eitaa logo
صالحی - ارتباط کاربران
1.4هزار دنبال‌کننده
782 عکس
272 ویدیو
290 فایل
﷽ 💫 طلبه ای ساده دروس خارج حوزه قم لیسانس نرم افزار ارشد مهندسیIT دکتری عرفان اسلامی ✅ اینجا نشر پژوهش‌ها، و پرسش وپاسخهای کاربران 📌خصوصی @mSalehi ✅ تدریس فعلی: 1. @Shia_erfan 2. @Sania_Ashar ✅ کانال اصلی بنده @Salehy 📲نرم‌افزارهای مفید @SalehiApps
مشاهده در ایتا
دانلود
@ حرز کامل ناجی - راهنمای شخصی‌سازی = بجای عبارت (11111) نام فرد و مادرش، و بجای عبارت (22222) نام فرد و پدرش، نوشته بشه .docx
82.3K
🔸فایل ورد «حرز کامل ناجی»      (نسخه کامل‌تر از قبل) 📌گردآوری حجت‌الاسلام علی ناجی @AliNaji314 از مجامع روایی، با ارائه راهنمایی‌هایی در سایت نجات از جن: 🌐 nejatazjen.com 🔸 ✅ راهنمای شخصی‌سازی: 🔻بجای عبارت پنج‌تا 1 بصورت (11111) «نام فرد و نام مادرش» نوشته بشه (مانند: حسین بن فاطمه /یا/ زینب بنت فاطمه) 🔻و بجای عبارت پنج‌تا 2 بصورت (22222) «نام فرد و نام پدرش» نوشته بشه (مانند: حسین بن علی /یا/ زینب بنت علی) 📌پس از وارد کردن اسامی در حرز، آن را پرینت کنید و همراه داشته باشید 🔸 @Salehi786
بسم الله 🔸 *«۴ داستان واقعی در تذکر بر درک و احاطه و نفوذشان بر نفوس»* 🔸 ▫️١*داستان اول: علی‌اکبر دهقان* 🔸شهید علی اکبر دهقان، شهیدی است که بدون سر «یا حسین» گفت. حدود پانزده نفر در اطراف پیکر بی سر او 5 دقیقه این ندا را از حلقوم بریده اش می شنیدند و آن شهید این عنایت را در وصیت‌نامه‌اش از خدا خواسته بود. 🔻این واقعه توسط راوی زنده‌ی ماجرا و شهید زنده، حجت الاسلام محمد صادقی سرایانی، در سایت خودشان در بخش خاطرات‌شان نقل شده { SadeghiSarayani.com/مردان-بی-ادعا }، که مینویسند: 🔸 «من صحنه‌ای دیدم که همیشه در ذهنم باقی است؛ دیدم که دستی از بدن کسی کاملاً جدا شده و آن طرف روی زمین افتاده بود. در این دست جدا شده کتاب دعایی بود که ظاهراً می‌بایست با پرت شدن دست، کتاب هم جدا می‌شد ولی کتاب دعا محکم به دست چسبیده بود. یک طرف کتاب‌ دعا نوشته بود ارتباط با خدا و طرف دیگر فرازهایی از زیارت عاشورا بود که خون آن شهید روی آن ریخته بود، نوشته شده بود، «السلام علیک یا ثارالله و ابن ثاره». 🔻شما چنین صحنه‌ای را هر کاری بکنید نمی‌توانید به قلم بیاورید و در صحنه‌های هنر زنده کنید. خدا در آن جا می‌خواسته یکی از درس‌های خودش که نتیجه‌ی خلوص است را بدهد. و این خون هم خون خداست. 🔻یا *شهید علی‌اکبر دهقان* که وقتی ما می‌خواستیم جنازه‌ی او را در جاده بصره_خرمشهر جمع کنیم، دیدیم سر بریده‌اش در محوطه دارد می‌رود، سری که از پشت قطع شده بود و روی زمین داشت می‌غلتید و تنش هم داشت می‌دوید. سر این شهید حدود ۵ دقیقه فریاد یاحسین، یاحسین سر می‌داد. 🔻این فریاد را همه‌ی ما که حدود 10_15 نفر بودیم، (از جمله برادران حدادی، آذربیک، مصطفی خراسانی، طوسی و...) می‌شنیدیم و همه به جای اینکه جنازه را جمع کنند، داشتند گریه می‌کردند. 🔻یا در کتاب «پیشانی سوخته‌ها» آورده‌ا‎م که طلبه‌ای به نام آقاخانی در کربلای ۵ شهید شده بود که پس از شهادت از حنجره بریده‌اش چند بار صدای «السلام‌علیک یا اباعبدالله» می‌آمد. این نمونه‌ها در صحنه‌های جنگ بسیار بوده است. 🔻البته *شهید علی‌اکبر دهقان* یک وصیتی هم داشت که ما از توی کوله‌پشتی‌اش پیدا کردیم. یک تکه کاغذ بود که نمی‌دانم شب نوشته بود یا همان روز: ⚡«خدایا من شنیدم که امام حسین با لب تشنه شهید شده، من هم دوست دارم این‎گونه شهید شوم.» 🔻 نمی‌دانم لابد شهید لب‌تشنه هم بوده چون مسائل مشابه دیگری که ما دیدیم اتفاق افتاده بود. نوشته بود : ⚡«خدایا من شنیدم که امام حسین سرش را از قفا بریدند، من هم دوست دارم سرم از قفا بریده شود». 🔻بعد ما دیده بودیم که یک ترکش از پشت سر، سرش را قطع کرد. یا نوشته بود: ⚡ «خدایا من شنیدم که سر امام حسین (علیه السلام) بالای نی قرآن خوانده. من که مثل امام حسین اسرار قرآنی نمی‌دانستم که بتوانم با آن انس بگیرم که حالا بعد از مرگم قرآن بخوانم ولی به امام حسین(ع) خیلی علاقه و عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده‌ام به ذکر یا حسین یا حسین باشد» 🔻و ما آن صحنه را دیدیم که سر جدا شده‌اش پنج دقیقه ذکر یا حسین می‌گفت. (پایان نقل حاج آقای صادقی سرایانی) 🔸 🔻البته خود راوی (جناب حجت الاسلام صادقی سرایانی) برای خودش هم واقعه زیبایی اتفاق افتاده که ٢۵ روز در برزخ بوده، و با عنایت امام رضا (علیه السلام) پس از مرگ زنده شدند. خاطره شفای خود ایشان خیلی متذکر کننده است: 🎞 تصویری: 🌐 aparat.com/v/3iQJD 🌐 dalfak.com/w/i4jhw 🔈 صوتی: 🌐 SadeghiSarayani.com/wp-content/uploads/2018/02/Shahid_zende_malakoot01.mp3 🔖 متنی (از سایت خودشان): 🌐 SadeghiSarayani.com/دیدار-با-امام-رضاعلیه-السلام/ 🌐 SadeghiSarayani.com/خاطرات-بیمارستان-تا-شفا-گرفتن 🔸 ✅ *داستان دوم: حجت‌الاسلام سیدمجتبی صالحی* 🔸حضور شهید حجّت‌الاسلام سیّد مجتبی صالحی خوانساری، که بعد از شهادتش، اهل خانه و فامیل و دوستان صداى تلاوت قرآن و دعا و مناجات شهید را مکرر در خانه می‌شنیدند و نور سبزی از نحوه‌ی حضور او می‌دیدند، و بالاتر اینکه شهید عزیز خودش بعد از شهادتش کارنامه‌ی امتحانات ثلث دوم دخترش (خانم زهراسادات صالحی) را برای مدرسه اش امضا نمود👇👇 🌐 shohadayeiran.com/fa/news/171748 🔸 ✅ *داستان سوم: سیدمرتضی دادگر* 🔸حضور شهید سیّد مرتضی دادگر (اهل ساری) که بعد از شهادتش، قرض‌های یک بسیجی گروه تفحص شهدا را به تمام مغازه‌ها و قصابی و میوه فروشی محله اش داد و مبلغی هم برای امورات زندگی به اهل خانه‌ی او رساند (و همه این وقایع در همان روزی که پیکرش در تفحص پیدا شده بود و اهل خانه و مغازه دارها و ... با دیدن تصویر مدارک شناسایی شهید، متوجه حضور عینی او در دادن قرض‌های آن بسیجی شدند) 👇 👇 🌐 mashreghnews.ir/news/331021 🔸👇
▫️٢ ✅ *داستان چهارم: سیّد مرتضی آوینی* 🔸حضور شهید سید مرتضی آوینی (ره) بعد از شهادتش، که راوی دفاع مقدس، مرحوم حجت الاسلام ضابط در مورد این واقعه اینطور می‌گفت: 🔻«خیلی دلم می‌خواست سیدمرتضی آوینی رو ببینم (در زمان حیاتش). یه روز به رفقایش گفتم یه موقعیتی جور کنید ما سیدمرتضی رو ببینیم، نشد. بالاخره سید شهیدان اهل قلم تو فکه رفت روی مین و شهید شد و من نتوانستم سید مرتضی رو ببینم. 🔻بعد از مدتی قسمت شد با یکی از کاروان‌های راهیان نور آمدم برای بازدید از مناطق جنگی. یک جایی شب ماندیم و مستقر شدیم. شب که خوابیدم دیدم شهید آوینی آمد به خوابم. در خواب به او گفتم: آقا سید! من خیلی دوست داشتم وقتی زنده بودی ببینمت ولی توفیق نشد. شهید آوینی توی خواب به من گفت: نگران نباش! فردا صبح ساعت 8 بیا سر پل کرخه منتظرتم. 🔻صبح بیدار شدم و من بیچاره که هنوز به زنده بودن شهید شک داشتم گفتم: آخه این چه خوابی بود! آوینی که خیلی وقت است شهید شده. بلند شدم رفتم سر قراری که با من گذاشته بود و نیم ساعت دیر رسیدم. دیدم خبری از آوینی نیست. دیگر داشتم مطمئن می‌شدم که خواب و خیال و اینجور چیزها واقعیت ندارد که یه دفعه سربازی که آن نزدیکی‌ها پست می‌داد آمد پیش من و گفت: آقا شما منتظر کسی هستید؟ گفتم بله با یکی از رفقا قرار داشتم. گفت: چه شکلی بود؟ برایش توصیف کردم. گفتم: موهای جو گندمی، محاسنش اینجوری بود، عینکش... سرباز گفت: رفیقت آمد اینجا و تا ساعت 8 منتظرت شد، نیامدی. بعد که می‌خواست برود، به من گفت: یک کسی می‌آید با این اسم و این قیافه، بهش بگو مرتضی آمد. خیلی منتظرت شد، نیامدی، کار داشت رفت. کنار پل، یک چیزی برایت نوشته برو بخوان! 🔻رفتم دیدم کنار پل با انگشتش نوشته: «فلانی! آمدیم نبودید، وعده ما بهشت. سیدمرتضی آوینی» 🌐 tasnimnews.com/fa/news/1391/12/15/31049 🔸 🔸آخرالکلام: 🔻مقامات شهدا و حضور و تصرّفشان در عالم هستی، و حضور تاریخی‌شان ذیل حقیقت اشراقی قلبی امام روح الله (رحمة الله علیهم)، از آن جهت که ظهور شعاع اشدّ اتصال ایشان به روح الهی در شمس نور محمّدیه (ص) است، قابل توصیف و تصور اذهان بشری نیست (إِنَّ رُوحَ الْمُؤْمِنِ لَأَشَدُّ اتِّصَالًا بِرُوحِ اللَّهِ مِنِ اتِّصَالِ شُعَاعِ الشَّمْسِ بِهَا - اینکه اشدّ اتصالاً هست، یعنی اینکه چقدر شدیدتر و بالاتر است دیگر قابل توصیف با الفاظ و بیان نیست). 🙏ان شاء الله ما بتوانیم ادامه دهندگان راه امام و شهدا و مجاهدین به نتیجه رساننده انقلاب با اتصالش به قیام قائم (علیه السلام) باشیم. - الهی آمین🙏 🔸 @Salehi786
⚫️ چرا در عزاداری شرکت نمی‌کنید؟ ◾️مرحوم آیت الله حق شناس تهرانی می‌فرمودند:یک روز بنده در دهه اول محرّم، در یکی از حُجره های مسجد جامع تهران نشسته بودم با یکی از رفقا قرار گذاشته بودیم که درسی را مباحثه کنیم و بعد هم در مراسم عزاداری شرکت کنیم. ◾️همین که مشغول مطالعه شدم، چُرتم گرفت، آبی به صورتم زدم اما باز خوابم گرفت. در همین حال دیدم که دیوار حجره شکافته شد و هفت خانم که در مقابل آن‌ها، بانوی محترمهِ رشیده‌ای بود، وارد شدند. ◾️تشخیص دادم که ایشان حضرت زینب کبری هستند. حضرت به بنده فرمودند: ◾️چرا در عزاداری شرکت نمی‌کنید؟عرض کردم:هم مباحثه می‌کنیم و هم در عزاداری شرکت می‌کنیم، فرمودند: ◾️در این دهه مباحثه را تعطیل کنید و فقط در عزاداری شرکت کنید! در این هنگام به طرفِ در حرکت کردند و قبل از این که به آن برسند، کلونِ در افتاد و در، باز شد. ◾️حجره من در طبقه دوم بود. در این حال دیدم کفِ مسجدِ چهل ستون بالا آمد و با کفِ حجره، هم سطح شد و آن‌ها رفتند و در مجلس عزاداری شرکت کردند. وقتی از خواب بیدار شدم دیدم دو تن از دوستان مشغول عزاداری هستند. ◾️در عزاداری اباعبدالله شرکت کنید! حسین است!عزیزِ خداست، داداش جون! مبادا نسبت به این مجالس کوتاهی کنی 💢کانال آیت الله حق شناس👇 https://eitaa.com/joinchat/535757046C806a1c5b87
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
🔰 هیأت و کودک 🔻«حسینیه کودک»، محفل دلدادگی و نقش‌آفرینی کودکان حسینی • شناسایی و شناساندن • تربیت و تقویت • رشد و توانمندسازی • حمایت و آموزش • شبکه‌سازی و هم‌افزایی • ظرفیت‌یابی و ظرفیت‌سازی جبهه مردمی فعالان عرصه «هیأت و کودک» مسئولین، مربیان و مادران 👇🏻گروه دریافت و عرضه محتوا در ایتا: 🔗 eitaa.com/joinchat/467337699C4cd3602550 👇🏻کانال هیأت و کودک: ▫️eitaa.com/joinchat/4083483100C0cfc3ed11e 💠 جامعه‌ایمانی‌مشعر ✅ @www1542org
کاربرگ ماکت روز عاشورا.pdf
20.71M
بسته‌ی کاربرگ و آموزش ماکت روز عاشورا @islam_for_my_kids السلام على شهيد الشهداء بسته‌ی کاربرگ و آموزش ماکت روز عاشورا، قابل دانلود بصورت فایل پی‌دی‌اف از کانال‌های بله، تلگرام و ایتای اسلام برای کودکانم به آدرس زیر: @islam_for_my_kids هرگونه فروش این فایل یا نسخه‌ی چاپ شده‌ی آن شرعا مجاز نمی‌باشد. @bavafa_bazi https://eitaa.com/joinchat/748749235Cc97b8188d6
هدایت شده از ابوالفضل ساجدی
https://virasty.com/sajedi_ir/1690376800319520264 🔴مجالس حسینی، به روی دزد و شرابخوار هم باز است، اما آنجا جای‌ دزدی و شرابخواری و عادی سازی گناهان نیست. 🔰@Sajedi_ir
هدایت شده از حسینیه معلی
20.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 نوحه نوستالژیک رضا هلالی بین همه‌ی عشقای دنیا، عشق است اباالفضل @moallatv3