eitaa logo
صالحین دامغان
337 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
امام جواد علیه السلام میفرمایند: کسی که عمه ام را در قم زیارت کند ، پاداش او بهشت است 🌸 ۲۳ ربیع الاول روز ورود حضرت معصومه سلام الله علیها به قم •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
۲.m4a
5.74M
💻🖥 📲 حجت الاسلام آقای مصاحبی سرمربی حوزه مقاومت بسیج الهادی(ع) 🔹 قسمت دوم 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌹 برای رفع ویروس منحوس کرونا و شفای همه بیماران مبتلا و سلامتی همه و مهمتر برای ظهور امام زمان عج هر تعداد که دوست دارید انتخاب کنید. برای شرکت در این طرح خوشبو بزنید روی لینک زیر😊🌺👇👇 EitaaBot.ir/poll/24sf5 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
15.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 استاد عباسی و روایت سلطه انگلستان 📲 ارسالی خانم نفری فرمانده پایگاه الزهرا 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇گواهی دوره آموزشی ✅صرفی مسئول آموزش دوره اورژانس یار در سطح استان سمنان گواهی دوره آموزشی اورژانس یار بعد از پیگیری های متعدد از تهران صادر و تحویل دانش آموختگان این دوره شد. کانون بسیج جامعه پزشکی 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
💬 تو انيس خلوت دل، تو پناه قلب خسته تو طبيب چاره‌سازى، تو كريم روزگاران دل دردمند ما را، تو شفايى و تو درمان به تو مبتلا و محتاج، نه منم، كه صد هزاران 🍃صلوات خاصه امام رضا علیه السلام🍃 ✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.✨
🔰برگزاری جلسه مرکز خیریه شهدای گمنام شهر کلاته با حضور نماینده محترم شهر دامغان سردارعلیزاده و کلیه اعضا مرکز در محل مسجدجامع شهرکلاته 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
هرچه میگذرد خط انحراف ظریف تر و باریک تر میشود . باریک تر از مو....😑 🇺🇸 🇬🇧 📲 ارسالی سرگروه حلقه شهید مشهد _ پایگاه عطیه 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌷◾️جان پدر کجاستی◾️🌷 ♥️ابراز همدردی دانش آموزان بسیجی♥️ 🧕مدارس دخترانه شهرستان دامغان🧕 ◾️با ملت افغانستان در حادثه تروریستی دانشگاه کابل •┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈• 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
هدایت شده از صالحین دامغان
📚 رمان قشنگه، عاشقانش هم که قشنگ تر 🍃🍃 ✅خبر ،خبر قراره باهم یه رمان خاص بخونیم .... رفقاتونو دعوت کنید 😊 💢واما... با رمان شیرین و جذاب ♥️ ♥️ در کنارتون هستیم . هر شب راس ساعت ۲۳ با ما همراه باشید😊 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌸 بغلش کردم و شیرش دادم. مهدی کنارم خوابیده بود و خدیجه و معصومه هم کمی آن طرف تر کنار هم خوابیده بودند. دلم برایشان سوخت. چه معصومانه و مظلومانه خوابیده بودند. طفلی ها بچه های خوب و ساکتی بودند. از صبح تا شب توی خانه بودند. بازی و سرگرمی شان این بود که از این اتاق به آن اتاق بروند. دنبال هم بدوند. بازی کنند و تلویزیون نگاه کنند. روزها و شب ها را این طور می گذراندند. یک لحظه دلم خواست زودتر هوا روشن شود. دست بچه ها را بگیرم و تا سر خیابان ببرمشان، چیزی برایشان بخرم، بلکه دلشان باز شود. اما سمیه را چه کار می کردم. بچه چهل روزه را که نمی شد توی این سرما بیرون برد. سمیه به سینه ام مک می زد و با ولع شیر می خورد. دستی روی سرش کشیدم و گفتم: «طفلک معصوم من، چقدر گرسنه ای.» صدای در آمد. انگار کسی پشت در اتاق بود. سینه ام را به زور از دهان سمیه بیرون کشیدم. سمیه زد زیر گریه. با ترس و لرز و بی سر و صدا رفتم توی راه پله. گفتم: «کیه... کیه؟!» صدایی نیامد. فکر کردم شاید گربه است. سمیه با گریه اش خانه را روی سرش گذاشته بود. پشت در، میزی گذاشته بودم. رفتم پشت در و گفتم: «کیه؟!» کسی داشت کلید را توی قفل می چرخاند. صمد بود، گفت: «منم. باز کن.» با خوشحالی میز را کنار کشیدم و در را باز کردم.