بسم الله
🔸 امشب، شب مبارک نیمه ذی قعده
از کارهای مهم این ماه عمل شب نیمه آن است: سرور ما قدّس سرّه در «اقبال» از «احمد بن جعفر بن شاذان» روایت کرده است که گفت: از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم روایت شده است که:
💫 «شب پانزدهم ذی القعده شب مبارکی است. خداوند در آن با رحمت به بندگان مؤمنش می نگرد. پاداش کسی که در آن با عمل از خداوند فرمانبرداری کند، مانند پاداش صد روزه دار ملازم مسجد که باندازه یک چشم بهم زدن نیز نافرمانی خدا را ننموده اند، می باشد.»
بنابراین انسان باید در نیمه شب مشغول به طاعت خداوند شده و به دعا و نماز بپردازد. زیرا روایت شده است:
💫 «کسی در این شب چیزی از خدا نمی خواهد مگر این که به او عنایت می فرماید».
اگر انسان به کسی چنین وعده هایی بدهد، بی تفاوت از کنار این وعده ها نخواهد گذشت. بخصوص اگر بداند که او می تواند به وعده های خود عمل نماید. و همین که احتمال توانایی بر انجام وعده های او را بدهد برای عمل کردن به دستورات او کافی است. زیرا پاداش خیلی بزرگ است، پاداشی چون پاداش صد ملازم مسجد که در عمر خود حتی در یک چشم بهم زدن نیز نافرمانی خدا را ننموده اند.
این پاداش قابل مقایسه با هیچیک از سعادتها، داراییها و شادیهای دنیا نیست. و وقتی که سود زیاد باشد، گرچه احتمال آن ضعیف هم باشد
عقل حکم به انجام آن عمل برای رسیدن به آن سود می کند. که در اینجا احتمال سود ضعیف هم نیست. زیرا «اخبار تسامح» در دلیل اعمال مستحبی سند این روایت را معتبر گردانیده و احتمال آن قوی می شود.
به رغبت و اشتیاق خود برای بدست آوردن کالاهای این دنیای پستی که بقائی نداشته، با تلخیهای فراوان همراه و مانع رسیدن نور است بنگر و ببین برای رسیدن به آن و اندوختن آن با احتمال ضعیفی وطن، آسایش و خانواده را ترک و به مسافرت می روی. بیابانهای وسیع را در نوردیده، دریاها را زیر پا گذاشته و از جنگلها عبور می کنی و نهایت آرزوی تو این است که مثلا از این سفرها به هزار دینار برسی. در حالی که احتمال می دهی به آرزوی خود نرسیده و حتی مال، جان و آبرویت بخطر افتاده و یا با مرگ دست و پنجه نرم کنی ولی باز هم حاضر نیستی از هدف خود دست برداشته و با این عذرها از جدیت و تلاش دست برداری.
پس با توجه به این که نعمتهای آخرت پایدار و بدون هیچ رنجی است و با این گونه اعمال بطور یقین می توان به آن رسید، چرا عمل نمی کنی. و اگر نقص در خود انسان باشد نیز می توان آن را رفع کرده و سپس به انجام عمل پرداخت. آیا در این صورت بی تفاوتی در مقابل این پاداشها علتی جز ضعف ایمان یا بیماری قلب که ناشی از حب دنیاست، خواهد داشت.
📚 المراقبات.
هوالحکیم🌷محمّدحسین صالحی
بسم الله
#استشفا
یک #نماز_حاجت برای بیمار
مخصوص است به شب دوشنبه (شام یکشنبه)
👌نمازی که پدر بخواند برای شفای فرزندش
🔸
🔸در شب دوشنبه (مثل امشب)، بعد از نماز عشاء، پدر فرزند این نماز را بخواند👇
🙏دو رکعت نماز، به نیت نماز طلب شفاء
🔻رکعت اول: سوره حمد + ١١ بار سوره تکاثر
🔻رکعت دوم: سوره حمد + ١٣ بار سوره تکاثر
🔸بعد از نماز ۴۰۰ صلوات در سجده دارد، که از این تعداد:
١. تعداد ٣۰۰ صلوات را بلافاصله بعد اتمام نماز در سجده بفرستد
٢. تعداد ١۰۰ صلوات هم در گرو و تعهد و نذرشان بماند، به این قصد که هروقت فرزندم شفا گرفت آن ١۰۰ صلوات باقی مانده را آنموقع در سجده میفرستم (و بعد شفای فرزند انجام دهد).
🔸
✅ متن یادداشت آیت الله حکیم (ره) و نقل این دستورالعمل از شیخ اعظم مرتضی انصاری (ره)👇
🔸بسم الله الرحمن الرحیم
💫روایت کرده برایم ، سید احمد شوشتری سبط (نوه) علامه محقق شیخ اعظم شیخ مرتضی انصاری، از جماعتی که سید محمد بوشهری و آقا محمد ابراهیم کازرونی از جمله ایشان بودند که ایشان از جدش (شیخ مرتضی انصاری) درباره کیفیت نمازِ استشفاء ، که پدر برای شفای فرزند می خواند نقل کردند آن نماز به این ترتیب است:
💫 دو رکعت نماز می خواند در رکعت اول بعد حمد یازده مرتبه سوره تکاثر و در رکعت دوم بعد حمد سیزده مرتبه سوره تکاثر را میخواند و بعد از سلامِ نماز در سجده سیصد مرتبه صلوات بر محمد و آل محمد می فرستد و با خود عهد می بندد که اگر فرزندم شفا گرفت در یکی از سجده های خویش صد مرتبه صلوات بر محمد آل محمد می فرستم
🔸این نوع نماز (بعد از بیان شیخ انصاری) بین افراد مشهور می باشد و مجرب خوانده شد بلکه سید محمود برادر سید احمد مذکور (شوشتری نوه شیخ انصاری) ادعا کرده این نماز هیچ خطایی ندارد (پدر فرزند به مرادش میرسد) و نماز مذکور باید شب دوشنبه بعد نماز عشاء خوانده شود.
🔻محسن الطباطبائی الحکیم ۲۲ شوال سال ۱۳۴۸ ق
📝 تصویر دستخط این مطلب از آیتالله حکیم در کانال نِشـانِی اَزْ مَـزارِ أوْلِیـآء 👇
https://telegram.me/mazaroliya/4169
https://eitaa.com/salehy/1099
🔸
@Salehy
#همراه_با_حجاج_مکه
نماز دهه ذی الحجه، بین نماز مغرب و عشاء
دو رکعت، هر رکعت یک حمد و یک توحید یکبار آیه ۱۴۲ اعراف👆
🕋 وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِيقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً وَ قالَ مُوسى لِأَخِيهِ هارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِين
هوالحکیم🌷محمّدحسین صالحی
یکی از آثار اخیر ختم سوره یس👆 [که چندروز پیش در کانال ارائه دادیم و گفتیم آثار داره و اگر کسی انجام
.
برای انجام ختم در ماه قمری جدید (ماه ذی الحجه)👇
🔸#دستورالعملی خاص از #سوره_یس برای گشودن بخت ازدواج👌
🔻از آنجا که این ختم آثار خاصی دارد بهتر است تحت کنترل انجام شود، لذا وقتی انجام میشود اگر هرگونه آثار روحی و ظاهری در طول سه هفته مدت انجامش برایتان ایجاد شد به بنده ( @msalehi ) بفرمایید👇
🔸شروع دستورالعمل، از اولین یکشنبه ماه قمری، که در روزهای پیشرو : بعد نماز صبح #یکشنبه #۵_مرداد_۹٩ ( #۵_ذی_الحجه ) ، طی ۲۱ روز، تا بعد نماز مغرب #شنبه #٢۵_مرداد_۱۳۹۹ (۲۵ ذی القعده)👇👇👇
🌐 eitaa.com/salehy/187 👈 جزئیات ختم یس
🔻افرادی که در ماه گذشته هم انجام دادند اگر رغبت و توان دارند خوبه که برای ادامه توسل در ماه جدید که ايام غدیریه هم هست انجام دهند و ثوابش را هدیه به امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام نمایند و به ایشان توسل کنند.👌
🔸
@Salehy
هوالحکیم🌷محمّدحسین صالحی
🌟آیات توصیه شده آیت الله العظمی خوانساری: 🔸 از امیرالمومنین (علیه السلام) روایت شده است: 💫 مَنْ قَر
.
🌟مرحوم آیت الله سید ابراهیم خسروشاهی نقل کردند از مرحوم امام خمینی (ره) که به شاگردان خویش به جهت دفع بلا و مصیبت توصیه میفرمودند:
یک ساعت به غروب (مخصوصا در غروب جمعه)، به نیابت از تمام شیعیان عالم #هفت_مرتبه این صلوات خاص را بگوید:
💫 " اللهمَّ صلِّ علی محمّدٍ و آلِ محمّدٍ ، وَ أدْفَعْ عَنَّا البَلاءَ المُبْرَمَ مِن السَّماءِ ، إنَّكَ عَلى کُلِّ شَئٍ قَدِیرٌ "
خدایا صلوات فرست بر محمد و آل محمد و دفع بنما از ما بلائی را که حتمی شده است از آسمان، همانا تو بر هر امری قادر و توانائی.
(همین ذکر را آیت الله نصرالله شاه آبادی نیز از پدرشان آیت الله العظمی محمدعلی شاه آبادی - استاد عرفان امام- نقل کرده اند، و ظاهرا امام خمینی نیز این ذکر را از استادشان به یادگار داشتند و به شاگردانشان توصیه مینمودند).
🔸 #یادداشت «آبشار هستی ز نقطهی چشم علی»؛ اسراری از #مقام_ولایت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
🔻درضمن اشارتی از #علم_حروف، از آثار علامه حسنزاده آملی، رجب بن محمد حافظ بُرسی، ملاجلال الدین دوانی، و...
🔻و بیان توضیحاتی کاربردی در علم الاسماء از این بنده (صالحی).
👌متن یادداشت در ٧ پست پیدرپی 👇
✅ eitaa.com/salehy/1106 ایتا
✅ t.me/salehi786/4505 تلگرام
بسم الله
🔸 اشاراتی از #علم_حروف
🔸 اسراری از #مقام_ولایت مولا امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)
⭕️ گزیده ای از یکی از عناوین کتاب «انسان و قرآن» #علامه_حسن_زاده آملی، بهمراه اضافاتی توضیحی از بنده (صالحی).
✅ آبشار هستی ز نقطهی چشم علی
🔸
▫️١
🔸علامه حسن زاده آملی (حفظه الله):
🔻بدان كه فواتح سور قرآن يعنى همان حروف مقطّعه، پس از حذف مكرّرات از آنها، چهارده حرف باقى مانند، كه در اين تركيب «صراط على حق نمسكه» جمع شده است. و آنها را، در اصطلاح علماى عدد، حروف نوارنيه دانند؛ و حرف دیگر غیر آنها را حروف ظلمانيه خوانند؛ و به تعداد این حروف، یعنی چهارده عدد بودن این حروف نورانى را اشاره به سرّ قرآن دانند، كه قرآن ظاهر و تمام و واضح نشد مگر به هياكل نوريه چهارده نفر، كه اهل بيت عصمت و طهارت و وحی اند (علیهم السلام)، و در كلمه مباركه طه جمع اند (ط9 +ه5 = 14)، و از اين حروف مطالبى استنباط میكنند.
🔻در ميان حروف مقطّعه الف قطب حروف است و براى ذات اقدس حق است.
دل گفت مرا علم لدنّى هوست / تعليمم كن اگر تو را دسترست
گفتم كه الف، گفت دگر، گفتم هيچ / در خانه اگر كسست يك حرف بسست
حافظ شيرين سخن گويد:
نيست بر لوح دلم جز الف قامت يار / چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم
🔻و از اين جهت كه در حروف نورانى الف حرف ذات متعاليه حق است، گفته اند الف مقوّم حروف، و حروف مقوّم آيات، و آيات مقوّم سور، و سور مقوّم كتاب است؛ چه كتاب تكوينى و چه كتاب تدوينى. و اين «الف»، كه حرف ذات متعاليه حق است، اول چيزى كه تالى اوست حرف «باء» است، كه حرف صادر نخستين عقل اول است.
🔻«باء» واسطه فيض حق است كه همه وجودات و فيوضات به اذن بارى- تعالى- از وى ظاهر شده است؛ چنانكه روايت مروى از رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) را نقل كرده ايم كه: «ظهرت الموجودات من باء بسم اللّه الرّحمن الرّحيم».
🔻و بعبارة اخرى الف صورت وجود باطن عامّ مطلق است، و باء صورت وجود ظاهر متّعين مضاف؛ لذا عارف نامور، شيخ ابو مدين، گفته است: "ما رايت شيئا الّا و رايت الباء مكتوبة عليه"، هیچ شیئی را ندیدم الا اینکه حرف باء را مکتوب بر آن شئ دیدم.
🔻پس «باء» تعيّن اول است (پس از ذات)، كه «باء»، اول مراتب امكان است؛ و آن نور حقيقت محمّدى است، چنانكه خاتم فرمود: «اول ما خلق اللّه نورى المسمى بالرّحيم». اولین مخلوق خدا نور من بود که اين نور را رحيم ناميد.
براى اينكه «رحمن» افاضه کنندهی وجود و كمال است بر كل هستی، به حسب آنچه حكمتش اقتضا میكند و قوابل میپذيرند، بر وجه بدايت.
و «رحيم» افاضه کنندهی كمال معنوى مخصوص به نوع انسانى است، به حسب نهايت.
🔻پس حقيقت محمديه (در باء) ذات با تعيّن اول است. بنابراين، وى اسم اعظم و او را اسماء حسنى است، كه مجموع عالم، صورت اوست.
🔻الف، كه صورت وجود باطن عامّ مطلق است، حرف باء، كه حرف صادر نخستين است، از آن متعيّن نمیشود مگر به نقطه؛ و به اين نقطه، عابد، كه انسان است (در باء)، از معبود، كه حق است (در الف)، تميّز يافته است؛ و تركيب (نقطه و خط) در باء آمده است، و فرد على الاطلاق الف است. [باء ترکیب دارد، و] «كلّ ممكنٍ زوج تركيبى». و اين [باء] اولين تركيب است كه در عالم امكان قدم نهاده است، و حادث از قديم تميز يافته است.
🔻این تعیّن «باء»، حقیقت انسان كامل است که تعيّن اول است، و این تعیّن محقق نيست مگر به سبب نقطه ای که زیر باء است، و موجب تمایز یافتن باء از الف است، یعنی نقطه ی تعيّنيّه وجوديه اضافيه مسمّى به امكان و حدوث كه تحت وجود باء است.
نخستين آيتش عقل كل آمد / كه در وى همچو باء بسمل آمد
🔻لذا تعين را- كه نقطه بائيه تميزيّه اعنى نقطه امكانيه حدوثيه است و متفرع بر ذات اصيل وجود در الف است، و بعد از اوست- تعبير به تحت فرمود كه انا النقطة تحت الباء. پس، نقطه يعنى موجود متعيّن تالى الف، كه همان عقل اول و صورت انسان كامل است. و هر كه بدين نقطه وجوديه اطلاع يافت، به جميع حقايق و اسرار و به همه كتب سماوى دست يافت؛ چنانكه نبى (صلّى الله عليه و آله و سلّم) بدان اطلاع يافت و در شب معراج فرمود:
💫عُلِّمتُ علوم الاولين و الآخرين؛ تعلیم داده شدم به علوم اولین تا آخرین.
💫و نيز فرمود: «اوتيتُ جوامع الكلم»، و وصى بدان اطلاع يافت و فرمود: «انا النقطة تحت الباء». و قال: «سلونى عما تحت العرش». لذا از اين نقطه به نبىّ و ولىّ نيز تعبير میكنند، و این «نقطه» مرکز دایره امکان است.
اى مركز دائره امكان وى زبده عالم كون و مكان
تو شاه جواهر ناسوتى خورشيد مظاهر لاهوتى
🔻این حقیقت، اولين نقطه است كه وجود مطلق بدان تعيّن يافت؛ و وجود مضاف ناميده شد چون نقطه باء كه اولين نقطه است كه الف در مظاهر حروفى بدان متعين شده و باء ناميده شده است. يكى از اسامى اين حقيقت كليه «هباء» است، از اين جهت كه ماده موجودات ممكنه است.
👇👇👇
▫️۲
🔻شيخ اكبر، ابن عربى، در فصل اول باب ششم فتوحات مكيّه كه در معرفت بدء خلق روحانى است، همين «هباء» را عنوان كرده است و سخنش اينكه: «به يك نحوه تجلى از اراده مقدسه ذات متعاليه، حقيقتى به نام هباء پديد آمد، اين هباء بمثل چون گچى است كه بنّا آن را طرح میكند تا نقشه بر آن پياده كند. و هباء اولين موجود در عالم است. على بن ابى طالب (عليه السّلام) و سهل بن عبد اللّه (ره) و ديگر از اهل تحقيق، كه اهل كشف و شهودند، آن را ذكر كرده اند. و اصحاب افكار، كه حكمايند، هباء را هيولاى كل میگويند. و همه عالم بالقوة و الصلاحية در آن موجود است. سپس حق سبحانه بنور خود تجلى به هباء كرد، و هر چيزى در آن هباء بر حسب قوت و استعداد خود، آن نور تجلى را بقدر قربش بدان پذيرفت، چنانكه زواياى خانه نور چراغ میپذيرند؛ 💫 "مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاةٍ فِيها مِصْباح". و كسى بدان نور تجلى در پذيرفتن نزديكتر از حقيقت محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) -كه مسماى به عقل است- نبود. پس آن بزرگوار سيد جميع عالم و اولين ظاهر در وجود است، و از آدميان نزديكتر از همه به حقيقت محمد (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) على بن ابى طالب، امام عالم و اسرار جميع انبياء است. ( "اقرب الناس اليه على بن ابى طالب امام العالم و اسرار الانبياء اجمعين" )».
🔻تبصره: گاهى در كتب اهل سرّ میخوانى كه «باء» نبىّ (صلّى اللّه عليه و آله و سلّم) است، و نقطه تحت آن ولىّ (علیه السلام) است. اين سخن از اين روى است كه باء تعيّن پيدا نمیكند مگر به نقطه، چنانكه نبى متعيّن و متكمّل نمیشود مگر به ولايت.
🔻 اشارتى كرده ايم كه الف قطب حروف است، اكنون در توضيح آن گوييم كه: الف در همه حروف، يا بى واسطه و يا با واسطه، در كار است، و مقوّم هر حرف است، و به منزله ماده آن حرف است: اما حضور بی واسطه الف در حروف، مثل باء و تاء و ياء و ثاء و صاد و ضاد و واو (در این اسامیِ حروف، حرف الف بی واسطه آمده است)؛ و اما بواسطه، در ميم و نون و جيم و سين و شین و عین و غین، كه قوام آنها بر واو و ياء است و قوام واو و ياء به الف است (در این اسامیِ حروف، حرف الف بواسطهی حضور حروف واو و یاء در وسط نام این حروف، در واو و یاء آمده است)؛ علاوه اينكه هر يك از واو و ياء در مقام الف قرار میگيرند، چنانكه در كلمات عرب نظير بسيار دارد؛ و به اين سبب، الف را قطب حروف گويند، و به همين جهت، اين اسم شريف الف را حرف ذات اقدس حق دانند، كه ظهور حق در صور موجودات، مانند ظهور الف است در صور حروف.
🔻و ديگر اينكه الف قطب حروف است؛ زيرا كه زُبُر ملفوظى «ا» (یعنی نام این حرف در تلفظ)، كه «الف» است، [معادل عددیِ] لفظ «قطب» است [ ا 1، ل 30، ف 80، جمع آن 111 كه عدد ابجد «قطب» 111 است]. همچنین بیّنات حرف الف هم مطابق با «على» است (ل30 + ف80 =110)؛ و زُبُر الف هم مطابق «على» است (همزه: ها6 میم90 زا8 ها6 = 110). پس ظاهر «الف» «على»، و باطن «الف» نیز «على» است؛ لذا فرموده اند: من عرف ظاهر الالف و باطنه وصل الى درجة الصديقين و مرتبة المقربين. و عدد ذکر الهی «لا اله الّا هو» نيز مساوى با «على» (110) است.
🔸[توضیح (صالحی): مثلا نام شما «فاطمه» باشد. این نام مرکب است از حروف «فا الف طا میم ها».
💫اصطلاح زُبُر: حرف اول هرکدام از این نام حروف یعنی «ف ا ط م ه» به اصطلاح «زُبُر حروف اسم شما» است، که عدد زُبُر اسم شما (ف ا ط م ه) به حساب ابجد کبیر «135» است (ف80 ا 1 ط9 م40 ه5)، و عدد زُبُر حروف اسمتان به حساب ابجد صغیر «27» است (ف8 ا 1 ط9 م4 ه5). این از زُبُر حروف اسمتان.
💫همچنین اصطلاح «زُبُر» به کلماتی اطلاق میشود که جمع حساب ابجد کبیر آنها (در عدد زُبُر حروفشان)، مساوی با عدد ابجد اسم شما باشد. که علامه در ادامه متن مثال میزنند. مثل «ماه = ولیّ = 46»، یا «فاطمه = 135 = مُسَهِّل (از اسماء الهی، به معنای آسان کننده، که در بند 49 دعای جوشن کبیر است).
💫اصطلاح بیّنات: به حروف بعدی (غیر حرف اول) از نام هرکدام از حروف اسم فاطمه در «فا الف طا میم ها» که با حذف حرف اولشان میشود «ا لف ا یم ا» به اصطلاح «بیّنه» یا «بیّنات حروف اسم شما» میگویند، که عدد بیّنات اسم شما (ا لف ا یم ا) به ابجد کبیر «163» است و به ابجد صغیر «31» است.
💫اسم الهی ای، که عدد ابجدش معادل جمع عدد ابجد کبیر «بیّنات از حروف نام فاطمه» (یعنی «ا لف ا یم ا» معادل 163) باشد، یکی اسم «سابِق» (=163؛ به معنای سبقت گیرنده) در بند61 دعای جوشن کبیر است، و یکی اسم «حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيٍّ» (=163؛ به معنای زندهی بعد از هر زنده) در بند 70 از دعای جوشن کبیر است. لذا فردی که اسمش فاطمه است خوب است که به اذکار «يَا مُسَهِّل» (به تعداد 135 مرتبه) و «يَا سابِقُ» (به تعداد 163 مرتبه)، و «يَا حَيّاً بَعْدَ كُلِّ حَيّ» (به تعداد 163 مرتبه) توجه به خدای سبحان کند و خدا را به این اسماء بخواند.
👇👇👇
▫️٣
💫این محاسبات که با نام مبارک «فاطمه» (بعنوان نمونه ای از نام شما) ارائه شد، در مرتبه اول، ابتدا با جمع عدد ابجد کبیر از "نام کوچک فرد + نام کوچک مادرش" (چه از زُبُر حروف نامشان، و چه از بیّنات نامشان) محاسبه میشود، و اسماء معادل آن بعنوان اسم الهی مخصوص ذکر گفتن آن فرد ارائه میشود.
💫مثلا نام مادر حضرت علی(ع) «فاطمه» است (سلام الله علیهما)، که زُبُر از حروف نام ایشان «علی110 + فاطمه135 = 245» است، معادل عدد ابجد اسم الهیِ «أَقْدَمَ مَوْجُودٍ طُلِب» (بمعنی: ای دیرینه ترین [مقدم ترین] موجودی که خواسته شده؛ در بند 86 دعای جوشن کبیر) است.
💫و یا مثلا نام مادرِ حضرت فاطمه(س) «خدیجه» (سلام الله علیهما) بود، که بیّنات از حروف «فا الف طا میم ها + خا دال یا جیم ها» میشود «ا لف ا یم ا + ا ال ا یم ا» که عدد ابجد کبیر آن 247 است، معادل عدد اسم الهی «أَجَلَّ مِن كُلِّ جَلِيل» (بمعنی: ای با شکوه تر از هر باشکوه؛ در بند 33 دعای جوشن کبیر).
🔻[تکمله (صالحی): وقتی یک اسم الهی، عددش مساوی و معادل عدد ابجدی نام شما و مادرتان باشد (بمراتب: مساوی جمع نام کوچک شما و نام کوچک مادرتان در مرتبه اول، یا فقط مساوی نام خودتان -در مرتبه دوم-، یا مساوی جمع نام خودتان و نام مادر و نام پدرتان، یا جمع نام خودتان و نام پدر، یا جمع نام خودتان و فامیلی یا کنیه، یا فقط نام فامیلی یا کنیه -بترتیب در مراتب بعدی)، و این معادل بودن، چه در زُبُر از حروف -در مرتبه اول- و چه در بیّنات از حروف باشد، و چه به حساب ابجد کبیر -در مرتبه اول- و چه به حساب ابجد وسیط یا ابجد صغیر باشد، بالاخره اینکه اسمتان معادل آن اسم الهی شده، علامت آن است که آن «اسم الهی» مخصوص شماست که نحوه ای اتحاد روحانی با روح شما دارد ولذا اثر آن در ذکر گفتن برای شما قریب به فعلیت است. و تعداد ذکر گفتن آن اسم الهی را هم میتوان به «عدد خود ذکر» یا به «عدد اسم ذاکر (اسم خودتان)» یا به جمع «عدد ذکر + عدد ذاکر» به حساب ابجد کبیر ( یا وسیط یا صغیر، اگر در معادل بودن طبق ابجد وسیط یا صغیر بوده است) ذکر بگویید.
💫 این اسم الهی مخصوص شما، نحوه ای اتحاد با اسم شما در نظام روحی دارد (که اعداد روح حروف اند)، و این ارتباط و اتحاد نشان از آن دارد که این اسماء در وجود شما قریب به فعلیت هستند.
💫از آنجا که بهنگام ختم هر ذکری، یک وحدت و ارتباطِ اتحادی میان روح شخص ذاکر و روحانیتِ ملکوتیِ ذکر در ارتباطش با حقیقتِ مذکور (یعنی خدای سبحان، در آن وجهش که در آن ذکر به او توجه شده)، این ارتباط و اتحاد ایجاد میشود، و نفس انسان که مثل «آب مطلق» است با رو کردن به هر ذکری، رنگ و عطر و صورت و ملکوت آن ذکر در او متجلی میشود؛ لذا وقتی یک ذکر از لحاظ روحانیتش در نظام اعداد با روحانیتِ اسم شما وحدت داشته باشد (یعنی عددشان مساوی هم باشد)، این وحدت اولیه ارتباط عمیق تری با وجود شما در جهت ظهور آن اسماء الهی را نشان میدهد.
💫حال اگر شما با آن اسماء ارتباط بیشتری داشته باشید و با ذکر گفتن، نحوه ای یکی شدن با ملکوت آنها بیابید، با آن وحدت اولیه ای که میان اسم شما و آن اذکار هست، موجب میشود که اثر این ذکر گفتن و یکی شدن ملکوتی، شدیدتر و سریعتر در وجود شما ظاهر شود، ولذا اشاره شد که آن اسماء الهی بر اساس ساختار اسم شما برای شما قریب به فعلیت هستند و با توجه شما زودتر از باقی اسماء اثرشان ظاهر میشود.
💫در وجود شما ارتباط با خدا از طریق آن اسم خاص، ظهور شدیدتری از قرب و نور الهی را خواهد داشت. البته انسان با هر اسم الهی میتواند ارتباط برقرار کند چرا که «عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ كُلَّها» (بقره، 31)، و اشارهی مذکور، توجه به ارتباطات نزدیکتر خاصی میان شبکه ای از اسماء الهی با شخص ذاکر است.
👇👇👇
▫️۴
💫البته اسم افراد تحت شرایطی قابل تغییر است. آنچه بنده (صالحی) تاکنون از تجارب اهل فن به آن رسیده ام، اسم فرد اگر قبل از بلوغ و توسط والدین -وبخصوص به اذن پدرش- تغییر یابد، ارتباطات مذکور مطابق اسم جدید تغییر میکنند. اینکه هرکداممان به چه اسمی مورد شناخت و خطاب شدن و معرفی قرار بگیریم اسمائی الهی را مناسب آن اسممان به وجودمان دعوت میکنیم.
💫لذا توصیه ما به افرادی که فرزندی در راه دارند، این است که با انتخاب نام نیکو، آن فرزند را در ارتباط یافتن با اسماءالله و تربیت توحیدی کمک کنند. حتی اگر بخواهند میتوانند بر اساس یافتن معادل اسمائی (معادل ابجد «اسم فرزند + اسم مادرش»)، از ابتدا آن اسماء الهی را برای ارتباط با خدا و توجه به معانی آن اسم برای فرزندشان بیشتر مورد توجه قرار دهند.
💫 برای یافتن معادل های اسمائی بر اساس حروف ابجد (یا همان حساب جُمَل)، میتوانید از نرم افزار ویندوزی ابجد نستوه (جفرنَس) با دانلود رایگان از سایتشان در لینک زیر و در نرم افزار در بخش «اسماء الحسنی» (و گزینه اسماء متوازنه) استفاده نمایید. همچنین نسخه تحت وب رایگان آن فقط با محاسبه ابجد کبیر در دسترس است (و با مرورگر گوشی میتوانید وارد شوید) که لینکش در ادامه قرار دارد (نسخه وب فقط نیاز به ثبت نام در سایت دارد) :
🌐 abjad5.ir/Pages/Download6/JafrNas ویندوز
🌐 abjad5.ir/App/Speak/Hosna تحت وب
💫برای محاسبه عدد ابجد طبق حساب ابجد کبیر یا ابجد صغیر در گوشی اندرویدی، میتوانید از نرم افزار های مختلف موجود در بازار اندروید استفاده کنید. ازجمله نرم افزار «حساب جفر» که قبلا در بازار بوده ولی فعلا بجهت ارتقا حذف شده، و ما فایل آن را بعد از این متن ارائه میکنیم. 👇
🌐 eitaa.com/salehy/1113
💫حروف «گ ژ پ چ» عددشان به «ک20 ز7 ب2 ج3» حساب میشود. و حرف ی مقصوره در مثل موسی و عیسی عددشان «ی10» است (لذا عدد ابجد «أَعلىٰ» = 111 است)، و همچنین حرف ئ در مثل قائم نیز عددش «ی10» است (لذا ابجد قائم = 151 است که معادل عدد «محمّد مهدی» میباشد).
💫همچنین در کتاب السرّ المستتر (در علم جفر)، در ابتدای کتاب، 10 صفحه ابجد برخی اسماء الهی را اشاره کرده، و با عنوان خواص الاسماء، ذکر کرده است. همچنین در مقدمه اش بیان نموده:
💫" اگر ابجد اسماء معادل ابجد کبیر یا وسیط یا صغیر نام شخص، یا معادل لقب یا کنیه اش باشد، آن اسم الهی که معادل «نام شخص» باشد آن اسم الهی مربّی ذاتست، و آن اسم الهی که معادل «لقب شخص» (فامیلی) باشد مربّی افعال و کارهای اوست، و آن اسم الهی که مطابق کنیه باشد مربّی نتایج کارها و مراتب درجاتِ اوست. این اسماء الهی را بعد از نمازها به همان عددشان خواند و مداومت نمود به بسبب آن چشمه های حیات از بحار فیض در احوال او ظاهر گردد و هم بمصالح عنایت ابواب مقاصد و مرادات بر او گشاده گردد."
(یعنی هم در سلوک و قرب الهی اثر دارند، و هم با صدا زدن خدای سبحان بهنگام حاجات با این اسماء خاص شخص، اثر خاص در ارتباط و گشایش امور و اجابت حاجات دارد). -انتهای توضیح-]
🔸ادامه متن گزیده بیان علامه حسن زاده آملی:
🔻بدان كه هر يك از حروف تهجى مركب اند بعضى از دو حرف مثل باء و تاء و بعضى از سه حرف مثل صاد و سين. و حروف اول آنها در اصطلاح زُبُر مینامند و تتمه را بيّنات.
💫«فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّکر» (النحل، 43و44)،
💫 «جاؤُ بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الْكِتابِ الْمُنير» (آل عمران 185)،
💫«جاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ وَ بِالزُّبُرِ وَ بِالْكِتابِ الْمُنير» (فاطر 25).
🔻 مثلا «با». زُبُرش «ب» است كه به حساب جمل (عدد ابجد) 2 است و بيناتش «ا» است كه به حساب جمل 1 است. لذا فرموده اند كه زبر تطبيق مكتوبى حروف است به حروف در اعداد، يعنى زبر عبارت است از كلمه اى مساوى مر كلمه ديگر، يا جمله اى مر جمله ديگر را در حساب جمل. [یعنی همان که گفتیم عدد ابجد دو کلمه -یا دو جمله- مساوی هم باشند].
🔻مثال (معادل بودن به حساب ابجد) در كلمه: [ (صالحی): علاوه بر تساوی عددی کلمات، به ارتباط معنایی میان کلمات دقت کنید. اعداد روح حروف اند، و تساوی عددی مرتبط با معناست.] :
💫مانند تطابق لفظ «علم» با «عمل» (140)، و «كاكل» با «كژدم» (71)، «مو» با «چليپا» (46)، «ديوانگى» با «آسودگى» (101)، «زمزم» با «آب زندگى» (94)، «توبه» با «پشيمانى» (413)، «زبان» با «دهان» (60)، «لعل» با «نگين» (130)، «خواب» با «راحت»(609)، «والد» با «ام»(41)، «ملّا» با «سواد»(71)، «قلعه» با «برج»(205)، «نخود» با «كشمش» (660)، «عدس» با «باقلا»(134)، «عقرب» با «كاشان»(372)، «حق» با «ميزان»(108)، و «لا اله الا هو» با «على»(110)، و «ماه» با «ولى»(46)؛ عارف شبسترى گويد:
نبى چون آفتاب آمد، ولىّ ماه
مقابل گردد اندر «لى مع الله»
👇👇👇