#خاطرات_شهید
گفت: «توی دنیا بعد از شهادت فقط یک آرزو دارم؛ اونم اینکه تیر بخوره به گلوم.» تعجب کردیم. بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر.»
والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد گردنش خورده بود به گلوش. وقتی می بردنش، داشت از گلوش خون می آمد؛ می گفت: آرزویی ندارم مگر شهادت
#شهيد_عبدالحسين_برونسی
#تلنگر
☝️🏻همیشه اونی که باهاش بیشتر خوش میگذره
و بیشتر میخندی
بهترین دوستت نیست❗️
✅ تو انتخاب رفیق صمیمی باید ببینی
کی رابطش با #خدا بهتره
@SALAMbarEbrahimm
💠امام حسین علیه السلام و آرزوی شهید(بسیار زیبا)
ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ...
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم...
📚 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1
کانال کمیل
🌷 #افلاکیان_خاکی🌷 🌹شهید محمود کاوه🌹 ...با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ترک تحصیل نموده و به ع
🌷 #افلاکیان_خاکی🌷
🌹شهید محمود کاوه🌹
...و بدین سان نام کاوه که نوجوانی بیش نیست، بر سر زبانها می افتد و این حتی خودیها را به تعجب و شگفتی وا می دارد.
آزادسازی شهر بوکان و سپس جاده مهم و حیاتی پیرانشهر _ سردشت، از جمله عملیات های گسترده ای است که با فرماندهی و جانفشانی او انجام می گیرد. با شهادت شهیدان کاظمی ، گنجی زاده و بروجردی ، سکان فرماندهی تیپ ویژه شهدا در سال 1362 به او سپرده می شود و در همین سال علاوه بر نبرد با ضد انقلاب، اقدام به انجام عملیاتهای برون مرزی والفجر2، 3 و 4 می نماید و مناطق مهمی از میهن اسلامی را آزاد می سازد.
با حاکم شدن آرامش و امنیت بر کردستان، تمام تلاش خود را معطوف مبارزه با ارتش عراق می نماید و صحنه های غرور آفرین عملیاتهای بدر، قادر، والفجر 9 و کربلای 2 را می آفریند محمود در طول دوران دفاع مقدس بارها و بارها مجروح گردید اما سنگر دفاع از انقلاب را ترک نگفت. آخرین مجروحیت وی در تک حاج عمران و در طی یک نبرد تن به تن با دشمن بعثی بود که منجر به اصابت 12 ترکش نارنجک به سرش گردید. محمود کاوه تنها فرزند ذکور خانواده، در یازدهم شهریور ماه 1365 در سن 25 سالگی هنگامی که به منظور تصرف ارتفاعات مهم 2519، پیشاپیش رزمندگان اسلام در حرکت بود.
در اثر اصابت ترکش خمپاره، به فیض عظیم شهادت نائل آمد و بدینسان قفس تنگ تن را شکست و به آرزوی دیرینه خود که همان شهادت بود، رسید. از این سردار شهید، تنها یک فرزند به نام زهرا به یادگار مانده است.
ادامه دارد...
📚برگرفته از کتاب کاوه معجزه انقلاب
@salambarebrahimm
#قهرمانان_واقعی ❤️
"شیر صحرا" لقب که بود؟
🔸فرمانده ای که صدام شخصا برای سرش جایزه تعیین کرد!
🔹وی با کمک هشت کلاه سبز ایرانی در منطقه دشت عباس چنان بلایی بر سر نیروهای عراقی آورد که رادیو عراق اعلام کرد؛ یک لشکر از نیروهای ایرانی در دشت عباس مستقر شده است!
🔸 در سال 1335 وارد ارتش شد سریعا به نیروهای ویژه پیوست.
🔹 فارغ التحصیل اولین دوره رنجری در ایران بود.
🔸 دوره سخت چتربازی و تکاوری را در کشور اسکاتلند گذراند.
🔹در اسکاتلند در مسابقه نظامی بین تکاوران ارتشهای جهان ، اول شد و قدرت خود و ایران را به رخ کشورهای صاحب نام کشاند.
🔸 وی اولین کسی بود که در دوران دفاع مقدس توانست نیروهای عراقی را به اسارت بگیرد ، او طی نامه ای به صدام حسین وی را به نبرد در دشت عباس فرا خواند ، صدام یک لشکر به فرماندهی ژنرال "عبدالحمید" به منطقه دشت عباس فرستاد ، "عبدالحمید" کسی بود که در اسکاتلند از این ایرانی شکست خورده بود و هفتم شده بود. پس از نبردی نابرابر و طولانی عراقیها شکست خوردند و او شخصا ژنرال عبدالحمید را به اسارت گرفت.
🔹 درسال 1362 به فرماندهی قرارگاه حمزه و سپس فرماندهی لشکر 23 نیروهای ویژه منسوب شد. بخاطر رشادتش در جنگ به او لقب "شیرصحرا" دادند.
🔸 دهان فرماندهان از تعجب باز مانده بود. کارهای او با هیچ قاعده ای جور در نمی آمد و سرهنگ با طرح و فکر خودش آن را به انجام می رساند؛ بدون دادن حتی یک نفر تلفات. یکی از افسران جلو آمد و با حالتی ناباورانه که عمق حیرت و بهت او را آشکار می کرد، پرسید: «جناب سرهنگ، من اصلا متوجه نمی شوم. آخر چطور می شود که شما چهل کیلومتر وارد خاک دشمن بشوید، بکشید و بگیرید، بدون حتی یک کشته؟»
🔹وی در عملیات "قادر" در منطقه "سرسول" بر اثر اصابت ترکش توپ به شهادت🌹 رسید. بعداز شهادت او رادیو عراق با شادی مارش پیروزی پخش کرد.
🔸 اینها گوشه ای از رشادت بزرگ مردی بود که اکثریت ایرانیان او را نمی شناسند.
او سرلشکر شهید "حسن آبشناسان " فرمانده شجاع نیروهای ویژه ارتش سرافراز ایران بود.
♦نسل سوم ما متاسفانه به دلیل کم توجهی یا بی توجهی ما با غیور مردانی چون🌹 شهید آبشناسان🌹 آشنا نیستند.
💢 جهت معرفی این شهید والا مقام ارتش منتشر کنید.
کتاب « شیر صحرا » زندگینامه و مبارزات و شهادت شهید بزرگوار اسلام شهید حسن آبشناسان👇👇👇
4_5848292336571777650.pdf
1.92M
📕کتاب
« شیر صحرا »
🌹شهید حسن آبشناسان🌹
@salambarebrahimm
🔻خوشا به حال کسی که پشت سر آقای خامنهای نماز میخواند
«حمدالله» علاقه زیادی به آقا داشت و همیشه میگفت «مادر! خوشا به حال کسی که پشت سر آقای خامنهای نماز میخواند». تا اینکه وقتی شهید شد، آقای خامنهای بر پیکر وی و شهید «محمود کاوه» نماز خواندند.
#شهید_حمدالله_جلیلیان