هدایت شده از صالحین دامغان
#داستان_شب📚
رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃
✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم ....
رفقاتونو دعوت کنید 😊
💢واما...
با رمان شیرین و جذاب ♥️ #دختر_شینا ♥️
در کنارتون هستیم .
هر شب راس ساعت ۲۳ با ما همراه باشید😊
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوهفتاد_وششم
بغلش کردم و شیرش دادم. مهدی کنارم خوابیده بود و خدیجه و معصومه هم کمی آن طرف تر کنار هم خوابیده بودند.
دلم برایشان سوخت. چه معصومانه و مظلومانه خوابیده بودند. طفلی ها بچه های خوب و ساکتی بودند.
از صبح تا شب توی خانه بودند. بازی و سرگرمی شان این بود که از این اتاق به آن اتاق بروند. دنبال هم بدوند.
بازی کنند و تلویزیون نگاه کنند. روزها و شب ها را این طور می گذراندند. یک لحظه دلم خواست زودتر هوا روشن شود.
دست بچه ها را بگیرم و تا سر خیابان ببرمشان، چیزی برایشان بخرم، بلکه دلشان باز شود. اما سمیه را چه کار می کردم.
بچه چهل روزه را که نمی شد توی این سرما بیرون برد. سمیه به سینه ام مک می زد و با ولع شیر می خورد.
دستی روی سرش کشیدم و گفتم: «طفلک معصوم من، چقدر گرسنه ای.»
صدای در آمد. انگار کسی پشت در اتاق بود. سینه ام را به زور از دهان سمیه بیرون کشیدم. سمیه زد زیر گریه.
با ترس و لرز و بی سر و صدا رفتم توی راه پله. گفتم: «کیه... کیه؟!»
صدایی نیامد. فکر کردم شاید گربه است. سمیه با گریه اش خانه را روی سرش گذاشته بود.
پشت در، میزی گذاشته بودم. رفتم پشت در و گفتم: «کیه؟!»
کسی داشت کلید را توی قفل می چرخاند. صمد بود، گفت: «منم. باز کن.»
با خوشحالی میز را کنار کشیدم و در را باز کردم.
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوهفتاد_وهفتم
خندید و گفت: «پس چه کار کرده ای؟! چرا در باز نمی شود.»
چشمش که به میز افتاد، گفت: «ای ترسو!»
دستش را دراز کرد طرفم و گفت: «سلام. خوبی؟!»
صورتش را آورد نزدیک که یک دفعه مهدی و خدیجه و معصومه که از سر و صدای سمیه از خواب بیدار شده بودند، دویدند جلوی در.
هر دو چند قدم عقب رفتیم. بچه ها با شادی از سر و کول صمد بالا می رفتند. صمد همان طور که بچه ها را می بوسید به من نگاه می کرد، می گفت: «تو خوبی؟! بهتری؟! حالت خوب شده؟!»
خندیدم و گفتم: «خوبِ خوبم. تو چطوری؟!»
مهدی بغلش بود و معصومه هم از یونیفرمش بالا می کشید.
گفت: «زود باشید. باید برویم. ماشین آورده ام.»
با تعجب پرسیدم: «کجا؟!»
مهدی را گذاشت زمین و معصومه را بغل کرد: «می خواهم ببرمتان منطقه. دیشب اعلام کردند فرمانده ها می توانند خانواده هایشان را مدتی بیاورند پادگان. شبانه حرکت کردم، آمدم دنبالتان.»
بچه ها با خوشحالی دویدند. صورتشان را شستند. لباس پوشیدند. صمد هم تلویزیون را از گوشه اتاق برداشت و گفت: «همین کافی است. همه چیز آنجا هست.
فقط تا می توانی برای بچه ها لباس بردار.»
وَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا
| طور ۴۸ |
تو فقط کمی صبر کن
و بدان جلوی چشمهای منی...😍
#خدامیگه
آغاز میکنیم با نام زیبایش
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو ❤️
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#روزمان_را_با_قرآن_شروع_کنیم
💠 آیه ۷۷ سوره نحل
🍃وَ لِلَّهِ غَیْبُ السَّمَوَتِ وَالْأَرْضِ وَمَآ أَمْرُ السَّاعَةِ إِلَّا کَلَمْحِ الْبَصَرِ أَوْ هُوَ أَقْرَبُ إِنَّ اللَّهَ عَلَى کُلِّ شَىْءٍ قَدِیرٌ🍃
🔹ترجمه
✨غیب آسماها و زمین مخصوص خداست و برپایى قیامت (در سرعت و آسانى) جز مانند چشم بر هم زدن یا نزدیکتر نیست. البته خداوند بر هر چیزى قادر است.✨
🔻کلمه ى «غیب» در برابر شهود و یک امر نسبى است. یعنى ممکن است چیزى نسبت به شخصى، غیب باشد و نسبت به دیگرى، حاضر و ظاهر باشد.
«امر الساعة» یعنى واقعه ى قیامت، از مهم ترین مصادیقِ «غیب» است و از الطاف خداوند آن است که زمان آنرا بر ما مخفى داشته است.
🔻ممکن است این آیه پاسخى به تشبیهات مشرکان در آیات قبل باشد، که اگر در آسمان و زمین براى خدا شریکى بود، خدا از او آگاه بود، چون او همه چیز را مى داند.
🔻بدن انسان پس از مرگ متلاشى و ذراتش در زمین پخش و غایب مى شود، او غیب را مى داند و بار دیگرى او را مى آفریند.
📝پیام ها
۱- خداوند نه تنها عالم به غیب است، بلکه مالکِ غیب است. «للّه غیب السموات»
۲- هیچ کارى براى او سخت نیست، حتّى برپایى قیامت. «ما امر الساعة الاّ کلمح البصر»
۳- باطن و غیب هر کارى در قیامت جلوه مى کند. «وللَّه غیب ... و ما امر الساعة»
۴- قیامت، شدنى است، زیرا خداوند هم علم به همه چیز دارد و هم قدرت بر دوباره آفریدن. «للَّه غیب، على کلّ شى قدیر»
۵- به دنیا مغرور نشویم، قیامت دور نیست، خود را آماده کنیم. «کلمح البصر»
۶- خدا مى تواند مقدّمات هر کارى را حذف یا فشرده کند و یا سرعت بخشد. «کلمح البصر»
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
9.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 مسیح علینژاد را بیشتر بشناسیم
خانم هاشمی او را تائید کرد🙄😳🤔
#حقوق_زنان
#اسلام
#بصیرت
📲 ارسالی سرمربی حوزه حضرت زینب سلام الله علیها
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
♥️ #خشنودی_خدا
🍃خداوند از سه گروه خشنود است
۱ - كسي كه نماز شب مي خواند
۲ - دسته ای كه در برابر دشمن (درراه خدا) صف آرايي كرده اند .
۳ - جمعی كه نماز جماعت تشكيل می دهند ♥️
📝 ثواب الاعمال ، ص ۹۶
✨ #نماز_اول_وقت
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#بسیج_پیشرو_خدمت_و_امیدآفرین
به مناسبت هفته بسیج
🦋جشنواره #هنر_در_خانه🦋
در 2 بخش کودکان ونوجوانان،بزرگسالان
🌱🌱🌱
1⃣:کودکان و نوجوان
💫 #اسباب_بازی_خلاق
طراحی وساخت اسباب بازی وکاردستی بااستفاده از وسایل دورریختنی
انتخاب نام مناسب برای اسباب بازی
2⃣:بزرگسالان
💫 #دست_سازه_با_وسایل_دورریختنی
طراحی و ساخت دست سازه های مفید وقابل استفاده با وسایل دورریختنی
🌱🌱🌱
👌 #شرایط_شرکت: قید شده در پوستر
مهلت شرکت:5 آذرماه 1399
🎁همراه با اهدای جوایز🎁
#تعلیم_وتربیت_حوزه_مقاومت_بسیج_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
۳.m4a
3.9M
💻🖥 #سواد_رسانه_ای
📲 حجت الاسلام آقای مصاحبی سرمربی حوزه مقاومت بسیج الهادی(ع)
🔹 قسمت سوم
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#بسیج_پیشروخدمت_و_امیدآفرین
💠 جشنواره ورزش و شادابی در منزل 💠
🔴《 یک دقیقه نشاط و تندرستی 》🔴
🌺به مناسبت هفته بسیج 🌺
در رشته های متنوع ورزشی (شرح در پوستر ) ☝️☝️☝️
🏐🏀🥎🏓🎯🎾
🎞🎬🎥در قالب فیلم کوتاه یک دقیقه ای
🗓مهلت ارسال آثار : ۲۰ آبان ماه لغایت ۱ آذر ماه
🆔️ آیدی ارسال آثار : kosar98@ در پیام رسان ایتا
و avaybaran94@ در تلگرام و واتس آپ
همراه با اهدا جوایز 🥇🥈🥉
#حوزه_مقاومت_بسیج_کوثر
#پایگاه_محبان_الزهرا_س
#هیئت_ورزشهای_همگانی_شهرستان_دامغان