#نمازاول_وقت
اولین روزهایی که حسین میومد باشگاه زمان اذان مغرب افتاده بود توسانس تمرین...
اوایل خودش تنهایی بااجازه استاد می رفت وضو می گرفت و نمازش رو می خوند.
همه چپ چپ نگاهش می کردن...
انگار چیز عجیبی دیده بودن..!
بعد از چند جلسه که بقیه باهاش آشنا شدن و رفتار و اخلاق حسین رودیدن نصف بیشتر بچه ها موقع اذان ورزش رو تعطیل می کردن و همه باهم نماز می خوندن...
🍃 @SALAMbarEbrahimm🍃
🔸 #زندگی_به_سبک_شهدا
قبل از رفتن به مدرسه ایستاده بود توی حیاط و مشغول #وضو گرفتن بود.
با تعجب پرسیدم:
"مگه الان وقت #نمازه که داری وضو می گیری؟"
گفت: "می دونی مادر! مدرسه عبادتگاهه؛
بهتر آدم هر وقت میخواد بره #مدرسه، وضو داشته باشه".
بعد ها که بیشتر به کارهایش دقت کردم، فهمیدم که وضو گرفتن کار هر روزش شده...
#شهید_رضا_عامری
🔹بعد از شهادت🌷 شهید روح الله سلطانی، بی قراری ما بیشتر شده بود. چون محمدتقی در فاصله ی نیم متری شهید روح الله سلطانی بود👥 لحظه ی شهادت ایشون.
🔸محمدتقی که متوجه بی قراری💔 ما شده بود، با حالت طنز به ما میگفت نگران نباشید، من چیزیم نمیشه، آقا روح الله اگه شهید شد، به خاطر این بود که درشت اندام بود☺️ ... اگه مثل من لاغر بود، تیر از کنارش👤 رد میشد و بهش نمی خورد.
🔹البته ما میدونستیم که در دلش چه غوغاییه و چقدر از رفتن دوستش ناراحته😔 و این حرفها رو فقط برای آروم کردن ما میگه.
#شهید_روح_الله_سلطانی
#شهید_محمدتقی_سالخورده
🌷یادشان با ذکر #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
❣همسر شهید حاج محمد ابراهیم همت🌹
🍃🌸 بہ رختخوابها تڪيہ داده بود . با دستش دانههاے تسبيحش را تند تند روے هم مےانداخت . منتظر ماشين بود ؛ دير ڪرده بود . مهدے دور و برش مےپلڪيد . هميشہ با ابراهيم غريبـے مےڪرد ، ولے آن روز بازيش گرفتہ بود . ابراهيم هم اصلاً محل نمےگذاشت . هميشہ وقتے مےآمد مثل پروانہ دور ما مےچرخيد ، ولـے اينبار انگار آمده بود ڪہ برود . خودش مےگفت « روزے ڪہ من مسئلهے محبت شما را با خودم حل ڪنم ، آن روز ، روز رفتن من است .»
🍃🌺 عصبانے شدم و گفتم « تو خيلے بـے عاطفهاے . از ديشب تا حالا معلوم نيست چتہ . » صورتش را برگردانده بود و تڪان نمےخورد . برگشتم توے
صورتش . صورتش از اشڪـ خيس شده بود . بندهاے پوتينش را يڪ هوا گشادتر از پاش بود ، با حوصلہ بست . مهدے را روے دستش نشاند و همينطور ڪہ از پلہها پايين مےرفتيم گفت « بابايـے ! تو روز به روز دارے تپلتر میشے . فڪر نمیڪنے مادرت چہ طور مےخواد بزرگت ڪنہ؟ » و سفت بوسيدش .
🍃🌸 چند دقيقهاے مےشد ڪہ رفتہ بود . ولے هنوز ماشين راه نيافتاده بود . دويدم طرف در ڪہ صداے ماشين سر جا ميخ ڪوبم ڪرد . نمےخواستم باور ڪنم . بغضم را قورت دادم و توے دلم داد زدم « اونقدر نماز مےخونم و دعا مےڪنم ڪہ دوباره برگردے .»
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
mohamadhosseinpouyanfar-@yaa_hossein.mp3
9.42M
شهادت #امام_موسی_کاظم علیه السلام
🎵من امام رضایی هستم...
🎤محمدحسین #پویانفر
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
هرگز تندخویی ازش ندیدم. اما یه روز دیدم با عصبانیت اومد خونه. با تعجب دست از لباس شستن کشیدم و به اتاق رفتم. دیدم مشغولِ خوندنِ قرآن شده. پرسیدم: طوری شده مادر؟
بدون اینکه نگاهش رو از قرآن برداره ، گفت: چیزی نیست! اجازه بدین کمی قرآن بخونم ، می ترسم الان حرفی بزنم و به گناه ختم بشه. من هم از کنجکاوی دست کشیدم.بعد از مدتی خودش اومد وگفت: امروز چند تا معلمِ زنکه بیحجاب بودند ، اومدند مدرسه ؛ به محض ورود با مردها دست دادند ، من هم از اینکه حریم خدا شکسته شد خیلی ناراحت شدم...
🌷خاطره ای از زندگی سردار شهید رجبعلی آهنی
📚منبع: کتاب افلاکیان ، صفحه 319
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فکر کن اگه یه روز دوستی، همسایه ای ، استاد #دانشگاهی ..بهت بگه امل، چه حالی میشی؟!😔😡
حالا...،
#خدا نکنه یه وقتی خدا بهت بگه امل!!!!😭😱
توی #قرآنش میگه:
❌و همچون دوران #جاهلیت نخستین،
با #خودآرایی ظاهر نشوید....❌
احزاب/33
.
معنی صریح آیه اس، مثل امل ها و #جاهل ها با آرایش💅 و خودنمایی نیا بیرون....! وگرنه املی! ☹️
حالا #حواست باشه، امل بازی درنیاری. ...!😦😰
.
.
اصلا چادر لباس رزمه؛
#رزم با نَفْس...🌷ْ
#رزم با بی حیایی...🍃
#رزم با بی حجابی. ..💐
همون که رنگ #سیاهش میتونه از سرخی خون شهدا
بالاتر باشه...🌹
گول اسمش رو نخور، اسمش #نرمه ولی،😢
توی این #جنگ باید سفت و سخت باشی،💪
اون وقت اگه
طاقت آوردی و #فاطمی موندی؛👌
#شیرینی چادرت رو با هیچ مارک و مدلی عوض نمیکنی...!❤️
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
کانال کمیل
#نگاهـت را قاب میگیرم🌹 در پس آن #لبخند معصوم ڪه به من شور و نشاط زندگی میبخشد😍 ❤️هادی دلم شهید #
مثل آرامـش بعد از یک غـم
مثل پیدا شدن یک لبخـنــد
مثل بـــوی نم بعد از باران
در #نگاهـت چیزیسـت
که به آن محتـاجم....!
#مقنعه
🌷حمید به این چیزها خیلی حساس بود. به من می گفت: فاطمه! این چیه که زن ها می پوشند؟ می گفتم: مقنعه را می گویی؟ می گفت: نمی دانم اسمش چیه. فقط می دانم هر چی که هست برای تو که بچه بغل می گیری و روسری و چادر سرت می کنی بهتر از روسری ست. دوست دارم یکی از همین ها بخری سرت کنی راحت تر باشی.
🌷....گفتم: من راحت باشم یا تو خیالت راحت باشد؟ خندید گفت: هر دوش. از همان روز من مقنعه پوشیدم و دیگر هرگز از خودم جداش نکردم، تا یادش باشم، تا یادم نرود او کی بوده؟ کجا رفته؟ چطور رفته؟ به کجا رسیده؟ ....؟
🌹 سردار شهيد حميد باكرى🌹
❌ مردان سرزمين سبزم خيالتون راحت هست....؟! همسرانتون راحت هستن....؟!
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
#ستاره_ها_پس_از_شهادت_ستاره_اى_ديگر
🌷چند ثانیه ای از شهادت شهبازی نمی گذشت که حاج همت کنار پیکر او آمد. ترکش تمام صورت شهبازی را مجروح کرده بود. موهای خاکی اش میان لایه ای از خون قرار داشت.
🌷....حاجی به یاد ساعتی پیش افتاد که حاج محمود در سنگر تاکتیکی بود و آخرین نماز شبش را می خواند. چفیه خون آلوده اش را از دور گردن او باز کرد و بر صورت مهربانش انداخت و اندوهگین به طرف دیگر دژ رفت....
🌷نگاه حاجی که به همدانی افتاد، غم بر اعماق جانش پنجه انداخت. همه نیروها علاقه او را به شهبازی می دانستند برای همین قبل از اینکه او سخنی بگوید، گفت: «به نیروها بگو تا آفتاب نزده نمازشان را پشت دژ بخوانند. پس از نماز همه نیروها جلو می روند.»
🌷همدانی پرسید: «محمود کجاست؟» حاجی به طرف خرمشهر نگاه کرد و گفت: «الحمدا… محاصره خرمشهر كامل شده و بچه ها به نهر عرایض رسیده اند» دوباره پرسید: «حاجی، محمود کجاست؟» اشک در چشمان حاجی غلطید و صورتش را در میان دستانش پنهان کرد....
🌷همدانی خودش را به بالای دژ رسانید. زانوانش سست شد، باور نداشت که سردار دلها با پیکری آغشته به خون بر روی زمین افتاده است. شهادت شهبازی قلب متوسلیان، همت و تمام رزمندههای لشگر ۲۷ محمد رسول الله را پر از اندوه کرد.
🌹سردار شهيد محمود شهبازى🌹
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
✅شهادت میخواهی؟!
پس بدان که...
تنها کسانی شهید می شوند که شهید باشند...
به این سادگی ها نیست
باید قتلگاهی رقم زد
باید کُشت!!
منیت را
تکبر را
دلبستگی را
غرور را
غفلت را
آرزوهای دراز را
حسد را
ترس را
هوس را
شهوت را
حب دنیا را...
باید از خود گذشت!
باید کشت «نَفس» را...
شهادت درد دارد!
دردش کُشتن " لذت " هاست...
باید کشته شویم تا شهید شویم!
بايد اقتدا كرد به شهدا♥️
seyedrezanarimani-@yaa_hossein.mp3
3.83M
🌸اقرا باسم ربک الذی خلق🌸
🌺سرود زیبای
سیدرضانریمانی🌺
🌹عید مبعث مبارک
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
+میگفت:وقتی برای ورزش یا مسابقات کشتی میرفتم،همیشه دو رکعت نماز میخواندم....📿
-پرسیدم چرا؟!🤔
+گفت:از خدا میخوام تو مسابقه حال کسی رو نگیرم...🌷
#داداش_ابراهیم_هادی🌹
#فرازی_از_وصیت_نامه_شهید
از مردم ایران و تمام مسلمانان جهان خواستارم تا به حول و قوه الهی، رهبر فرزانه، حضرت امام خامنهای را یاری بفرمایند تا تیر حق و عدالت را بر قلب زورگویان جهان بنشاند و زمینه ظهور حضرت بقیةالله را فراهم آورند. عزیزان، همنشین قرآن و دست به دامان اهل بیت باشید، مساجد را از حضور با توجهتان پر کنید و در تمام مراحل زندگی توجهتان به خدا باشد.
🕊شهید ابوذر غواصی
🌷یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فرازی از #وصیت_نامه_شهید
✍ از خط ولایت جدا نشوید و چادر، این هدیه حضرت زهرا (س) را که امانتی دست شما است را پاسداری کنید.
مدافـــع حــــرم
#شهیـــد_سجــاد_طاهرنیـــا🌺
🌷 یادش با #صلوات
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شروع میکرد به خوندن ، رگ های گردنش میزد بیرون ، دکتر بهش گفته بود تو خوندن کمتر به خودت فشار بیار رگهات آسیب میبینه .
با اون لهجه قشنگش جواب داده بود : "اگر این رگها برای اهل بیت متورم نشه برا کی میخواد خرج بشه "
دوم اردیبهشت ۹۶ شب شهادت امام کاظم(ع) بود که یه ترکش خورد تو همون رگی که تو خوندن متورم میشد.
#شهید_مدافع_حرم_حامد_بافنده
🍃 @SALAMbarEbrahimm 🍃
اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ...
خدايا!بيامرز برایم آن گناهانى را كه...
#کمیل
دلیل #نرسیدن_صدایم
نشنیدن و نادیده گرفتنِ
تو نیست ... بلکه ...
گناهانِ من است ...
#پرده_گناه !
#گناه_نکنیم ...