🔰برگزاری کلاسهای آموزشی توانمندسازی نوجوانان و جوانان و حلقه های نوجوانان درمحل دفتر امام جمعه محترم شهر دیباج
هدف از این جلسه که در روز میلاد پیامبر (ص) و امام جعفر صادق (ع) در دفتر امام جمعه برگزار گردید؛ شناسائی و تشویق نوجوانان مستعد در امور معنوی و نیروسازی و مشارکت در کارهای فرهنگی و معنوی وفعالیت در بسیج می باشد.
#حوزه_مقاومت_بسیج_صاحب_الزمان
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
هدایت شده از صالحین دامغان
#داستان_شب📚
رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃
✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم ....
رفقاتونو دعوت کنید 😊
💢واما...
با رمان شیرین و جذاب ♥️ #دختر_شینا ♥️
در کنارتون هستیم .
هر شب راس ساعت ۲۳ با ما همراه باشید😊
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوهفتادوهشتم
گفتم: «اقلاً بگذار رختخواب ها را جمع کنم. صبحانه بچه ها را بدهم.»
گفت: «صبحانه توی راه می خوریم. فقط عجله کن باید تا عصر سر پل ذهاب باشیم.»
سمیه را تمیز کردم. تا توانستم برای بچه ها و خودم لباس برداشتم. مهدی را آماده کردم و دستش را دادم به دست خدیجه و معصومه و گفتم: «شما بروید سوار شوید.» پتویی دور سمیه پیچیدم.
دی ماه بود و هوا سرد و گزنده. سمیه را دادم بغل صمد. در را قفل کردم و رفتم در خانه گُل گز خانم و با همسایه دیوار به دیوارمان خداحافظی کردم و سپردم مواظب خانه ما باشد.
توی ماشین که نشستم، دیدم گل گز خانم گوشه پرده را
کنار زده و نگاهمان می کند و با خوشحالی برایمان دست تکان می دهد.
ماشین که حرکت کرد، بچه ها شروع کردند به داد و هوار و بازی کردن. طفلی ها خوشحال بودند. خیلی وقت بود از خانه بیرون نیامده بودند.
صمد همان طور که رانندگی می کرد، گاهی مهدی را روی پایش می نشاند و فرمان را می داد دستش، گاهی معصومه را بین من و خودش می نشاند و می گفت: «برای بابا شعر بخوان.»
گاهی هم خم می شد و سربه سر خدیجه می گذاشت و موهایش را توی صورتش پخش می کرد و صدایش را درمی آورد.
#دختر_شینا🌸
#قسمت_صدوهفتاد_ونهم
به صحنه که رسیدیم، ماشین را نگه داشت. رفتیم توی قهوه خانه لب جاده که بر خلاف ظاهرش صبحانه تمیز و خوبی برایمان آورد.
هنوز صبحانه ام را نخورده بودم که سمیه از خواب بیدار شد. آمدم توی ماشین نشستم و شیرش دادم و جایش را عوض کردم.
همان وقت ماشین های بزرگ نظامی را دیدم که از جاده عبور می کردند؛ کامیون های کمک های مردمی با پرچم ایران. پرچم ها توی باد به شدت تکان می خوردند.
صمد که برگشت، یک لقمه بزرگ نان و کره و مربا داد دستم و گفت: «تو صبحانه نخوردی. بخور.»
بچه ها دوباره بابا بابا می کردند و صمد برایشان شعر می خواند، قصه تعریف می کرد و با آن ها حرف می زد.
سمیه بغلم بود و هنوز شیر می خورد. به جاده نگاه می کردم. کوه های پربرف، ماشین های نظامی، قهوه خانه ها، درخت های لخت و جاده ای که هر چه جلو می رفتیم، تمام نمی شد.
ماشین توی دست انداز افتاده بود که از خواب بیدار شدم. ماشین های نظامی علاوه بر اینکه در جاده حرکت می کردند، توی شانه های خاکی هم بودند.
چندتایی هم تانک خارج از جاده در حرکت بودند، برگشتم و پشت ماشین را نگاه کردم. معصومه با دهان باز خوابش برده بود.
مهدی سرش را گذاشته بود روی پای معصومه و خوابیده بود.
💫گاهی که دلت
شور کسی را مےزند
و اضطراب فرصت
نفس کشیدن را از تو می گیرد
آرام زمزمه کن:
🍃فاللّهُ خَیرٌ حافظاً
و هو أرحمُ الراحِمین🍃
با نام زیبایش آغاز میکنیم
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی به امید تو ❤️
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#روزمان_را_با_قرآن_شروع_کنیم
💠 آیه ۸۱ سوره نحل
🍃وَاللَّهُ جَعَلَ لَکُم مِّمَّا خَلَقَ ظِلَلاً وَجَعَلَ لَکُم مِّنَ الْجِبَالِ أَکْنَناً وَ جَعَلَ لَکُمْ سَرَبِیلَ تَقِیکُمُ الْحَرَّ وَسَرَبِیلَ تَقِیکُم بَأْسَکُمْ کَذَلِکَ یُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَیْکُمْ لَعَلَّکُمْ تُسْلِمُونَ🍃
🔹ترجمه
✨و خداوند از آنچه آفریده، براى شما سایه ها قرار داد و از کوه برای تان، غارها قرار داد و براى شما لباس هایى قرار داد که شما را از گرما (و سرما) حفظ مى کند و لباس هایى که شما را از آسیب هاى یکدیگر حفظ مى نماید. اینگونه (خداوند) نعمت خود را بر شما تمام مى کند، باشد که خود را تسلیم او کنید.✨
📝پیام ها
۱- توجه و یاد نعمتها، علاقه انسان را به ولى نعمت زیاد و روح تسلیم و پرستش را در او زنده مى کند. (کلّ آیه)
۲- نقش سایه، کمتر از روشنایى و نور نیست. «جعل لکم... ظلالاً»
۳- کامیابى از نعمت ها، ما را از یاد آفریدگار آنها غافل نکند. (در این آیه سه بار کلمه «جَعَل» و یک بار کلمه «خَلَق» به کار رفته است)
۴- زره ولباس دفاع که با نرم شدن آهن و خلاقیت ساخته شده، از الطاف الهى است. «جعل لکم سرابیل تقیکم بأسکم»
۵- توجه دادن مردم به نعمت ها وخالق آنها، بهترین راه دعوت به خدا و جلوگیرى از سرکشى و تکبر است. «یُتّم نعمته علیکم لعلکم تسلمون»
۶- در گفتگوها، مخاطب و محیط سخن را در نظر بگیرید. (گرچه لباس وسیله حفظ از سرما و وسیله زیبایى نیز هست، لکن چون مشکل منطقه حجاز گرما و جنگ بود، خداوند به دو فایده حفاظت از گرما و جنگ اشاره کرده است. «سرابیل تقیکم الحرّ... تقیکم بأسکم»
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#نهج_البلاغه
💥فَلاَ تَقُولُوا بِمَا لاَتَعْرِفُونَ، فَإِنَّ أَکْثَرَ الْحَقِّ فِيمَا تُنْکِرُونَ
💠پس آنچه نمی دانید ، نگویید ،
زیرا بسیاری از حقایق در اموری است که ناآگاهانه انکار می کنید.
📚 #خطبه_۸۷
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 چراغ سبز روحانی به بایدن برای مذاکره
🔹روحانی: ملت ایران ثمره «مذاکره با دنیا» را در سال ۹۵ و ۹۶ دیدند. شرایط ما در این دو سال در بهترین شرایط ۴۰ سال اخیر بود. تورم ما یک رقمی بود. بالاترین رشد اقتصادی جهان را داشتیم.
#بصیرت
#دشمن_شناسی
#نفوذ
📲 ارسالی سرمربی حوزه حضرت زینب سلام الله علیها
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
✅هرلحظه و هرزمان شش دوربین زنده در حال فیلمبرداری از زندگی ما هستند که قرار است روزی در قیامت تمام زندگی ما را به نمایش بگذارند؟
1️⃣ دوربین اول خود خدا است. آیه ۱۴ سوره علق:
✨ آیا انسان نمی داند که خدا او را نگاه می کند.✨
2️⃣دوربین دوم پیامبر اکرم (ص) است. آیه ۴۵ سوره احزاب:
✨ای پیغمبر ما تو را فرستادیم که شاهد امت باشی.✨
3️⃣سومین دوربین ائمه اطهار (ع) هستند، آیه ۱۰۵ سوره توبه:
✨ای پیغمبر به مردم بگو هر کاری میخواهید، بکنید. اما بدانید که اعمال شما را خدا، پیغمبر و امامان می بینند.✨
4️⃣چهارمین دوربین ملائک مقرب خدا هستند؛ آیه ی ۱۸ سوره قاف:
✨ از شما حرکتی سر نمی زند مگر اینکه دو مأمور در حال نوشتن آن هستند.✨
5️⃣پنجمین دوربین زمین است. آیه ۴ سوره زلزال:
✨ در آنروز زمین هرچیزی که دیده را بیان می کند.✨
6️⃣ششمین دوربین اعضاء و جوارح خود ما میباشند. آیه ۶۵ سوره یس:
✨در آنروز دستها و پاها شهادت میدهند که چه کاری کردهاند.✨
📲 ارسالی خانم فاطمه خراسانی از حلقه #شهید_هراتیان پایگاه عطیه
#اعتقادی
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan