eitaa logo
صالحه کشاورز معتمدی
6.1هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
9 فایل
کمکتون میکنم تا حال خانواده شما بهتر بشه دبیر خانواده استان البرز در جبهه فرهنگی و قرارگاه تحول ادمین : @Admiin114 ثبت نام دوره: @Sabte_name_doreh واحد مشاوره https://eitaa.com/joinchat/4035444855C167ad52bed
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏖 @salehe_keshavarz ✤ ⃟⛱ ⃟⃟ ⃟❀᪥✾✤❀ 🖋به نام خداوند مهر آفرین ... 📕داستان 🔍 در فرهنگ آن سال‌های قوم ما ازدواج دخترها زیر هجده سال محقق می‌شد ، پدرم اصرار داشت که طیبه باید وارد دانشگاه شود بعد به خواستگاران اجازه ورود خواهم داد ، از دور و نزدیک می‌شنیدم که فلانی مرا زیر نظر دارد و همیشه خیلی قاطع و محکم نظر می‌دادم که قصد ازدواج ندارم... اما به ‌واقع داشتم ، با همه سلول‌های وجودم طالب ازدواج با مرتضی بودم ، این واقعیتی بود که نمی‌شد از آن چشم پوشید. از این‌که عشق مرتضی را در کنج قلبم داشتم احساس خوشبختی می‌کردم اما همیشه این تردید در من بود که آیا به همان میزان که او را می‌خواهم مرتضی هم مرا دوست دارد ؟ نشانه‌ها ، نگاه‌های یواشکی ، خنده‌ها همه نشان از واقعیت می‌داد ، اما هیچ‌گاه مستقیم مطرح نکرده بود و این بر پریشانی من اضافه می‌کرد. چند روز از عید نوروز گذشته بود یک روز بنا بر رسم محله خانم‌های چند خانواده غذا پختند و وسیله برداشتند و ناهار را به کنار رودخانه و باغات زیتون رفتیم ، بچه‌ها بازی می‌کردند و زن‌ها و مردها آجیل می‌خوردند. به‌خوبی به یاد دارم که آن روز از صبح حرکت کردیم مرتضی دستپاچه و مضطرب بود حتی کمی هم عصبی ، نگاهش را از من می‌دزدید و به بقیه کمک می‌کرد ، فردای آن روز باید برمی‌گشت پادگان و برای همین من هم حال‌ و روز خوشی نداشتم. مردها تاپ بزرگی انداختند و خانم‌ها به نوبت سوار می‌شدند و شعر می‌خواندند و از هیجان جیغ می‌کشیدند ، من هم سوار شدم و بابا چنان تاپم داد که از ترس جیغ کشیدم ، در همان حال جیغ و هیجان چشمم دنبال مرتضی بود که محو تاب خوردن من و نگران ترسیدنم می‌گفت : _دایی یواش ... یواش ... دلم غنج می‌رفت برای همه محبت‌ها و دلواپسی‌هایش. تاپ ایستاد هنوز صورتم گر گرفته بود و هیجان داشتم ، بقیه با تاپ مشغول بودند ، مرتضی با هیجان نزدیکم شد و گفت : _پشت سر من بیا کارت دارم ... با تعجب نگاهش کردم و بی‌اختیار پشت سرش راه افتادم ، لابه‌لای درختان زیتون پیش رفت و من هم‌پشت سرش به‌جایی رسیدم که از دیده‌ها پنهان بودیم ایستاد و با خجالت و هیجان و دست‌پاچه گفت : _طیبه می‌دونی که فردا باید برم پادگان سرم پایین بود و با خجالت گفتم : +بله ، خیرپیش ، برو به‌سلامت ... _می‌خواستم قبل‌از رفتن یه چیزهایی بهت بگم اما فرصتش نمی‌شد برای همین همه رو توی این دفترچه نوشتم ... دفترچه کوچکی رو به طرفم گرفت . نگاهم به دست‌ها و دفترچه خیره بود ، تصویر پدرم از جلوی چشم‌هایم رد شد ... با همه عشقی که بهش داشتم اما می‌دانستم که این کارم بدون اجازه پدر صورت خوشی ندارد. با تمنا نگاهش کردم : +مرتضی نمی‌تونم اینو بپذیرم عذر خواهی می‌کنم ... شوک شده بود ... با چشم‌های گرد شده نگاهم می‌کرد : _طیبه من فکر می‌کردم که ما هر دو ... تمام وجودم تمنای خواستنش را فریاد می‌زد +می‌دونم چی می‌خواهی بگی اما منو درک کن بگذار همه‌چیز درست پیش بره... با پررویی هرچه تمام‌تر ادامه دادم: حس منو نسبت‌ به خودت می‌دونی اما... سرم رو با تاسف پایین انداختم. دست‌هاش را آرام پایین آورد ... چند قدم عقب رفت ... همین‌طور که داشت دور می‌شد گفت: _طیبه بدون که خیلی دوستت دارم و برای تمام شدن سربازی و رسیدن ب تو لحظه‌ شماری می‌کنم. نگاهش کردم و از عمق وجودم لبخند رضایت زدم ، او سریع رفت و من خیره به راهش مانده بودم... ناگهان صدایی به گوشم خورد : +چه صحنه‌ای دییییدم .... خدایش خیلی باحالید شما .... برگشتم با دیدن امیر حسی از خجالت و خشم بر من هجوم آورد فقط تونستم با غیض بگم : +خیلی بی‌شعوری که نگفتی این‌جا هستی... خندید و به سمتم آمد و فقط یک جمله گفت: _بعداً معلوم می‌شه کی بی‌شعوره ... با عصبانیت به سمت خانواده‌ها حرکت کردم ... ✍ صالحه کشاورز معتمدی ... ❀✤✾᪥❀ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟✤ 💌 انتشار بدون لینک کامل کانال جایز است💌 ✤ ⃟⃟ ⃟⛱ ⃟❀✤✾᪥❀ 🏖 @salehe_keshavarz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ 🍀 سَلامٌ عليٰ آلِ يٰس ... پدرمهربانم، سلام ... @Salehe_keshavarz من الان! همین جا! همین لحظه ! از زمانه ای با شما سخن می گویم که مردمانش جمعیت های تنهایند! چون صاحب زمانش را تنها گذاشته اند ... 💢اللّهُمَّ عَجِّل فَرجَ مُنتَِقمِ الزَّهرٰاء سَلٰامُ اللهِ عَلَیهما...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⏰🔑⏰🔑🔑⏰🔑⏰ @Salehe_keshavarz ⏰🔑⏰🔑🔑⏰🔑⏰ تصور کنید حسابی دارید👇👇 💰که هر روز صبح ۸۶.۴۰۰ تومان به حساب شما واریز میشود و تا آخر شب فرصت دارید تا همه پولها را خرج کنید. چون آخر وقت حساب خود به خود خالی میشود.💸 📍در این صورت شما چه خواهید کرد؟ ارسال پاسخ به ادمین↙️ @Admiin114 @Salehe_keshavarz ⏰⏰🔑🔑🔑🔑⏰⏰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔊🎀🔊🎀🔊🎀🔊🎀🔊 📌ویژه دختران مجرد بالای ۱۸ سال 🎓با تدریس : صالحه کشاورز معتمدی 📋برخی از سرفصلها ... 🔍خودشناسی به همراه تست و تمرین 🔍ارتباط مؤثر 🔍کنترل خشم و استرس 🔍کنترل احساسات 🔍راههای کسب اعتماد به نفس 🔍مبحث جذابیت 🔍انتخاب شغل و رشته تحصیلی 🔍رابطه با جنس مخالف 🔍انتخاب همسر 🔍جلسات خواستگاری 🔍اطلاعات جنسی 📍دارای🙃👇 🖥 ۶ لایو آموزشی تخصصی 🎞 به همراه کلیپ های آموزشی 💾 و فایل pdf آموزش در👇 📆روزهای سه شنبه رأس ساعت ۱۷ 🔖مهلت ثبت نام👇 🔺⏳۸ مرداد ... الی ... ۱۵ مرداد ...⌛️🔻 ادمین ثبت نام ↙️ 📝 @Admiin114 بانوی جوان شما هم به کانال توانمندسازی دعوت دارید👇👇 🌺 @Salehe_keshavarz
صالحه کشاورز معتمدی
🔊🎀🔊🎀🔊🎀🔊🎀🔊 #ثبت_نام #دوره_شایسته_شو #شروع_شد 📌ویژه دختران مجر
👆👆 هرگز شک نکنید 👇👇 که شما ارزشمند ، قدرتمند و مستحق هر فرصتی در جهان هستید ... تا بدنبال رویاهای خود بروید و به آن ها برسید ... دخترای گلم از این فرصت طلایی نهایت بهره رو ببرید و به تمام عزیزانی که توفیق شرکت دارند این بنر رو انتشار بدید😊 قبول باشه از همگی🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💡⛱💡⛱💡⛱💡⛱💡 اگه دیدی روبروت یه بیابان ظلمانی ست ، یه چراغ بردار و برو تو دل تاریکی مبادا بترسی یا متوقف بشی یا اینکه بگی من که جایی رو نمی بینم یادتون باشه یه چراغ دستت هست که به اندازه یه متر رو برات روشن میکنه نگو یه متر کمه سعی کن تو همون نور یک متری که ایجاد شده قدم به جلو بگذاری وقتی یه متر رو پیش رفتی میبینی یه متر دیگه اطرافت روشن شده. هر چه جلوتر بری ، پی در پی پیش رو برات روشن میشه ... باید وارد بشیم باید حرکت کنیم تا خدای متعال هدایت کنه ... نازنینم ، نیروی انسان بی پایانه ... 💡⛱💡⛱💡⛱💡⛱💡 به کانال توانمندسازی بانوان بپیوندید👇👇 @Salehe_keshavarz 💡⛱💡⛱💡⛱💡⛱💡
صالحه کشاورز معتمدی
⏰🔑⏰🔑🔑⏰🔑⏰ @Salehe_keshavarz ⏰🔑⏰🔑🔑⏰🔑⏰ #اندکی_تأمل تصور کنید حسابی دارید👇👇 💰که هر روز صبح ۸۶.۴۰۰ تو
👆👆 سلام وقتتون بخیر ان شاءالله که حالتون خوب و احوالتون عالی باشه😊 ممنونم از همه شما عزیزان که تأمل کردید و دوستانتون بعضا نظراتی رو ارسال کردند ... میتونید نظراتشون رو در کانال تجارب مطالعه کنید👇👇 🌐 @nazarat_tajrobiat و اما بریم در موردش یکم صحبت کنیم 😉👇