eitaa logo
صالحین دامغان
333 دنبال‌کننده
19.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
603 فایل
ارتباط با ادمین @a_mohammadi61
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃امام جمعه محترم واستادیارشجره طیبه صالحین دامغان: ماهیت حوزه علمیه شیعه وبسیج طلاب بی تفاوتی درباره مسائل روز جامعه را برنمی تابد 🌿وظیفه یکایک مردم به ویژه علما و روحانیت انقلابی است که اجازه ندهند دشمن به راحتی اهداف خود را در بستر جامعه جریان دهد ☘بسیج اساتید حوزه علمیه باید خوراک فرهنگی و اعتقادی تولید کند؛ نظام آموزشی و تربیتی مدارس علمیه، مبتنی بر اندیشه دینی و تفکر شیعی و فرهنگ راهگشای بسیج می تواند در تمامی بخش ها برای پیشبرد اهداف نظام مقدس جمهوری اسلامی برنامه ارائه دهد، و سدی در برابر گسترش آسیب های اجتماعی باشد. 🍂نقش حوزه های علمیه و اساتید در عرصه تولید فکر و اندیشه و تربیت نیروی انسانی متعهد، مهذب و متخصص بسیار حائز اهمیت است، 🌿تفکر بسیجی مبتنی بر آموزه های مکتب اهل بیت و سیدالشهدا(علیه السلام) است که پایگاه آن در عصر غیبت حوزه های علمیه است. 🌿بسیج دریایی از تفکرات مبتنی براخلاص و ولایتمداری است که می تواند همه بخش های جامعه را پالایش کند و مطهر سازد و حیات و گسترش فضائل و معارف در جامعه اسلامی شود
هدایت شده از صالحین دامغان
🕗 زائری با گریه آمد، با دل آرام رفت یک نگاهت می‌تواند مرهم طوفان شود . . . ✨ ✋ 🍃صلوات خاصه امام رضا علیه السلام🍃 ✨اللهّمَ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضاالمرتَضی الامامِ التّقی النّقی وحُجَّّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه کافْضَلِ ما صَلّیَتَ‌عَلی‌اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک.✨ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🔰 🔹به مناسبت فاطمیه اول و شهادت شهید دانشمند هسته ای، مراسم عزاداری همراه با نشست بصیرتی با حضور و سخنرانی مسئول پایگاه عطیه در پایگاه عطیه برگزار شد. 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🔰 اردوی یک روزه ورزشی حلقه جوانان پایگاه انصارالمهدی به قلعه منصور کوه 🔹پایگاه مقاومت انصارالمهدی 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
8.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴شهید فخری‌زاده: غفلت کنیم ضربه می‌خوریم 🎙سخنان شهید فخری‌زاده در مورد اهمیت پدافند هسته‌ای: اگر غفلت کنیم ضربه می‌خوریم. 📲 ارسالی سرمربی حوزه ریحانه النبی 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
🌸 با خودم می گفتم: «حالا که ستار شهید شده و صدیقه عزادار است، من چطور دلم بیاید کنار شوهرم بایستم و جلوی این همه چشم با او حرف بزنم.» صمد هم دیگر چیزی نگفت. داشت می رفت اتاق مردانه، برگشت و گفت: «بعد از شام با هم برویم بچه ها را ببینیم. دلم برایشان تنگ شده.» بعد از شام صدایم کرد. طوری که صدیقه متوجه نشود، آماده شدم و آمدم توی حیاط و دور از چشم همه دویدم بیرون. دنبالم آمد توی کوچه و گفت: «چرا می دوی؟!» گفتم: «نمی خواهم صدیقه مرا با تو ببیند. غصه می خورد.» آهی کشید و زیر لب گفت: «آی ستار، ستار. کمرمان را شکستی به خدا.» با آنکه بغض گلویم را گرفته بود، گفتم: «مگر خودت نمی گویی شهادت لیاقت می خواهد. خوب ستار هم مزد اعمالش را گرفت. خوش به حالش.» صمد سری تکان داد و گفت: «راست می گویی. به ظاهر گریه می کنم؛ اما ته دلم آرام است. فکر می کنم ستار جایش خوب و راحت است. من باید غصه خودم را بخورم.» داشتم از درون می سوختم. برای بچه های صدیقه پرپر می زدم. اما دلم می خواست غصه صمد را کم کنم. گفتم: «خوش به حالش. کاشکی ما را هم شفاعت کند.» ‌
🌹🌹
🌸 همین که به خانه خواهرم رسیدیم، بچه ها که صمد را دیدند، مثل همیشه دوره اش کردند. مهدی نشسته بود بغل صمد و پایین نمی آمد. سمیه هم خودش را برای صمد لوس می کرد. خدیجه و معصومه هم سر و دستش را می بوسیدند. به بچه ها و صمد نگاه می کردم و اشک می ریختم. صمد مرا که دید، انگار فکرم را خواند، گفت: «کاش سمیه ستار را هم می آوردیم. طفل معصوم خیلی غصه می خورد.» گفتم: «آره، ماشاءالله خوب همه چیز را می فهمد. دلم بیشتر برای او می سوزد تا لیلا. لیلا هنوز خیلی کوچک است. فکر نکنم درست و حسابی بابایش را بشناسد.» صمد بچه ها را یک دفعه رها کرد. بلند شد و ایستاد و گفت: «سمیه را یک چند وقتی با خودت ببر همدان. شاید این طوری کمتر غصه بخورد.» فردای آن روز رفتیم همدان. صمد می گفت چند روزی سپاه کار دارم. من هم برای اینکه تنها نماند، بچه ها را آماده کردم. سمیه ستار را هم با خودمان بردیم. توی راه بچه ها ماشین را روی سرشان گذاشته بودند. بازی می کردند و می خندیدند. سمیه ستار هم با بچه ها بازی می کرد و سرگرم بود. گفتم: «چه خوب شد این بچه را آوردیم.» با دلسوزی به سمیه نگاه کرد و چیزی نگفت. ‌
🍃اللّهم وَامنُن عَلَیَّ بِکُلِّ ما یُصلِحُنی فی دُنیایَ واخِرَتی " خدای من هر آنچه در دنیا وآخرتم باعث اصلاحم شود به من عنایت کن... با نام و یاد تو آغاز میکنیم بسم الله الرحمن الرحیم الهی به امید تو ❤️ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
💠 آیه ۶۶ سوره کهف 🍃قَالَ لَهُ مُوسَى‏ هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَى‏ أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً🍃 🔹ترجمه ✨موسى به او (خضر) گفت: آیا (اجازه مى‏ دهى) در پى تو بیایم، تا از آنچه براى رشد وکمال به تو آموخته ‏اند، به من بیاموزى؟✨ ❇️ پیامبر اکرم‏ فرمودند: هنگامى که موسى، خضر را ملاقات کرد، پرنده ‏اى در برابر آنان قطره ‏اى از آب دریا را با منقارش برداشت و بر زمین ریخت. ❇️خضر به موسى گفت: آیا رمز این کار پرنده را دانستى؟ او به ما مى ‏آموزد که علم ما در برابر علم خداوند، همانند قطره ‏اى در برابر دریایى بى‏ کران است. ❇️در این آیات کوتاه، نکات متعدّدى در ادب و تواضع نسبت به استاد دیده مى‏ شود، از جمله: 🔅الف: موسى شاگردى خود را با اجازه آغاز کرد. «هل» 🔅ب: خود را پیرو استاد معرّفى کرد. «اتبعّک» 🔅ج: خضر را استاد معرفى کرد. «تعلّمن» 🔅د: خود را شاگرد بخشى از علوم استاد دانست. «ممّا» 🔅ه : علم استاد را به غیب پیوند داد. «علّمت» 🔅و: تعلیم استاد را اثربخش دانست. «رشداً» 🔅ز: همانگونه که خداوند به تو آموخت تونیز به من بیاموز. «ممّا عُلِّمت رشداً» 🔅ح: قول داد که نافرمانى نکند. (دو آیه‏ بعد): «لا اعصى لک امراً» 🔅ط: کارها و سخنان استاد را فرمان دانست. «لا اعصى لک امراً» 🔅ى: براى آینده و پایداریش وعده نداد و گفت: «اِن شاء اللّه» 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹 🔔بالاترين شرافت 💥لا شرَفَ كالعلم. 💠شرافتى چون دانش نباشد. 📚۱۱۳ 🍃قرارگاه صالحین دامغان @salehin_damghan