eitaa logo
صالحین دامغان
338 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
اِنّی اُحِبُّ النَّبی مُحَمَّد من حضرت محمد را دوست دارم I love the Prophet Muhammad __❤️_______❤️_________ ما دوستدار مصحف و در دین احمدیم اندر جهان به خلق دو عالم سرآمدیم زیر لوای آل علی صف کشیده ایم چشم انتظار قائم آل محمدیم ❤️
اِنّی اُحِبُّ النَّبی مُحَمَّد من حضرت محمد را دوست دارم I love the Prophet Muhammad __❤️_______❤️_________ ما دوستدار مصحف و در دین احمدیم اندر جهان به خلق دو عالم سرآمدیم زیر لوای آل علی صف کشیده ایم چشم انتظار قائم آل محمدیم ❤️
⚜سعدے اگر عاشقے کنی و جوانی،عشق محمد بس است و آل محمد
هدایت شده از صالحین دامغان
📚 رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃 ✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم .... رفقاتونو دعوت کنید 😊 💢واما... با رمان شیرین و جذاب ♥️ ♥️ در کنارتون هستیم . هر شب راس ساعت ۲۳ با ما همراه باشید😊 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌸 گفتم: «یک هفته است بچه ات به دنیا آمده. حالا هم نمی آمدی. مگر نگفتم نرو. گفتی خودم را می رسانم. ناسلامتی اولین بچه مان است. نباید پیشم می ماندی؟!» چیزی نگفت. بلند شد و رفت طرف ساکش. زیپ آن را باز کرد و گفت: «هر چه بگویی قبول. اما ببین برایت چه آورده ام. نمی دانی با چه سختی پیدایش کردم. ببین همین است.» پتوی کاموایی را گرفت توی هوا و جلوی چشم هایم تکان تکانش داد. صورتی نبود؛ آبی بود، با ریشه های سفید. همان بود که می خواستم. چهارگوش بود و روی یکی از گوشه هایش گلدوزی شده بود، با کاموای سرمه ای و آبی و سفید. پتو را گرفتم و گذاشتم کنار گهواره. با شوق و ذوق گفت: «نمی دانی با چه سختی این پتو را خریدیم. با دو تا از دوست هایم رفتیم. آن ها را نشاندم ترک موتور و راه گرفتیم توی خیابان ها. یکی این طرف خیابان را نگاه می کرد و آن یکی آن طرف را. آخر سر هم خودم پیدایش کردم. پشت ویترین یک مغازه آویزان شده بود.» آهسته گفتم: «دستت درد نکند.» دستم را دوباره گرفت و فشار داد و گفت: «دست تو درد نکند. می دانم خیلی درد کشیدی. کاش بودم. من را ببخش. قدم! من گناهکارم می دانم. اگر مرا نبخشی، چه کار کنم!» بعد خم شد و دستم را بوسید و آن را گذاشت روی چشمش. دستم خیس شد. 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌹🌹
🌸 گفت: «دخترم را بده ببینم.» گفتم: «من حالم خوب نیست. خودت بردار.» گفت: «نه.. اگر زحمتی نیست، خودت بگذارش بغلم. بچه را از تو بگیرم، یک لذت دیگری دارد.» هنوز شکم و کمرم درد می کرد، با این حال به سختی خم شدم و بچه را از توی گهواره برداشتم و گذاشتم توی بغلش. بچه را بوسید و گفت: «خدایا صد هزار مرتبه شکر. چه بچه خوشگل و نازی.» همان شب صمد مهمانی گرفت و پدرم اسم اولین بچه مان را گذاشت، خدیجه. بعد از مهمانی، که آب ها از آسیاب افتاد، پرسیدم: «چند روز می مانی؟!» گفت: «تا دلت بخواهد، ده پانزده روز.» گفتم: «پس کارت چی؟!» گفت: «ساختمان را تحویل دادیم. تمام شد. دو سه هفته دیگر می روم دنبال کار جدید.» اسمش این بود که آمده بود پیش ما. نبود، یا همدان بود یا رزن، یا دمق. من سرم به بچه داری و خانه داری گرم بود. یک شب سفره را انداخته بودم، داشتم بشقاب ها را توی سفره می چیدم. صمد هم مثل همیشه رادیویش را روشن کرده بود و چسبانده بود به گوشش. 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
سوال: من یک دخترخانم هستم و عکس معمولی صورتم را به عنوان تصویر پروفایل کاربری در فضای‌مجازی گذاشتم، چند نفر به من تذکر دادند، لطفا بفرمایید حکم کار من چیست؟ پاسخ: در صورتی که تصویر شما با حجاب کامل باشد و آرایش و زینتی هم نکرده باشید، از لحاظ شرعی اشکالی ندارد اما فضای‌مجازی مانند فضای حقیقی است و همانطور که دوست ندارید در محیط جامعه چهره شما در معرض توجه و نگاه نامحرم قرار بگیرد خوب است در فضای مجازی نیز همین را سرلوحه کار خودتان قرار دهید. جواب حضرت آقا👆👆 قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌸خدایا به تو توکل می‌کنم 💞و حس داشتنت 🌸پناهگاهی می‌شود همیشگی 💞در اوج سختی‌هایم 🌸روزهایم را با رحمتت به خیر بگردان.. 🌸بنام خدایی که تسکین دهنده 💞دردها وآرامش دهنده قلبهاست 🌸بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو ❤️ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
💠 آیه ۷۱ سوره یونس 🍃وَاتْلُ عَلَیْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ یَقَوْمِ إِن کَانَ کَبُرَ عَلَیْکُم مَّقَامِى وَ تَذْکِیرِى بَِایَتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَکَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَکُمْ وَ شُرَکَآءَکُمْ ثُمَّ لَا یَکُنْ أَمْرُکُمْ عَلَیْکُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَىَّ وَلَا تُنْظِرُونِ‏🍃 🔹ترجمه ✨و بر آنان سرگذشت نوح را بخوان، آنگاه که به قوم خود گفت: اى قوم من! اگر ماندن و موقعیّت من (در میان شما) و یادآورى‏ ام نسبت به آیات خداوند بر شما سنگین و تحمّل ناپذیر است، پس (بدانید که) من تنها بر خداوند توکّل کرده ‏ام (و از چیزى هراس ندارم) پس شما و شریکانتان فکرتان را جمع کنید تا چیزى از کارتان بر شما پوشیده نماند، سپس در باره‏ ى من تصمیم بگیرید و مهلتم ندهید!✨ ♻️این آیه، استقامت و پشت گرمى حضرت نوح (ع) را به امدادهاى الهى مى ‏رساند که از تهدیدها و نقشه‏ هاى دشمن هراسى نداشت.  نقل شده است که امام حسین (ع) نیز در کربلا، قبل از ظهر عاشورا این آیه را بر سپاه کوفه خواند.  📝پیام ها ۱- آشنا کردن مردم با خبرهاى مهم و مفید گذشته و تاریخ و فلسفه‏ آن، از وظایف رهبران الهى است. «واتل علیهم نبأ»   ۲- انبیا از مردم و با مردم بودند و حتّى تا آخرین لحظه با مخالفان خود برخورد عاطفى داشتند. «یا قومِ»   ۳- دل اگر آمادگى نداشته باشد، حتّى تذکّر و یادآورى انبیا هم بر او سنگین است. «کَبُر علیکم مقامى و تذکیرى»  ۴- ایمان به هدف، بزرگ ‏ترین اهرم مقاومت انبیا و مبارزه ‏طلبى آنان است. «ان کان کبر علیکم مقامى...فاجمعوا امرکم»  ۵ - انبیا مخالفان خود را به مبارزه مى‏ طلبیدند. «اجمعوا امرکم»  ۶- انبیا با توکّل به خدا، قدرت‏ هاى مخالف را تحقیر مى ‏کردند و به مؤمنان شجاعت مى‏ دادند و همه‏ قدرت‏ ها را پوچ مى‏ دانستند. «اجمعوا امرکم... ثم اقضوا»  ۷- ارزیابى درست، جمع ‏آورى قوا و تصمیم قاطع، از اصول مبارزه است. «امرکم و شرکائکم ثم لا یکن امرکم علیکم غمّة»  ۸ - انبیا از شهادت نمى‏ ترسیدند. «ثم اقضوا الىّ ولاتنظرون» 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا