🔴فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود
🔸شهید ابراهیمی میگفت باید مردم معترض بیگناه را از این صف جدا کرد. بدون سلاح، تأکید میکنم بدون سلاح بین جمع رفت. همین که میخواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصرهاش میکنند. یک نفر تیر به پهلویش میزند. بعد چاقو به قلبش میزنند، وقتی خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را توی سرش فرو میکند.
🔸آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار میکرد. فرماندهای که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی میکرد.
🔸زندگی سادهای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست گوشت و استخوان حس میکرد. اصلا آن روز بهخاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانهترین شکل او را به شهادت رساندند. میترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آن ها لو بروند...
🌷یاد شهدا با ذکر #صلوات 😭🌷🍃
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
#عاشقانه_شهدا
❣زمانی ڪه محمد براے خواستگارے به منزل ما آمد،🏠 مهم ترین موضوعے ڪه روے آن تأڪید ویژه اے داشت
👌رعایت حجاب و عفاف فاطمے بود
🍃 به من گفتند که اصلے ترین معیار ازدواج برایشان زندگی در کنار کسی است که به حجاب پایبند بوده و اولویت نخست آن باشد..❤️
#همسر_شهید_مدافع_حرم_محمد_زهره_وند
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
enghelabi.mp3
5.51M
▫️نگاه من به کربلاست...
▫️مرید عباسم هنوز....
▫️یه لحظه کوتاه نمیام...
▫️رو #فتنه حساسم هنوز....
🎤سیدرضانریمانی
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
10.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️وقتی محاسبه نفس نداشته باشی
از مقام شهادت به مقام مفسد فی الارض میرسی...
💥حتما ببینید....
🎤 علی اکبر رائفی پور
#محاسبه_اعمال
#مبارزه_بانفس
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
Panahian-Clip-KholaseHameKhpbiha.mp3
1.71M
@salambarebrahimm
خلاصه همۀ خوبیها
#حجت_الاسلام_پناهیان
🔴فرمانده، بدون سلاح رفته بود صدای معترضان را بشنود
🔸شهید ابراهیمی میگفت باید مردم معترض بیگناه را از این صف جدا کرد. بدون سلاح، تأکید میکنم بدون سلاح بین جمع رفت. همین که میخواست با مردم هم صحبت شود، چند نفر محاصرهاش میکنند. یک نفر تیر به پهلویش میزند. بعد چاقو به قلبش میزنند، وقتی خونین روی زمین میافتد و بیحال میشود یک نفر چاقو را توی سرش فرو میکند.
🔸آقا مرتضی فرمانده بود اما همیشه به پاسدار بودنش افتخار میکرد. فرماندهای که سربازِ سربازهایش بود. خودش جنوب شهری بود، شهریار زندگی میکرد.
🔸زندگی سادهای داشت، تغییرات قیمت و تورم را با پوست گوشت و استخوان حس میکرد. اصلا آن روز بهخاطر همین، نامردها مجال حرف زدن به او ندادند و به وحشیانهترین شکل او را به شهادت رساندند. میترسیدند حرفش باعث شود معترضان صف خود را جدا کنند و آن ها لو بروند، تنها بمانند .
یاد شهدا با ذکر #صلوات
میگفت: سر پُست تنها بود. ساعت مثلاً ۲ تا ۴ صبح وقت نگهبانی سر خاکریز. رفتم پست رو ازش تحویل بگیرم، دیدم تیر خورده به پیشونیش افتاده کف سنگر. خیلی دلم سوخت. تنها بود شهید شد. کسی بالا سرش نبود سرش رو تو بغل بگیره. از غصه بیرون نمیرفتم از فکرش. شب خوابش رو دیدم. گفتم: خیلی ناراحت بودم تنهایی شهید شدی. گفت: «بهت بگم تیر که خوردم قبل از اینکه بخورم کف سنگر افتادم تو دامن امام حسین(ع)».
خوبه؟!
به خدا نرید با موتور تصادف کنیدها. اینکه میگم دعا کنید نمیرید برا اینه. اینکه میگم حیفه آدم، بچه هیأتی، اقتدا به ارباش نکنه برا اینه.
چه خاطرهای برات بگم؟ اصلاً ما از شهدا چی میخوایم؟ میخوایم اونها به ما یاد بدن که میشه غیر معصوم باشی ولی تو بغل معصوم جون بدی! این خوشگله دیگه. هیأت باید تهش این در بیاد. ولی اونها خیلی مراقبت میکردن بچهها...
(به نقل از همرزم و دوست شهید)
#شهید_محسن_حججی
« بعضی وقتا دل کندن از چیزای خوب،
باعث میشه چیزای بهتری بدست بیاری »
#شبتون_شهدایی