#قيامت_قامت_و_قامت_قيامت
🌷شهید ( جواد گافیارزاده) قدی بلند در حدود دو متر داشت و در زمان عملیات حاضر به نشسته نماز خواندن نبود. شهید در حال نماز شهید شدن را بهتر از آن می دانست که از ترس دشمن در حال نشسته نمازش خوانده شود و در بحبوحه عملیات با اینکه در دیدرس دشمن بود با آن قامت بلند، نمازش را ایستاده خواند.
🌹شهيد جواد گافیارزاده
راوى: رزمنده دلاور ناصرى كيا
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
4_920275761976311862.mp3
7.72M
@salambarebrahimm
روای:حاج حسین یکتا،علیرضا دلبریان
💠روایتگری: شلمچه و عملیات کربلای۵
علیرضا دلبریان:عزیزان؟همه ی جنگ رو بذارید یه طرف،عملیات کربلای۵رو بذارید یه طرف دیگه...اینقدر مهم بود...
4_5805198533099258544.mp3
2.25M
@salambarebrahimm
یا صاحب الزمان(عج)
اباصالح التماس دعا
هر کجا رفتی یاد ما هم باش
Mehdi Rasouli - Mane Di Bakh.mp3
7.71M
@salambarebrahimm
⚫️ منه ده باخ
🎤 #مهدی_رسولی
#شهدای_حسینی
شب پنجم محرم بود حسین گفت میای بریم هیات ؟ دعوتم کردن باید برم بخونم...گفتم بریم
با خودم فک کردم شاید یه هیات بزرگ و معروفیه که یه شب محرم رو وقت میذاره و میره اونجا ..وقتی رسیدیم جلوی هیات به ما گفتن هنوز شروع نشده..حسین گفت مشکلی نداره ما منتظر میمونیم تا شروع شه ...نیم ساعتی تو ماشین نشستیم و حسین شعرهاشو ورق میزد و تمرین میکرد ...
وقتی داخل هیات شدیم جا خوردم ، دیدم کلا سه چهار نفر نشستن و یک نفر مشغول قران خوندنه ...بعد از قرائت قران حسین رفت و شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا و روضه ...چشم هاشو بسته بود و میخوند به جمعیت و ... هم هیچ کاری نداشت..برگشتنی گفتم حاج حسین شما میدونستی اینجا انقد خلوته ؟گفت بله من هرسال قول دادم یه شب بیام اینجا روضه بخونم ..گاهی تو این مجالس خلوت که معروفم نیستن یه عنایاتی به آدم میشه که هیچ جا همچین چیزی پیدا نمیشه ..
#ذاکر_با_اخلاص🌷
#شهید #حسین_معز_غلامی
4_6019517023212537409.mp3
2.62M
@salambarebrahimm
حسین«جان»...
دست من گیر که این دست همان است که من
سالها از غم هجران تو بر سر زده ام...
#هديه_اسرا_به_تيمسار_عراقى!
🌷تیمسار نزار، رئیس کمیسیون اسرا در عراق، افسر مغرور و سنگدلی بود. یک روز برای بازرسی به اردوگاه ما آمد. پس از بازدید داشت از در اردوگاه بیرون می رفت که حاج آقا خودش را رساند به او. گفت: «این گیوه ها رو یکی از اسرا بافته. به یادگار از طرف همه به شما هدیه می کنم.»
🌷....تیمسار با تعجب پرسید: «شما کی هستی؟» گفت: «ابوترابی هستم.» تیمسار که در جمع افسران عالی رتبه و درجه دارها و محافظانش ایستاده بود، دستش را بالا آورد و به حاج آقا احترام نظامی کرد!
🌷اسرای ایرانی و عراقی هایی که آنجا ایستاده بودند، مات و مبهوت، به این صحنه نگاه می کردند. تیمسار مدتی با حاج آقا صحبت کرد. بعد به فرماندۀ اردوگاه دستور داد برخی امکانات رفاهی را برای اسرا فراهم کند.
راوى: آزاده سرافراز عبدالمجید رحمانیان
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات