کانال کمیل
#سلام_برابراهیم 🌸 🌹داخل کانال (قسمت)2 🕊یکی از باز ماندگان کار بعدی ابراهیم جمع کردن شهدا از میان
#سلام_برابراهیم 🌸
🌹داخل کانال (قسمت3)
تنها جای مناسبی که به ذهنش رسید ٬ دیواره های کانال بود که بخشی از آن بر اثر اصابت خمپاره ها تخریب شده بود .
ابراهیم از بچه ها خواست با کمک سر نیزه ها ٬ دیوارها را بتراشند و در مکان های مختلف کانال ٬ چند جان پناه درست کنند .
بچه ها هم فورا دست به کار شدند . ساعتی بعد و با تلاش بسیار ٬ پناهگاهی برای در امان ماندن مجروحین فراهم شد .
حالا کانال کمی شرایط عادی پیدا کرده . من خوب به بچه ها نگاه می کردم . در چهره هیچکدام از علی اکبرهای خمینی ٬ نشان ضعف و ترس مشاهده نمی شد .
آری ٬ اینجا کانال دوم است . اینجا همان مکانی است که ملائک الهی به نظاره سربازان آخر الزمانی رسول ا... (ص) و امیر المومنین (ع) نشستند .
اینجا محل اتصال زمین به آسمان است . اینجا مکانی است که بعدها به نام کانال کمیل نامیده شد .
✳️✳️✳️
با صدای انفجار ٬ ابراهیم یکباره از جا پرید . از لبه ی کانال بالا رفت و زمین منطقه را تا تپه دوقلو که پشت سر ما قرار داشت بررسی کرد . بعد چند نفر از بچه هایی که سابقه عملیاتی داشتند را صدا کرد .
آن ها آمدند و ابراهیم گفت : « برای عقب نشینی و رفتن به کانال اول و بعد از آن رسیدن به نیروهای خودی ٬ چاره ای جز تنها گذاشتن مجروحین نیست .
نیروهای سالم باید پس از خروج از کانال ٬ در میان میادین مین و سیم خاردارها حدود ۴۰۰ متر سینه خیز بروند . آن وقت اگر بتوانند از انفجار مین ها ٬ آتش مرگبار چهار لول ها ٬ دوشکاها و تیربارهای دشمن نجات پیدا کنند ٬ به کانال اول می رسند....
#ادامه_دارد...
@SALAMbarEbrahimm
📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم2
کانال کمیل
#سلام_برابراهیم 🌸 🌹داخل کانال (قسمت3) تنها جای مناسبی که به ذهنش رسید ٬ دیواره های کانال بود که ب
#سلام_برابراهیم 🌸
🌹داخل کانال (قسمت 4)
❇️بعد از گذشتن از کانال اول، باید دوباره مدتی سینه خیز بروند تا نزدیک تپه های دوقلو برسند.
❇️بعد هم باید با سرعت بروند تا به پشت تپه های دوقلو برسند. یک طرف این تپه ها در تصرف دشمن است و طرف دیگرش در دست نیرو های خودی، بچه ها باید مواظب آتش دشمن هم باشند. آن ها روی تپه ها هستند.
❇️ابراهیم این حرف ها را زد و گفت:بروید و بچه های سالم را توجیه کنید. طبق آنچه ابراهیم می گفت؛با رسیدن به این تپه ها، می شد به نجات یافتن امیدوار بود، اما طی این مسیر، تنها از کسانی بر می آمد که چالاک و سر حال باشند، نه کسانی که چهار روز نه آب و غذا خورده اند و نه توانسته اند خوب بخوابند و مضاف بر این با دشمن در سخت ترین شرایط روحی و روانی جنگیده اند.
❇️ابراهیم هم به قصد احوالپرسی و دلجویی از مجروحین از جا برخاست. به هر مجروحی که می رسید لحظاتی را در کنارش می نشست و او را نوازش می کرد و با او صحبت می نمود. من هم در کنار او بودم. ابراهیم چند پتر جلو تر به یک گروه کوچک دو نفره رسید و کنار آن ها نشست.
❇️یکی از آن ها نوجوانی کم سن و سال بود که به دیواره کانال تکیه داده بود. دیگری اما آرام بر روی پاهای رفیقش خوابیده بود ابراهیم کنارشان نشست. نوجوان به احترام ابراهیم نیم خیز شد. ابراهیم از حال رفیقش جویا شد.
❇️نوجوان خیلی آرام، اما محکم پاسخ داد: دوستم لحظاتی پیش مهمان خدا شد و بعد هم آرام آرام صورت و موهایش را نوازش داد.
❇️ابراهیم با تعجب نگاهش کرد. بعد خم شد و بر گونه های خاک گرفته و خون آلود آن شهید بوسه زد. دیگر انگار رمقی برای برخاستن نداشت. قطرات اشک از چشم ابراهیم جاری شد. بعد به آرامی پیکر شهید را برداشت و به کنار بدن های مطهر شهدا برد...
#ادامه_دارد...
@SALAMbarEbrahimm
📚برگرفته از کتاب سلام برابراهیم2
هدایت شده از کانال کمیل
[WWW.FOTROS.IR]ma95050804.mp3
12.38M
@salambarebrahimm
💠 تخریب قبور بقیع
☑️ حاج محمودکریمی
1_14348442.mp3
3.36M
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد😔
@SALAMbarEbrahimm
#پیشنهادویژه_دانلود👌
فرض كن حضرت مهدي (عج) به تو مهمان گردد...
ظاهرت هست چناني كه خجالت نكشي❓❓
باطنت هست پسنديده ي صاحب نظري❓❓
خانه ات لايق او هست كه مهمان گردد❓❓
لقمه ات در خور او هست كه نزدش ببري❓❓
پول بي شبهه و سالم ز همه داراييت...داري آنقدر كه يك هديه برايش بخري❓❓
حاضري گوشي همراه تو را چك بكند❓❓
با چنين شرط كه در حافظه دستي نبري⁉️
واقفي بر عمل خويش تو بيش از دگران❓❓
مي توان گفت تو را شيعه ي اثني عشري❓❓
اللهم عجل لوليك الفرج
@Salambarebrahimm
جهت تعجیل در فرج آقا سهم من و شما ترک گناه 😉
بچههای سپاه رو نزدیک مرز محاصره کرده بودند. محمد از پشت بیسیم باهاشون صحبت میکرد؛ میگفت «خدایا ذلت را بر ما مپسند، ما مأمور به ایستادنیم»
#شهید_محمد_جهان_آرا
@salambarebrahimm
#مجرای_اشک_چشم ‼️
چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران
محسن بعد از معاینه از دکتر پرسید:
" آقای دکتر مجرای اشک چشمم سالمه .. ؟
میتونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ "
دکتر پرسید :
برای چی این سوال رو میپرسی پسر
جون .. ؟
محسن گفت :
چشمی که برای امام حسین ' علیه السلام
' گریه نکنه به درد من نمیخوره .. "
@salambarebrahimm
#شھید_محسن_درودی
کانال کمیل
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد آقا بیا تا با ظهور چشم هایت این چشم های م
#یا_مهدی
دلم گرفته از این روزگار یا مهدی
از این زمانه ے بی اعتبار یا مهدی
دوباره کرده هوایت ، مدد اباصالح
دلم که بی تو ندارد قرار یا مهدی😔
🌹اللهم عجل لولیک الفرج 🌹
•| #حتما_بخونید
❣قلـــب انسان
❣همانند حوضی است ڪه چهار
❣جویبارهمیشه آبشان درآن می ریزند...
💠اگر آب چهار جـویبار پاڪ باشد،
💠قلب انسان را پاڪ و زلال میڪنند
💠اما اگر آب یڪی یا دو
💠تا یا چهارتاے این جویبارها
💠آلوده باشند قلب را هم آلوده میڪنند.
💌جویباراول: چشم است
💌جویبار دوم: گوش است
💌جویبار سوم: زبان است
💌جویبار چهارم: فڪرو ذهن
#استاد_رنجبر
@SALAMbarEbrahimm
|🌸🍃 #سیره_شهید
برای اینڪه حساب،ڪتاب #نفس
را داشته باشد، یڪ #دفتر جدول بندی
ڪرد و ڪارهای #اشتباه
رو می نوشت،
مثل #غیبت، #غرور و هراشتباهی ڪه
می ڪرد جلوی اون #علامت ضربدر
میزد این علامتها تا روز #شهادتش
خیلی ڪم شد.
#شهید_حمید_عارف🎋
@SALAMbarEbrahimm
هدایت شده از 💢 بصیرت سایبری 💢
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 زیارت آل_سعود از قبر رئیس جمهور آمریکا
آیا ساخت مقبره فقط برای اهل بیت علیهم السلام بدعت است؟
@BASIRAT_CYBERI
🔸چه زیبا میگفت آیت الله مجتهدے تهرانے:
🍎وضو میگیری..
اما در عین حال اسراف میکنی
🍎نماز میخوانی..
اما با برادرت قطع رابطه میکنی
🍎روزه میگیری..
اما غیبت هم میکنی
🍎صدقه میدهی..
اما منت هم میگذاری
بر پیامبر و آلش صلوات میفرستی..
اما بد خلقی میکنی
🔹صبر کن بابا جان!!!!!!
ثوابهایت را در #کیسه_سوراخ نریز!
@SALAMbarEbrahimm
کانال کمیل
#سلام_برابراهیم 🌸 🌹داخل کانال (قسمت 4) ❇️بعد از گذشتن از کانال اول، باید دوباره مدتی سینه خیز برون
#سلام_برابراهیم 🌸
🌹داخل کانال (قسمت 5)
ابراهیم برگشت و نوجوان رادر آغوش کشید .رزمنده نوجوان گفت :من و رفیقم از بچگی باهم بزرگ شدیم ،باهم مدرسه رفتیم وقتی جنگ شروع شد با تلاش بسیار توانستیم مدرسه را رها کرده و به جبهه بیاییم ما رابه همین گردان کمیل معرفی کردند.
گردان ما قبل از حضور در این عملیات هجده روزه در منطقه فکه در خط پدافندی حضور داشت .حتی آنجا توانستیم یازده نفر از نیروهای دشمن را اسیر بگیریم .بعد از اتمام شدن ماموریت گردان را به عقب آوردند تا از آنجا برای استراحت به دو کوهه منتقل کنند و به مرخصی برویم.
🔅🔅🔅🔅
صبح وقتی که برای رفتن به دو کوهه آماده شدیم فرمانده همه را جمع کردو گفت :قرار است چند روز دیگر در این منطقه عملیات شود،فرمانده لشکر از گردان ماخواسته به خاطر آمادگی رزمی گردان دراین عملیات شرکت کنیم .امام (ره)منتظر نتیجه مطلوب این عملیات است .اگر خسته نیستید در این عملیات خط شکن باشیم.
🔅🔅🔅🔅
هرچند بچه ها خسته بودند و دوشب را مجبور شده بودند ،بدون امکانات در بیابانهای اردوگاه چنانه بخوابند و برای رسیدن و دیدار با خانواده هایشان لحظه شماری می کردند،اما شیرینی شاد کردن قلب امام (ره )❤️چیز دیگری بود.🌹🍃
تمام بچه ها قبول کردند تا در این عملیات به عنوان خط شکن وارد شوند.👌
بعضی از نیروها ،همان جا در هوای سرد زمستان و با آب سرد غسل شهادت کردند و برای عملیات آماده شدند ،بعد هم وارد عملیات شدیم 🌷
🔅🔅🔅🔅
ابراهیم به حرفهای این نوجوان گوش کردبعد سکوت عجیبی بین ما حاکم شد...
#ادامه_دارد...
@SALAMbarEbrahimm
📚برگرفته ازکتاب سلام برابراهیم 2
کانال کمیل
آی کبوتر که نشستی روی گنبد طلا تو که پرواز می کنی تو حرم امام رضا من کبوتر بقیع ام با تو خیلی فرق د
🔴روزی می رسد که انتقام جنایتهای بزرگ سعودی را بگیریم...
1. تخریب #بقیع
2. حج خونین سال 66
3. کشتار حاجیان در منا
4. و #YemanWarCup
آری، اگر از امریکا بگذریم، از آل سعود نخواهیم گذشت👊
@salambarebrahimm
کانال کمیل
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد آقا بیا تا با ظهور چشم هایت این چشم های م
ما ساکن عصر جمعه هاییم
تو منتظری که ما بیاییم
غربت چه حکایت غریبى ست
آقا تو کجا و ما کجاییم...😔
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
⚠️. "حق الناس "
💌✨همیشه پول نیست!
گاهی "دل" است... دلی ڪه باید به دست می آوردیم و نیاوردیم!
💔دلی ڪه باید می دادیم و ندادیم!
💌✨دلی را ڪه شڪستیم و رها ڪردیم! دلهای غمگینی ڪه بی تفاوت از ڪنارشان گذشتیم!
💌✨خدا از هرچه بگذرد از حق الناس نمی گذرد یادمان باشد ما در مقابل آدم هایی ڪه به خودمان وابسته اشان میکنیم مسئولیم....
💌✨در مقابل اشڪ هایش ودر مقابل غرورش لحظه های شڪستنش در تنهایی ....و اگر روزی یادمان برود .... خدا بیادت خواهد آورد....
@SALAMbarEbrahimm
🌴🌴🌴🌸🌸🌷🌸🌸🌴🌴🌴
روایت ریش حاج محسن 😳😂😂
آنروز من در حسینیهی گردان تخریب نشسته بودم. نمازجماعت تمام شده و همه رفته بودند. توی حال خودم بودم و داشتم با تسبیح ذکر میگفتم که متوجه شدم کسی بغل دستم نشست. خب اهمیتی ندادم. حتما یکی از بچههای گردان بوده که به نمازجماعت نرسیده، حالا آمده نمازش را بخواند.
توی حال خودم بودم که احساس کردم کسی از پشت زد روی شانهام. برگشتم و نگاه کردم ولی کسی نبود. متوجه شدم آنکه بغل دستم نشسته، زد زیرخنده. 😂😂
جا خوردم. 😳ولی اهمیتی ندادم. گذاشتم به این حساب که از نیروهای جدید است و اینطوری میخواهد بابدوستی را باز کند.
دقیقهای نگذشت که دوباره دستش را برد و از پشت زد روی شانهام. باز توجه نکردم. ولی وقتی برای سومینبار زد، برگشتم، نگاهش کردم و گفتم:
- میبخشید برادر ... من با شما شوخی ندارم.😕
ولی او فقط خندید. 😂نمیدانم چرا احساس کردم نگاهش آشناست. با همان قیافهی مثلا ناراحت و گرفته، ادامه دادم:
- دوست هم ندارم کسی الکی باهام شوخی کنه.😡
زد زیرخنده و گفت:
- برو بینیم بابا ...😂😂
عَجَب. این دیگه کیه که امروز به ما گیر داده؟
گفتم:
- برادر درست صحبت کن و احترام خودت رو هم داشته باش ...
فرصت نداد بقیهی حرفم را بزنم. کوبید روی شانهام و گفت:
- بابا منم، حاج محسن ...☺️
کدام حاج محسن بود؟
- منم #حاج_محسن_دین_شعاری ...😉
ای بابا. حاج محسن دینشعاری و این قیافهی بیریخت 😏که من یکی نشناختمش؟! با خودم گفتم که خالی میبندد؛ ولی نه، نگاههایش همان بود. راست میگفت. خندهاش هم همان زیبایی را داشت.
- پس چرا به این ریخت و قیافه دراومدی؟!
- هیچی بابا رفتم سلمونی صلواتی بغل تدارکات لشکر، پسره یا، دفعه اولش بود قیچی دستش میگرفت، یا خواست حال من رو بگیره؛
بهش گفتم که فقط یه کمی روی ریشام رو صاف کنه.
بهزور دست برد وسط ریشا و قیچی ✂️رو انداخت که یهدفه از بیخ کندشون. 😳😳هرچی گفتم چیکار میکنی، گفت الان درستش میکنم. هم ترسیده بود، هم شوخیش گرفته بود. هیچی دیگه، حضرت آقا شوخیشوخی زد ریش و ریشهی ما رو از بیخ تراشید و ما رو انداخت به این روز. عوضش خوبه. تو که من رو نشناختی، یعنی خیلی قیافم عوض شده و کسی من رو نمیشناسه ...
راوی :مرتضی شادکام
#شهید_حاج_محسن_دین_شعاری
#فرمانده_گردان_تخریب_لشگر27_محمدرسول_الله(ص)
@SALAMbarEbrahimm
#ســـیـــره_شهدا♥️
@salambarebrahimm
سه روز بود که به شناسایی رفته بود..
بعد از شناسایی با خستگی زیاد نقشه را
پهن کرد و نقطه ای را نشان داد و گفت:
اگر من در این عملیات زنده ماندم
که هیچ..!! اگر شهید شدم اینجا از روی
چند خوشه گندم رد شدم !!
به صاحبش بگویید که از ما راضی باشد..
#شهید_حسین_خرازی
#ســـیـــره_شهدا ♥️
@salambarebrahimm
بسم الله را گفته و نگفته شروع كردم به خوردن . حاجي داشت حرف مي زد و سبزي پلو را با تن ماهي قاطي مي كرد.
هنوز قاشق اول را نخورده ، رو به عباديان كردو پرسيد : عبادي ! بچه ها
شام چي داشتن؟
- همينو.
- واقعاً ؟
عبادیان نگاهش را دزديد و گفت : تن ماهی رو فردا ظهر مي ديم . حاجي قاشق را برگرداند .
غذا در گلويم گير كرد . - حاجي جون به خدا فردا ظهر بهشون مي ديم .
حاجي همين طور كه كنار مي كشيد
گفت : به خدا منم فردا ظهر می خورم..
#شهید_محمدابراهیم_همت
#تلنگر
بچهها به خدا از شهدا جلو میزنید، اگه رعایت کنید که دلِ امام زمان علیهالسلام نَلَرزه!
@salambarebrahimm
آیـــت الله بهجتـــ :
بــالا تــــریــنـــ توصــیه ایــــن
استـــ که خـدا را در هـــمه حـال
شاهــد بر خـــود بگیریــم.
@SALAMbarEbrahimm
﷽
❣ #سلام_امام_زمانم❣
ای کـاش جمال مـاہ او می دیدم
عالم همہ سر بہ راہ او می دیدم😔
ای کاش نمیمردم و در روز ظہور
خـود را یکی از سپاہ او می دیدم
🌷 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌷
@SALAMbarEbrahimm