صالحه کشاورز معتمدی
4⃣ هنوز فلسفه ازدواج برات جا نیفتاده!! تو ازدواج میکنی که کنار مردی قرار بگیری نیازهای او رو مرت
سلام شبتون بخیر
در چه حالید ؟
خوبید ؟
در خدمتتونم با ادامه مبحث دیشب ...
1⃣
و دومین مطلب ...
اولیش شد هدف ؛
ازدواجت این نباید باشه که تو فقط زن هستی و شوهر داری .
تو نباید زندگی خودت رو فراموش کنی و استعدادهات رو یادت بره .
آرمان و هدفت رو نباید یادت بره .
مبحث بعدی که باید بهش دقت کنی اینه که :
من توی ازدواج قرار نیست که عمرم و شرایط زندگی رو طوری پیش ببرم که با این مرد محدود به خونه بشه ؛
فراموش کردن وظایف اجتماعی ، اقتصادی ، سیاسی ؛
اینها نباید از یادمون بره ...
به عنوان یک زن باید حواسمون جمع بشه .
قراره که من و اون با هم دیگه پر پرواز بشیم نه غل و زنجیر ...
ازدواجی که شکل گرفته ، تو در بند و زنجیر هستی .
به جای اینکه پیشرفت کنی ، پسرفت میکنی .
یه جای کار داره می لنگه
تو قراره که به اون پیشرفت برسی
باید سبقت بگیری .
تو حالا ازدواج کردی نیازهات مرتفع شده
از نظر عاطفی ، جنسی ، اجتماعی ...
تو قرار بود با سرعت بیشتری پیشرفت کنی .
چی شد پس سرعت اینقدر کند شد یا کلا مختل شد مسیرت !!!
برای اینکه ذهنیت تو به ازدواج نگاه درستی نیست .
#سیاستهای_زنانه
✍صالحه کشاورز معتمدی
2⃣
دومین موضوعی که باید خیلی بهش تمرکز داشته باشی اینه که :
این مرد نمیتونه ...
همونطور که گفتیم که نیازهای من رو مرتفع کنه ؛
بخشی از نیازهای من اجتماعیه ،
بخشی از نیازهای من باید از سمت دوستانم مرتفع بشه .
بخشی توسط پدر و مادرم ، خانواده م ، توسط فرزندانم ...
نیاز مادری من ، با بچه هام باید مرتفع میشه .
یه سری تفریحاتم رو باید با دوستانم باشم ، هر چقدر که همسرم باهام همراه باشه نمیتونه جای رفیقم رو بگیره ...
یه جایی نیاز دارم که با اون همراه باشم .
خیلی وقتا تو روستاها هم این حالت وجود داره ؛
دوست دارند یه دورهمی ، جیک تو جیکی با دوستاشون داشته باشند .
اینا رو نباید از خودت دریغ کنی .
همسرت هم دقیقا مثل تو این نیازها رو داره ، دقیقا این نیازها رو او هم داره که باید بهش دقت بشه ...
دقت داشته باشید که تو دانشگاه ، تو مسیر علم ؛
تشویق های ما رو باید دوستاهامون برامون داشته باشند ...
من یادمه شعر می گفتم برای همسرم می خوندم ؛
خب لذت میبردن اما ایشون اصلا اهل شعر نبودن ، چکار می کردم !!
افسرده !!
پژمرده !!
واااای حالا چکار کنم !!
خدا حفظش کنه سایه ش رو سرم باشه 🤲
هزار تا ویژگی دیگه داره اما اصلا اهل شعر و موسیقی نیست ، حالا من باید چکار کنم ؟
همین طوری دست روی دست بگذارم و این استعداد خودم رو فراموش کنم ؟
من توی دانشگاه دوستانم کلییییی برام دست زدن و تشویقم کردن ؛
این یه مثال هست دارم براتون میزنم .
#سیاستهای_زنانه
✍صالحه کشاورز معتمدی
3⃣
قرار نیست اون همه زوایای وجودی تو رو پر کنه .
این انتظار رو ازش نداشته باش .
وقتی تو با این انتظار نگاه میکنی به این مرد ، در واقع اون رو در کلاف سردرگمی می پیچونی ؛
نمیدونه باید چکار کنه !
ولی وقتی ازش انتظارت ، یه انتظار درستیه ...
من ازدواج کردم که بخش اعظمی از نیازهام داره باهاش مرتفع میشه
برای بخش های دیگرش هم طبق برنامه زندگی خودم ، میتونم پیش ببرم ؛
برنامه ریزی داشته باشم ...
یه مورد دیگه از فلسفه رو براتون بگم بعد بریم سراغ مبحث دیگه ؛
تو فلسفه ازدواج یه موردی رو داریم که متاسفانه شما ، حالا آقایون که نیستند و نمیخونند ولی دخترا و خانم ها با این ذهن که یه نفر با اسب سفید بیاد و تو رو ببره و خوشبختت کنه ؛
تو با این فکر بزرگ شدی و رشد کردی .
یه تفکر اشتباهی که متاسفانه توی خانواده های ماست ...
دختر باید بمونه گوشه خونه یکی بیاد اون رو ببره و خوشبخت کنه
بعد اون بنده خدا که قراره بیاد این رو ببره و خوشبختش کنه ؛
باید براش پول خرج کنه
انرژی بگذاره
محبت کنه
کلی نازش کنه
ادا و اصولهاش رو بخره که این خوشبخت بشه😒
بعد جالب اینجاست که هر مادری که یه همچون دامادی گیرش بیاد میگه :
خدایا شکرت یه داماد گیرم اومد با اسب سفید اومد این دختره رو با خودش برد ، خرجش کرد و عاشقش شد و صبح تا شب هم قربون صدقه ش میره ؛
کارهای خونه رو انجام میده ...
بعد اگه پسر خودش این کارها رو بکنه میگه ما شانس نداریم که ؛
بعضی مامانا دوست دارن که پسرشون این کارها رو انجام نده ؛
نه خرج کنه
نه زیادی محبت
نه زن ذلیل بازی در بیاره ...
ولی دامادشون همه این کارها رو باید انجام بده ...
الباقی مبحث رو فردا در خدمتتونم ان شاءالله به شرط حیات🌹
#سیاستهای_زنانه
✍صالحه کشاورز معتمدی
#سلام_امام_زمانم
قربون اون آقای غریبی که مثل جد غریبش صدای "هل من ناصر"ش بلنده ولی کسی جوابی نمیده ... 😭😭😭
#حضرت_دلبر
سلام صبحتون عسل
یه چند تا نظر هم داریم از عزیزانمون
بخونید و لذت ببرید 😉👇
⭕️چالش امروز
فلسفه ازدواج از دیدگاه شما چیه و چه جایگاهی داره ؟
نتیجه این چالش رو برام بفرستید لطفا گپ بزنیم ✍
سلام خانم دکتر عزیزم. شبتون به خیر.
دوستون دارم خیلیییییی
من وقتی ازدواج کردم ۱۹ سالم بود. تازه دانشگاه قبول شده بودم
همسرم رو خیلییی دوست داشتم. سنتی ازدواج کردیم ولی من عاشقش شدم بعد از خواستگاریش. همهی عمرم رو براش گذاشتم. ولی خودم از بین رفتم. نمی دونم اشتباه کردم یا نه ولی عمرم صرف همسر داری و بچه داریم شد
فداتون بشم.
جواب چالش رو مینویسم
بعد از سالها فهمیدم دارم از بین میرم و تکون خوردم
تمام تلاشم رو کردم و خودم رو از تک و تا ننداختم
اونطور که من عشق ورزیدم عشق ندیدم ولی خودم رو نباختم و در پیچ و خم زندگی مشترک نباختم
خداییش همسرم هم مخالفت نکرد و وقتی دید قصدم رشده باهام همراهی کرد. گاهی مخالفت میکنه ولی در کل با هام همراه میشه
بعد از اینکه بچههام یه کم بزرگ شدن رفتم حوزه علمیه و لیسانس دومم رو گرفتم و الان دانشگاه الزهرا تهران دارم ارشد میخونم.
خیلییی سختمه با بچه ها و زندگی و... ولی خیلی شیرینه
شما برام یه الگو هستی و همیشه میگم وقتی خانم دکتر تونستن پس من هم میتونم
شما که بیشتر سختی کشیدین
پس خدا به منم کمک میکنه. برام دعا کنید
😘😘😘😘❤️❤️❤️❤️