eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
احساس میکنم که گم شده ام... شهدا میشود مرا تفحصم کنید گم شده ام...درکجا نمیدانم... بیش از همه در خودم.. شما را به آن سربندهایتان تفحصم کنید... آخر که چه؟ مگر نه این است که از خاک آمدم و به خاک میروم؟ پس چه بهتر که خاکی بروم دیگر تحمل ندارم قلبم پر از حب دنیاست چشمانم که هنوز گریان است دستانم هنوز به سوی شماست پاهایم هنوز در راهتان است گوشهایم هنوز نوایتان را میشنود پس تا دیر نشده به داد این تن برسید شهدا تفحصم کنید شما را به سر بندهایتان قسم تفحصم کنید...
شفاعت شهدا شامل حال همگی مون بچه ها
10-Hajmahdirasuli-Monajat94_040617005514.mp3
3.68M
@salambarebrahimm حاج مهدی رسولی 🔹مناجات با خدا 🔸 من بودمو ناشکری بسیار تا حالا...
کانال کمیل
#شرکت_کننده_شماره4⃣2⃣ در روضه گریستن نعمت بود... کوبیدن بر سینه ته لذت بود...😔 حالا که قرنطینه شدم
⃣2⃣ رفت تا دامنش از گرد زمین پاک بماند آسمانی تر از آن بود که در خاک بماند... 👤کاربرمحترم ؛ مهلا
هدایت شده از همسفرتاخدا
4_5863929487862794564.mp3
3.58M
هوای این روزای من هوای مشهدِ...😔 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
تہ صف بودم، به من آب نرسید. بغل دستیم لیوان آبش را داد دستم. گفت من زیاد تشنہ‌‌ام نیست. نصفش را تو بخور. فرداش شوخے شوخے به بچه‌ها گفتم از فلانی یاد بگیرید، دیروز نصف آب لیوانش را به من داد. یکے گفت: لیوان‌ها همه‌اش نصفہ بود...♥:) ❤️ 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
خدایا! دور دار از ما غرورِ بی گناهی را ...
وَإِمَّا يَنْزَغَنَّکَ مِنَ الشَّيْطَانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ وقتی که اذیت شدی از وسوسه هایِ به خودم پناه ببر ؛ صدا کن ... + نمیخواهم اختیاری را که بخواهد مرا از تو جدا کند !
❤️پدر دلسوز 🕊شهید منصور ستاری 🔸️حدود ساعت ۸ شب بود که تیمسار با لباس شخصی به منزل ما آمدند.ابتدا ایشان را نشناختم .جلو در ایستادند و از اوضاع و احوالمان پرسیدند .سپس گفتند : _اجازه میدهید داخل شوم !" گفتم: _ببخشید می شود کارت شناسایی شما را ببینم؟" چون واقعا ایشان را نشناختم.پس از اینکه دیدم در کارت نوشته شده منصور ستاری. از کار خودم خجالت کشیدم و معذرت خواهی کردم .ایشان گفتند : _اتفاقا شما کار درستی کردید. 🔸️وارد خانه که شدند ،مقداری قدم زدندو همه ی زندگی مارا ورانداز کردند .فصل تابستان بود و هوا بسیار گرم .ما در منزل کولر نداشتیم و تیمسار متوجه این موضوع شدند .با مقداری میوه از ایشان پذیرایی کردم .کمی نشستند و از پسر بزرگم درباره درس و مدرسه اش پرسیدند .سپس دختر کوچکم را نوازش کردند . 🔸موقع رفتن تاکید کردند ،هر مشکلی داشتید حتما به دفترم زنگ بزنید و پیغام بگذارید .فردای آن روز از دفتر ایشان به من اطلاع دادند که وامی برایم در نظر گرفته اند .به قسمت وام مراجعه کردم.مبلغ پنجاه هزار تومان وام بلاعوض به من پرداخت کردند .متوجه شدم تیمسار خواسته اند من با این پول کولر تهیه کنم . 🔸️بچه های من کم و بیش می دانستند امکاناتی که دارند از طریق تیمسار تامین می شود ،لذا دلبستگی خاصی به ایشان پیدا کرده بودند . پس از شهادت تیمسار آن ها دل شکسته و آزرده خاطر شدند .بخصوص پسر بزرگم که مدتها گوشه گیر شده بود.😔 🔸من و فرزندانم همیشه از ایشان به عنوان یک پدر دلسوز یاد می کنیم و برای روح بزرگش فاتحه می خوانیم 🌹 📚پاکبازعرصه عشق ، ص198 ،199 💐 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
گاهی نه آشنا درد را می فهمد.!!! نه حتی صمیمی ترین دوست.!!! گاهی باید تنهایی درد را فهمید.!!! تنهایی خلوت ڪرد.!!! تنهایی ، آرام شد.!!! و ‌تنها می داند.!!! چه می گذرد در دلت... 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
🍃انتقاد ، پیشنهاد ، دلنوشته و #دوبیتی احساسی و مفهومی برای اون بزرگی که دلت هواش رو کرده ❤️ میتونه
🌷باتشکر از همه عزیزان که همراهی و همکاری کردن 🍃ان شاءالله با توجه به موارد ذکر شده ، به دونفر از بزرگوارانی که تو قرعه کشی مشخص شدن ، کارت شارژ 5 تومنی و به یک نفر که توسط خادم کانال به عنوان محتوای منتخب این دوره از مسابقات فرهنگی کانال کمیل مشخص شد ، کارت شارژ 10 تومنی به رسم یادبود تقدیم حضورشون میشه 🌷 ان شاءالله همه همسنگران عزیز ، همیشه موفق باشید و ثابت قدم در راه شهدا ❤️ ...
سالن عروسی ما؛ سلف سرویس دانشگاه بود. وقتی که سر کلاس درس این را برای بچه‌ها تعریف می‌کنم، می‌بینم که بچه‌ها اصلاً در مخیله‌شان نمی‌گنجد. وقتی که ازدواج کردیم به خوابگاه دانشجویی رفتیم. دکتر گفت می‌خواهی خانه بگیرم؟ گفتم نه؛ خوابگاه خوب است. با لباس عروس از پله‌های خوابگاه بالا رفتم. یک سوئیت کوچک متأهلی داشتیم. آقای دکتر صالحی استاد ما بود. ایشان با خانمشان، آقای دکتر غفرانی هم با خانمشان، مهمان ما بودند. یک سفره کوچک انداختیم. دو تا پتو و دو تا پشتی داشتیم. با افتخار از این دو استاد بزرگوار در همان خانه کوچک خوابگاهی پذیرایی کردیم. بعد هم دوتایی نشستیم راجع به مسائل هسته‌ای صحبت کردیم. - - - - در آن سوئیت یک صندلی نداشتیم که پشت میز کامپیوتر بنشینیم. کامپیوتر را روی میز کوچکی که قدیم‌ها زیر چرخ خیاطی می‌گذاشتند، گذاشته بودیم. پسر دکتر عباسی قرار بود به خانه ما بیاید. دکتر به او گفته بود اگر میایی، یک صندلی هم برای خودت بیاور. من فقط یک دانه صندلی دارم
Part05_کتاب سه دقیقه در قیامت.mp3
20.35M
📚کتاب صوتی "تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم" قسمت5⃣ 👉 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🍃 «شهید هادی الگویی برای همه ملت ها»🍃 🧕 «خانم نازلی مارگاریان» ۲۵ ساله و دارای مدرک لیسانس روابط بین الملل اهل کشور ارمنستان می‌گوید: 💖«، چون در عملش داشت.» 📘 در فضای مجازی از کاربر‌های ایرانی خواهش کردم به من کتاب زندگینامه شهدا را معرفی کنند. یک کاربر، کتاب سلام بر ابراهیم را به من معرفی کرد. بعد تصمیم گرفتم فارسی خوانی ام را روان کنم. 🌸زمانی که برای زیارت امام رضا (ع) به مشهد رفتم. کتاب سلام بر ابراهیم را از کتابفروشی تهیه کردم و آن قدر این کتاب جذاب بود که در یک روز کتاب سلام بر ابراهیم ۱ را خواندم و فردایش سلام بر ابراهیم ۲ را خریدم. و آقا ابراهیم شد دوست شهید من. ❇به نظر من آقا ابـراهیم یک واقعی بود. خیلی‌ها را با عملش به راه می‌آورد. حتی با دشمنانش با مهربانی برخورد می‌کرد. این عمل گرایی و اخلاصی که شهید هادی داشت، برایم جذاب بود. فقط حرف نمی‌زد. دم از مسلمانی نمی‌زد بلکه با عملش ثابت می‌کرد که یک مؤمن و معتقد است. 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
هدایت شده از کانال کمیل
جزء بیست و هفتم (@Iran_Iran).mp3
4.02M
@salambarebrahimm 💠جزء بیست و هفتم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
؟ از بیت امام تا لشگر ویژه شهدا؛ در سن۲۱ سالگی فرمانده لشگر ویژه شهدا فرمانده ای که گروهک های ضد انقلاب برای زنده و مرده‌ی او جایزه تعیین کردند... که در سن ۲۵ سالگی به رسید! شهادت دو برادر در یک روز؛ در سن ۲۱ سالگی مسئول واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران در دزفول و سوسنگرد و چندی بعد به فرماندهی لشگر علی ابن ابیطالب رسید. و در سن ۲۵ سالگی در کنار برادرش مجید به رسید! . فرمانده ای با دست قطع شده؛ از گردان حبیب بن مظاهر تا فرماندهی تیپ ۱۰ سیدالشهدا در عملیات والفجر دو با وجود شدت زخم خود را به سنگر دشمن رساند و با سیم ارتباطی آن‌ها با عقبه‌شان را قطع کرد. و در نهایت در ۲۸ سالگی به رسید! چشم بینا و مغز متفکر دفاع مقدس؛ موسس واحد اطلاعات و عملیات سپاه پاسداران فرمانده قرارگاه در عملیات های فتح المبین،بیت المقدس،رمضان و در نهایت در سن ۲۷ سالگی به رسید! سردار خیبر،ابراهیمِ قربانگاهِ جزیره‌ی مجنون؛ فرمانده ۲۷ ساله لشگر۲۷ محمد رسول الله؛ که با فرق شکافته همانند مولایش... در سن ۲۸ سالگی به رسید! فرمانده سپاه و حماسه ساز هویزه؛ در سال ۵۸ نمایشگاه پیش بینی جنگ در اهواز بر پا نمود! در سال ۵۹ کلاسهای قرآن و نهج البلاغه و تاریخ اسلام در سپاه پاسداران برگزار کرد. و در سال ۱۶ دی ماه ۵۹ در سن ۲۲ سالگی به رسید! دیده بان ولایت و انقلاب؛ در بزرگی او همین بس که می گوید: من این است که حرف‌هایم را زودتر از زمان خودم گفتم... که در سن ۲۷ سالگی به رسید! آنگاه که انسان می تواند خود را بسوزاند و از این سوختن، نور مشعل نسل هایی گردد در تاریکی دنیا‌.... ما در مانده ایم! درگیر هزاران تعلقات پوچ و بی ارزش... و بازیچه ی زمان و مکان و هوس.... از خود عبور کنیم... ؟! اللهم عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ به خون شهیدان و یاران قسم 🕊به جانبازی سربداران قسم 🍃به راه حسین، جان فدا می کنیم ❤️به سید علی اقتدا می کنیم ✌️ ❤️ 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
🍃 🌷 🍃در دوران دانشجویی ام (سال 1393) بود که به خاطر یک سری مسائل و مشکلات حدود یک ماه بی نماز شده بودم. خودم خیلی دوست داشتم بخوانم و دوستان هم تذکر می دادند ولی بی فایده بود. 🍃هرکس که اینجور مسائل را رعایت نکند بی شک برای او گرفتاری های مختلف به وجود می آید. 🍃برای من علاوه بر ناآرامی و بی حوصلگی، مشکل مالی سختی پیش آمد که هیچ راهی به ذهنم نمی رسید حتی خانواده و دوستان را هم فراموش کرده بودم. 🍃در همان ایام برای حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها در نماز خانه دانشگاه مراسمی گذاشته بودند سعادتی نصیبم شد من هم شرکت کردم. در آن مراسم هیچ دعایی نتونستم برای حل مشکلم بکنم فقط در بین روضه ها اسم مادر پهلو شکسته حضرت زهرا(س) را صدا می زدم. 🍃من خیلی علاقه به خواندن کتاب دارم و در کنار کتاب های درسی، کتاب های دیگر هم مطالعه می کردم. 🍃تقریبا هر ماه قسمت امور فرهنگی و بسیج دانشگاه بین دانشجوها مسابقه کتابخوانی که اغلب جایزه اش نقدی بود می گذاشتند. 🍃تقریبا همان هفته ای که در مراسم حضرت زهرا(س) شرکت کرده بودم وقتی از حیاط دانشگاه به سر کلاس درس می رفتم نگاهم خیلی اتفاقی به پوستر مسابقه کتابخوانی کتاب سلام بر ابراهیم و عکس شهید جاویدالاثر افتاد. ایستادم و چند دقیقه نگاه عکس ایشان که انگار با نگاهش با من حرف میزد کردم و بعد سر کلاس رفتم. 🍃بعد از کلاس وقتی از حیاط دانشگاه به بیرون دانشگاه می رفتم مسئول پخش کتاب من را صدا کرد و در حالی که کتاب سلام بر ابراهیم را به سمت من دراز کرده بود گفت: چون قبلا در مسابقات برنده شدی این کتاب هدیه برای شما باشد مسابقه فردا هست اگر دوست داشتید و توانستید شرکت کنید. 🍃من هم تشکر کردم، کتاب را گرفتم در کیفم گذاشتم و گفتم: هر وقت توانستم می خوانم ولی احتمالا در مسابقه شرکت نکنم. 🍃همون روز وقتی به منزل رسیدم می خواستم از داخل کیفم چیزی بردارم این کتاب به دستم اومد. با خودم گفتم نگاه کنم ببینم درباره چی هست.. 🍃همین که کتاب را باز کردم قسمتی از کتاب که مربوط به نماز اول وقت هست آمد. همین جوری سر کنجکاوی خواندم عالی بود. موقع اذان بود من هم وضو گرفتم و نماز خواندم. 🍃بعد از نماز و استراحت مشغول به خواندن کتاب سلام بر ابراهیم شدم. خیلی خیلی جذاب بود با اینکه مطالب زیاد بود اصلا احساس خستگی نمی کردم. در کمتر از نصف روز درس های فردا و هم کتاب سلام بر ابراهیم را خواندم. در مسابقه شرکت کردم و مشکلم حل شد. 🍃از دوران آشنایی با شهید جاویدالاثر تا به الان خیلی عنایت های دیگر از ایشان دیدم و هر روز می بینم. 🍃در واقع این شهید بزرگوار هدیه ای از طرف خدا به واسطه خانم حضرت فاطمه زهرا(س) برای من هستند. من برای همیشه مدیون خانم حضرت زهرا(س) و شهید جاویدالاثر هستم. 🍃از ته دلم میگم گذر از حاجت روایی و دستگیری شهید جاویدالاثر همین که قسمت شد منم با ایشان آشنا شدم کلی سعادت و افتخار برای خودم میدانم و خدا را شکر می کنم. 🍃همین آشنایی عین حاجت روایی هست چون واقعا الگوی عالی هستند و مثل یک استاد درس درست زندگی کردن می دهند. 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃