هدایت شده از نهج البلاغه 🇮🇷
#نهج_البلاغه
💥فاتَّعِظوا عِبادَ اللّه ِ بِالعِبَرِ النَّوافِعِ، و اعتَبِروا بِالآيِ السَّواطِعِ، و ازدَجِروا بِالنُّذُرِ البَوالِغِ
💠 اى بندگان خدا! از عبرتهاى سودمند درس گيريد و از نشانه هاى درخشان عبرت آموزيد و از هشدارهاى رسا متنبّه شويد (از گناهان باز ايستيد) .
📚#خطبه_85
@nahjol_balagheh
#متن
میدونی چرا صبح ها باید زود بیدار بشی؟
چون من هیچ آدمِ موفقی رو ندیدم که
تا لنگِ ظهر بخوابه!
يكي از انواع تحقير جسم، لقب دادن به كودك است.
خصوصيات جسمي كودك را لقب ندهيد،
از زبان نيشدار استفاده نكنيد.
مهم نيست كه فرد هنگام شوخي قصدي دارد يا نه!
مهم آزاري است كه از طريق اين شوخي ها انتقال مي يابد.
تصور کن یک روز صبح که از خواب بیدار میشی
ببینی به جز خودت هیچ کس توی دنیا نیست و تو صاحب تمام ثروت زمین هستی ! ! !
اون روز چه لباسی میپوشی؟
چه طلایی به خودت آویزون میکنی؟
با چه ماشینی گردش میکنی؟
کدوم خونه رو برای زندگی انتخاب میکنی؟
شاید یک نصفه روز از هیجان این همه ثروت به وجد بیای اما کم کم میفهمی حقیقت چیه !
وقتی هیچ کس نیست که احساستو باهاش تقسیم کنی، لباس جدیدتو ببینه،
برای ماشینت ذوق کنه، باهات بیاد گردش، کنارت غذا بخوره، همه این داشته هات برات پوچه .
دیگه رانندگی با وانت یا پورشه برات فرقی نداره...
خونه دو هزار متری با 45 متری برات یکی میشه...
طلای 24 عیار توی گردنت خوشحالت نمیکنه...
همه اسباب شادی هست اما هیچ کدومشون شادت نمیکنه چون کسی نیست که شادیتو باهاش تقسیم کنی.
اون وقته که میبینی چقدر وجود آدم ها با ارزشه چقدر هر چیزی هر چند کوچیک و ناقص با دیگران بزرگ و با ارزشه.
شاید حاضر باشی همه دنیا رو بدی اما دوباره آدم ها کنارت باشند ...
قدر همدیگر رو بدونیم
♥️✨🌿💐🌸🍃🦋
✨🌺🌾
🌿🌾✨
🌸🍃 داستان کوتاه و پندآموز
✍شخصی برای اولین بار یک کلم دید.
اولین برگش را کند، زیرش به برگ دیگری رسید و زیر آن برگ یه برگ دیگر و...
با خودش گفت:
حتما یک چیز مهمیه که اینجوری کادوپیچش کردن...! اما وقتی به تهش رسید و برگها تمام شد متوجه شد که چیزی توی اون برگها پنهان نشده، بلکه کلم مجموعهای از این برگهاست...
حکایت زندگی هم این چنین است! ما روزهای زندگی رو تند تند ورق میزنیم و فکر می کنیم چیزی اونور روزها پنهان شده، در حالیکه همین روزها آن چیزی ست که باید دریابیم و درکش کنیم... و چقدر دیر میفهمیم که بیشتر غصههایی که خوردیم، نه خوردنی بود نه پوشیدنی، فقط دور ریختنی بود...!
💥زندگی، همین روزهایی است که
منتظر گذشتنش هستیم
🌿🌾✨
✨🌺🌾
♥️✨🌿💐🌸🍃🦋🍃🌸
🦋 نکته تربیتی 🦋
هنگام #خشم کودک 😡 نیازش را برآورده نکنید،
زیرا در آینده یاد میگیرد نیازش را با خشم بخواهد.
#تربیت_فرزند
#تعلیم_وتربیت
#جامعه_قرآنی
برگزاری کلاس تجوید
آموزش روخوانی و روانخوانی جزء یک سوره مبارکه بقره توسط خواهر اعظم شمس آبادی
#پایگاه_حضرت_فاطمه_سلام_الله_علیها
#حوزه_360_بصیرت_پرند
#ناحیه_حیدر_کرار_پرند
#سپاه_سیدالشهداء_استان_تهران
#99_9_22
✍️امام کاظم (علیه السلام) فرمودند:
بلا و گرفتارى بر مؤمنى وارد نمى شود مگر آنکه خداوند عزوجل بر او الهام مى فرستد که به درگاه باری تعالى دعا نماید و آن بلا سریع بر طرف خواهد شد. ولی چنانچه از دعا خوددارى نماید، آن بلا و گرفتارى طولانى می گردد. پس هرگاه فتنه و بلائى بر شما وارد شود، به درگاه خداوند مهربان دعا و زارى نمائید...
📚 الکافی، ج ۲، ص ۴۷۱
💙🍃🦋
🍃🍁
🦋
✍گاهی برای اجابت خواسته هایت ،
هر کاری می کنی؛ اما نمی شود که نمی شود!
دست به دامن خود خدا می شوی
و از خودش می خواهی آرامت کند
اما "صبر"می خواهد!
پس دست به دامان ائمه می شوی ،
دست به دامان خوبان این روزگار ،
اما باز هم "صبر" می خواهد!
دست به دامن نذر می شوی ،
دعا می کنی ، زیارت می روی
اما باز هم "صبر" می خواهد!
پا در هر راهی می گذاری ؛
انتهایش این است که باید صبر کنی !
صبر ... صبر ... صبر ...
درست همان چیزی که یا نداریم یا کم داریم
توکل واقعی به خدا در کنار صبر ؛
یعنی اعتماد واقعی به خدا داشتن ،
یعنی همان آرامش واقعی در پناه امن الهی
🦋 ❤️
🍃🍁
💙🍃🦋
#برگی_از_خاطرات
⚡روز تو خیابون احمد آباد در حال راه رفتن بودیم که حسین آقا از اوضاع حجاب و پوشش خانم ها در اون مکان به شدت ناراحت شد. گفت: جرات نمی کنم حتی لحظه ای چشم هام روبه روم رو نگاه کنه . مگر این خانم ها که این طور وارد خیابان میشن برادر یا شوهر یا پدر ندارند .
🗣بعد متوجه صدای اذان مغرب شد گفت که دیگه امر به معروف و نهی از منکر زبانی فایده نداره رفت و از جلو یک مغازه یک کارتن آورد و من متعجب او را نگاه می کردم کارتن رو باز کرد و ایستاد. با صدای بلند شروع کرد به اذان گفتن مردم همه نگاه می کردن اصلا نگاه های مردم براش مهم نبود شروع کرد به نماز خواندن.
🌾من خیلی خجالت کشیدم رفتم ،یک متر اون طرف تر ایستادم کاش اون روز می رفتم و با افتخار کنارش می ایستادم. آدم هایی که در حال رفت و آمد بودند مثل آدم های متحجر به او نگاه می کردند.
📿نمازش که تمام شد کارتن رو برداشت و گذاشت سر جاش و گفت الان باید با کار عملی امر به معروف را انجام داد ومن الان معنی حرف یک سال پیش او را می فهمم.
🔷خاطره از همسر شهید
#شهید_حسین_محرابی
یادشهداباذکرصلوات
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم
╰━━⊰❀♥️❀⊱━━╯