✏️ برنامه هفتم و شاخصهای کلیدی نتیجهمحور(KRI)
🔸 امسال اوّلین سال شروع برنامهی هفتم توسعه میباشد که بهمنظور تحقق سیاستهای کلی برنامه هفتم، تدوین شده است. معمولا تدوین سیاست در کشور، بدون توجه نظاممند به نتایج سیاستهای قبلی، انجام میگیرد. بیتوجهی به چرخه سیاستگذاری، که در آن تدوین یک سیاست، پس از ارزیابی اجرای سیاست قبلی، در دستور کار قرار میگیرد، عارضهای است که سیاستها را از واقعیات عملیاتی منقطع نموده و به کلیگویی و آرمانگرایی مفرط، سوق میدهد.
🔸 همچنین عموما کارگزاران، تمایل دارند موفقیت خود را از طریق نمایه کردن میزان منابع تخصیص داده شده، تعداد جلسات، تعداد سامانههای اطلاعاتی ایجاد شده و مواردی از این دست، بسنجند؛ اینها فعالیتهایی هستند که میتوان در موردشان تبلیغ کرد، در پایان دوره فعالیت، به راحتی به توجیه آنها پرداخت و گزارشها و نمودارهای خوش خط و خال در موردشان ارائه نمود، ولو به هیچ بهبود واقعی اثبات شدهای در دسترسی به اهداف تعیینشده، نینجامیده باشند. در چنین شرایطی دستیابی به اهداف، ملاحظهای دست دوم خواهد بود و ارزشیابی دقیق با مقاومت روبرو میشود، زیرا ممکن است شکست واضح را به صورت عینی، مستند سازد. بنابراین عمدتاً اندازهگیری دروندادهای روشن و مادی به جای بروندادهای کارکردی در اولویت قرار میگیرند. از این رو شاخصهایی که توسط نهادهای ارزیابیکننده تولید میشوند، بیشتر ناظر به درون دادها هستند، زیرا بر خلاف دستاوردها، دروندادها را میتوان به صورتی نسبتاً بیدردسر، کنترل، مدیریت و پیش بینی کرد.
🔸 در ارزیابی یک سیاست، آنچه میتواند میزان موفقیت کارگزاران را به صورت دقیق و واقعی، نمایهسازی نماید، شاخصهای نتیجهمحور است که در ادبیات سیاستگذاری، از آن تحتعنوان KRI (در مقابل شاخصهای KPI) یاد میشود. این شاخصها بر اهداف سیاست متمرکز میشوند و میزان تحقق آنها را میسنجند. طراحی و سنجش شاخصهای KRI برای سیاستهای کلی برنامه هفتم، علاوه بر اینکه میزان واقعی تحقق سیاستها را مشخص میکند و اجازه نمیدهد کارگزاران اجرایی، با لطایفالحیل، اقدامات دلخواه خود را به حساب سیاستهای برنامه، فاکتور نمایند، شرایط لازم برای تدوین هر چه دقیقتر سیاستهای برنامه هشتم را نیز فراهم میآورد.
🔸 در سیاستهای برنامه هفتم، برخی از اهداف، صراحتا به صورت کمی قید شده است که میتوان شاخصهای متناسب با آنها را طراحی نمود و برخی دیگر نیز نیازمند کمیسازی و سپس اندازهگیری میباشند. برخی از اهدافی که در سیاستهای برنامه هفتم، بهآنها اشاره شده است، عبارتند از:
۱. دستیابی به متوسط رشد اقتصادی ۸ درصد
۲. تک نرخی شدن تورم
۳. ثبات در نرخ ارز
۴. شفاف سازی و ضابطهمند نمودن درآمدها و هزینههای شرکت نفت و سایر شرکتهای دولتی در بودجه
۵. تولید حداقل ۹۰ درصد کالاهای اساسی و اقلام غذایی در داخل
۶. افزایش بهرهوری حدود پنج درصدی آب کشاورزی
۷. اعتلاء فرهنگ عمومی در جهت تحکیم سبک زندگی اسلامی ـ ایرانی
۸.تقویت همبستگی و اعتماد به نفس ملی
۹. ارتقاء هویت ملی و روحیه مقاومت،
کار و تلاش در جامعه
۱۰. تقویت کارآیی و اثربخشی رسانه ملی
۱۱. پیشگیری و کاهش آسیبهای اجتماعی به ویژه اعتیاد، حاشیهنشینی، طلاق و فساد
۱۲. برقراری حاکمیت ملی و صیانت از ارزشهای اسلامی ـ ایرانی در فضای مجازی
۱۳. افزایش شتاب پیشرفت و نوآوری علمی و فناوری و تجاری سازی آنها
۱۴. روزآمدسازی و ارتقاء نظام آموزشی و پژوهشی کشور
۱۵. ظرفیتسازی ارزشی و انقلابی در نیروی انسانی در دستگاه دیپلماسی
۱۶. تقویت رویکرد اقتصادمحور در سیاست خارجی
۱۷. تقویت بنیه دفاعی به منظور ارتقاء بازدارندگی و اکتساب فناوریهای اقتدارآفرین مورد نیاز صنایع دفاعی و امنیتی کشور
۱۸. رفع فساد و زمینههای آن در مناسبات اداری
۱۹. اجرای ۱۰۰ درصدی حد نگار
۲۰. بالا بردن سطح علمی و شایستگی اخلاقی ضابطان دادگستری
🔸 شاخصهای ارزیابی، میبایست بهگونهای طراحی شوند که به صورت سالانه و نهایتا پس از پنجسالِ اجرای برنامه هفتم، امکان سنجش اهداف مذکور و سایر اهداف مندرج در سیاستهای برنامه را داشته باشند. پس از پنج سال، مهم این نیست که چه تعداد جلسه در دستگاههای اجرایی برگزار شده است، چه تعداد مصوبه و آییننامه به تصویب رسیده است، چه ساختارهایی اضافه یا کم شده است، بلکه مهم این است که هر کدام از اهداف سیاست، تحقق یافتهاند یا خیر. آیا تورم تکرقمی شده است، نرخ ارز ثبات داشته است، حدنگاری، ۱۰۰درصد اجرا شده است و...؟ تمرکز بر اهداف و سنجش مداوم میزان تحقق آنها، علاوه بر اینکه دستگاههای اجرایی را از رخوت و رکود خارج میکند، معیارهای دقیقی برای ارزیابی آنها توسط مردم به دست میدهد که میتواند مرجع واقعی انتخاب مسئولین و کارگزاران، بر اساس کارنامه آنها(نه صرفا برنامههایشان) باشد.
@sajjadsakeni
✏️ ایران، از آنِ همه ایرانیهاست
🔸یکی از مهمترین پشتوانههایی که دولتها را در پیشبرد اهداف آنها یاری میرساند، اتحاد ملی و وفاق و همدلی میان مردم در موضوعات مهم و اساسی میباشد. مؤلفهای که کشور ما در ۱۰۰ سال گذشته، روندی سینوسی را در ارتباط با آن، طی کرده است.
🔸برخلاف آنچه تصور میشود، وحدت و اتحاد ملی، تنها در سیاست خارجی اهمیت پیدا نمیکند. ارتقای توانمندی و قابلیت حکومت در تحقق سیاستهای داخلی نیز مستلزم اتحاد ملی است که حداقل از دو جهت، میتواند در پیشبرد سیاستگذاری کارآمد، موثر باشد؛ اول از آن جهت که سطح عملیاتی و اجرایی سیاستها عمدتاً با عموم مردم و اقشار، اصناف و طیفهای مختلف، ارتباط پیدا میکند و دوم از آن رو که کارگزاران سیاستی نیز از میان مردم هستند. بنابراین وحدت ملی از هر دو جنبه منجر به تحقق هرچه بیشتر سیاستها خواهد شد.
🔸آنچنان که مقام معظم رهبری در سخنرانی اخیر خود به این مسئله اشاره نمودند:«ما در این زمینه، متأسّفانه مشکلاتی داریم، عقبافتادگیهایی داریم؛ ارتباط و همدلی اجتماعی خیلی مهم است؛ در این زمینه دچار غفلت شدیم؛ خودمان به دست خودمان در وحدت ملّیمان اختلال ایجاد میکنیم. همهی ما در این غفلت شریکیم».
🔸 سوال اینجاست این «همه ما» که در فرمایشات فوق، به آن اشاره شده است چه کسانیاند؟ آیا شازده کوچولوی پهلوی! جزء همه ما به حساب میآید؟ سیاستمداران آمریکا و دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی آنها چطور؟ بیبیسی و اینترنشنال و صدای آمریکا چه؟ از میان مسئولین و مردم خودمان کدام طیف بیشتر میتواند مخاطب «همه ما» باشد؟ آیا میتوان از آنان که دل در گرو این کشور و انقلاب ندارند، انتظار داشت به فکر وحدت ملی باشند؟ پر واضح است، جماعت اصطلاحاً انقلابی بیش از هر طیف و گروه دیگری، در این خصوص، موظف و البته مقصر میباشند.
🔸متاسفانه، امروزه هر اتفاقی در کشور منجر به ایجاد اختلاف میشود. جشن بزرگ و باشکوه ولادت امام مجتبی -علیه السلام- که میبایست به عاملی جهت وحدت و همدلی تبدیل شود از جانب برخی، دستاویز اختلاف و دو قطبی سازی قرار میگیرد. حضور برادران و خواهران افغانستانی و یا حضور زن و مرد در کنار یکدیگر در ورزشگاه آزادی، توسط برخی هرچند اندک، دستمایه انتقاد و اختلاف، قرار میگیرد. آش به قدری شور شده که فوتبال ملی نیز که همیشه نماد وحدت و یکپارچگی ملی بوده، امروز توسط برخی، به بستری برای اختلاف و تفرقه، تبدیل شده است.
🔸در این میان جمعی از افراد «خشکمغز» به جای آنکه نقشه کلان دشمن را تحلیل نموده و متناسب با آن، اقدام نمایند، به مهره دشمن تبدیل میشوند. به جای آنکه از عصبانیت مردم -بخشی که با نظام و اهداف و آرمانهای آن در عرصههای گوناگون زاویه پیدا کردهاند- بکاهند، بر آتش آن میدمند. آتشی که یک روز با دروغهای بیبیسی و اینترنشنال، یک روز با «هر کس نمیخواد، از ایران جمع کنه بره»، یک روز با افزایش قیمت بنزین، یک روز با اعلان جریمه ۳ میلیون تومانی بدحجابی، یک روز با ون گشت ارشاد و هر روز با تورم و افزایش قیمتها در حال شعله ورتر شدن است.
🔸 امروز در میان ما جای آن ابرمردی که از اهمیت اتحاد ملی آگاه بود، خالی است. حاجقاسم که در برابر شقیترین انسانها اسلحه به دست گرفته بود و چنگ و دندان آماده آنها را برای دریدن ایران به چشم دیده بود، نیک میدانست که خالص سازی، پروژه دشمن است و ایران، از آن همه ایرانیهاست.
@sajjadsakeni
اگر کسی مراسم شب قدر را در مساجد، حسینیهها و هیئات گذرانده باشد، حتما کسانی را دیده است که از نظر رهبر معظم انقلاب، حزباللهی، ولی از نظر آقای علمالهدی، اکثریت متمردند.
یکی دایره انقلاب را آنقدر وسیع میبیند که اکثریت ملت ایران در آن، جای میگیرند، اما دیگری آنقدر بسته که فقط خودش و بانوی دوم، در آن تعریف میشوند.
@sajjadsakeni
در روز شهادت مولایش و با دهان روزه، به دیدار او شتافت.
چه سعادتی بالاتر از اینکه با جامی از دستان ساقی کوثر، روزهات را افطار کنی.
شهادت، گوارایت باد...
#دمشق
جالب اینجاست که به برخی مسئولین طراز اول، اینطور قبولاندهاند که اگر در یک گوشه دنیا ترقهای در شود، طبیعی است که قیمت #دلار به نوسان درآید. لذا اساسا واکنش در برابر چنین اوضاعی، سالبه به انتفاء موضوع است.
سمندر، بتاز!
بدون تردید، فلسطین مهمترین معیار حق از باطل است و مردم ایران، امروز ثابت خواهند کرد که در طرف حق، ایستادهاند.
#روز_قدس
🔰«در این شرایط، نرخ دلار در بازار رسمی تهران ۱۳۲ ریال شد. گرچه نرخ رسمی ۳۲.۵ بود. بانک ملی، فاقد ذخایر ارزی کافی برای مبادلات قانونی و مشروع بود. اعتماد مردم به دولت و نظام بانکی در حداقل خود بود. اسکناسهای ریال در مقادیر بالایی ناپدید میشدند، زیرا احتکار، بسیار گسترده شده بود، به طوری که بانک ملی نمیتوانست چک حقوق کارکنان دولت را نقد کند. صادرات و واردات متوقف شده بود و حتی کارخانههای دولتی به سبب قطعات یدکیای که باید از خارج کشور خریداری میشد معطل و متوقف شده بود.»
اگر در سطور بالا، به جای نرخ دلار رسمی ۲۸ هزار تومان و به جای نرخ دلار غیررسمی ۶۳ هزار تومان، قرار دهیم، اصلا معلوم نمیشود که این جملات، از کتاب «برنامهریزی و توسعه در ایران»، نوشته «جرج بی.بالدوین»، سرپرست مشاوران هاروارد و مربوط به اوایل دهه ۳۰ شمسی باشد. همهچیز شبیه امروز است. گویی در این ۷۰ سال، اقتصاد فریز شده است؛ دو نرخ دلار رسمی و غیررسمی، کاهش اعتماد مردم به دولت و نظام بانکی، مصیبت دولت در پرداخت حقوق کارکنان، ناتوانی تولیدکنندگان در تأمین قطعات و مواد اولیه، همه و همه، مرثیههایی هستند که از ۷۰ سال پیش تا کنون، روح و جان ایران را آزرده است.
در این میان، تنها منابع ملی، کمتر و مردم کلافهتر، دولت ضعیفتر و ذینفعان، فربهتر شدهاند. البته تفاوت دیگر نیز این است که در آن روزگار، چشم امید به کارشناسان و مستشاران آمریکایی داشتیم و امروز، به فارغالتحصیلان و دانشآموختگان دانشگاههای آمریکا!
الحق که «ملک را چارهای دیگر نیاز است.»
@sajjadsakeni
🔰 هر کس از «تاریخ برای تاریخ»، گذر کند و آن را برای تحلیل مسائل روز جامعه استفاده نماید، مغضوب و مورد هجوم منافقان، قرار میگیرد. سینهای که برای ولایت سپر شود، ناگزیر، آماج تیرهای دشمن خواهد شد، چه مصباح باشد، چه #پناهیان.
دیروز، برای چندمین بار بود که رهبر معظم انقلاب، از مرحوم آقای مصباح بهعنوان استاد فکر، یاد کرده و جوانها را به مطالعه آثار ایشان، دعوت نمودند.
«حقا و انصافا فکر این مرد بزرگ، فکر کمککننده به حرکت فکری جوانها است.»
@sajjadsakeni