eitaa logo
صالحین دامغان
338 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 🌹 🍃 آقامهدی ، فرزند محمدرضا، در تاریخ  ۱۳۵۰/۰۳/۱۵ در شهرستان دامغان چشم به جهان گشود. پدرش یک کارگاه باطری سازی اتومبیل داشت که از این راه و با زحمت زیاد توانسته بود زندگی آبرومندی را برای خانواده فراهم آورد. آقامهدی علاقه زیادی به تحصیل داشت و از همان ابتدا بسیار جدی و مصمم درس می خواند. مقاطع مختلف یکی یکی و پشت سر هم و با موفقیت سپری می شد. 🍃 او در خانواده مذهبی پرورش یافته بود و خدمت به اسلام و انقلاب از درجه بالایی برخوردار بود. همین امر موجب شد بعد از پایان مقطع متوسطه و اخذ مدرک دیپلم،تحصیلات خود را در رشته ی مدیریت نظامی پیگیری نماید. او قصد داشت از این طریق خدمت مؤثرتری را در راه انقلاب اسلامی انجام دهد. 🍃بعد از اخذ مدرک فوق دیپلم رشته مذکور، بلافاصله به استخدام سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی در آمد. شهید انسانی مذهبی و به گواه اطرافیان، همیشه باوضو بود. از دیگر خصوصیات بارز ایشان می توان به این نکته اشاره کرد که به والدین خود بسیار احترام می گذاشت و با آنها با خوش رفتاری تمام برخورد می نمود. 🍃او سرانجام بعد از سال ها خدمت به این نظام مقدس، در تاریخ ۱۳۸۳/۰۷/۲۳ هنگامی که در عملیات رزمایش امداد به سر می برد، در اثر انفجار فوگاز دچار سوختگی شدید شد و پس از انتقال به بیمارستان در تاریخ ۱۳۸۳/۰۷/۲۶ به دیدار معشوق شتافت. پیکر پاک شهید، پس از تشییع در گلزار شهدای دامغان آرمید. 🌷 🌙✨  ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗓 پنج شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۹ ۱۵ شعبان ۱۴۴۱ ۹ آوریل ۲۰۲۰ ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
. 💠هر صبح در چشمه سار نور الهی، نورانی شویم. صفحه ۷۷_ هدیه به شهید والامقام 🌷 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
🔅 آیه ۳ سوره نساء به بحث ازدواج اشاره دارد. ♻️بعضى مردان، دختران یتیم را براى تکفّل و سرپرستى به خانه مى‏ بردند، بعد هم با آنان، با مهریه کم ازدواج کرده و به آسانى هم آنان را طلاق مى‏ دادند. آیه نازل شد که اگر از بى‏ عدالتى بیم دارید، با زنان دیگر ازدواج کنید. آیه‏ قبل، درباره‏ رعایت عدالت در اموال یتیمان بود، این آیه، فرمان عدالت در ازدواج با دختران یتیم است.  ♻️درباره‏ حکمتِ تعدّد زوجات، مى‏ توان به موارد زیر اشاره نمود:  الف: تلفات مردها در جنگ‏ ها و حوادث بیشتر است و زنانى بیوه مى‏ شوند.  ب: جوانان، کمتر حاضرند با بیوه ازدواج کنند.  ج: همه‏ زنان بیوه و بى‏ همسر، تقواى کافى و قدرت کنترل خود را ندارند.  د: زنان در هرماه، مدّتى عذر دارند و مسائل زناشویى تعطیل است.  👈نتیجه آنکه براى حفظ حقوق بیوه‏ ها طبق شرایطى مرد مى‏ تواند همسر دوّم بگیرد تا مشکل هر دو طرف حل شود.   ⁉️سؤال: در این آیه مسئله‏ ى بى‏ عدالتى به صورت مشکوک بیان شده است: «ان خفتم الا تقسطوا»، امّا در آیه ۱۲۹ همین سوره مى‏ فرماید: «لن تستطیعوا» که شما قدرت آن را ندارید، این دو آیه را چگونه مى‏ توان جمع نمود؟  ⭕️ پاسخ: در مسائل مادّى مانند لباس، مسکن، خوراک و هم‏خوابى باید عادل باشید و اگر مى‏ ترسید عادل نباشید برنامه دیگرى را براى خود تنظیم کنید، ولى در آیه ۱۲۹ مى ‏فرماید: شما هرگز قدرت بر عدالت ندارید که مراد عدالت در علاقه و تمایلات قلبى است چون علاقه در اختیار انسان نیست تا بتواند آن را یکسان تقسیم کند. این پاسخ با استفاده از حدیثى از امام صادق‏ (ع) مى‏ باشد. 📝پیام ها ۱- اسلام، حامى محرومان، به ویژه یتیمان و بالاخص دختران یتیم است، آن هم در مسأله‏ عفّت و زناشویى و پرهیز از سوء استفاده از آنان. «...فى‏ الیتامى»   ۲- لازم نیست براى ترک ازدواج با یتیمان، یقین به بى‏ عدالتى داشته باشیم، احتمال و ترس از آن هم کافى است. «ان خفتم»  ۳- در انتخاب همسر، مى‏ توان سراغ ایتام رفت، مگر آنکه خوف بى‏ عدالتى باشد. «ان خفتم... فانکحوا»  ۴- در انتخاب همسر، تمایل قلبى یک اصل است. «طاب لکم»   ۵ - اسلام، با تعدّد همسر براى مرد، فى‏ الجمله موافق است. «فانکحوا... مثنى و ثلاث و رباع فان خفتم... فواحدة»  ۶- تعدّد زوجات، هم محدود به چهار همسر است و هم مشروط به مراعات است.«فانکحوا... رباع فان خفتم... فواحدة»  💠 پیام صفحه ۷۷ قرآن ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
هدایت شده از صالحین دامغان
1_12519061.mp3
2.07M
💠 ✳️تغییر مقدرات الهی با مداومت بر خواندن دعای عهد... 🌸امام خمینی ره: اگر هرروز (بعد از نماز صبح) دعای عهد خواندی، مقدراتت عوض میشود....⚡️
☕️ ، شاهد بر باطن و حقیقت عالمند و هم آنانند که به دیگران حیات می‌بخشند. 🌷 🌤 ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
📌رابطه عفو و قدرت  🔅أَوْلَى النَّاسِ بِالْعَفْوِ أَقْدَرُهُمْ عَلَى الْعُقُوبَهِ. 🔹شایسته ترین مردم به عفو، قادرترین آنها به مجازات است. 📚 ۵۲ ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺طنز جبهه 😄😂خاطره ای زیبا و خنده دار ازجبهه و جنگ...😃😀 بین ما یکی بود که چهره ی سیاهی داشت ؛ اسمش عزیز بود؛ توی یه عملیات ترکش به پایش خورد و فرستادنش عقب بعد از عملیات یهو یادش افتادیم و تصمیم گرفتیم بریم ملاقاتش ،با هزار مصیبت آدرس بیمارستانی که توش بستری بود رو پیدا کردیم و با چند تا کمپوت رفتیم سراغش. پرستار گفت: توی اتاق 110 بستری شده؛ اما توی اتاق 110 سه تا مجروح بودند که دوتاشون غریبه و سومی هم سر تا پایش پانسمان شده و فقط چشمهایش پیدا بود. دوستم گفت: اینجا که نیست ، بریم شاید اتاق بغلی باشه! یهو مجروح باندپیچی شده شروع کرد به وول وول خوردن و سروصدا کردن! گفتم: بچه ها این چرا اینجوری میکنه؟ نکنه موجیه؟!!! یکی از بچه ها با دلسوزی گفت: بنده خدا حتما زیر تانک مونده که اینقدر درب و داغون شده! پرستار از راه رسید و گفت: عزیز رو دیدین؟!!! همگی گفتیم: نه! کجاست؟ :پرستار به مجروح باندپیچی شده اشاره کرد و گفت: مگه دنبال ایشون نمی گردین؟ همه با تعجب گفتیم: چی؟!!! عزیز اینه؟! رفتیم کنار تختش ؛ عزیز بیچاره به پایش وزنه آویزان بود و دو دست و سر و کله و بدنش زیر باندهای سفید گم شده بود ! با صدای گرفته و غصه دار گفت: خاک توی سرتان! حالا دیگه منو نمی شناسین؟ یهو همه زدیم زیر خنده گفتم: تو چرا اینجوری شدی؟ یک ترکش به پا خوردن که اینقدر دستک و دمبک نمی خواد ! عزیز سر تکان داد و گفت: ترکش خوردن پیشکش. بعدش چنان بلایی سرم اومد که ترکش خوردن پیش اون ناز کشیدنه !! بچه ها خندیدند. 😄 اونقدر اصرار کردیم که عزیز ماجرای بعد از مجروحیتش رو تعریف کرد: - وقتی ترکش به پایم خورد ، منو بردند عقب و توی یه سنگر کمی پانسمانم کردند و رفتند تا آمبولانس خبر کنند. توی همین گیر و دار یه سرباز موجی رو آوردند و انداختند توی سنگر. سرباز چند دقیقه ای با چشمان خون گرفته برّ و بر نگاهم کرد. راستش من هم حسابی ترسیده بودم و ماست هایم رو کیسه کردم. یهو سرباز موجی بلند شد و نعره زد: عراقی پَست فطرت می کشمت.ی چشمتان روز بد نبینه. حمله کرد بهم و تا جان داشت کتکم زد. به خدا جوری کتکم زد که تا عمر دارم فراموش نمی کنم. حالا من هر چه نعره می زدم و کمک می خواستم ، کسی نمی یومد. اونقدر منو زد تا خودش خسته شد و افتاد گوشه ی سنگر و از حال رفت. من هم فقط گریه می کردم... بس که خندیده بودیم داشتیم از حال می رفتیم😂 دو تا مجروح دیگه هم روی تخت هایشان از خنده روده بُر شده بودند.😂 عزیز ناله کنان گفت: کوفت و زهر مار هرهر کنان!!! خنده داره؟ تازه بعدش رو بگم: - یک ساعت بعد به جای آمبولانس یه وانت آوردند و من و سرباز موجی رو انداختند عقبش. تا رسیدن به اهواز یک گله گوسفند نذر کردم که دوباره قاطی نکنه ... 😂😂 رسیدیم بیمارستان اهواز. گوش تا گوش بیمارستان آدم وایستاده بود و شعار می دادند و صلوات می فرستادند. دوبارهی حال سرباز خراب شد. یهو نعره زد: آی مردم! این یه مزدور عراقیه ، دوستای منو کشته. و باز افتاد به جونم. این دفعه چند تا قلچماق دیگه هم اومدند کمکش و دیگه جای سالم توی بدنم نموند. یه لحظه گریه کنان فریاد زدم: بابا من ایرانی ام ! رحم کنین. یهو یه پیرمرد با لهجه ی عربی گفت: ای بی پدر! ایرانی هم بلدی؟ جوونا این منافق رو بیشتر بزنین. دیگه لَشَم رو نجات دادند و آوردند اینجا. حالا هم که حال و روزم رو می بینید! صدای خنده مون بیمارستان رو برده بود روی هوا.😂 پرستار اومد و با اخم و تَخم گفت: چه خبره؟ اومدین عیادت یا هِرهِر کردن؟ وقت ملاقات تمومه ، برید بیرون خواستیم از عزیز خدافظی کنیم که یهو یه نفر با لباس سفید پرید توی اتاق و نعره زد: عراقی مزدور! می کشمت!!! عزیز ضجه زد: یا امام حسین! بچه ها خودشه ، جان مادرتون منو نجات بدین ...😂😂😂 (از کتاب" رفاقت به سبک تانک" 📚)
🎊 🎊 📸 توزیع بسته های حمایتی به مناسبت میلاد با سعادت به خانواده های کم درآمد و بی بضاعت از طرف خیرین و همکاری خواهران بسیجی ⚜ قرارگاه یاوران ولایت دامغان @yavarane_velayat_damghan