#احسن_القصص #ظن_بد
🙍جوانی با چاقو وارد مسجد شد! گفت :
بین شما کسی هست، مسلمان باشد ؟!
همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکمفرما شد ، پیرمردی ریش سفید از جا برخواست و گفت : آری من مسلمانم.
جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا!
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند
جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد
پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت:
به مسجد بازگرد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاور.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟!
افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده
نگاهشان را به پیر ترین فرد مسجد دوختند!
پیرمرد رو به جمعیت کرد وگفت :
چرا نگاه میکنید! به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمیشود!
پ.ن:ایمان بعضی ها به هیچ بند است
هدایت شده از آستانمقدس امامزاده ابوالحسن علیه السلام
اطلاعیه
شب اول روضه
امشب شنبه ۶ مرداد
از نماز مغرب و عشاء
خاک پای عزاداران امام سجاد علیه السلام
توتیای چشم ماست
https://eitaa.com/abolhasan_rey
https://eitaa.com/sajadiyeh_rey
💠 منفرد نیاکی ماند تا نام سربازان خمینی در تاریخ ماندگار شود
🔹همسرش تلگراف زد «مسعود خودت را به تهران برسان دکترها امیدی به زنده ماندن مژگان ندارند»
🔹سرهنگ روی تپههای اللهاکبر این تلگراف را دریافت کرد و در جواب نوشت: «همسر عزیزم میدانی که نمیتوانم سربازانم را که، چون فرزندانم میدانمشان در این بحبوحه جنگ و لحظات پرخطر جبهه تنها بگذارم.
🔹به تو ایمان دارم که در کنار فرزندانمان از هیچ کاری فروگذار نخواهی کرد.»
🔹شهید منفرد نیاکی از سخترین امتحان الهی سرافراز بیرون آمد و مردانه در میدان نبرد ماند تا نام سربازان خمینی در تاریخ ماندگار شود
🔹سرهنگ مسعود منفرد نیاکی وقتی توانست به خانه برگردد که ۴۰ روز از فوت دخترش میگذشت.
🔹امروز ششم مردادماه سالروز شهادت امیر سرلشکر مسعود منفر دنیاکی است