eitaa logo
دانلود
سخنان آیت ا... مرتضی تهرانی در تهذیب نفس رهبر معظم انقلاب
رییس جمهوری اسلامی ایران حجت اسلام روحانی: ۹۴۷ میلیون دلار گم شده ی یک نهاد و پاسخ رییس وقت سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران
مهدی جان هیچ کس یاد غریبی تو نیست
داستان نماز اول وقت بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد. بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند، من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم! و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم. چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم.... * خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان •✾📚 @Dastan 📚✾•
داستان نماز اول وقت بربالین دوست بیماری عیادت رفته بودیم. پیرمرد شیک وکراوات زده ای هم آنجاحضور داشت. چند دقیقه بعداز ورود ما اذان مغرب گفتند. آقای پیرکراواتی، باشنیدن اذان، درب کیف چرم گرانقیمتش را بازکرد وسجاده اش را درآورد و زودتر از سایرین مشغول خواندن نمازشد.!! برای من جالب بود که یک پیرمردشیک وصورت تراشیده کراواتی اینطورمقید به نماز اول وقت باشد. بعد ازاینکه همه نمازشان راخواندند، من ازاو دلیل نمازخواندن اول وقتش راپرسیدم! و اوهم قضیه نماز و مرحوم شیخ و رضاشاه را برایم تعریف کرد... درجوانی مدتی ازطرف سردار سپه (رضاشاه) مسئول اجرای طرح تونل کندوان درجاده چالوس بودم. ازطرفی پسرم مبتلا به سرطان خون شده بود و دکترهای فرنگ هم جوابش کرده بودند و خلاصه هرلحظه منتظرمرگ بچه ام بودم.!! روزی خانمم گفت که برای شفای بچه، مشهد برویم و دست به دامن امام رضا(ع) بشویم... آنموقع من این حرفها را قبول نداشتم اما چون مادربچه خیلی مضطرب و دل شکسته بود قبول کردم... رسیدیم مشهدو بچه را بغل کردم و رفتیم وارد صحن حرم که شدیم خانمم خیلی آه و ناله وگریه میکرد... گفت برویم داخل که من امتناع کردم گفتم همینجا خوبه بچه را گرفت وگریه کنان داخل ضریح آقارفت پیرمردی توجه ام رابه خودش جلب کرد که رو زمین نشسته بود وسفره کوچکی که مقداری انجیر ونبات خرد شده درآن دیده میشد مقابلش پهن بود و مردم صف ایستاده بودند وهرکسی مشکلش را به پیرمرد میگفت و او چند انجیر یا مقداری نبات درون دستش میگذاشت و طرف خوشحال و خندان تشکرمیکرد ومیرفت.! به خودم گفتم ماعجب مردم احمق وساده ای داریم پیرمرد چطورهمه رادل خوش کرده آنهم با انجیر و تکه ای نبات..!! حواسم ازخانم و پسرم پرت شده بود و تماشاگر این صحنه بودم که پیرمرد نگاهی به من انداخت و پرسید: حاضری باهم شرطی بگذاریم؟ گفتم:چه شرطی وبرای چی؟ شیخ گفت :قول بده در ازاء سلامتی و شفای پسرت یکسال نمازهای یومیه راسر وقت اذان بخوانی.! متعجب شدم که او قضیه مرا ازکجا میدانست!؟ کمی فکرکردم دیدم اگرراست بگوید ارزشش را دارد... خلاصه گفتم :باشه قبوله و بااینکه تا آنزمان نماز نخوانده بودم واصلا قبول نداشتم گفتم:باشه.! همینکه گفتم قبوله آقا، دیدم سروصدای مردم بلند شد ودر ازدحام جمعیت یکدفعه دیدم پسرم از لابلای جمعیت بیرون دوید ومردم هم بدنبالش چون شفاء گرفته وخوب شده بود.!! منهم ازآن موقع طبق قول وقرارم بامرحوم "حسنعلی نخودکی" نمازم را دقیق و سروقت میخوانم.! اما روزی محل اجرای تونل کندوان مشغول کار بودیم که گفتند سردارسپه جهت بازدید درراهه و ترس واضطراب عجیبی همه جارا گرفت چرا که شوخی نبود رضاشاه خیلی جدی وقاطع برخورد میکرد.! درحال تماشای حرکت کاروان شاه بودیم که اذان ظهرشد مردد بودم بروم نمازم را بخوانم یا صبرکنم بعداز بازدیدشاه نمازم را بخوانم. چون به خودم قول داده بودم وبه آن پایبند بودم اول وضو گرفتم وایستادم به نماز.. رکعت سوم نمازم سایه رضاشاه را کنارم دیدم و خیلی ترسیده بودم..!! اگرعصبانی میشد یا عمل منو توهین تلقی میکرد کارم تمام بود... نمازم که تمام شد بلندشدم دیدم درست پشت سرم ایستاده، لذا عذرخواهی کردم وگفتم : قربان درخدمتگذاری حاضرم شرمنده ام اگروقت شما تلف شد و... رضاشاه هم پرسید :مهندس همیشه نماز اول وقت میخوانی!؟ گفتم : قربان ازوقتی پسرم شفا گرفت نماز میخوانم چون درحرم امام رضا(ع)شرط کردم رضاشاه نگاهی به همراهانش کرد وبا چوب تعلیمی محکم به یکی زد وگفت: مردیکه پدرسوخته، کسیکه بچه مریضشو امام رضا شفابده، ونماز اول وقت بخوانه دزد و عوضی نمیشه.! اونیکه دزده تو پدرسوخته هستی نه این مرد.! بعدها متوجه شدم،آن شخص زیرآب منو زده بود و رضاشاه آمده بود همانجا کارم را یکسره کند اما نمازخواندن من، نظرش راعوض کرده بود و جانم را خریده بود.!! ازآن تاریخ دیگرهرجا که باشم اول وقت نمازم را میخوانم و به روح مرحوم"حسنعلی نخودکی" فاتحه و درود میفرستم.... * خاطره مهندس گرایلی سازنده تونل کندوان •✾📚 @Dastan 📚✾•
«أُحِلَّتْ لَكُم بهيمَةُ الْأَنْعَمِ إِلَّا مَا يُتْلىَ‏ عَلَيْكُمْ» چهارپايان براى شما حلال شد مگر آنچه بر شما خوانده مى‏ شود. (1)(1) مائده، 1. خداى تعالى فرمود: (أُحِلَّتْ لَكُمْ بَهِيمَةُ الْأَنْعامِ‏- 1/ مائده) (از ميان وحوش ستوران چرنده‏ اش بر شما حلال شد يعنى شتران و گوسفندان و آنچه را كه در قرآن بيان شد). «آسمان و جهان (ترجمه كتاب السماء و العالم بحار الأنوارجلد 54)، ج‏8، ص: 297» جاحظ گفت: در پخش روزى شگفت است كه گرگ روباه را بگيرد و بخورد و روباه خارپشت را و خار پشت افعى را و افعى گنجشك را و گنجشك ملخ را و ملخ جوجه زنبور را و زنبور مگس عسل را و زنبور عسل مگس را و مگس پشه را و عنكبوت مگس را، گرگ بدنبال بچه روباه است و چون روباه بزايد برگ‏ هاى عنصل را بر در لانه‏ اش نهد، گرگ از آنها بگريزد. @salehinir 🌿 گروه صالحین در: ۱- آی گپ: iGap.net/salehin ۲- ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2075000843C9dcd51d70a ۳- بله: https://Bale.ai/invite/#/join/MWYwY2M5MT ۴- روبیکا: https://rubika.ir/joing/CEDGI0LUZZIOIOECTGOQFLCSHMLSXBRT ۵-سروش: https://sapp.ir/joingroup/3bSANwhqXp9Csy1jVfztaYIe ۶- گپ: https://gap.im/salehinir
(ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج‏5، ص: 286) 4934- حضرت رضا عليه السّلام در پاسخ پرسش محمّد بن سنان طىّ نامه‏ اى فرمود: خداوند قتل نفس را حرام كرد براى اينكه اگر حلال می كرد بشرى باقى نمى‏ ماند و همه در كوچكترين ناسازگارى يك ديگر را (ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج‏5، ص: 287) مى‏ كشتند و تدبير او ناصواب و فاسد مي بود، و ناراضى كردن پدر و مادر را حرام فرمود براى اينكه در عقوق رعايت فرمان خدا باحترام فرزند از پدر و مادر خويش نشد و بزرگداشت والدين از بين مي رود و نعمت خداوند كفران مى‏ شود و شكرگزارى اساسش نابود مي گردد و آنچه را كه مي خواند بسوى كمى نسل و بلكه انهدام آن، چرا كه در عقوق والدين احترامى براى والدين نمى‏ماند و حقّشان شناخته نمى‏ شود و خويشى قطع مى‏ شود، و پدر و مادر رغبتى به فرزند، نخواهند داشت، و در تربيت او كوشش نخواهند كرد براى آنكه اميدى به نيكوئى او در عوض ندارند. و خداوند زنا را حرام كرد بجهت فسادى كه در آن پيدا مى‏شود از كشتار يك ديگر و در آميختن و بهم خوردن نسل و تبار و ترك تربيت فرزندان، و بر هم خوردن ميراث و آنچه از اين قبيل از اقسام فساد و تباهى است، و خداوند تهمت و ناروا و نسبت دادن به پاكدامنان كار زشت را، حرام فرمود براى اينكه نسب‏ها تباه مى‏ شود و فرزند از پدر واقعى خود جدا مى‏ گردد و مسأله ارث و ميراث بهم مي خورد، و كسى رغبت بتربيت فرزند پيدا نمى‏ كند، و تعاليم معارف ترك خواهد شد، و آنچه در آن از ارتكاب گناهان كبيره است، و اسبابى كه موجب فساد و تباهى مردم مى‏گردد، و خوردن مال يتيم را به ستم حرام فرمود بجهات بسيارى از وجوه فساد كه اوّلين آن اينست كه هر گاه انسان مال يتيمى را بناروا تصرّف كند بحقيقت كه‏ (ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج‏5، ص: 288) بر كشتن او اعانت كرد زيرا يتيم نيازمند است و خود نمى‏ تواند كار خويش را انجام دهد و روزى خود را كسب كند و كسى را هم ندارد كه مانند پدر و مادر براى او دلسوزى كنند و نفقه‏ اش را كفايت نمايند، پس اگر كسى مال او را بخورد اين همانند آنست كه براستى او را كشت و او را بسوى فقر و تنگدستى كشانيد، با ارتكاب آنچه را كه خداوند بر او حرام كرد، و عقوبتى را كه در دنيا براى او مقرّر فرمود در گفتار خود كه فرمود: و بايد بندگان از مكافات عمل خويش بيم داشته باشند و با يتيمان نيكو رفتار كنند مبادا پس از خود فرزندانى صغير و ضعيف و ناتوان باقى گذارند بر حال آنها بترسند و بايد از خداوند پروا كنند و سخن از روى صلاح و درستى گويند (نساء: 9) و سخن امام باقر عليه السّلام كه فرمود: «خداوند به دو كيفر در خوردن مال يتيم مردمان را تهديد فرمود، يكى در دنيا و ديگرى در عالم آخرت» پس در تحريم مال يتيم نگهدارى ثروت يتيم و مستقل بودن او نسبت بخويش و سلامت بازماندگان قيّم يتيم كه گرفتار شوند بهمان كه يتيم گرفتار شد از جهت همان تهديدى كه خداوند بعقوبت دنيوى كرد، و اضافه بر آن آنكه يتيم بزرگ خواهد شد و كمر انتقام خواهد بست، و كينه‏ توزى و دشمنى و خصومتى به ميان آنها ببار خواهد آورد تا همگى نابود گردند، و خداوند فرار از ميدان نبرد با دشمن مهاجم را (ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج‏5، ص: 289) حرام فرمود: براى آن سستى كه در ديانت پديد مى‏آيد و استخفافى كه به پيمبران الهى و سروران و امامان عادل عليهم السّلام مى‏ شود و يارى نكردن آنها در مقابل دشمنان، و كيفرى كه براى آنها است در انكار دعوت بإقرار بخداپرستى و آشكار نمودن عدالت اجتماعى و بركنار كردن جور و ظلم، و از ميان بردن فساد و تباهى، و آنچه در آن از تجرّي دشمن و جسارتش بر مسلمانان است و آنچه در پى دارد از اسارت و كشتار مردم و از ميان بردن دين خداوند عزّ و جل و غير اينها از فساد و تباهى، و خداوند تعرّب بعد از هجرت را حرام فرموده براى اينكه آن بازگشت است از دين به بى‏ دينى و يارى نكردن پيمبران و حجّت هاى خدا و آنچه در آن از فساد بوقوع مى‏ پيوندد، و نابود كردن حقّ هر صاحب حقّى براى بيابان‏ نشينى تنها، و لذا اگر شخص با حقّ و حقوق آشنا شد و دين را كاملا دانست و شناخت حقّ ندارد با مردم جاهل و بى‏ فرهنگ و عوام آميزش كند، و اين كار براى او بيمناك است، زيرا اطمينان نيست كه كارش بدان جا كشد كه آنچه مى‏ داند زير پا نهد و مانند جهّال و مردم دور از فرهنگ عمل نمايد و در آن افراط ورزد، و علّت تحريم ربا نهى خداوند است از آن، براى آن فسادى كه نسبت به اموال در آنست، زيرا انسانى چنانچه يك درهم را به دو درهم بخرد قيمت يك درهم يك درهم است و درهم ديگر تباه شد، (ترجمه من لا يحضره الفقيه، ج‏5، ص: 290) پس خريد و فروش و معاملات ربوى، براى خريدار و فروشنده، خسارت و ضرر است.
پس از اين رو خداوند عزّ و جلّ آن را بر بندگان حرام فرمود براى فساد و تباهى ثروت و اموال همچنان كه منع فرمود كه اموال سفيه و كم عقل و يا ديوانه را در اختيار او قرار دهند زيرا خوف آنست كه همه را نابود كند، تا زمانى كه در او رشد عقلى مشاهده شود و براى اين علّت خداوند عزّ و جلّ ربا را حرام كرد، و معامله ربوى فروختن يك درهم بدو درهم است، و راز تحريم ربا بعد از بيّنه آنست كه در آن كوچك شمردن حرامى كه خداوند آن را حرام فرمود مي باشد و اين خود از كبائر است پس از فهميدن حكم تحريم آن از جانب حق تعالى و اين نيست مگر سبك شمردن حرامى كه عقلا و شرعا حرمتش معلوم شد، و كوچك شمردن آن دخول در كفر است، و سرّ تحريم رباى قرضى آنست كه كار خير از ميان مي رود و اموال تلف مى‏ شود، و مردم ببردن منفعت مايل مى‏شوند و دادن قرض الحسن از بين مي رود، و قرض دادن از كارهاى پسنديده و نيك است، و از براى فساد و ستمى كه بقرض‏ گيرنده مى‏ شود و مالى كه نابود مى‏ گردد. @salehinir 🌿 گروه صالحین در: ۱- آی گپ: iGap.net/salehin ۲- ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2075000843C9dcd51d70a ۳- بله: https://Bale.ai/invite/#/join/MWYwY2M5MT ۴- روبیکا: https://rubika.ir/joing/CEDGI0LUZZIOIOECTGOQFLCSHMLSXBRT ۵-سروش: https://sapp.ir/joingroup/3bSANwhqXp9Csy1jVfztaYIe ۶- گپ: https://gap.im/salehinir
(طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 49) ذكر فصول دوره سال (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 50) 1-فصل بهار 1-1-ماه آزار فصل بهار روح زمانها است و اول آن ماه (آزار) است و شماره روزهايش سى و يك روز است «1». (1) ماه آزار تقريبا يك هفته به عيد نوروز مانده داخل مى‏ شود. در اين ماه شب و روز پاكيزه است زمين نرم مى‏ شود استيلاى بلغم از بين مي رود و خون بهيجان مى‏ آيد، در اين ماه غذاهائى كه خورده مى‏ شود بايد سبك و لطيف باشد، غالبا خوراك در اين ماه از (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 51) گوشت و تخم مرغ نيم برشت نبايد عارى باشد و شربتى كه وصفش خواهد آمد بعد از تعديلش بوسيله آب نوشيده مى‏ شود. از خوردن سير و پياز و ترشى تا اندازه در اين ماه بايد پرهيز كرد. نوشيدن مسهل و استعمال فصد و حجامت در اين ماه پسنديده است. 1-2- ماه نيسان‏ نيسان سى روز است، در اين ماه روزها بلند مى‏ شود، مزاج فصل بهار در آن نيرومند مى‏ شود، خون بجنبش مى‏ آيد، بادهاى شرقى در آن وزيدن مي گيرد. در اين ماه خوردن كباب و گوشتى كه با سركه بعمل بيايد و گوشت شكار مفيد است عمل مجامعت در اين ماه مناسب است، ماليدن بدن در حمام بوسيله روغن نيكو است و بوئيدن رياحين و طيب بسيار پسنديده است. (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 128) 1-2- ماه دوم بهار خونها به جنبش مى‏ آيد (نیسان) نيسان سى روز است در اين ماه روز بلند مى‏ شود و مزاج فصل قوى مى‏ گردد، خون بحركت مى‏ آيد، بادهاى شرقى در اين ماه مي وزد، از غذاهاى سرخ كرده مصرف مى‏ شود و از آنچه بسركه عمل مى‏ آيد و نيز از گوشت‏ هاى شكار. فصل ها مانند بدن هاى ما داراى مزاجند يعنى عواملى كه در طبيعت در فصول چهارگانه روى موجودات خصوص حيوان و انسان كار مى‏ كند ممزوج و مختلط از عناصر مختلفه‏ اى است كه با اختلاف در كميت و كيفيت آن عناصر مزاج فصول نيز مختلف شد مزاج بهار در ماه دوم تقويت مى‏ شود بنا بر اين كمتر مى‏ توان تحت تأثير آن نرفت، مقصود از حركت خون تسريع در جريان است چونان كه منظور از هيجان آن جنبش وضعى و زياد شدن ملكولها است. در ماه دوم بهار بادها بيشتر از جانب مشرق مي وزد بنا بر اين كسانى كه مايلند از باد بهارى استفاده كنند بايد بيشتر در سمت شمال غربى محل سكونت خود را قرار دهند تا از بادهاى مخالف محفوظ مانده و از نسيم شرق بهارى بآرامى بهره‏ مند شوند. خوراك هاى اين ماه بايد بيشتر سرخ كرده باشد زيرا در اين ماه طغيان بلغم شروع مى‏ شود خوردن غذاهاى آبكى بر غلبه آن مي افزايد (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 129) و صلاح نيست. ظاهرا منظور از مأكل مشويه گوشت‏ هاى بريان كرد و ممكن است مطلق بريانى‏ ها باشد. (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 130) چند دستور در ماه نيسان اعمال غريزه جنسى و ماليدن روغن به بدن در حمام نيكو است و نوشيدن آب ناشتا مفيد، بوئيدن گل‏ها و عطريات سودمند است. در اين ماه چون خون از هيجان وضعى گذشته حركت انتقالى پيدا مى‏ كند منى كه خلاصه اوست مانند خون قرار نمي گيرد چيزى كه هست سير خون رجعى و سير منى دفعى است و بهمين جهت عمل مجامعت خيلى مناسب است. در اين ماه چون مزاج فصل و هوا غلظتى پيدا مى‏ كند تنفس آن از راه مسامات بدن چندان مطلوب نيست مگر اينكه بوسيل ه‏اى آن را تلطيف كنند و اين عمل را چربى كه روى پوست بدن ماليده مى‏ شود ببهترين وجه انجام مي دهد و چون عمل تعريق در اين ماه كم است و غده‏ هاى آن ترشح قابل توجهى از خود نشان نمي دهند ماليدن روغن روى پوست و سد مسامات بوسيله آن عوارض سوئى را در بر نخواهد داشت. در اين ماه بر اثر كم شدن بلغم صفرا غلبه مى‏ كند و در نتيجه اشتهاء كم مى‏ شود زيرا غلبه صفرا موجب ضعف غدد مترشحه معدى شده و اسيد معدى را كم مى‏ كند و اين خود موجب كمى اشتهاء است نوشيدن آب ناشتا معده را خنك ساخته و حرارت غريزى آن را كه عكس العمل سردى است زياد مي كند در (طب الرضا عليه السلام/ ترجمه امير صادقى، ص: 131) نتيجه غدد بكار افتاده ترشح زياد و اشتهاء بسيار و صفرا نابود مي گردد. در اين ماه بواسطه حركت خون بسوى اعالى بدن و سر و مغز فكر بيشتر مى‏ شود احساسات غالب و خشم مسلط و اعصاب دماغ محتاج بتقويت بيشترى هستند استشمام بوهاى خوش بهترين خوراك اعصاب و دماغ است.
1-3- ماه ايار ايار سى و يك روز است، در اين ماه بادها صاف مى‏ شود و اين ماه آخر فصل بهار است، از خوردن غذاهاى شور و گوشت هاى‏ (طب الرضا عليه السلام/ ترجمه امير صادقى، ص: 52) سنگين مانند كله حيوانات و گوشت گاو و افراط در خوردن ماست نهى شده و در اين ماه صبحگاهان بحمام رفتن بسيار مفيد است و حركت و تقلاى زياد قبل از غذا پسنديده نيست. ۴- فصل تابستان: ۴-۱- ماه حزيران‏ حزيران سى و يك روز است، در اين ماه غلبه بلغم و خون از ميان مي رود و دوره استيلاى مره صفرا روى مى‏ آورد در اين ماه نيز از رنج و زحمت بسيار نهى شده و از خوردن گوشت هاى چرب و زياده‏ روى در مصرف گوشت و بوئيدن مشك و عنبر منع كرده‏ اند. خوردن سبزي هاى خنك مانند كاسنى و خرفه و خيار گل بسر و خيار چنبر و شير خشت و ميوه‏ هاى مرطوب و مصرف ترشي ها و گوشت- بره شش ماهه و هفت ماهه تا يك ساله و گوشت بز يك ساله و مرغهاى خانگى و طيهو و دراج و شير گاو و ماهى تازه بسيار لازم و نافع است. ۴-۲- ماه تموز تموز سى و يك روز است، گرمى هوا در اين ماه شديد مى‏ شود آب كم مى‏ شود و آب سرد ناشتا نوشيده و چيزهاى سرد و تر خورده مى‏ شود و مزاج شرابى كه شرحش خواهد آمد با چيزهاى خنك شكسته مى‏ شود غذاهاى لطيف سريع الهضم خورده شود چنان كه در حزيران گذشت و از گلها و شكوفه‏ هاى خنك مرطوب خوشبوى استفاده شود. (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 53) ۴-۳- ماه آب‏ آب سى و يك روز است، بادهاى سموم در اين ماه شديد مى‏ شود هنگام شب زكام بهيجان مى‏ آيد باد شمال وزيدن مي گيرد در اين ماه مزاج به تريد و چيزهاى مرطوب خوردن صالح و سالم مي گردد، خوردن ماست نافع است و از مجامعت زياد بايد پرهيز كرد همچنين از خوردن مسهل، رنج و مشقت جوارح را بايد كم كرد از گل هاى خنك بهره‏ مند شد. ۵- فصل پاییز ۵-۱- ماه ايلول‏ ايلول سى روز است، در اين ماه هوا پاكيزه مى‏شود تسلط مره سوداء قوى مي گردد شرب مسهل بد نيست خوردن شيرينى‏ ها و گوشت هاى معتدل مانند گوشت گوسفند يك ساله و بزغاله نر سودمند است از خوردن گوشت گاو و زياده‏ روى در اكل كباب و گوشتهاى سرخ كرده و افراط در رفتن حمام بايد پرهيز كرد و از استعمال بوهاى خوش معتدل المزاج نبايد غافل بود از خوردن خيار چنبر و خربزه نارس بايد اجتناب كرد. ۵-۲- ماه تشرين اول‏ تشرين اول سى و يك روز است، بادهاى مختلف در اين ماه ميوزد باد صبا در آن نفس مي كشد در اين ماه از فصد و نوشيدن داروها بايد پرهيز كرد مجامعت در آن خوبست خوردن گوشت پروار چرب‏ (طب الرضا عليه السلام/ ترجمه امير صادقى، ص: 54) و انار ميخوش نافع است و مصرف ميوه بعد از طعام مفيد، گوشت با حبوبات مصرف شود از نوشيدن آب بايد كم كرد و بفعاليت جوارح و اعضاء افزود. ۵-۳- ماه تشرين آخر تشرين آخر سى روز است، در اين ماه از نوشيدن آب هنگام شب نهى شده از دخول حمام و جماع بايد كم كرد در اول هر صبح جرعه از آب گرم نوشيدن مصلحت است از خوردن سبزيهائى مانند كرفس و نعناع و تره تيزك بايد اجتناب كرد. ۶- فصل زمستان ۶-۱- ماه كانون اول‏ كانون اول سى و يك روز است، در آن ماه بادهاى تند شديد مى‏ شود سرماى هوا زياد مي گردد، هر چه در تشرين آخر ذكر شد در اين ماه نيز نافع است از خوردن خوراكي هاى سرد بايد حذر كرد از حجامت و فصد پرهيز نمود، غذاهاى گرم بالقوه يا بالفعل بايد استعمال كرد. ۶-۲- ماه كانون آخر كانون آخر سى و يك روز است، در اين ماه غلبه بلغم تقويت مى‏شود و شايسته است ناشتا آب گرم بنوشيم جماع در آن پسنديده‏ (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 55) است، سبزي هاى گرم مانند كرفس و تره تيزك و كاور در آن ماه براى احشاء و اعضاى درون شكم مفيد است. اول روز بحمام رفتن و ماساژ بدن بروغن حيزى و آنچه با آن مناسبت دارد سودمند است، از شيرينى و خوردن ماهى تازه با ماست بايد دورى جست. ۶-۳- ماه شباط شباط بيست و هشت روز است، بادها در آن مختلف مى‏شود باران زياد ميبارد، گياه و علف سر از زمين بيرون مى‏ آورد، آب در شاخه‏هاى درختان جارى مى‏ شود، خوردن سير و گوشت پرندگان و شكار و ميوه‏ هاى خشك شده سودمند است. جماع و حركت و فعاليت و كار در اين ماه بسيار نيكو است. (طب الرضا عليه السلام / ترجمه امير صادقى، ص: 56) @salehinir 🌿 گروه صالحین در: ۱- آی گپ: iGap.net/salehin ۲- ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2075000843C9dcd51d70a ۳- بله: https://Bale.ai/invite/#/join/MWYwY2M5MT ۴- روبیکا: https://rubika.ir/joing/CEDGI0LUZZIOIOECTGOQFLCSHMLSXBRT ۵-سروش: https://sapp.ir/joingroup/3bSANwhqXp9Csy1jVfztaYIe ۶- گپ: https://gap.im/salehinir
تولد حضرت زینب و گریه پیامبر بر مصایب آن حضرت زینب کبری (س ) روز پنجم جمادی الاول سال 5 یا 6 هجرت در مدینه چشم به جهان گشود. خبر تولد نوزاد عزیز، به گوش رسول خدا (ص ) رسید. رسول خدا (ص ) برای دیدار او به منزل دخترش حضرت فاطمه زهرا (س ) آمد و به دختر خود فاطمه (س ) فرمود: «دخترم، فاطمه جان، نوزادت را برایم بیاور تا او را ببینم ». فاطمه (س ) نوزاد کوچکش را به سینه فشرد، بر گونه های دوست داشتنی او بوسه زد، و آن گاه به پدر بزرگوارش داد. پیامبر (ص ) فرزند دلبند زهرای عزیزش را در آغوش کشیده صورت خود را به صورت او گذاشت و شروع به اشک ریختن کرد. فاطمه (ص ) ناگهان متوجه این صحنه شد و در حالی که شدیدا ناراحت بود از پدر پرسید: پدرم، چرا گریه می کنی؟! رسول خدا (ص ) فرمود: «گریه ام به این علت است که پس از مرگ من و تو، این دختر دوست داشتنی من سرنوشت غمباری خواهد داشت، در نظرم مجسم گشت که او با چه مشکلاتی دردناکی رو به رو می شود و چه مصیبتهای بزرگی را به خاطر رضای خداوند با آغوش باز استقبال می کند». در آن دقایقی که آرام اشک می ریخت و نواده عزیزش را می بوسید، گاهی نیز چهره از رخسار او برداشته به چهره معصومی که بعدها رسالتی بزرگ را عهده دار می گشت خیره خیره می نگریست و در همین جا بود که خطاب به دخترش فاطمه (س ) فرمود: «ای پاره تن من و روشنی چشمانم، فاطمه جان، هر کسی که بر زینب و مصایب او بگرید ثواب گریستن کسی را به او می دهند که بر دو برادر او حسن و حسین گریه کند». (خطابه زینب کبری (س ) پشتوانه انقالب امام حسین (ع ) صفحات 55 - 57 اثر دانشمند محترم محمد مقیمی از انتشارات سعدی، به نقل از طراز المذهب، ص 32 و 22) @salehinir 🌿 گروه صالحین در: ۱- آی گپ: iGap.net/salehin ۲- ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2075000843C9dcd51d70a ۳- بله: https://Bale.ai/invite/#/join/MWYwY2M5MT ۴- روبیکا: https://rubika.ir/joing/CEDGI0LUZZIOIOECTGOQFLCSHMLSXBRT ۵-سروش: https://sapp.ir/joingroup/3bSANwhqXp9Csy1jVfztaYIe ۶- گپ: https://gap.im/salehinir
ولادت و پرورش زینب درست ترین گفتار آن است که سیدتنا زینب کبری (س ) در پنجم ماه جمادی الاولی سال پنجم هجری به دنیا آمده، و تربیت و پرورش آن دره یتیمه و مروارید گرانبها و بی مانند در کنار پیغمبر اکرم (ص ) بوده، و در خانه رسالت راه رفته، و از پستان زهرای مرضیه (س ) شیر وحی مکیده، و از دست پسر عموی پیغمبر، امیرالمؤ منین (ع ) غذا و خوراک خورده و نمو نموده، نمو قدسی و پاکیزه، و با سعادت و نیکبختی، و پرورش یافته پرورش روحانی و الهی، و به جامه های عظمت و بزرگی به چادر پاکدامنی و حشمت و بزرگواری پوشیده شده، و پنج تن اصحاب کساء به تربیت و پرورش و تعلیم و آموختن و تهذیب و پاکیزه گردانیدن او قیام نموده و ایستادگی داشتند، و همین بس است که مربی و مؤ دب و معلم او ایشان باشند. (- زینب کبری، ص 139) @salehinir 🌿 گروه صالحین در: ۱- آی گپ: iGap.net/salehin ۲- ایتا: http://eitaa.com/joinchat/2075000843C9dcd51d70a ۳- بله: https://Bale.ai/invite/#/join/MWYwY2M5MT ۴- روبیکا: https://rubika.ir/joing/CEDGI0LUZZIOIOECTGOQFLCSHMLSXBRT ۵-سروش: https://sapp.ir/joingroup/3bSANwhqXp9Csy1jVfztaYIe ۶- گپ: https://gap.im/salehinir