حسین! می دانی چه وضعی دارم و آگاهی بر غم و اندوه درونم. می دانی چقدر به دعایت نیازمندم. خوب می دانی چقدر هراسناکم و ترس همه وجودم را فراگرفته است و لحظه ای رهایم نمی کند. اما نه ترس از دشمن و نه ترس از نداشتن، نه ترس از از مقام و مکان. تو می دانی! چون پاره ای از وجودم بودی، ترس من از چگونه رفتن است، تو آگاهی به همه اسرارم! دعایم کن و در دعایت رهایم نکن.
انشالله تو و خانواده مجاهد و صبورت همیشه موفق و موید باشید. خداحافظ برادر خوب و عزیزم، دوست و یار باوفاو مهربان و صادق سی ساله ام.
خداحافظ، برادرت قاسم سلیمانی
۱۰ / ۸ / ۱۳۹۵ سفر حلب
، شهید پورجعفری حدود ۳۰ سال از صبح تا شب همراه سردار سلیمانی بوده و در آخر هم کنار سردار شهید شدند. در یک برهه، حوالی سال ۹۵ خانواده شهید پورجعفری از ایشان میخواهند که دیگر جهاد کافی هست و بیشتر به امور خانواده بپردازند.
شهید هم بدلیل ملاحظات خانواده استعفا میدهند.
بعد از آن، شهید سلیمانی برای اولینبار برای مأموریت عازم سوریه میشوند درحالی که برخلاف همیشه پورجعفری همراهشان نبوده.
در آن سفر، شهید سلیمانی نامه ای را برای حسین پورجعفری می نویسد که بسیار خواندنی هست.
ظاهراً بعد از این نامه، شهید پورجعفری خانواده را راضی میکند و دوباره برمیگردند به سپاه قدس و نهایتا در کنار شهید سلیمانی به فیض شهادت میرسد.
متن این نامه خواندنی حاج قاسم به این شهید به شرح زیر تقدیم به شما 👇
بسم الله الرحمن الرحیم
عزیز برادرم حسین، پس از سی سال خصوصا در این بیست سال که نفس تو پیوسته تنفسم بود، اولین سفر را بدون تو درحال انجام هستم. در طول سفر بارها بر حسب عادت صدایت کردم. همه تعجب کردند، در هواپیما، ماشین و . . . . بارها نگاه کردم، جایت خالی بود، معلوم شد خیلی دوستت داشتهام.
حسین عزیز تو نسبتی با من داشتی که حتما فرزندانت با شما و شما با فرزندانت نداشته ای و فرزندانم هم با من نداشته اند. همیشه نه تنها از جسمم مراقبت می کردی، بلکه مراقب روحم هم بودی. اصرار به استراحت، اصرار به خوردن، خوابیدن و . . . بیش از احساس یک فرزند به پدرش بود. بیست سال اخیر پیوسته مراقبت کردی که تمام وقت من صرف اسلام و جهاد شود و اجازه ندادی وقت من بیهوده هدر رود.
حسین عزیز! خوشحالم از من جدا شدی، خیلی خوشحالم. اگر چه مدتی از لحاظ روحی گمشده ای دارم، اما از جدا شدن تو خوشحالم، چون طاقت نداشتم تو را از دست بدهم. من همه عزیزانم را از دست داده ام و عزادار ابدی آنها هستم، لحظه ای نمی توانم بدون آنها شاد باشم. هر وقت خواستم زندگی کنم و آرامش داشته باشم، یک صف طولانی از دوستان شهیدم که همراهم بودند، مثل پروانه دورم می چرخیدند و جلو چشمم هستند.
حسین! بارها که با هم به خطوط مقدم می رفتیم، من سعی می کردم تو با من نیایی و تو را عقب نگهدارم. اگر چه هرگز بر زبان جاری نکردم و می نویسم برای آینده پس از خودم، که خدا می داند با هریک از آنها که از دست داده ام چه بر من گذشت و حتی بادپا، جمالی، علی دادی را از دست دادم و نگران بودم که تو را هم از دست بدهم. همیشه جلو که می رفتم نگران پشت سرم بودم که نکند گلوله ای بخورد و تو شهید شوی. به این دلیل خوشحال هستم که از من جدا شدی، حداقل من دیگر داغدار تو نمی شوم و تو زنده از من جدا شدی که خداوند را سپاسگزارم.
حسین جان! شهادت می دهم که سی سال با اخلاص و پاکی و سلامت و صداقت زندگیت را فدای اسلام کردی. تو بی نظیری در وفا، صداقت، اخلاص و کتمان سر.
حسین! پسرم، عزیزم، برادرم، دوستم، از خداوند می خواهم عمری با برکت داشته باشی و حسین پورجعفری را همانگونه که بود، با همان خصوصیت تا آخر حفط کنی.
حسینی که برای هر مجاهدی اعم از عراقی، سوری، لبنانی، افغانی و یمنی، آشنا بود. او نشانه و نشانی من بود. چه زیبا بود در این چند روز سراغت را از من می گرفتند و کسی باور نمی کرد همراهم نباشی.
حسین عزیز! فقط قیامت است که حقیقت ارزش اعمال معلوم می شود و چه زیباست آنوقتی که همه حیران و متحیرند و تو خوشحال و خندانی.
اجر این خستگی ها را آنوقت دریافت خواهی کرد، آنوقت که خانواده و وابستگان به تو نیازمندند و به تو توسل می جویند، خداوند اجر جهاد تو برادر خوبم را اجر شهید قرار دهد. به تو قول می دهم که اگر رفتم و آبرو داشتم، بدون تو وارد بهشت نشوم.
حسین عزیزم! سعی کن پیوسته تر و تازه بودن جهادی را در هر حالتی در خودت حفظ کنی، اجازه نده روزمرگی روزانه و دنیا یاد دوستان شهیدت را از یادت ببرد. یاد حسین اسدی، یاد حسین نصرالهی، یاد احمد سلیمانی، یاد حسین بادپا، یاد که را بگویم و چند نفر را بجویم؟ چرا که فراموشی آنها حتما فراموشی خداوند سبحان، است.
حسین جان! عمر انسان در دنیا به سرعت سپری می شود، ما همه به سرعت از هم پراکنده می شویم و بین ما و عزیزانمان فاصله می افتد. ما را غریبانه در گودال و حفره وحشت که می گذارند،در این حالت هیچ فریادرسی جز اعمال انسان نیست. چون فقط چراغ اعمال مقبول است که امکان روشنایی در آن خاموشی و ظلمت مطلق را دارد.
حسین عزیز! اجازه نده در هر شرایطی هیچ محبتی بر محبت خداوند سبحان و هیچ رضایتی بر رضایت خداوند سبحان غلبه کند.
برادر خوبم! اگر می خواهی دردمند نشوی، دردمند شو! دردی که خنکای وجودت را در گرمای سوزنده غیر طاقت است.
دردی که گرمای وجودت در سرمای جانکاه باشد، عزیز برادرم همه دردها، درد نیستند و همه بلاها، بلا نمی باشند. چه بسیار دردهایی که دوای دردند و چه بسیار بلاهایی که در حقیقت خودت را به او بسپار و رضایتش را عین نعمت و لطف و محبت بدان.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 جهل کارشناس سعودی "اینترنشنال" درباره عربی صحبت کردن حاج قاسم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 آغاز حیلهگری کاملا هریس با تزریق واکسن کرونای "مدرنا"
🔸کاملا هریس، معاون رییس جمهور منتخب آمریکا، اولین دُز از واکسن کرونای مدرنا را زد اما ویدئوی واکسن زدن او شک و شبههها را در این زمینه برانگیخته است.
6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 امتناع شهید حاج قاسم سلیمانی از نشستن روی صندلی مجلل
🔹شهرستان بابل، ٢٠ اسفند ١٣٩٧
🔻شوخی کاربران فضای مجازی با ماجرای توقیف نفتکش کرهای
🔹 مسئول نفتکش کره ای وقتی برمیگرده کره:
🔹خواهش میکنم من رو بکشید سرورم.
✍️ پدرام
🔸النظافه من الایمان
🔸مخصوصاً کشتیهای کره جنوبی دور و بر ایران
🔹کره جنوبی فکر کرده به همین سادگی حکم آزادی کشتی رو میدن!
🔹اول باید بری پلیس۱۰+ خلافی رو بگیری
🔹توی صف بانک ملی، پرداخت خلافی،پول یدککش، معاینه فنی، صاحب سند، پول پارکینگ، برگه معاینه فنی، بیمه شخص ثالث، بیمه بدنه
🔹و از همه مهمتر شیرینی بچهها
✍️ یاسر عباسی
🔸ورودی تنگه هرمز:
🔸لعنت بر نفتکش کسی که اینجا اشغال بریزه : )
✍️ مالکوم ایگرگ
کلاس کارگردانی !!!
محصلینی که تو عکس فقط کشف حجاب کردند !!! بیرون عکس چه خبره ، خدا داند .
صدا و سیمای ... هم عرصه رو برای این مردک با خندوانه باز کرده تا تبدیل به بت بزرگ بشه
تهاجم فرهنگی یک طرفش داخلیه
#حجاب
بانویی که حاج قاسم با پای برهنه به استقبالش رفت
🔹مادر شهید زینالدین: برای شرکت در مراسم یادبود مادر حاج قاسم سلیمانی و عرض تسلیت حضوری مجبور شدم از مسیر پادگان و قسمت آقایان وارد شوم.
🔹وقتی به حاج قاسم اطلاع دادند که بنده برای عرض تسلیت در کنار دیوار حسینیه ثارالله ایستادهام ایشان من را خجالت زده کردند و با عجله و شوق فراوان آن هم با پای برهنه به استقبال من آمدند.
🔹حاج قاسم در آن مکالمه چند دقیقهای بارها از حضور من در این مراسم ابراز خوشحالی کرده و بنده را مورد محبت خود قرار دادند، ایشان هم در این مراسم یادبود مادرشان و سابقا با حضور چند ساعته در منزل ما از من میخواستند که برای شهادتشان دعا کنم.
#ارزش_مادر_شهید
🏴 #فاطمیه
روایتگر دستی است که
میشکند اما علم را رها نمیکند
تا برای کل عالم اتمام حجت کند که
" یک دست هم صدا دارد "
منتهی اگر برای یاری امام زمانت بلند شود
...