eitaa logo
سلام فرشته
164 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1.1هزار ویدیو
9 فایل
خدایا، قلب هایمان را آماده سلام کردن به فرشته هایت بگردان رمان ، داستان و کلیپ و پادکست هاي #تولیدی هشتک خورده انتشار مطالب با ذکر منبع، بلامانع است. فهرست مطالب: https://eitaa.com/salamfereshte/2162 نویسنده: #سیاه_مشق
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹سید سرش را پایین انداخت و گفت:"ببخشید برای شما دردسر درست کرده ام. باور کنید من کاری نکرده ام." استاد رفعتی دست به شانه های سید گذاشت و گفت:"ما همه تو را باور داریم. امروز که با تو آشنا نشده ایم که. همه کارهای شما خوب و عالی است. اما برخی تحمل دیدن این خوب و عالی را ندارند. صلاح شما، حالا نگویم آن شاکی، به این است که شما اینجا نباشی. گاهی، خوبی بندگان خوب خدا، عامل آشکار شدن و بدتر شدن رزایل ما آدم‌ها می‌شود." سید از این حرف استاد تعجب کرد و با اعتراضی محترمانه گفت:"استاد. این چه حرفی است! من اگر آنقدر خوب نبودم که بدی های دیگران از بین برود، من باید سرزنش بشوم. کاش آنقدر اخلاص داشتم که .." صدای الله اکبر حاج عباس بلند شد. استاد رفعتی گفت:"شما اگر اینجا باشی، جریان پرونده علیه شاکی می‌چرخد و خوب نیست. بگذار حسادت ما آدم‌ها، رو نشود و تعفنش، مردم را بدبو نکند. قبول کن دیگر سید. نگذار دلیل‌تراشی کنم. برخی چیزها را نمی‌شود برایش دلیل قانع کننده آورد." سید در صورت پرمهر و دلسوز استاد رفعتی دقیق شد و گفت:"چشم استاد. اطاعت امر" استاد رفعتی، پیشانی سید را بوسید و به سمت مسجد، بفرما زد. سید وارد مسجد شد. کنار حاج احمد نشست و گفت:"حاج آقا بفرمایید جلو سر سجاده. خواهش می‌کنم." 🔸حاج احمد از جا برخاست. مردم بلند شدنش را دنبال کردند که بالاخره روحانی خودمان قرار است امام جماعت شود و صلوات فرستادند. کارگرها کنار پنجره، نشسته بودند و همراه با بقیه مردم، صلوات فرستادند. چنگیز، گوشه صف سوم با عصا ایستاده بود. حاج احمد، طوری جلو رفت که از کنار چنگیز رد شود. دستی به سر و صورتش کشید و گفت:"خوش آمدی جوان. از دیدنت بسیار خوشحالم." و پیشانی چنگیز را بوسید. جمعیت همه صلوات فرستادند. حاج احمد از کنار هیات امنا گذشت. مردم صف پشت امام جماعت را برای حضور هیات امنا خالی کردند. آقای میرشکاری خود را پشت امام جماعت رساند و منتظر ماند حاج احمد جلو بایستد. حاج احمد، آرام بود و آرام قدم برمی‌داشت. حاج آقا مجتبوی، کنار استاد رفعتی، لابه‌لای جمعیت نشسته بودند و ذکر می‌گفتند. آقای مرتضوی هم با حاج احمد خوش و بش کرد. حاج احمد از زحمات آقای مرتضوی بسیار تشکر کرد و برایشان دعا کرد. 🔹یک متر تا سجاده امام جماعت مانده بود. دست چپ حاج احمد در دستان سید بود و با تکیه به قوت بازویش، قدم برمی‌داشت. اقای میرشکاری بلند گفت:"برای سلامتی حاج آقا صلواتی بلند بفرستید" و خودش از همه بلندتر صلوات را شروع کرد. مردم صلوات فرستادند و آقای میرشکاری با حاج احمد سلام و علیک کرد. حاج احمد پاسخشان را مانند همیشه داد و گفت:"لااقل صلوات را کامل می‌کردید." آقای میرشکاری به حاج احمد بفرما زد که روی سجاده امام جماعت بایستد. حاج احمد، کنار میرشکاری رفت. مهرش را از جیب پیراهن در آورد و پشت سر سجاده امام جماعت ایستاد و رو به سید گفت:"بسم الله سید. همه منتظریم" میرشکاری هاج و واج حاج احمد را نگاه کرد و بلافاصله گفت:"حاج آقا شما بفرمایید" حاج احمد بی توجه به حرف میرشکاری، به سید مجدد گفت:"بسم الله سید. بسم الله" سید، چشمی گفت و روی سجاده ایستاد. استغفار کرد و تکبیرات هفت گانه را با توجه گفت. حاج عباس همراه سید، هفت بار تکبیر گفت. سید الله اکبر نماز را گفت و قامت بست. حاج عباس هم که دلش از تکبیرهای محکم سید به لرزش در آمده بود گفت:"الله اکبر تکبیره الاحرام" 🔸حاج احمد، اولین نفری بود که بعد از سید، تکبیر گفت و به سید اقتدا کرد. میرشکاری ایستاده بود و نمی‌دانست چه کند. عصبانیتی عجیب وجودش را چنگ زد. مهرش را رها کرد و از صف خارج شد. چنگیز از کنار صف سوم، عصا زنان به جلو آمد و به حاج عباس گفت:"کنار حاج احمد خالی است. شما بفرمایید. من مکبری می‌کنم." حاج عباس بلافاصله داخل صف شد. اشک از چشمش روان بود. خیلی دلش می‌خواست پشت سر سید نماز بخواند و حالا، کنار حاج احمد، دوست قدیمی‌اش، پشت سر سید، در پیشگاه خدا ایستاده بود. الله اکبر گفت و به صدای سید گوش داد و قلبش را با کلمه کلمه سید، همراه کرد. قلبش می‌لرزید. اکبریت خدا را احساس می‌کرد. رحمت و لطف خدا را احساس کرد. استعانت از خدا را احساس کرد. تقوای متقین را احساس کرد و آرزویش کرد. وحدانیت خدا را احساس کرد. اشک از چشمانش جاری بود. سید، دستانش را بالا برد و تکبیر گفت. حاج احمد هم تکبیر گفت. حاج عباس هم تکبیر گفت و به صدای چنگیز، به رکوع رفت. چنگیز، محو دیدن سید بود. دیگر نیازی نبود کسی او را برای مکبری کمک کند. طبق سفارش سید، هر روز رساله می‌خواند و با یک سوم از احکام رساله آشنا بود. حتی می‌دانست تکبیرات هفت گانه چیست. او دیگر، یک جوان خام دور از خدا و دستورات الهی نبود. @salamfereshte
۲۲ مرداد ۱۳۹۸
🔹پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله : 🍃در مجالس خود، فضائل علی بن ابیطالب را باد کنید. زیرا یاد علی، یاد من است و یاد من، یاد خداست. 📚عین الحیوه. ص548 @salamfereshte
۲۳ مرداد ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۳ مرداد ۱۳۹۸
🌟، همان جایی که چند صباحی رفت و آمد سید جواد طباطبایی را به خود دید، دیگر، با خاطره سید، شب و روز می‌گذراند. ✍️ در این شب ها که داستان را می‌نوشتم، بارها تمنا کردم ایکاش شما، از این سیدهای پر امید و پر نور و مخلص و پرانرژی، در اطرافتان بسیار داشته باشید. بارها از خدا تمنا کردم که الهی شما نیز مانند سید و چه بسا بالاتر و بهتر و متکامل تر باشید و ارتباط هایتان با خدا، از کلمه و کلام به و رسیده باشد و برسد. 🌺شما که داستان را خواندید، چه تمناهایی داشتید؟ با خدایتان کردید؟ لحظات حضور را در جای جای داستان حس کردید؟ ارتباط تان با پرورش دهنده اصلی تان، حضرت باری تعالی، رب العالمین، بهتر و با معرفت تر شد؟ خودتان را جای سید و زهرا و شخصیت های داستان گذاشتید و فکر کردید که من اگر بودم چگونه بودم و سید چگونه است؟ 📌حتما خیلی چیزها یاد گرفتید. از حالت های سید و دعاها و استغفار و خیلی نکاتی که در داستان بود و شما با دقت خاص و نبوغ سرشارتان، همه را فهم کرده اید و پر نورتر شده اید.چه اینکه قلب های پر نورتان، نور الهی را آنقدر زیبا و قشنگ به خود جذب می کند که گویی جاذبه اش از زمین و آهنربا بیشتر و پر قدرت تر است. 📗داستان کوچه هشت ممیز یک، تمام شد. اما شما هنوز هستید. ما هنوز تمام نشده ایم که شاید تازه آغازی متفاوت برای زندگی متفاوت با زاویه دیدی متفاوت را شروع کرده ایم. پس بسم الله. در پایان داستان، بسم الله بگوییم و لحظات و ساعات عمرمان را با یاد خدا، آبادتر و شادتر و راحت‌تر از قبل کنیم. عمری که در حال گذر است و مزرعه ای است برای کشت و برداشت... ☘️الهی قلب و دلتان پر نور باشد و پر باشید از توفیقات خاص الهی. @salamfereshte
۲۳ مرداد ۱۳۹۸
📌در راه های طولانی گاهی انسان قوه هم دارد، زانو وپاها اصلا خسته نشده،اما آدم از حرکت خسته ی روحی می شود. 🚫این خستگی روحی انسان را از رسیدن به اهداف باز می دارد. 👌برای اینکه این خستگی روحی پیش نیاید "که ازخستگی جسمی گاهی خطرش هم بیشتراست" استمداد از پروردگار، توکل بخدا وامیدواری به کمک الهی لازم است؛ این را از دست ندهید واین را داشته باشید. 🌷بیانات رهبرمعظم انقلاب دردیدار اعضای هیات دولت۱۳۸۴/۰۷/۱۷ #روشنا @salamfereshte
۲۴ مرداد ۱۳۹۸
  🌸🍃مَعاشِرَالنّاسِ، النُّورُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ مَسْلوکٌ فِىَّ ثُمَّ فى عَلِىِّ بْنِ أَبى طالِبٍ، ثُمَّ فِى النَّسْلِ مِنْهُ إِلَى الْقائِمِ الْمَهْدِىِّ الَّذى یَأْخُذُ بِحَقِّ اللَّهِ وَ بِکُلِّ حَقٍّ هُوَ لَنا، لاَِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ قَدْ جَعَلَنا حُجَّةً عَلَى الْمُقَصِّرینَ وَالْمعُانِدینَ وَالُْمخالِفینَ وَالْخائِنینَ وَالْآثِمینَ وَالّظَالِمینَ وَالْغاصِبینَ مِنْ جَمیعِ الْعالَمینَ. 🌸🍃 ای مردمان! نور از سوی خداوند در جان من، سپس در جان علی ابن ابیطالب آنگاه در نسل او تا قائم مهدی - که حق خدا و ما را می ستاند – جای گرفته، چرا که خداوند عزوجل ما را دلیل و حجت قرار داده بر کوتاهی کنندگان به عمد، ستیزه گران، ناسازگاران، خائنان و گنهکاران و ستمکاران و غاصبان از تمامی جهانیان. @salamfereshte
۲۵ مرداد ۱۳۹۸
☘️امام صادق علیه السلام : : كَذِبَ مَنْ زَعَمَ أَنَّهُ مِنْ شيعَتِنا وَ هُوَ مُتَمَسِّكٌ بِعُرْوَةِ غَيْرِنا؛ 🌺 دروغ مى گويد كسى كه گمان مى كند شيعه ما است، ولى به ريسمان غير ما، چنگ زده است. بحارالانوار: ج۲، ص۹۸، ح۴۹ @salamfereshte
۲۸ مرداد ۱۳۹۸
از شیعیان و دوستان ما نیست امام موسی کاظم(علیه السلام): لَیْسَ مِنّا مَنْ لَمْ یُحاسِبْ نَفْسَهُ فی کُلِّ یَوْمٍ، فَإِنْ عَمِلَ حَسَنا إسْتَزادَ اللّهَ، وَ إ نْ عَمِلَ سَیِّئا إسْتَغْفَرَاللّهَ وَ تابَ اِلَیْهِ. فرمود: از شیعیان و دوستان ما نیست، کسی که هر روز محاسبه نَفْس و بررسی اعمال خود را نداشته باشد، که اگر چنانچه اعمال و نیّاتش خوب بوده، سعی کند بر آن ها بیفزاید و اگر زشت و ناپسند بوده است، از خداوند طلب مغفرت و آمرزش کند و جبران نماید. ----------- وسائل الشّیعه: ج ۱۶، ص ۹۵، ح ۲۱۰۷۴. *ولادت امام موسی الکاظم علیه السلام مبارک* @salamfereshte
۳۱ مرداد ۱۳۹۸
✨من همین جا نشسته ام، کنار پنجره ی مشرف به عشق... ⁉️اماچرا تورا نمی بینم؟گمان می کنم پای عشقم لنگ است! ⁉️دستم رانمی گیری؟؟؟ #اللهم_عجل_لولیک_الفرج @salamfereshte
۱ شهریور ۱۳۹۸
🔰 اعمال روز مباهله ✅روز بیست و چهارم ذی الحجه بنا بر قول مشهور روزى است که رسول خدا صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَاله با نصاراى نجران مباهله کرد. و پیش از آنکه خواست مُباهله کند عبا بر دُوش مبارک گرفت و حضرت امیرالمؤ منین و فاطمه و حَسَن و حسین عَلیهمُ السلام را داخل در زیر عبا نمود و گفت پروردگارا هر پیغمبرى را اهل بیتى بوده است که مخصوص ترین خلق بوده اند به او خداوندا اینها اهل بیت منند پس از ایشان برطرف کن شک و گناه را و پاک کن ایشان را پاک کردنى پس جبرئیل نازل شد و آیه تطهیر در شاءن ایشان آورد پس حضرت رسول صَلَّى اللَّهِ عَلِیهِ وَ اله آن چهار بزرگوار را بیرون برد از براى مباهله چون نگاه نصارى بر ایشان افتاد و حقّیّت آن حضرت و آثار نزول عذاب مشاهده کردند جُراءَت مُباهله ننمودند واستدعاى مصالحه و قبول جزیه نمودند و در این روز نیز حضرت امیرالمؤ منین علیه السلام در حال رکوع انگشترى خود را به سائل داد و آیه اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللّهُ در شانش نازل شد. و بالجمله این روز روز شریفى است و در آن چند عمل وارد است : اوّل: غسل دوّم: روزه سوّم: دو رکعت نماز و آن مثل روز عید غدیر است در وقت و کیفیّت و ثواب و آیة الکرسى که در نماز مباهله است تا هُمْ فیها خالِدُونَ است چهارم : خواندن دعاى مباهله که شبیه به دعاى سحرهاى ماه رمضان است و شیخ و سیّد هر دو نقل کرده اند لکن مابین روایات آن دو بزرگوار اختلاف کثیر است و من اختیار مى کنم روایت شیخ را در مصباح فرموده دعاء روز مباهله روایت شده با فضیلت آن از حضرت صادق علیه السلام.*** پنجم : بخواند دعایى که شیخ وَ سَیّد روایت کرده اند بعد از دو رکعت نماز و هفتاد مرتبه استغفار و اوّل آن اَلْحَمْدُ لِلّهِ رَبِّ العالَمینَ است و شایسته است در این روز تصدّق بر فقراء به جهت تَاءسّى به مولاى هر مؤ من و مؤ منه امیر المؤ منین علیه السلام و زیارت کردن آن حضرت و خواندن زیارت جامعه است. 🔷 @salamfereshte👈
۳ شهریور ۱۳۹۸
🔑شاه کلید 💐گشایش امور اجتماعی، در عدالت است! بخشی از خطبه 15 🍀عدالت اجتماعی که حضرت امیر بر آن تأکید دارند با امروز و فردا کردن، از زیر بار مسئولیت شانه خالی کردن، انگشت تقصیر به سوی دیگران نشانه رفتن ، با وعده های غیرواقع، با منفعت سنجی شخصی به جای مصلحت اندیشی اجتماعی محقق نمی شود. @salamfereshte
۷ شهریور ۱۳۹۸
‌💠امام حسین علیه السلام ‌ 🔺بکَاءُ الْعُیُونِ وَ خَشْیَهُ الْقُلُوبِ رَحْمَهٌ مِنَ اللَّهِ 🔰گریستن چشم‌ها و ترسیدن قلب‌ها، رحمتی از جانب خداست. ‌ 📚مستدرک‌الوسائل، ج۱۱، ص۲۴۵ @salamfereshte
۸ شهریور ۱۳۹۸