eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
دلم بدجور هوای شهادت دارد می خواهم شهید شوم ! ولی !! می ترسم با شهادتم آبروی شهدا را هم ببرم ! درست اهل شهادت نیستم...! فقط عاشق شهادتم... اما...! آرزو که عیب نیست ... هست ؟! مرادریاب... ای شهید... شهید #ابراهیم_هادی
اهدنا الصراط المستقیم اینجاست...
یادمان بماند خیل عظیم شهدا بدون اینکه ما را ببینند و بشناسند برای ما رنجها کشیدند...
❤️در آغوش هم ... روزگاری من در آغوش تو بودم و روزی تو در آغوش من ... زین پس آغوش من می ماند و قاب عکس های تو ... 🌸تصویری از دختر شهید مدافع حرم #سعید_انصاری #هدیه‌_به‌_روح_‌شهدا‌_صلوات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تصاویری تکان‌دهنده از لحظه مجروحیت شهید مدافع حرم حامد جوانی ، شهیدی که نحوه شهادتش را نقاشی کرد
4_5778144091720123538.mp3
2.69M
@salambarebrahimm 🎤با نوای حاج 🔸دنیا بدون تو تاریک تاریکه... قشنگه گوش کنید
8.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 نکنه شهید بشم! خاطره جالب رزمندگانی که نمی‌خواستند شهید شوند ولی جبهه را ترک نمی‌کردند استاد پناهیان
باران شدیدی در تهران باریده بود. خیابان ۱۷ شهریور را آب گرفته بود. چند پیرمرد می‌خواستند به سمت دیگر خیابان بروند مانده بودند چه کنند. همان موقع ابراهیـم از راه رسید، پاچه‌ی شلوار را بالا زد با کول کردن پیرمردها، آن‌ها را به طرف دیگر خیابان برد. ابراهیم از این کارها زیاد انجام می‌داد. هدفی هم جز شکستن نفس خودش نداشت! مخصوصا زمانی که خیلی بین بچه ها مطرح بود! 🌷شهید ابراهیم هادی🌷
صحنه ای از اعزام به جبهه ها، تیر ماه ۱۳۶۰ عجب صحنه و حماسه هایی خلق شدن برای اقتدار ایران عزیز تا حتی یک وجب از خاکمون بدست نا اهلان نیوفته
#شهـید_آوینی : زندہ ترین روزهای زندگی یک مرد آن روزهایی است که در مبارزہ می‌گذراند #قاسم_سپاه_قدس #ذوالفقار_سیـد_علی
ما نمی دانستیم بانو جان که حرمت ... #پایگاه_تجمع ... یاران آخرالزمانی امام زمان (عج) خواهد شد...🌹 #سلامتی_امام_زمان_عج #شادی_ائمه_ع #شادی_شهدا #سلامتی_مدافعین #صلوات
! 🌷عملیات کربلای ١٠ بعد از عملیات کربلای ٨ بود که در کردستان عراق انجام گرفت، من در گردان صاحب‌ الزمان (عج) بودم، ما جایگزین نیروهای گردان مسلم شده بودیم، بیشتر ما را آورده بودند تا به پاتک‌ های دشمن پاسخ بدهیم. 🌷در طول ٩ روزی که در آنجا بودیم تعدادی طلبه و روحانی را دیدم که برای تبلیغ آمده بودند ولی وقتی دیدند ما نیرو کم داریم، لباس رزم به تن کردند و در کنار بقیه نیروها جنگیدند. تو دلم می‌ گفتم: پشت جبهه به روحانیت چه می‌ گویند؟! و من اینجا چه می‌ بینم! دلم برای مظلومیت آنها سوخت. 🌷یکی از ابتکاراتی که در آنجا ما انجام دادیم، این بود که با سکه دو تومانی برای خود سنگر کندیم، وقتی دیدیم از بیل و بیلچه خبری نیست، بیکار ننشستیم و با سکه ‌های یک تومانی و دو تومانی برای خود سنگر کندیم، چون قله ‌ای که روی آن مستقر بودیم سنگی بود، چند ساعت طول می‌ کشید تا دور یک سنگ را از خاک خالی کنیم. 🌷....بعد با گرفتن سنگ، حفره‌ ای در زمین ایجاد می‌ کردیم، نمی ‌دانم از بد شانسى و یا خوش‌ شانسی ما بود که محل استقرارمان بیشتر به کمین می‌ ماند تا خط مقدم؛ برای همین مواظب بودیم تا دشمن پی به سنگرسازی‌ مان نبرد. راوی: رزمنده دلاور یوسف حسین ‌نژاد