🔰پیام رهبرانقلاب در پی شهادت دانشمند هستهای و دفاعی کشور آقای محسنفخریزاده؛ عاملان و آمران جنایت مجازات و تلاش علمی و فنی شهید پیگیری شود
🔻 دو موضوع مهم را همهی دستاندرکاران باید به جِدّ در دستور کار قرار دهند، نخست پیگیری این جنایت و مجازات قطعی عاملان و آمران آن، و دیگر پیگیری تلاش علمی و فنی شهید در همهی بخشهائی که وی بدانها اشتغال داشت.
📲 ارسالی خانم خانمحمدی مربی پایگاه عطیه
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
و جمعهای خواهد رسید؛
که انتقام تک تک سردارانمان را از شما خواهیم گرفت.
سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ
شهادت دانشمند شهید محسن فخری زاده را به امام عصر عج و مقام معظم رهبری و ملت شریف ایران تبریک و تسلیت عرض مینماییم...
#تعلیم_و_تربیت_حوزه_حضرت_زینب_س
🇮🇷 #هفته_بسیج_گرامی_باد 🇮🇷
بسیج پیشرو در خدمت و امید آفرین
توزیع ۱۰ بسته سبد کالا به مناسبت هفته بسیج
کمک به خانواده های نیازمند به مبلغ ۱۰ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال
خرید یک عدد تبلت با کمک خیرین برای دانش آموز
#بسیج_جامعه_زنان
#حوزه_مقاومت_کوثر
#پایگاه_ریحانه_الرسول
⭕️ پند لقمان به پسرش
✅پسرم ! نماز را برپا دار ، و امر به معروف و نهي از منكر كن و در برابر مصائبي كه به تو مي رسد با استقامت و شكيبا باش كه اين از كارهاي مهم واساسي است .
📖 سوره لقمان آيه ۱۷
✨ #نماز_اول_وقت
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
#یک_مسئله
🔹حق المارّه
⁉️ #حق_المارّه چیست؟ شرایط آن را بیان کنید.
✅ج: کسی که در حال عبور به درختی میوه دار برسد ـ با شرایط زیر ـ می تواند از میوۀ آن بخورد:
۱. بنابر احتیاط واجب یقین به عدم رضایت مالک نداشته باشد.
۲.به طور اتفاقی از آنجا عبور کند نه با قصد خوردن میوه.
۳.ضرر و آسیب به درخت نزند و میوه ها را تلف نکند.
۴.میوه را همان جا بخورد و با خود نبرد.
۵. وارد ملک ـ مانند باغ ـ نشود.
#حق_رهگذر
#حق_الناس
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
🕗 #ساعت_عاشقی
کنون دریای طوفانیست ایران، ناخدایی کن
نمکگیر تبار توست این کشور، دعایی کن...
✨ #سلام_آقا✋
🍃صلوات خاصه امام رضا علیه السلام🍃
✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَعَلیاَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.✨
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
🌼 #بهشت_خانواده
🌸 در سوره مبارکه الرحمن در توصیف همسران بهشتی آمده است.« فِيهِنَّ قَاصِرَاتُ الطَّرْفِ لَمْ يَطْمِثْهُنَّ إِنْسٌ قَبْلَهُمْ وَلَا جَانٌّ.»(الرحمن:۵۶)
در آن باغ ها دلبرانی فروهشته نگاه هستند که دست هیچ انس و جنی پیش از ایشان ، به آنها نرسیده است.
«طرف»به معنای نگاه است و «قاصرات الطرف» ، یعنی زنانی که تنها چشمشان به همسرانشان دوخته است و هرگز به دیگران چشم هوس نمی دوزند.
🌹المیزان، طباطبائی،ج۱۷ص۲۱۸
🌼بی تردید یکی از بنیادی ترین رکن های حفظ و ماندگاری بنای خانواده، عفیف بودن همسران به ویژه زن پیش از ازدواج و استمرار آن پس از ازدواج است و کوتاهی در این باره از هر جهت زیان بار است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:«از گیاه روییده در مزبله دوری کنید.»
پرسیدند: ای رسول خدا مقصود از چنین گیاهی چیست فرمود:« زنی زیبا که در خانواده ای ناصالح رشد کرده است.»
📚الکافی، کلینی، ج۵ص۳۳۲
📲 ارسالی خانم ابراهیمی _ مربی پایگاه نجمه
#حوزه_مقاومت_کوثر
#پایگاه_نجمه
🍃قرارگاه صالحین دامغان
@salehin_damghan
برندگان مسابقه
#پویش_من_پیامبر_خود_حضرت_محمد_ص_را_دوست_دارم
#پویش_آمریکا_باید_از_منطقه_برود
با تشکر از همه عزیزانی که در مسابقه ما شرکت کرده بودند افراد ذیل به قید قرعه انتخاب شدند...
۱:زهرا سبحانی
۲:آسیه ثانوی
۳:کوثر اسلامی پور
لطفا افرادی که برنده شدند شماره کارت خودشون رو به شماره ۰۹۱۰۲۸۸۴۴۹۶ بفرستند.
#بسیج_جامعه_زنان
#حوزه_مقاومت_کوثر
#پایگاه_ریحانه_الرسول
#دختر_شینا🌸
#قسمت_دویست_ودوازدهم
برایمان چای ریخت و شیرینی و میوه آورد. بچه ها که از دیدنم ذوق زده شده بودند توی بغلم نشستند.
صمد بین من و مادرش نشست و در گوشم گفت: «می گویند زن بلاست. الهی هیچ خانه ای بی بلا نباشد.»
زودتر از آن چیزی که فکرش را می کردم، کارهایش درست شد و به مکه مشرّف شد. موقع رفتن ناله می کردم و اشک می ریختم و می گفتم: «بی انصاف! لااقل این یک جا مرا با خودت ببر.»
گفت: «غصه نخور. تو هم می روی. انگار قسمت ما نیست با هم باشیم.»
رفتن و آمدنش چهل روز طول کشید. تا آمد و مهمانی هایش را داد، ده روز هم گذشت. هر چه روزها می گذشت، بی تاب تر می شد.
می گفت: «دیگر دارم دیوانه می شوم. پنجاه روز است از بچه ها خبر ندارم. نمی دانم در چه وضعیتی هستند. باید زودتر بروم.»
بالاخره رفت. می دانستم به این زودی ها نباید منتظرش باشم. هر چهل و پنج روز یک بار می آمد. یکی دو روز پیش ما بود و برمی گشت. تابستان گذشت. پاییز هم آمد و رفت. زمستان سال 1364 بود.
بار آخری که به مرخصی آمد، گفتم: «صمد! این بار دیگر باید باشی. به قول خودت این آخری است ها!»
قول داد. اما تا آن روز که ماه آخر بارداری ام بود نیامده بود.