در سلام نماز در بیان آیت الله تحریری