💚 حکایت پطروس و شهدای ما
سلام علیکم :
🍂 یادتون هست کلاس چهارم٬ توی کتاب فارسی یک پسر هلندی بود که انگشتش رو گذاشته بود توی سوراخ سد تا سد خراب نشه!!
قهرمانی که با اسم و خا طره اش بزرگ شدیم!!
"پطروس"
توی کتاب، عکسی از پطروس نبود و هیچ وقت تصویرش را ندیدیم...!!
همین باعث شد که هر کدام از ما یک جوری تصورش کنیم و برای سالها توی ذهنمان ماندگار شود!!
پطرس ذهن ما خسته بود٬ تشنه و رنگ پریده، انگشتش کرخت شده بود و...!!
سالها بعد فهمیدیم که اسم واقعی پطروس٬ هانس بوده است!!
تازه هانس هم یک شخصیت تخیلی بوده که یک نویسنده آمریکایی به نام "مری میپ داچ" آن را نوشته بود!!
بعدها، هلندیها از این قهرمان خیالی که خودشان هم نمیشناختنش، یک مجسمه ساختند!!
خود هلندیها خبر نداشتند که ما نسل در نسل با خاطره پطروس بزرگ شدیم!!
شاید آن وقتها اگر میفهمیدیم که پطروسی در کار نبوده، ناراحت میشدیم!!
🌹اما توی همان روزها٬ سرزمین ما پر از "قهرمان" بود!!
قهرمان هایی که هم اسم هاشون واقعی بود و هم داستان هاشون!!
شهید ابراهیم هادی:
جوانی که با لب تشنه و تا آخرین نفس توی کانال کمیل ماند و برای همیشه ستاره آنجا شد؛ کسی که پوست و گوشتش، بخشی از خاک کانال کمیل شد!!!
شهید حسین فهمیده:
نوجوان سیزده ساله ای که با نارنجک، زیر تانک رفت و تکه تکه شد!!!
شهید حاج محمدابراهیم همت:
سرداری که سرش را خمپاره برد...!!!
شهیدان علی، مهدی و حمید باکری:
سه برادر شهیدی که جنازه هیچکدامشان برنگشت!!!
شهیدان مهدی و مجید زین الدین:
دو برادر شهیدی که در یک زمان به شهادت رسیدند!!!
شهید حسن باقری:
کسی که صدام برای سرش جایزه گذاشت!!!
شهید مصطفی چمران:
دکترای فیزیک پلاسما از دانشگاه برکلی آمریکا، بی ادعا آمد و لباس خاکی پوشید تا اینکه در جبهه دهلاویه به شهادت رسید!!!
و.......
کاشکی زمان بچگیمان لااقل همراه با داستانهای تخیلی، داستانهای واقعی خودمان را هم یادمان میدادند!!
ما که خودمان قهرمان داشتیم!!!
یه روزی یه لره...
یه روزی یه ترکه...
یه روزی یه عربه...
یه روزی یه قزوینیه...
یه روزی یه آبادانیه...
یه روزی یه اصفهانیه...
یه روزی یه شمالیه...
یه روزی یه شیرازیه...
مثل مرد جلو دشمن ایستادن تا کسی نگاه چپ به خاک و ناموسمان نکند!!!
لره............. شهید بروجردی بود!
ترکه........... شهید مهدی باکری بود!
عربه........... شهید علی هاشمی بود!
قزوینیه........ شهید عباس بابایی بود!
آبادانیه........ شهید طاهری بود!
اصفهانیه...... شهید ابراهیم همت بود!
شمالیه........ شهید شیرودی بود!
شیرازیه....... شهید عباس دوران بود!
و.....
مردان واقعی اینها و 100 ها مثل اینها بودند!!!
ای کاش، گاهی از این مردان واقعی و بی ادعا هم یادی کنیم...!!!
روحشان شاد و يادشان گرامی باد.
@salambarebrahimm
@salambarebrahimm
❤️آرامش نتیجه سه عبارت است:
✨تجربه دیروز،
✨استفاده امروز،
✨ امید به فردا...
❤️ولی اغلب ما با سه عبارت دیگر زندگی می کنیم:
✨حسرت دیروز،
✨ اتلاف امروز،
✨ترس از فردا.
♥️در حالی که آفریدگار مهربان،
✨گذشته را عفو،
✨امروز را مدد،
✨و فردا را کفایت می کند...
❣ روزتون پر از امید الهی
#زنـدگی_به_ســبک_شهدا 🌸
اول من دیدمش.
با آن کلاه خود روی سرش، و آرپی جی روی شانه اش مثل نیروهایی شده بود که می خواستند بروند جلو. 😳
به فرمانده گردانمان گفتم. صدایش کرد «حاج مهدی!»
برگشت.
گفت«شما کجا می رین؟»
گفت«چه فرقی می کنه؟ فرمانده که همه ش نباید بشینه تو سنگر. منم با این دسته می رم جلو.»
#شهید_مهدی_زین_الدین
#شادی_روح_پاک_شهدا_صلوات
@Salambarebrahimm
‼️حتما لازم نیست شیطان شما را به یک سایت شیطانی و مستهجن وارد کند
برای او همین که نماز اول وقتتان را پشت تلویزیون ، موبایل و... از شما بگیرد ، کافیست!
@salambarebrahimm
@salambarebrahimm
💠گاهی زندگی سخت است و گاهی ما سخت ترش میکنیم . . .
گاهی آرامش داریم، خودمان خرابش میکنیم . .
گاهی خیلی چیزارو داریم اما محو تماشای نداشته هایمان میشویم. . .
گاهی حالمان خوب است اما با نگرانی فردا خرابش میکنیم . . .
گاهی میشود بخشید اما با انتقام ادامه اش میدهیم . . .
گاهی میشود ادامه داد اما با اشتیاق انصراف میدهیم . . .
گاهی باید انصراف داد اما با حماقت ادامه میدهیم . . .
و گاهی . . . گاهی . . . گاهی . . . تمام عمر اشتباه میکنیم و نمیدانیم یا نمیخواهیم بدانیم. . . .
کاش بیشتر مراقب خودمان، تصمیماتمان و گاهی . . . گاهی های زندگیمان باشیم . . .
کاش یادمان نرود که فقط:
یکبارزنده ایم وزندگی میکنیم فقط یکبار🌺