eitaa logo
صالحین پرند
231 دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
408 ویدیو
96 فایل
کانال اطلاع رسانی صالحین ناحیه حیدر کرار شهر پرند استان تهران ارتباط با ما 📌ایدی ؛ @tarbiat_heydarkarar
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸 حلقه نوجوان سطح ۱ به صورت حضوری روز شنبه ۹۹.۹.۸ . 🌸 حلقه با قرائت سوره مبارکه نصر شروع شد و بحث پیرامون ترور شهید محسن فخری زاده و دشمنی دیرینه آمریکا با ایران و جمهوری اسلامی و شهدای هسته ای در آخر دعای فرج آقا امام زمان عج 🌸 با تشکر از سرگروه محترم خواهر مهدوی .
💢 دیدار فرمانده و اعضای شورا و ارکان تربیتی حوزه با سرمربی محترم حوزه و همسر بزرگوارشون شهید زنده حاج آقا مهربان جانبازی که پس از مجروحیت درجبهه ، سه شبانه روز به درجه رفیع شهادت نائل گردید و .... و شنیدن خاطراتی از این جانباز معزز روز چهارشنبه ۹۹.۹.۵
💢 نشست تربیتی بصیرتی برای متربیان حلقات نوجوان سطح ۱ و ۲ با سخنرانی حاج آقا وفایی منش امام جماعت مسجد امام جواد علیه‌السلام . شنبه ۹۹.۹.۸ همچنین برگزاری جشن تولد برای یکی از متربیان متولد آذرماه . 💢 با تشکر از فرمانده محترم پایگاه خواهر مطیعی و سرگروه محترم خواهر سنجابیان .
: خواهر اسدی 🦋 حلقه نوجوان سطح ۲ به صورت مجازی روز پنجشنبه ۹۹/۹/۶ برگزار گردید . 💢 موضوع : هفته بسیج ، وفات حضرت معصومه(س) ♦️حلقه با تلاوت دعای سلامتی امام زمان آغاز شد ، بیانات رهبری و امام خمینی (ره) درباره بسیج مطرح گردید . کلیپ تصویری توسط یکی از متربیان پخش شد . همچنین درباره اهمیت خواندن زیارت نامه حضرت معصومه سلام‌الله‌علیها و رفتن به زیارت ایشان در قم که امام جواد (ع) و امام رضا (ع) فرمودند ، بیان گردید . و پیرامون این دو موضوع بحث و تبادل نظر صورت گرفت . 💢 با تشکر از سرگروه محترم خواهر اسدی و مسئول تعلیم و تربیت پایگاه خواهر قبادی .
🔶️ برگزاری آنلاین حلقه نوجوان سطح ۱ با محوریت . 🔶️ موضوعات حلقه صالحین مکتب شهید سردار سلیمانی به صورت مجازی :⚘ 🌙 خواندن دعای فرج برای سلامتی امام زمان عج 💚 🌙 طرح درسنامه صراط(سوره مبارکه کافرون) 🌙 احکام : غسل های واجب (طریقه‌ی انجام دادن غسل) 🌙 برای کنترل خشم چه کنیم؟ 🌙 یک حدیث از پیامبراکرم (ص) در مورد خوش اخلاقی🌹 🌙 بیان یک وصیت از شهید سجاد زبرجدی🕊⚘ زمان : ۸ آذر ماه 🌹 🔶️ با تشکر از سرگروه محترم خواهر رحیمی و فرمانده محترم پایگاه خواهر سخا .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از معارج
اوّلین کسی که از مشهد به دیدار من آمد،حاج علی آقا شمقدری بود.او نماینده‌ی قشر خاصّی از شاگردان من بود که تحصیل کرده نبودند امّا فرهنگ اسلامیِ بالایی داشتند و به حدّی آگاهی از حقیقت اسلام داشتند که فرهیختگان و اهل علم شاید از آن بی‌اطّلاع بودند...حاج شمقدری،همه‌ی جلسات مرا در مشهد بادقّت و توجّه پیگیری میکرد و مفاهیم عمیق اسلامی را مینوشت.در دوّمین روز نقل مکان به خانه‌ی اوّل،این مرد به اتّفاق فرزندان کوچک و برادرانش به دیدن من آمد.بعدها پسرش و برادرش هم در راه خدا و دفاع از دین خدا به شهادت رسیدند. از دیگر کسانی که در تبعیدگاه_وقتی در خانه‌ی دوّم بودیم_به دیدن ما آمد،آیت‌الله صدوقی بود که بعد از انقلاب به شهادت رسید.عدّه‌ای ازجمله آقای راشد هم بااو بودند.این دیدار،اندکی پیش از نوروز،در اواخر ماه اسفند صورت گرفت.آنان سپس به چابهار رفتند که آیت‌الله مکارم شیرازی در آنجا تبعید بود.بعد به خاطر علاقه‌ای که به من و آقای حجّتی داشتند،دربازگشت هم یک شب دیگر پیش ما ماندند. @salehinhoze فصل چهاردهم : سیل در تبعید
هدایت شده از معارج
آقای راشد یزدی از جهت خوش‌مشربی ولطیفه‌گویی معروف است.باوجود علم وادبی که دارد،مرد شوخ‌طبعی است که خنده از لبانش ونکته ولطیفه از زبانش جداشدنی نیست.برای نخستین‌بار بااو آشنا شدم وانس گرفتم.او هم بامن مأنوس شد و از من خوشش آمد.هنگام بازگشت به یرد مرتّباً میگفته:چقدر دلم میخواهد به ایرانشهر تبعید شوم تادر کنار آقای خامنه‌ای بمانم! نکته‌ی خیلی جالب اینجاست که تقریباً دوهفته پس از آنکه آنان ازپیش مارفتند،یک افسرپلیس آمد وبرگه‌ای آورد وبه من داد.دیدم نوشته‌ای به امضای آقای راشد است و درآن به من اطّلاع میدهد که درپاسگاه پلیس است.فوراً به پاسگاه رفتم.دیدم ایشان نشسته و هشت افسر اورا دوره کرده‌اند واو برایشان لطیفه میگوید و آنها غرق در خنده‌اند!پرسیدم:برای چه اینجا آمده‌اید؟معلوم شد روزدهم فروردین که چهلم شهدای تبریز بوده،به این مناسبت در یزد منبر رفته،آنها هم اورا بازداشت کرده و با آمبولانس مستقیماً به ایرانشهر آورده‌اند!او را به خانه بردم و پس از آن در فعّالیّتهایی که در این شهر داشتیم،بایکدیگر همکاری میکردیم. @salehinhoze فصل چهاردهم : سیل در تبعید
هدایت شده از معارج
باید یادآور شوم که آقای حجّتی در اوایل نوروز_پیش ازآمدن آقای راشد_تبعیدگاهش تغییر کرد و از ایرانشهر به سنندج که در آن فصل هوای خنک ولطیفی دارد،منتقل شد.وقتی در سنندج بود،برایم نامه‌هایی میفرستاد ودر آنها مینوشت:وقتی شما در گرمای ایرانشهر زندگی میکنید،این هوای لطیف بر من حرام است. در فروردین هوای ایرانشهر گرم شد.در همین ایّام خانواده برای دیدار من به ایرانشهر آمدند.میثم شش ماهه بود.برای خانواده امکان ماندن با من در ایرانشهر وجود نداشت،چون از اوایل تابستان هوا در این شهر بشدّت گرم میشود و تا ۵۳ درجه میرسد.درخانواده کودکان خردسال داشتیم و خانه تجهیرات سرمایشی و وسایل آسایش نداشت؛دوتا از بچّه‌ها هم باید مدرسه میرفتند؛لذا پس از دو هفته به مشهد بازگشتند. @salehinhoze فصل چهاردهم : سیل در تبعید