eitaa logo
حقیقت ناب
1.1هزار دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
5هزار ویدیو
448 فایل
سوالات دینی خود در جنبه های مختلف دینی. یافتن پاسخ سوالات فقهی طبق نظرمراجع تقلید، انتقادات و پیشنهادات سازنده ی خود در مورد مطالب کانال، ومطالب زیبا و آموزنده تان، با آیدی زیر👇 @Sajadi82 درارتباط باشید.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰شهادت شیرخواره 🔻امام حسین (ع) بر درِ خیمه آمد و فرمود : علی اصغر را بیاورید ، تا با او خداحافظی کنم.کودک را تحویلش دادند و او به بوسیدنش پرداخت و فرمود : 《وای بر این قوم ، که دشمن شان جدّ توست》 که ناگهان کاهل اسدی ، کودک را هدف تیر خود گرفت و در دامن حسین (ع) به شهادتش رسانید. امام حسین (ع) کف _دست_ خود را از گلویش پر کرد و به سوی آسمان پراکند و فرمود : 《خدایا❗️اگر پیروزی امروز را از ما باز داشته ای ، آن را برای بهترین ( روز ) ما قرار بده و از این ستمگران ، انتقام بگیر‼️》 👈سپس از اسب پیاده شد و با غلاف شمشیر قبری حفر کرد و آن کودک آغشته به خون را دفن کرد و بر او نماز گزارد. 📚مقتل الحسین ص ۱۶۷ ☑️ علامه عسکری
هدایت شده از حقیقت ناب
الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا سلامتی‌وتعجیل‌درأمرفرج‌مولانا حضرت‌بقية‌الله‌الاعظم‌ روحی‌وأرواح‌العالمین‌لتراب مقدمه الفداء صلوات
🔅🔅🔅 📌نگاشت۳:محتوی کلی سوره انشقاق سوره انشقاق همانند دو سوره قبلی‌اش (تکویر و انفطار) و به طور کلی همانند سوره‌های مکی سخن اصلی‌اش درباره معاد است و حوادث آن و آخرت را به تصویر می‌کشد. از میان این حوادث، به شکافته شدن آسمان اشاره می‌کند و سپس به شرح حال دو گروه می‌پردازد: ▫ گروه نخست اصحاب یمین‌اند که نامه اعمالشان را به دست راستشان می‌دهند ▫ و دیگری اصحاب شمال‌اند که نامه اعمالشان را به پشت سرشان پرتاب می‌کنند. 🔅تفسیر و قرآن پژوهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
* 🔻شب عاشورا وقتي كه حضرت با اصحاب در خيمه نشسته بودند و فرمودند فردا همه ما را مي‏ كشند، حضرت قاسم سیزده سال داشتند و خيلي مورد لطف و محبت حضرت اباعبد اللّه ‏عليه السلام بودند و در صحبت آزاد بودند و آزادانه سؤال مي ‏كردند. 🔸چند سؤال كردند كه فردا عاقبت فلان شخص چه مي ‏شود و... بعد پرسيد علي بن الحسين (حضرت زين العابدين) هم كشته مي ‏شوند؟ حضرت فرمودند: نه؛ او براي بقاء نسل رسول خدا زنده می مانند. 🔹بعد حضرت قاسم علیه السلام عرض كردند: من هم كشته مي‏ شوم؟ فرمودند: مرگ در نظرت چگونه است؟ جواب دادند: «اَحلَي مِنَ العَسَل» بعد حضرت فرمودند: بله! ولي ‏بعد از يك ابتلاء حسن كه همان تازاندن اسب ها روي بدن حضرت قاسم بود. 🔸راجع به حضرت دارد که «لَم يَبلُغُ الحُلُم» یعنی هنوز به بلوغ نرسیده بودند. سيزده سال داشتند. وقتي كه مي‏ خواست خداحافظي كند حضرت فرمودند: نزدیک بيا «حَتَّي اُوَدِّعُكَ وَتُودِّعُني وَ اَشُمُّكَ ‏وَ تَشُمُّني» یعنی بیا تا من با تو وداع کنم و تو هم با من وداع کنی و من تو را ببویم و تو هم من را ببویی. 🔹به هر حال ایشان نوه حضرت زهراء عليها السلام هستند و حاصل حضرت امام مجتبي ‏عليه السلام. بقيه فرزندان امام‏ مجتبي‏ عليه السلام در كربلا كشته شدند ولي گويا حضرت قاسم ممتاز بودند. ‌ ‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 فیلم | روضه خوانی مرحوم کوثری در محضر آیت الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی رضوان الله تعالی علیهما
📌شبهه: دلیل امام (ع) توسط یزید، دعوای آن دو در با زنی زیبا به نام است. در اين داستان، به زني به نام «اُرَيْنَبْ» همسر «عبدالله بن سلام» علاقمند شده و امام حسين(ع) مانع شهوت‌راني يزيد گرديد. لذا امام حسین(ع) ارینب را به درآورد تا با ازدواج نکرده و بعد طلاق داد تا به عبدالله بن سلام شوهر قبلی خود برسد. و این داستان، آغاز و دشمني يزيد با امام حسين(ع) و منشأ واقعه بوده است. 📚دینوری الامامه والسياسه، ج۱، ص۱۶۷؛ 📌: ◀️تنها منبع این خبر، است. ◀️ابن قتیبه بدون هيچ اشاره‌اي به ناقل و راوي اين داستان حكايت را از شخص سومی نقل مي‌كند كه براي ما آن شخص شناخته شده نيست؛ پس داستان از نظر سندي داری مشکل است؛ ◀️در این داستان ساختگی، امام (ع) در زمان ساکن بوده است و حال آنکه امام حسین(ع) در این زمان ساکن بوده است. ◀️اشكال مهم ديگري كه در اين داستان وجود دارد، اين است كه امام حسين (ع) در يك مجلس اورینب را مي‌كند و حال آن كه بر اساس سه طلاق در يك مجلس جايز نمي‌باشد. و از احکام است. ◀️گذشته از بطلان قطعي روايت فوق، امام حسین(ع) بارها علت قیام خود را ظلم، فساد و بدعت در دین توسط یزید بیان کرده است. ◀️بنابراین، این داستان در نظر دارد تا حسین(ع) که افشای و مبارزه با حاکم و کسی که خدا را تغییر داده، فراموش گردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴فرمانده چقدر اربا اربا شده‌ای فرمانده چقدر مثل مولا شده‌ای ای جسم مقطعه در آغوش حسین مانند علی اکبر لیلا شده ای مداحی زیبای سید رضا نریمانی برای شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معروف و منکر اعتقادی.mp3
1.47M
🏴 روز هفتم ماه ▪️ معروف و منکر اعتقادی
🏴 معروف و منکر اعتقادی ▪️ سالار شهیدان (سلام الله علیه) گرچه به عنوان امر به معروف و نهی از منكر قیام كرد، لكن معروف برخی اعتقادی ‌اند، برخی اصلی‌اند و برخی فرعی، چه اینكه منكر برخی اعتقادی ‌اند و برخی فرعی. گناه دو قسم است، واجب هم دو قسم است؛ برخی از گناهان ‌اند كه كفرند، برخی از گناهان‌اند كه كفر نیستند ولی با حفظ اصل اسلام معصیت ‌اند. معروف هم دو قسم است: برخی از معروف ها جزء اصول دین ‌اند مثل توحید، برخی از معروف ها جزء فروع دین ‌اند مثل نماز. یك وقت انسان نماز نمی ‌خواند، مسلمانی است كه معصیت كرده است؛ یك وقت ـ معاذالله ـ می‌ گوید نماز را كه خدا در قرآن كریم فرمود من ـ معاذالله ـ قبول ندارم، این منكری است كه كفر است و آن یكی منكری است كه معصیت است. ▪️ در عصر سالار شهیدان حسین ‌بن‌ علی بن‌ ابی ‌طالب (سلام الله علیه) جریان منكر كه ابی ‌عبدالله فرمود: «من برای نهی از منكر قیام كردم»[1] تنها منكر فرعی و عملی نبود، تنها معصیت نبود، تنها بد اخلاقی نبود، بلكه آن منكر ریشه‌ ای و اعتقادی بود؛ یعنی بازگشت شرك به جای توحید بود، رجوع جاهلیت به جای عقلانیت بود، عود كفر به جای اسلام بود، وقتی شرك به جای توحید برگشت، جاهلیت به جای عقلانیت برگشت و كفر به جای اسلام برگشت قهراً [معاصی] مناسب خود را هم به همراه دارد، در جریان معروف هم به شرح ایضاً؛ اینكه سالار شهیدان (سلام الله علیه) فرمود: «من به قصد امر به معروف قیام كرده ‌ام» تنها معروف فرعی و اخلاقی و عملی نبود، هم معروف اعتقادی بود هم معروف اخلاقی بود و هم معروف عملی؛ یعنی شرك به جای توحید نشست، توحید معروف است؛ تواضع رخت بربست و تكبر به جای تواضع نشست، تواضع اخلاق است؛ صدق رخت بربست و دروغ به جای صدق نشست، صدق یك واجب فرعی است. سالار شهیدان هم برای آن معروف اعتقادی قیام كرد، هم برای معروف اخلاقی قیام كرد و هم برای معروف عملی تا جامعه موحّد بشود در بخش اعتقاد، متخلّق به اخلاق الهی بشود در بخش صفات نفس، عامل به دستورهای دینی بشود در بخش فروع دین. [1]. مناقب آل أبی طالب علیهم السلام (لابن شهرآشوب)، ج4، ص89؛ «ا ِنِّی لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِی أُمَّةِ جَدِّی مُحَمَّدٍ أُرِیدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ‏ وَ أَنْهَى‏ عَنِ‏ الْمُنْكَرِ أَسِیرُ بِسِیرَةِ جَدِّی وَ سِیرَةِ أَبِی عَلِی بْنِ أَبِی طَالِبٍ فَمَنْ قَبِلَنِی بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِینَ...». 📚 سخنرانی ماه محرم تاریخ: 1385/11/06
حقیقت ناب
📝 🔺 تربت کربلا در منابع اهل سنت 🔹عظمت واقعه عاشورا به حدی است که در منابع روایی فریقین در احادیث متعددی به آن اشاره شده است. نکته حائز اهمیت وجود روایاتی از معصومین است که نشان دهنده خبر دادن از شهادت امام حسین (علیه السلام) پیش از واقعه کربلا و اهمیت می باشد. احمد بن حنبل در روایتی در کتاب خود مسند نقل کرده است: 🍀«حدثنا محمد بن عبيد، حدثنا شرحبيل بن مدرك، عن عبد الله بن نجي، عن أبيه، أنه سار مع علي، وكان صاحب مطهرته، فلما حاذى نينوى وهو منطلق إلى صفين، فنادى علي: اصبر أبا عبد الله، اصبر أبا عبد الله، بشط الفرات قلت: وماذا قال؟، دخلت على النبي صلى الله عليه وسلم ذات يوم وعيناه تفيضان، قلت: يا نبي الله، أغضبك أحد، ما شأن عينيك تفيضان؟ قال: " بل قام من عندي جبريل قبل، فحدثني أن الحسين يقتل بشط الفرات " قال: فقال: " هل لك إلى أن أشمك من تربته؟ " قال: قلت: نعم. فمد يده، فقبض قبضة من تراب فأعطانيها، فلم أملك عيني أن فاضتا»[1] 🍀عبدالله بن نجی می گوید در مسیر صفین همراه با علی بن أبی عبدالله به کنار نینوا رسیدیم. حضرت ناگهان فرمودند: صبر کن ای اباعبدالله، صبر کن ای اباعبدالله در کنار شط فرات. پرسیدم : چه فرمودید؟ فرمودند: روزی بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) وارد شدم در حالی که از دو چشمشان قطرات اشک سرازیر بود. پرسیدم : ای پیامبر خدا آیا کسی شما را خمشگین کرده است؟ چرا گریه می کنید؟ فرمودند: لحظاتی پیش جبرئیل به من خبر داد که حسین در کنار شط فرات کشته می شود. امیر المومنین پرسیدند: آیا می توانم تربت او را ببویم؟ پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمودند: بله. پس دست خود را کشیدند و یک قبضه از خاک کربلا را به من دادند و من نتوانستم از فرود آمدن قطرات اشکم خودداری کنم. 👈محقق کتاب در مورد این روایت می نویسد: «إسناده صحیح و هو فی مجمع الزوائد 9 : 187 و قال : رواه أحمد و ابویعلی و البزار و الطبرانی و رجاله ثقات و لم ینفرد نجی بهذا»؛ سند این روایت صحیح است. هیثمی در جلد 9 صفحه 187 کتاب مجمع الزوائد این روایت را نقل کرده و گفته است: این روایت را احمد و ابویعلی و بزار نقل کرده اند و سند این روایت معتبر است و «نجی» به تنهایی این روایت را نقل نکرده است. 📚شيبانی، احمد بن حنبل، مسند احمد، دارالحدیث، قاهره، 1416 هـ، ج 1، ص 446، ح 648
💜💛 دانش آموزی اولین نماز خود را این‌گونه توصیف می کند : 💚 «مشوق من برای نماز خواندن خانم مدیر ما بود. وقتی کلاس سوم ابتدایی بودم برای اولین بار خواندم. آن هم به جماعت در مدرسه. 💚 آن روز خانم مدیر برای تبریک گفتن به ما نقل و نخودچی و کشمش داد و گفت : به نمازخانه خوش آمدید. 💚 بعد از نماز از ما خواست برای مریضان و حاجتمندان کنید و شکر خدای را به جای آوریم.» 💜💛 برخورد خوب خانم مدیر همراه با پخش خوراکی در اولین نماز این دانش آموز را در ذائقه او شیرین کرد. 📚 ، شیوه‌های ترغیب و جذب به نماز، صفحه ۷۵.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 پرسش و پاسخ از حضرت آیت الله خوشوقت ره 🏴 السَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ 🏴 ❓کدامیک از مورد تایید می‌باشد؟ ❓چرا ع ملقب به هستند؟ ❓ یعنی چه؟ و ....
💠 عنایت حضرت سیدالشهدا (ع) به آقا نجفی و حافظه فوق‌العادۀ ایشان ❖از بیانات آیت‌الله‌العظمی شبیری زنجانی: 📝 آقای حاج آقا جواد زنجانی ظاهراً از آقای حاج آقا مهدی حائری یزدی و او هم از آقای سیّد محمد کاظم عصار نقل کرد که ایشان می‌گفت: در دوره مظفرالدین شاه، شیخ محمد تقی اصفهانی(م ۱۳۳۲) معروف به آقانجفی (ره) را از اصفهان به تهران تبعید کردند؛ چون آقا نجفی بر نهی از منکر خیلی اصرار داشت و حدود را اجرا می‌کرد. معمولاً چنین کارهایی برای سلاطین ناخوشایند است. چند مرتبه ایشان به تهران احضار شد. یک بار که به تهران احضار شد از او خواستند که در تهران بماند و به اصفهان برنگردد، تا در بین علمای تهران هضم شود. ایشان که به تهران وارد می‌شود، در آنجا درسی شروع می‌کند و شهریه‌ای هم می‌دهد و حلقه درسش هم درست می‌شود و روز به روز نفوذش بیشتر می‌گردد. سید محمد کاظم عصّار می‌گفت: 🔻 من هم به درس ایشان می‌رفتم. یک وقت دستگاه حاکمه که می‌خواست آقا نجفی را خُرد کند، بعضی را تحریک کرد که با اشکال کردن در درس، او را در آن محیط کوچک کنند. ایشان هم که باهوش بود، از نحوه اشکال کردن‌ها حدس می‌زند که تحریک شده‌اند و این اشکال‌ها طبیعی نیست. یک روز بالای منبر می‌رود با لهجه‌ی اصفهانی می‌گوید: «شما تِقی را این‌جوری خیال نکنید. تِقی تمام کتب اربعه را متناً و سنداً حفظ است. آقایان بعداً کتاب بیاورند، امتحان کنند». آخر هفته بوده که فردایش درس تعطیل بود. روز شنبه که درس شروع می‌شود، بالای منبر می‌رود و می‌گوید اگر آقایان کتاب آورده‌اند، بپرسند تا من پاسخ بدهم. ▫️آقای عصار می‌گفت: من مثلاً کتاب کافی را آورده بودم و دیگری کتاب تهذیب و سومی کتاب من لایحضره الفقیه آورده بود. من از کتاب کافی، بابی را که کمتر محل مراجعه است –مثل احادیث کتاب لُقَطه– پرسیدم. ایشان شروع کرد و چند ورق از متن و سند آن را خواند. از جای دیگر کافی پرسیدم، باز چند ورق خواند. دیگری از کتاب تهذیب پرسید، باز عین آن را خواند. سومی از فقیه پرسید، همین‌جور پاسخ داد. مدّتی طولانی از هر جا می‌رسید، با متن و سند خواند و این‌جور نبود که تصادفاً برخی از ابواب را یاد گرفته باشد و اقتراح هم نبود؛ یعنی این‌طور نبود که او پیشنهاد بدهد، بلکه آن اشخاص تعیین می‌کردند. مطمئن شدند که تصادف نیست. بعد آقا نجفی(قدس سره) فرمود: من حافظه نداشتم. یک وقت حرم رفتم –به نظرم حرم حضرت سید الشهداء(ع) بود– درباره بی‌حافظگی به حضرت متوسل شدم که اگر من حفظی نداشته باشم، شاید نتوانم برای اسلام کاری انجام بدهم. خلاصه توسّلی پیدا کردم و بعد از آن توسّل این حفظ به من عطا شد. ایشان کتب اربعه را با سند و متن حفظ شد؛ مثل این‌که از رو می‌خواند. ▫️از منبر که پایین آمد، تمام آنها –حتّی بعضی مشایخ که پای منبرش بودند– به عنوان این‌که از طرف معصوم(ع) مورد عنایت قرار گرفته بود، همگی دستش را بوسیدند و تبرّک جستند. کارش در تهران بالا گرفت؛ به گونه‌ای که دستگاه حاکمه می‌بیند که نقض غرض شد؛ زیرا ایشان را آورده بود که در تهران هضم شود، ولی الآن در آنجا اوج گرفته است. لذا ماندن او را در تهران مصلحت نمی‌بینند، بلکه می‌بینند که اگر در تهران باشد، مزاحم حکومت آنهاست. به ایشان می‌گویند اگر می‌خواهید به اصفهان برگردید، مانعی نیست. لذا ایشان را به اصفهان برمی‌گردانند. 📚جرعه ای از دریا، ج1، ص528
38.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شور عاشورایی چرا؟ شعور حسینی چه سان؟ فلسفه عزاداری از زبان شهید مطهری 👆👆👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️⚪️⚫️⚪️⚫️ ☑️پرسش: زمانى كه امام حسين(علیه السلام) به همراهان خود فرمود "من بيعت خود را از شما برداشتم، هر كه خواست ميتواند برود و به امور زندگى برسد ..." ؛ آيا آن چند هزار نفرى كه امام حسين(ع) را ترك كردند، مرتكب گناه شدند و در قيامت بخاطر اين عمل دچار عذاب خواهند شد؟ ◾️ پاسخ: حسین بن علی (علیه السلام) نزدیک غروب تاسوعا پس از آنکه از طرف دشمن مهلت داده شد (یا پس از نماز مغرب)، در میان افراد بنی هاشم و یاران خویش قرار گرفت و این خطابه را ایراد فرمود: «خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه در مقابل نعمتهایش سپاسگزارم. خدایا! تو را می ستایم که بر ما خاندان، با نبوت، کرامت بخشیدی و قرآن را به ما آموختی و با دین و آیین، آشنایمان ساختی و به ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بین) و قلب (روشن) عطا فرمودی و از گروه مشرک و خدانشناس نگرداندی. اما بعد، من اصحاب و یارانی بهتر از یاران خود ندیدم و اهل بیت و خاندانی باوفاتر و صدیقتر از اهل بیت خود سراغ ندارم. خداوند به همه شما جزای خیر دهد.» 🍀 آنگاه فرمود: «جدم رسول خدا (ص) خبر داده بود که من به عراق فراخوانده می شوم و در محلی به نام عمورا و کربلا فرود آمده و در همانجا به شهادت می رسم و اکنون وقت این شهادت رسیده است. به اعتقاد من همین فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حالا شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه می دهم که از این سیاهی شب استفاده کرده و هر یک از شما دست یکی از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوی آبادی و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست یابند با دیگران کاری نخواهند داشت. خدا به همه شما جزای خیر و پاداش نیک عنایت کند.» آخرین آزمایش حسین بن علی (علیهما السلام ) که در طول راه از مدینه تا کربلا و در موارد مختلف، شهادت خویش را اعلام نموده و به یارانش اجازه مرخصی داده و بیعت را از آنان برداشته بود، در شب عاشورا و برای آخرین بار نیز این موضوع را با صراحت مطرح فرمود که «قد قرب الموعد؛ یعنی هنگام شهادت فرا رسیده است» و من بیعت خود را از شما برداشتم، از تاریکی شب استفاده کنید و راه شهر و دیار خویش را پیش بگیرید.» ☘️ این پیشنهاد در واقع آخرین آزمایش بود از سوی آن حضرت و نتیجه این آزمایش، عکس العمل یاران آن بزرگوار بود که هر یک با بیان خاص، وفاداری خود را به آن حضرت و استقامت و پایداری خویش را تا آخرین قطره خون اعلام داشتند و بدین گونه از این آزمایش، روسفید و سرفراز بیرون آمدند. با توجه به خطبه سرور و سالار شهیدان حسین بن علی (علیه السلام) چند نكته قابل تذكر هست : الف:📌 همه افراد حاضر بر مظلومیت امام عصر خویش واقف بودند و وظیفه مسلمانی ایجاب می كرد كه یار و یاور امام عصر خویش باشند . ب:📌 منظور امام (علیه السلام) از اینكه فرمود « من بیعت خود را از شما برداشتم » آزمایش اصحاب خود بود نه اینكه امر به رفتن بكند ، اگر چه امام خود این جمله را فرمودند اما هیچ مسلمانی حق ندارد جان جانان خود یعنی امام را به مهلكه بیاندازد ، امام جان جانان انسان هاست همچنانكه حفظ جان یك وظیفه دینی است حفظ جان جانان به طریق اولی واجب و ارجح می باشد ، فلذا یارانی كه امام علیه السلام را ترك كردند هیچ گونه توجیهی برای ترك امام ندارند و به یقین عواقب این كار را خواهند دید ، اگر چه ترك امام معصوم به خاطر ترس از شهادت گناه و معصیت است ولی موجب خروج آن ها از دین نمی شود . ج:📌 خروج امام علیه السلام به خاطر احیای دین مقدس اسلام بود و احیای دین جز با جهاد بر عیله دشمنان اهل البیت مقدور نبود ، ( همچنانكه این موضوع از خطبه های متعدد امام در طول سفر فهمیده می شود) امام علیه السلام با خروج خود قصد جهاد با یزید و یزیدیان داشت و هدفش احیاء دین بود فلذا صحاب موظف بودند پا به پای امام در ركاب ایشان باشند.
هدایت شده از حقیقت ناب
الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد اللّٰهـمَ ڪُـڹ لـولیـڪَ الحُجَّـــة بـْـن الـحَسڹ صلواٰتڪ علیہِ و علےٰ آبائٖہ فےٖ هذہ السّاعة وَ فـےٖ ڪُلّ ســٰاعة ولیّاً وحافــظاً و قائــداً ًوَ ناصِــراً وَ دَلیــلـاً وَ عَیــناً حتـے تُســڪِنہُ أرضَـڪ طوْعـــاً و تُمتِّـــعَہُ فیٖـــھٰا طویــلـٰا سلامتی‌وتعجیل‌درأمرفرج‌مولانا حضرت‌بقية‌الله‌الاعظم‌ روحی‌وأرواح‌العالمین‌لتراب مقدمه الفداء صلوات
🔅🔅🔅 📌نگاشت4:نکات و پیام های کلی آیات 6 تا 15سوره انشقاق يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاقِيهِ «6» فَأَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ بِيَمِينِهِ «7» فَسَوْفَ يُحاسَبُ حِساباً يَسِيراً «8» وَ يَنْقَلِبُ إِلى‌ أَهْلِهِ مَسْرُوراً «9» وَ أَمَّا مَنْ أُوتِيَ كِتابَهُ وَراءَ ظَهْرِهِ «10» فَسَوْفَ يَدْعُوا ثُبُوراً «11» وَ يَصْلى‌ سَعِيراً «12» إِنَّهُ كانَ فِي أَهْلِهِ مَسْرُوراً «13» إِنَّهُ ظَنَّ أَنْ لَنْ يَحُورَ «14» بَلى‌ إِنَّ رَبَّهُ كانَ بِهِ بَصِيراً «15» هان اى انسان! تو به سوى پروردگارت تلاش بسيارى دارى و سرانجام به لقاى او خواهى رسيد. پس هر كس كارنامه‌اش به دست راستش داده شود، به زودى و به آسانى به حساب او رسيدگى خواهد شد، و شادمان به سوى خانواده‌اش (يا همفكرانش) باز مى‌گردد. و هر كس نامه‌اش از پشت سر (و به دست چپ) او داده شود، پس زود فرياد فغان بر خواهد آورد، و داخل دوزخ خواهد شد. همانا او (در دنيا) در ميان خانواده‌اش شادمان بود. او گمان مى‌كرد كه هرگز بازنمى گردد. چرا (باز خواهد گشت) و پروردگارش به او بيناست. ▫ كلمه «كدح» هم به معناى تلاش و كوشش آمده و هم به معناى آسيب وارد كردن، يعنى انسان به سوى پروردگارش پيش مى‌رود ولى رفتنى همراه با رنج و تعب كه گويا به خود آسيب و خدشه وارد مى‌كند. ▫ در حديث مى‌خوانيم: هر كس سه خصلت را دارا باشد، خداوند حساب او را آسان قرارمى‌دهد و با رحمت خود، او را به بهشت وارد مى‌سازد: به آن كس كه محرومش كرده، عطا كند؛ با آنكه قطع رابطه كرده، صله رحم مى‌كند و از آن كه به او ظلم كرده، درمى‌گذرد.«تعطى من حرمك تصل من قطعك و تعفو عمن ظلمك» « تفسير نورالثقلين.» ▫ در آيه نهم و سيزدهم، سخن از شادى و سرور در نزد خانواده است، يكى منفى كه مورد انتقاد است و يكى مثبت كه پاداش نيكوكاران است. آرى، ثمره سرور مستانه و غافلانه در دنيا، دوزخ است و ثمره ايمان و تقوى در دنيا، سرور در ميان بستگان در قيامت است. ▫ از حضرت على عليه السلام درباره آيه‌ى‌ «يَنْقَلِبُ إِلى‌ أَهْلِهِ مَسْرُوراً» سؤال شد. فرمودند: كسانى كه در دنيا اهل و عيال انسان بهشتى بودند، اگر مؤمن باشند در آخرت نيز اهل او خواهند بود. ✅ 1- انسان در حركت به سوى خداست. «يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ» (چنانكه در جاى ديگر مى‌فرمايد: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ» « بقره، 156.») ✅ 2- انسان در مسير حركت به سوى خدا، با مشكلات بى‌شمارى روبروست. «إِنَّكَ كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ» ✅ 3- خداوند در تاريخ و جامعه قوانينى ثابت قرار داده است كه همه از آن تبعيّت مى‌كنند؛ نه مى‌توانند توقف كنند، نه به عقب بازگردند و يا به سويى ديگر روند. «كادِحٌ إِلى‌ رَبِّكَ كَدْحاً» ✅ 4- پايان حركت انسان، رسيدن به خداوند است. «فَمُلاقِيهِ» ✅ 5- اعمال انسان در دنيا ثبت شده و در قيامت، به صورتى مكتوب و مستند به او ارائه مى‌شود. «أُوتِيَ كِتابَهُ» ✅ 6- در قيامت، حساب مردم گوناگون است و خوبان حسابى آسان دارند. «حِساباً يَسِيراً» (و تبه‌كاران حسابى سخت. «حِساباً شَدِيداً» « طلاق، 8.») ✅ 7- به شادى‌هاى دنيوى مغرور نشويد كه مى‌گذرد، به شادى‌هاى پايدار قيامت، فكر كنيد. (اگر امروز به خاطر فرمان الهى از بعضى لذّت‌هاى خانوادگى صرف نظر كرديم و براى جهاد يا تحصيل علم يا خدمت از خانواده دور شديم، در آينده جبران خواهد شد.) «يَنْقَلِبُ إِلى‌ أَهْلِهِ مَسْرُوراً» ✅ 8- در روزى كه برخى از يكديگر فرار مى‌كنند: يَوْمَ يَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخِيهِ‌ ... « عبس، 34- 36.» آن كه حسابش آسان و 🔅تفسیر و قرآن پژوهی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴🏴 -ع- ظهور چهره‏ ى ظاهرى و باطنى پيامبر صلوات الله علیه ⚫️ امام از هر كس- چه فعلى و چه قولى- تمجيد نمايد، به لحاظ كمالات و معنويّتى است كه در اوست، و اگر غير از اين باشد، با مقام عصمت امام سازگار نيست. ⚫️ بنابراين مقام و بزرگى اشخاص را مى‏ توان در نحوه‏ ى رفتار و سخنان معصوم با آن ‏ها تشخيص داد، لذا اگر حضرت همه را به يك ديد نمى‏ نگرد؛ بلكه از هر يك با بيانى خاصّ، تعريف و تجليل مى‏ نمايد، به لحاظ كمالات و عظمت‏ معنوى آن ‏هاست. ⚫️ كلام حضرت -ع- نسبت به - ع- كه مى‏ فرمايد: «أَشْبَهُ النّاسِ خَلْقاً وَ خُلْقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِكَ.» سخن كمى نيست. مگر نه اين است كه خداوند درباره ‏ى رسول اللَّه- ص- فرمود: وَ إِنَّكَ لَعَلى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ‏ ⚫️ آيا خُلُقٍ عَظِيمٍ‏ غير از اتّصاف به صفات الهى، چيز ديگرى است؟! و آيا قرائت، و يا استشهاد سيّدالشّهدا- ع- در ادامه ‏ى تعريف از فرزندش به آيه ‏ى شريفه ‏ى‏ ان الله اصطفی...* ذُرِّيَّةً بَعْضُها ... بيانگر مقام والاى - ع- وبرگزيدگى وى بر عالمين نمى ‏باشد؟! 📚برگرفته از کتاب فروغ شهادت آیت الله شیخ علی سعادت پرور
روز هشتم ✅علی اکبر نخستین شهید بنی‌هاشم در کربلاست. ✅ رسم پیامبر و امیرمؤمنان و امام حسن(ع) در جنگ‌ها این بود که فامیل خود را اول می‌فرستادند؛ اما یاران باوفای امام حسین(ع) در کربلا اجاره ندادند اهل‌بیت او به میدان بروند. ✅ پس از شهادت یاران، علی به دفاع از پدر به سوی دشمن رفت. ✅قبلاً برای او امان‌نامه آورده بودند ولی او نپذیرفت. ✅امان از سوی بنی‌امیه بود زیرا لیلی مادر علی، دختر میمونه دختر ابوسفیان بود پس از طرق مادر نسبت نزدیکی با یزید داشتند. دعا رجل من أهل الشام علي بن حسين الأكبر و أمه آمنة بنت أبي مرة بن عروة بن مسعود الثقفي و أمها بنت أبي‌سفيان بن حرب فقال: إن لك بأمير المؤمنين قرابة و رحماً فإن شئت أمناك و امض حيث ما أحببت فقال: أما والله لقرابة رسول الله كانت أولى أن ترعى من قرابة أبي سفيان. ثم كَرّ عليه و هو يقول: أنا علي بن حسين بن علي... نحن و رب البيت اولى بالنبي 📚(طبقات ابن‌سعد). ✅بنا به نقل ابومخنف این رجز را چند بار تکرار کرد که مرة بن منقذ با نیزه بر او حمله‌ور شد. بقیه هم دور او را گرفتند و هر کسی او را ضربتی زد. ✅حمید بن مسلم گوید شنیدم که حسین(ع) بر بالین پسرش می‌گفت: قتل الله قوماَ قتلوك يا بنى! ما اجراهم على الرحمن، و على انتهاك حرمة الرسول! على الدنيا بعدك العفاء . 📚(طبری، 446/5) 📚ابوالفرج در مقاتل (ص116) افزوده‌ای دارد که حسین(ع) گریست و فرمود: خدایا شاهد باش که شبیه پیامبر به سوی اینان رفت. پس از قدری نبرد نزد پدر برگشت و از تشنگی گلایه کرد و امام او را به صبر توصیه فرمود و فرمود به زودی از دست جدّت سیراب خواهی شد. علی رفت و در آستانه شهادت صدا زد که ای پدر! خداحافظ؛ اکنون این رسول‌الله است که سلام می‌رساند و می‌گوید شتاب کن.