eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
#تخریب_چی چه تنگ است معبرها برای ڪسی ڪہ شما راهنمایش نباشید...
انفطار و ضحى - عبدالباسط.mp3
3.32M
شبتون آروم با نوای که آرامش بخش دلهاست ❤️
بعد از چند لحظه که بهم خیره شده بود، مکثی کرد و پرسید: مادر، وقتی روح از بدن رفت، جسم به درد میخوره؟ با تعجب گفتم: نه! گفت: اونوقت اگه جسم رو به خاک نسپارن، ناراحتی داره؟! خدا وقتی کسی رو دوست داره، جسم و روحش رو باهم میبره، تا دستِ افرادِ گناهکار به بدنش نخوره!! بعدهم یه عکس بهم داد و گفت: این رو دمِ دست بذار، احتیاج میشه. . عملیات والفجر۸ بود که گلوله تانک، مستقیم بهش شلیک شد. هیچ اثری از پیکرش نموند. خدا خیلی دوستش داشت که جسم و روحش رو باهم بُرد... 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
، !! 🌷"تبارک اله" بچه محل و از دوستان قدیمی ما بود که به دلیل موج گرفتگی از ناحیه سر، اوضاع مناسبی نداشت و رنج می برد. پس از شنیدن خبر سقوط فاو، من، برادرم ابراهیم و چند نفر دیگر از بچه ها تصمیم گرفتیم تا به جبهه برویم. 🌷به علت موج گرفتگی تبارک اله، همچنين گرمای زیاد منطقه، قصد نداشتيم تا او را با خودمان ببریم، به همین خاطر قرار گذاشتیم تا بدون اینکه به او بگوییم، به صورت مخفیانه عازم جنوب شویم. روز حرکت، آماده رفتن بودیم که دیدیم تبارک اله در حالی که وسایلش را در دستش گرفته بود، پیش ما آمد و با عصبانیت تمام از ما گله مند شد که چرا ماجرای اعزام مان را به او نگفتیم. 🌷بچه ها گفتند: ما مراعات حالت را کردیم و به خاطر شرايط جسمی ات و گرمای هوا نخواستیم تو را با خودمان ببریم. تبارک اله گفت: من هیچ مشکلی از ناحیه سر ندارم، بعد با انگشت به وسط پیشانی اش اشاره کرد و گفت: تنها داروی درمان سرم یک گلوله است که تک تیراندازهای عراقی می توانند به این قسمت سرم بزنند و راحتم کنند و برای همیشه مشکلم حل شود. 🌷بالاخره به هر شکلی که بود، خودش را با ما همراه كرد و با هم اعزام شدیم. بعد از ٤٥ روز ما را به خرمشهر بردند و از آنجا برای عملیات راهی شلمچه شدیم. تا اینکه در یک درگیری شدید پس از زد و خورد شديد با دشمن، شرايط به گونه ای رقم خورد كه دستور عقب نشینی از طرف فرماندهی صادر شد. 🌷تبارک اله تیربارچی بود و وظیفه مشغول کردن دشمن را بر عهده داشت تا نیروها بتوانند به عقب برگردند. در همين حين بود كه تیری به پیشانی اش اصابت کرد و درد سر او را برای همیشه درمان کرد. راوی: رزمنده سید حسين لطیفی
باشه از فردا توبه میکنم❗️ 💠این زبان دل خیلی‌ از جوونهاست که میخوان یه روزی خوب بشن ولی مدام امروز و فردا می‌کنن. این رو در اصطلاح دین بهش میگن: تسویف (یعنی امروز و فردا کردن) 🌷حال ببینیم عاقبت این افراد چی میشه: در روایت آمده: 📛إنَّ أکْثَرَ صِیاحِ أهْلِ النّارِ مِنَ التَّسْوِیفِ. بیشترین فریاد جهنّمیان از به تأخیر انداختن توبه است. 📚المحجّة البیضاء: ج۷ ص۲۲ 📚 جامع السعادات، ج 3، ص 46 💠در واقع این افراد از ابتدا آدم‌های بدی نبودن، ولی چون برای توبه امروز و فردا کردن، کم کم گناه در قلبشون زیاد شده، و روزی میرسه که قلبشون تیره میشه و دیگه اصلا به طرف توبه برنمیگردن، یا کلا اعتقاداتشون رو از دست میدن. 💠نتیجه اینکه، اینها همون انسانهای خوبی بودن که با تأخیر انداختن توبه، زمینه‌ سیاهی قلبشون رو خودشون فراهم کردن و عاقبت سر از جهنم درآوردن...
هر کس سراغ خدا را گرفت و دلش تنگ بود آدرس شهدا را به او بدهید ... خدایا ما را تا رسیدن به آسمان شهدا یاری فرما
🌸🍃عاشقانه شهدا 💠 سالگرد ازدواجمان بود. فکر نمی‌کردم که یادش باشد. داشت توی زیرزمین خانه کار می‌کرد. مغرب شد. با همان لباس و گچی رفت بیرون و با دسته گل و برگشت. 💠گفتم: «تو این طوری با این سر و وضع رفتی شیرینی فروشی؟» گفت: «آره مگه چه اشکالی داره؟ ازدواجمونه؛ نباید شیرینی و گل می‌گرفتم؟» گفتم: «وقتای دیگه اگه خط اتوی لباست می‌شکست، حاضر نبودی بری بیرون.» گفت: آره، اما اگه می‌خواستم لباس عوض کنم، شیرینی فروشی می‌شد.» 🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
... دوستان عزیز تنها راه رسیدن به سعادت، ترڪ محرمات و انجام واجبات است راه قرب بہ خدا همین است و بس، راه شهدا را ڪہ همان راه رسیدن بہ خدا است ادامه دهید.
❤️ آرامش یعنـی ... زندگـی در پنـاه شما ، بدون نگاهتان ، زندگی‌مان سراسر آشوبی بی‌انتهاست... 🍃 @SALAMbarEbrahimm🍃
🔺این تصویر جانسوز ساعاتی پس از شهادت شهید مهدی زین الدین فرمانده دلاور لشکر ۱۷ علی ابن ابی طالب (ع) در سردشت گرفته شده است. 🔰 در ۲۷ آبان ماه سال ۱۳۶۳ سردار شهید مهدی زین الدین به همراه برادرش شهید #مجید_زین_الدین در حال برگشت از کرمانشاه به سوی مقر لشکر ۱۷ [در آن مقطع لشکر ۱۷ در حال تدارکات برای عملیاتی در غرب بود] حوالی غروب در جاده #سردشت #دارساوین مورد تهاجم و کمین گروهک‌های ضدانقلاب قرار گرفت و بعد از مقاومتی عاشورایی و طولانی با بدنی مجروح و زخمی به مقام والای شهادت رسیدند. 🔸ضدانقلاب قصد داشت سر ایشان را غنیمت ببرد اما با مقاومت ایشان که تا حوالی صبح طول می‌کشد، دشمن ناکام می‌ماند و با آگاهی نیروهای خودی، پیکر مطهر او و برادرش به سردشت منتقل می‌شود.
هدایت شده از سلام برابراهیم
j022.mp3
18.47M
شبتون آروم با نوای که آرامش بخش دلهاست ❤️
📝همسر شهید : هنوز حرفهایی که در جلسه خواستگاری مطرح کردم یادم هست صحبت هامون خیلی طول نکشید کوتاه بود و در همون فرصت کوتاه چند باری روی یک نکته تاکید داشت می گفت : من یه می خوام بعد از چند سال بهش گفتم : الان که زمان جنگ نیست؛ پس دلیل اون همه تاکید بر همسنگر بودن چی بود؟ گفت : جنگ ما جنگ نظامی نیست؛ جنگ فرهنگیه دوست دارم همسرم پا به پای من مشغول کار فرهنگی باشه ...