eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
هر کی آرزو داشته باشه خیلی خدمت کنه شهید میشه...! یه گوشه دلت پا بده؛ شهدا بغلت کردند...! ما به چشم دیدیم اینا رو از این شهدا مدد بگیرید مدد گرفتن از شهدا رسمه دست بذار رو خاک قبر شهید بگو: ! به حق این شهید یه نگاه به ما بکن...!
rasoli-haftegi940314-monajat_020617032344.mp3
5.68M
@salambarebrahimm حاج مهدی رسولی 💠مناجات با خدا حال و احوال گرفتار تماشا دارد...
انا لله و انا الیه راجعون 🔹بدینوسیله شهادت تعدادی از نیروهای ارتش جمهوری اسلامی ایران را تسلیت عرض میکنیم.
هدایت شده از ✍ نظرات شما...
Mohammad motamedi - Jaan Iran (128)_110520060242.mp3
3.02M
@BASIRAT_A جان ایران جانان ایران جان ایران جانان ایران مناسبت شهادت جمعی از پرسنل ارتش🖤
جزو اولین افرادی بود که با در پدافند، بغداد ــ سامرا مشارکت داشت. نبوغ و مجاهدت‌های او به‌گونه‌ای بود که فرماندهان به او لقب زمان را دادند. او صدها نفر همچون را زیر دست خود پرورش داد تا تکفیری‌ها نتوانند حتی به بخشی از خواسته‌های خود در منطقه برسند. بارها را دریافت نکرد به‌شدت روی بیت‌المال و حقوقی که می‌گرفت حساس بود؛ گاهی هم از جیب خرج می‌کرد و آن را وظیفه ی خود می دانست. هیچ‌وقت نشنیدیم کسی را کند؛ حتی دوست نداشت اطرافیانش پشت سر کسی صحبت کنند. اگر کسی جلوی او از کسی بد می‌گفت با خنده و شوخی بحث را عوض می‌کرد. حتی دوست نداشت پشت سر کسانی که در حقش ظلم کرده بودند هم بدگویی شود. تیر و ترکش‌ها علاقه خاصی به مرتضی داشتند. هر بار که می‌آمد ترکشی جدید در بدنش جا خوش کرده بود، جای سالم در بدنش نمانده بود، چیزی هم به بقیه نمی‌گفت؛ هر چه می‌گفتیم برای جانبازیت اقدام کن، توجهی نمی‌کرد. دانشجویان نخبه کشور را در طرح عملیات به کار می‌گرفت ودر امور نظامی استفاده می کرد، که نتیجه خوبی حاصل شد. می‌گفت: «باید به این جوان‌ها میدان بدهیم تا خودشان را نشان بدهند.» در جاهایی که به فکر جدید نیاز بود، سراغ جوان‌های نخبه کشور می‌آمد. می‌گفت: «کل چیزی که من نیاز دارم فکر این جوان‌هاست». شادی روحش
هدایت شده از کانال کمیل
جزء هفدهم(@Iran_Iran).mp3
3.8M
@salambarebrahimm 💠جزء هفدهم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
طنز ✨عملیات روانی با کله پاچه✨ مرتب می گفت: من نمی دونم، باید هر طور شده کله پاچه پیدا کنی! گفتم: آخه آقا شاهرخ تو این آبادان محاصره شده غذاهم درست پیدا نمی شه چه برسه به کله پاچه!؟ بالاخره با کمک یکی از آشپزها کله پاچه فراهم شد. گذاشتم داخل یک قابلمه، بعد هم بردم مقرّ شاهرخ ونیروهاش. فکر کردم قصد خوشگذرانی وخوردن کله پاچه دارند. اما شاهرخ رفت سراغ چهار اسیری ڪه صبح همان روز گرفته بودند. آنها را آورد و روی زمین نشاند. یکی از بچه های عرب را هم برای ترجمه آورد. بعد شروع به صحبت کرد: خبر دارید دیروز فرمانده یکی از گروهان های شما اسیر شد. اسرای عراقی با علامت سر تائید کردند. بعد ادامه داد: شما متجاوزید. شما به ایران حمله کردید. ما هر اسیری را بگیریم می کُشیم ومی خوریم!! مترجم هم خیلی تعجب کرده بود. اما سریع ترجمه می کرد. هر چهار اسیر عراقی ترسیده بودند و گریه می کردند. من و چند نفر دیگر از دور نگاه می کردیم و می خندیدیم. شاهرخ بلافاصله به سمت قابلمه کله پاچه رفت. بعد هم زبان کله را درآورد. جلوی اسرا آمد وگفت: فکر می کنید شوخی می کنم؟! این چیه!؟ جلوی صورت هر چهارنفرشان گرفت. ترس سربازان عراقی بیشتر شده بود. مرتب ناله می کردند. شاهرخ ادامه داد: این زبان فرمانده شماست!! زبان،می فهمید؛زبان!! زبان خودش را هم بیرون آورد و نشانشان داد. بعد بدون مقدمه گفت: شما باید بخوریدش! من و بچه های دیگه مرده بودیم ازخنده ،برای همین رفتیم پشت سنگر. شاهرخ می خواست به زور زبان را به خورد آنها بدهد. وقتی حسابی ترسیدند خودش آن را خورد! بعد رفته بود سراغ چشم کله وحسابی آنها را ترسانده بود. ساعتی بعد درکمال تعجب هر چهار اسیر عراقی را آزاد کرد. البته یکی از آنهاکه افسر بعثی بود را بیشتر اذیت کرد.بعد هم بقیه کله پاچه را داغ کردند و با رفقا تا آخرش را خوردند. آخر شب دیدم تنها درگوشه ای نشسته. رفتم وکنارش نشستم. بعد پرسیدم : آقا شاهرخ یک سوال دارم؛ این کله پاچه، ترسوندن عراقی ها،آزاد کردنشون!؟ برای چی این کارها رو کردی؟! شاهرخ خنده تلخی کرد. بعد از چند لحظه سڪوت گفت: ببین یک ماه ونیم از جنگ گذشته، دشمن هم ازما نمی ترسه، می دونه ما قدرت نظامی نداریم. نیروی نفوذی دشمن هم خیلی زیاده. چند روز پیش اسرای عراقی را فرستادیم عقب، جالب این بود که نیروهای نفوذی دشمن اسرا رو ازما تحویل گرفتند. بعدهم اونها رو آزاد کردند. ما باید یه ترسی تو دل نیروهای دشمن می انداختیم. اونها نباید جرات حمله پیدا کنند. مطمئن باش قضیه کله پاچه خیلی سریع بین نیروهای دشمن پخش می شه!
خدایا توان بده برای تمامِ ادعاهایی که راحت بر جاری میکنم اما ظرفیت اجرای آن را ندارد!
همیشه توی عبادت متوجه‌ باش عاشق می خواد نه مشتریِ بهشت...
نیایش با خدا رمضان به پیچ نهایی‌اش نزدیک می‌شود و لحظه‌های قدر از راه می‌رسند شب‌ های قدر فرصت میوه چینی‌اند! و ما برداشت می‌کنیم همه ی آنچه را که یکسال در زمین قلبمان، کاشته‌ايم! عمر یکساله ام را که برانداز می‌کنم هیچ نقطه روشنی برای دریافت کرامتت نمی‌بینم اما مهربانی یکساله ی تو را که مرور می‌کنم دلم به لیله القدر این رمضان نیز قرص می‌شود سالهاست که رسم میان من و تو همین بوده است من یکسال را خراب کرده‌ام! و تو سال بعد را به نیکوترین تقدیر نوشته‌ای! چه رازی است میان تو و اسم رحمانت که از هر چه بگذری مِهر پاشیدن بر بندگانت را رها نمی‌کنی؟ سیاه دل تر از همیشه و شکسته تر از هر سال چشم به راه لیلةالقدرت نشسته‌ام اما یقین دارم که سهم عظیمی از عشق را برایم کنار گذشته‌ای من بی تو تمام می‌شوم دلبرم دفتر تقدیرم را از هر چه خالی می‌کنی خیالی نیست اما تقدیر مرا از لمس وجودت خالی مکن من...بدون تو.... یعنی تمام تو تنها ثروت قابل شمارش منی و من به انتظار سهم بیشتری از تو گوشه سفره رمضانت را رها نکرده‌ام رحمان، مگر جز مهر، می‌داند؟ لیله القدر مرا به طوفانی از مِهرت تکان بده یا رحمانُ....یا رحمانُ... یا رحمان 🌙شبتون منور به نورالهی
3-Hajmahdirasuli-Monajat95_310517025927.mp3
5.43M
@salambarebrahimm حاج مهدی رسولی مناجات با خدا جای خلوت کردن و بیتوته جَلوَت می کنم...
هدایت شده از کانال کمیل
جزء هجدهم(@Iran_Iran).mp3
4.16M
@salambarebrahimm 💠جزء هجدهم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد