eitaa logo
کانال کمیل
6هزار دنبال‌کننده
9.6هزار عکس
3هزار ویدیو
113 فایل
#سلام_برابراهیم❤ ✍️سیره شهدا،مروربندگی،ارتباط با خدا.‌.. 💬خادمان‌کانال؛ @Ashena_bineshan @komeil_channel_95 ✅ موردتائیدمون👇 💢 @BASIRAT_CYBERI 👤نظرات شما👇 @nazarat_shoma کپی باذکر‌14 #صلوات برای هرپست✅ اومدنت اتفاقی نبود...😉
مشاهده در ایتا
دانلود
شبهای قدر آمد و آقا نیامدی زیباترین ستاره ی دنیا نیامدی ما را امید وصل تو اینجا نشانده است ما آمدیم، یوسف زهرا نیامدی امشب بیا به مجلس ما هم سری بزن قدرِ گذشته رفت و به اینجا نیامدی گفتیم جمعه می رسد و می رسی، ولی جمعه گذشت و حضرت دریا نیامدی مانند طفل گم شده ای گریه می کنم خیمه نشین، از دل صحرا نیامدی مثل یتیم کوفه خرابه نشین شدم صاحب عزای مجلس مولا نیامدی کنج خرابه کودکی آرام زیر لب با گریه گفت شب شده بابا نیامدی😔 @SALAMbarEbrahimm !!؟😔 ...
ای #شهدا .... در این سرگشتگی و حیرانی زمانه ما را تنها نگذارید 🙏 ای #رهیافتگان کوی #خدا .... گم شده ایم در ظلمت به نور #هدایت شما #محتاجیم 😭 🌿🌹 @SALAMbarEbrahimm
خدایا... خوب می دانم امیدی که به تو باشد ناامید نمی شود، دلم به بودنِ تو قرص است می دانم بهترین ها را برایم رقم زده ای... #راضی_ام_به_رضای_تو❤️
دلم از همه ڪه میگیرد "مُجیر" را باز می کنم "سُبحانَکَ. یا اللهُ،تَعالَیتَ یا رَحمنُ، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر". ڪم ڪم، معصیت هایم از ذهنم عبور می ڪند اشڪ،اشڪ... دانه های مروارید اشڪ هایم را به نخ می ڪشم، وقتی به صد و یڪی رسید نخ را گره میزنم، شروع می ڪنم: استغفرالله ربی و اتوب علیه... اما مگر معصیت های من با یڪ دور تسبیح پاڪ می شود؟ تو نگاهم ڪردی، گناه ڪردم گفتی توبه ڪن، نڪردم گفته بودی "شما را نیافریدم مگر برای عبادت"، اما من........ اما تو باز هم روزی ام را نبریدی خندیدم و شڪر نگفتم سالم بودم و سجده نڪردم اما بعد از هر قطره اشڪ شڪایت کردم باز نگاهم ڪردی و خندیدی ناشڪرتر از من نیافریدی، نه؟ "سُبحانَکَ یا سَیِّدی، یا مَولی، اَجِرنا مِنَ النارِ یا مُجیر" ای مولای من معصيت هايم بسيار است. اما تو آن بخشنده ی مهربانی! یا رَفیقَ مَن لا رَفیقَ لهُ یا حَبیبَ مَن لا حبیبَ لَهُ جز خودت چه ڪسی رفیقم خواهد شد؟ من ڪه جز تو ڪسی را ندارم! اگر تو هم نبخشی به چه ڪسی پناه ببرم؟ @SALAMbarEbrahimm
ارسالی یکی از اعضا کانال کمیل🌸 از دایی شهیدشون😅
جزء پانزدهم(@Iran_Iran).mp3
4.15M
@salambarebrahimm 💠جزء پانزدهم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
جزء شانزدهم(@Iran_Iran).mp3
3.94M
@salambarebrahimm 💠جزء شانزدهم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
صد وای به احوال تو شاهِ عربستان گر حکم جهادم بدهد رهبرِ ایران کاخی که در آن مثل سگان لانه گزیدی چشمی به هم آری کُنَمَش کلبه ی ویران @SALAMbarEbrahimm
#دو_رکعت_بندگی ✅ ساعت يک و دو نصفه شب بود. صدای شرشر آب میومد. 😐 توی تاريكی نفهميدم كيه ، يكی پای تانكر نشسته بود و يواش، طوری كه كسی بيدار نشه، ظرف‌ها رو می ‌شست جلوتر رفتم ... حاجی بود. ☺️ #شهید_حاج_ابراهیم_همت @SALAMbarEbrahimm
جمعہ به جمعه بادوستاش میرفت کوهنوردی. یہ بارنشـدکه دست خالے برگرده همیـشہ برام گل هاے وحشے زیبا یـابوتہ هــاے طلایی می آورد🌺 معلوم بودکه ازمیان صدتاشاخه وبوته بہ زحمت چیده بود.🙂 بعـدازشهـادتش رفتـم اتاق فرماندهے تاوسایلشوجمع کنم دیدم گوشہ اتاقش یہ بوته خارطلایی گذاشته که تازه بود😞 جریانش راپـرسیدم گفتــند: ازارتفاعات لولان عراق آورده بـود. شــک نداشتم کہ براے مـݧ آورده ... 💚 😇 @SALAMbarEbrahimm
اى ڪاش تمـام هفتہ یادت بودیم بیگانہ زخویش و آشنایت بودیم حیف است فقط جمعہ تو را یاد‌ ڪنیم اى ڪاش همیشہ هم صدایت بودیم اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجــ🌺 @SALAMbarEbrahimm
! رفتم پیش ابراهیم هنوز متوجه حضور من نشده بود ....!" گفتم : چیکار میکنی داش ابرام؟ تا متوجه من شد از جا پرید و گفت:هیچی چیزی نیست گفتم : باید بگی برای چی سوزن زدی پشت چشاتـ😮 مکثی کرد و خیلی آهسته گفتـــ: سزای چشمی که به نامحرم بیفته همینه....😇 ابراهیم به زن نامحرم آلرژی داشت! حتی برای صحبت با {زن نامحرم‌بستگان} سرش را بالا نمیگرفتــ.... 🌻 شهید ابراهیم هادی🌻 🌸 شادی روحش صلوات🌸 @SALAMbarEbrahimm
جزء هفدهم(@Iran_Iran).mp3
3.8M
@salambarebrahimm 💠جزء هفدهم قرآن کریم به روش تندخوانی (تحدیر) با صدای استاد
کانال کمیل
اى ڪاش تمـام هفتہ یادت بودیم بیگانہ زخویش و آشنایت بودیم حیف است فقط جمعہ تو را یاد‌ ڪنیم اى ڪاش
@Salambarebrahimm گویا هیچ کسی طالب دیدار تو نیست. اصلا انگار کسی عاشق و بیمار تو نیست. همه مشغول خودو کار خودو یار خودنند. مدعی هست فراوان و کسی یار تو نیست...
💠چند تا از بچه ها، کنار آب جمع شده بودند. یکیشان، برای تفریح، تیراندازی می کرد توی آب. زین الدین سر رسید و گفت «این تیرها، بیت الماله. حرومش نکنین. »‼️ جواب داد «به شما چه⁉️» و با دست هلش داد. زین الدین که رفت، صادقی آمد و پرسید «چی شده؟» بعد گفت«می دونی کی رو هل دادی اخوی⁉️» دویده بود دنبالش برای غذر خواهی که جوابش را داده بود «مهم نیس.❕ من فقط امر به معروف کردم گوش کردن و نکردنش دیگه با خودته. » @SALAMBAREBRAHIMM 💠یادگاران، جلد ده، کتاب شهید زین الدین، ص 56
در #دل_سنگ چه با آرامش پناه گرفته اید کمی به #آرامشتان نیاز دارم ؛ برای زندگی در این دنیاے پر #فریب ... @SALAMbarEbrahimm
هدایت شده از منتقل شد
4_5999225991388463755.mp3
2.88M
تک احساسی امام_زمان(عج) امام زمان امیر جنان ستاره شب ها شه رمضان مهدی اکبری
@salambarebrahimm حکایت جالبیه؛ رفتار ما آدما رو خدا میبینه فاش نمیکنه ولی مردم نمیبینند و فریاد میزنن..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 شما داری؟ 🌹 بین شهداء یک رفیق پیداکنید، بعد باهاش مناجات کنید، براش هدیه بفرستید...شهداء خیلی کارها میتونند بکنند، اصلا شهید ست. @SALAMbarEbrahimm
@salambarebrahimm 📷سلفی کامبیز دیرباز با شهدای گمنام... مگر انسان منصفی هست که قدردان این شهدا نباشد!
@salambarebrahimm 💠مملکت باکری می خواهد رسیدیم به لشکر عاشورا. دژبانیی که به دستور [مهدی] باکری برپا شده بود. دژبان آمد پای ماشین و گفت «آقا نمی‌شود بروید.» گفتیم «برای عبور از این جاده چه چیزی باید داشته باشیم؟» با همان لهجه گفت: «برگه تردّد.» باکری هم درآمد که «من باکری هستم.» گفت: «شما باکری باش. به من گفته‌اند امضای باکری. من فقط امضای باکری را می‌شناسم.» هر کاری کردیم، دژبان نگذاشت وارد جاده شویم. باکری گفت: «خُب همین الآن امضا می‌کنم.» گفت: «نه؛ باید بروید برگه بگیرید و بیاورید.» باکری خوشش آمد. پیاده شد و صورتش را بوسید و گفت: «خُب، حالا که نمی‌گذاری برویم، ما هم برمی گردیم.» خاطرات سردار