امام رئوف🍃
✨زمانی که عزرائیل را دیدم و تمام اعمالم در مقابلم قرار گرفت، لحظه ای مقابلم نمایان شد که در حرم امام رضا ایستاده بودم و در دل می گفتم: یا امام رضا دوست دارم در زندگی شما برایم تصمیم بگیرید. دوست دارم بنده ای از بندگان خدا باشم. این دعا ها و این مطالب بسیاری از گره های زندگی مرا باز می کرد...
📚شنود
بعد از گناه،
اگه خدا انقدر بهت فرصت داد که وضو بگیری
وایستی جلوشو دو رکعت نمازبخونی یعنی خدا از تو نا امید نیست..!
شیطان انسان ناامید رو دیگه ولش میکنه
چون میدونه کسی که امید به خداشو از دست داد دیگه توانی برای بندگی نداره!
توانی برای زندگی نداره!
حالی برای سرزندگی نداره!
دلیل حالِ خوبِ شیطان نباشیم...
#پس_یأس_وناامیدی_نداریم
چشمشان که به مهدی افتاد از خوشحالی بال درآوردند، دوره اش کردند و شروع کردند به شعار دادن:
فرمانده آزاده آمادهایم آماده!
هرکسی هم که دستش به مهدی میرسید
امان نمیداد شروع میکرد به بوسیدن
مخمصه ای بود برای خودش
خلاصه به هر سختی ای که بود
از چنگ بچه هایِ بسیجی خلاص شد
اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد
با چشمانی پر از اشک به خودش نهیب میزد:
مهدی..!
خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن تو هیچی نیستی
تو خاک پایِ این بسیجی هایی...
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
اللهم وَا منُن عَلَیَّ بِکُلِّ ما یُصلِحُنی فی دُنیایَ واخِرَتی
خدای من!!
هر آنچه در دنیا وآخرتم باعث اصلاحم شود به من عنایت کن...
#صحیفه_سجادیه
قدیمیامون یه عادت قشنگ داشتن که خوبه ما جوونا هم این عادت زیبارو داشته باشیم!
مثلا مامان بزرگامون کله سحر پا میشدن برای بابابزرگامون چایی میذاشتن!
صبحونه اماده میکردن!
لباساشو آماده میکردن!
بعد خودشونم مینشستن کنارش و باهم صبحونه میخوردن،
بعدشم که اقا جونمون میرفت بیرون و مامان بزرگمونم به باقی کاراشون میرسیدن!
اونا بلد نبودن یا شایدم خجالت میکشیدن مدام قربون صدقه هم برن!
ولی با رفتارشون به همدیگه نشون میدادن که وجودشون برا همدیگه محترمه
حس میکنم بیشتر کم کاری از جانب خانوماس...
اگر خودشونو مقید کنن به این مسئله که:
حتما باید من صبح پاشم و صبحونه اماده کنم و کنار مرد خونه بشینم و صبحونه بخورم و لباساشو براش اتو کنم و اخر سر بدرقه اش کنم
و...
وقتی سر ظهره و میدونم الان اونی که پشت دره مرد خونه اس، خودمو مقید کنم که حتما من باید در رو براش باز کنم و بهش خسته نباشید بگم و یه لبخند مهمونش کنم...
خیلی وضعیت روابط بهبود پیدا میکرد...
خانوم فاطمه زهرا همیشه خودش در رو برا مولا باز میکرد...
به همین خاطرم مولا میگفتن من چهره فاطمه رو که میبینم تمام غمها و مشکلاتم یادم میره!
حاج اقا پناهیان قشنگ میگن!
تو چیکار داری که اون لیاقتشو داره یا نه!
تو اینطوری با شوهرت رفتار کن بعد ببین خدا برات چطور جبران میکنه!!
اونوقت خدا خیلی چیزایی رو که لیاقتش رو نداشتی بهت میده!!
به خدا بگو:
خدایا من به لیاقتش نگاه نکردم! تو هم به لیاقت من نگاه نکن!
خدام بهت میگه: آفرین عزیزم..!
منم همین کارو با خودت میکنم!